پرش به محتوا

ضرورت عصمت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷۲: خط ۱۷۲:


===== برهان تلازم [[عصمت]] با [[حکمت]] =====
===== برهان تلازم [[عصمت]] با [[حکمت]] =====
[[علامه حلّی]] [[حکمت الهی]] را [[دلیل]] محکم [[عقل]]، برای [[اثبات]] [[عصمت امامان]] می‌داند و در این رابطه چنین [[استدلال]] می‌کند: [[خداوند متعال]] در نهایت حکمت، [[حکیم]] است و عالم به جمیع معلومات ([[مخلوقات]]) و [[غنی]] مطلق است و محتاج به چیزی در این عالم نیست، در اقوال و [[افعال]] [[پروردگار]] عالم چیزی که حکیمانه نباشد واقع نمی‌شود (چون [[خداوند تعالی]] [[امر]] به [[اطاعت از امام]] کرده است) به [[حکم عقل]] اطاعت از امام غیر [[معصوم]] به صورت مطلق منافی حکمت پروردگار است. پس عقل می‌گوید [[امام]] باید به واسطه حکمت [[خداوند حکیم]] معصوم باشد<ref>ر.ک: الالفین، ص۷۶ و ۴۲۷.</ref>.
[[علامه حلّی]] [[حکمت الهی]] را [[دلیل]] محکم [[عقل]]، برای [[اثبات]] [[عصمت امامان]] می‌داند و در این رابطه چنین [[استدلال]] می‌کند: [[خداوند متعال]] در نهایت حکمت، [[حکیم]] است و عالم به جمیع معلومات ([[مخلوقات]]) و [[غنی]] مطلق است و محتاج به چیزی در این عالم نیست، در اقوال و [[افعال]] [[پروردگار]] عالم چیزی که حکیمانه نباشد واقع نمی‌شود (چون [[خداوند تعالی]] [[امر]] به [[اطاعت از امام]] کرده است) به [[حکم عقل]] اطاعت از امام غیر [[معصوم]] به صورت مطلق منافی حکمت پروردگار است. پس عقل می‌گوید [[امام]] باید به واسطه حکمت [[خداوند حکیم]] معصوم باشد<ref>ر.ک: الالفین، ص۷۶ و ۴۲۷.</ref>.


خط ۱۸۳: خط ۱۸۲:
پس عقل می‌گوید، به واسطه [[حکمت خداوند]]، محال است که امام، معصوم نباشد.
پس عقل می‌گوید، به واسطه [[حکمت خداوند]]، محال است که امام، معصوم نباشد.


برخی از متکلمین این برهان را به نحو دیگری تقریر کرده‌ و به بحث گناهان باطنی به مقتضای حکمت خداوند [[تمسک]] کرده‌اند. آنها بر این باورند که واگذاری [[منصب امامت]] به مرتکب گناهان باطنی، امری سفیهانه است؛ زیرا به اقتضای منصب امامت، باید بیشترین [[احترام]] را به صاحب و متصدی آن گذاشت. حال، چگونه ممکن است کسی که در [[باطن]] [[مرتکب گناه]] می‌شود و مستحق [[لعن]] و [[بیزاری]] است، به چنین منصبی برسد و [[شایسته]] بیشترین احترام شود؟<ref>{{عربی|لا يحسن من الحكيم ان يولي الامام الذي يقتضي امامته نهاية التعظيم له و التبجيل من يجوز ان يكون في باطنه مستحقا للعن و البرائة لان ذلك سفه}}؛ محمد بن حسن طوسی، تمهید الاصول، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص۳۶۱. به بیان منطقی می‌توان گفت: اگر خداوند حکیم، منصب امامت را به مرتکب گناهان باطنی واگذار کند، کاری سفیهانه انجام داده است؛ ولی خداوند حکیم کار سفیهانه انجام نمی‌دهد؛ پس خداوند حکیم، منصب امامت را به مرتکب گناهان باطنی، واگذار نمی‌کند.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۸۸.</ref>
برخی از متکلمین این برهان را به نحو دیگری تقریر کرده‌ و به بحث گناهان باطنی به مقتضای حکمت خداوند تمسک کرده‌اند. آنها بر این باورند که واگذاری [[منصب امامت]] به مرتکب گناهان باطنی، امری سفیهانه است؛ زیرا به اقتضای منصب امامت، باید بیشترین [[احترام]] را به صاحب و متصدی آن گذاشت. حال، چگونه ممکن است کسی که در [[باطن]] [[مرتکب گناه]] می‌شود و مستحق [[لعن]] و [[بیزاری]] است، به چنین منصبی برسد و شایسته بیشترین احترام شود؟<ref>{{عربی|لا يحسن من الحكيم ان يولي الامام الذي يقتضي امامته نهاية التعظيم له و التبجيل من يجوز ان يكون في باطنه مستحقا للعن و البرائة لان ذلك سفه}}؛ محمد بن حسن طوسی، تمهید الاصول، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص۳۶۱. به بیان منطقی می‌توان گفت: اگر خداوند حکیم، منصب امامت را به مرتکب گناهان باطنی واگذار کند، کاری سفیهانه انجام داده است؛ ولی خداوند حکیم کار سفیهانه انجام نمی‌دهد؛ پس خداوند حکیم، منصب امامت را به مرتکب گناهان باطنی، واگذار نمی‌کند.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۸۸.</ref>


===== برهان تناقض در احکام یک فعل بر مکلف =====
===== برهان تناقض در احکام یک فعل بر مکلف =====
۱۱۲٬۳۴۹

ویرایش