ادله ختم نبوت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
در پایان میفرماید: {{متن قرآن|وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}؛ [[خداوند]] به هر چیز [[آگاه]] است و آنچه را بیان کرده، به [[علم]] خود بوده است<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۵۲.</ref> و از [[مصالح]] [[بندگان]] کاملاً آگاه است<ref>فضل بن حسن، طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷-۸، ص۵۶۷.</ref> و به [[حکمت]] [[خاتمیت]] و اکمال [[شریعت اسلام]] علم دارد<ref>عمر بن عادل الدمشقی الحنبلی، اللباب فی علوم الکتاب، تحقیق و تعلیق الشیخ عادل احمد عبدالموجود و الشیخ علی محمد معوض، ج۵، ص۵۵۸.</ref> و میداند که چه کسی باید [[اولین پیامبر]] و چه کسی [[آخرین پیامبر]] باشد<ref>ابراهیم بن عمر البقاعی، نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور، ج۶، ص۱۱۴.</ref> و از [[شایستگی]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} برای [[پیامبر خاتم]] بودن [[آگاهی]] کامل داشته است<ref>اسماعیل حقی البروسوی، تفسیر روح البیان، ج۷، ص۲۲۳.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۱۹.</ref>. | در پایان میفرماید: {{متن قرآن|وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}؛ [[خداوند]] به هر چیز [[آگاه]] است و آنچه را بیان کرده، به [[علم]] خود بوده است<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۳۵۲.</ref> و از [[مصالح]] [[بندگان]] کاملاً آگاه است<ref>فضل بن حسن، طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷-۸، ص۵۶۷.</ref> و به [[حکمت]] [[خاتمیت]] و اکمال [[شریعت اسلام]] علم دارد<ref>عمر بن عادل الدمشقی الحنبلی، اللباب فی علوم الکتاب، تحقیق و تعلیق الشیخ عادل احمد عبدالموجود و الشیخ علی محمد معوض، ج۵، ص۵۵۸.</ref> و میداند که چه کسی باید [[اولین پیامبر]] و چه کسی [[آخرین پیامبر]] باشد<ref>ابراهیم بن عمر البقاعی، نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور، ج۶، ص۱۱۴.</ref> و از [[شایستگی]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} برای [[پیامبر خاتم]] بودن [[آگاهی]] کامل داشته است<ref>اسماعیل حقی البروسوی، تفسیر روح البیان، ج۷، ص۲۲۳.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۱۹.</ref>. | ||
===مفهوم «خاتم» در «[[خاتم النبیین]]»=== | ====مفهوم «خاتم» در «[[خاتم النبیین]]»==== | ||
[[اثبات خاتمیت پیامبر اسلام]]{{صل}} با این [[آیه]] به معنا و مفهوم «خاتم» وابسته است؛ زیرا بدون تردید، [[پیامبر]]{{صل}} در این آیه متصف به «خاتم النبیین» شده است. حال باید دید که مقصود از «خاتم» در «خاتم النبیین» چیست؟ با بررسی این واژه، دلالت یا عدم دلالت آیه نسبت به [[خاتمیت پیامبر اسلام]]{{صل}} و پایان یافتن سلسله [[انبیا]] آشکار میگردد. | [[اثبات خاتمیت پیامبر اسلام]]{{صل}} با این [[آیه]] به معنا و مفهوم «خاتم» وابسته است؛ زیرا بدون تردید، [[پیامبر]]{{صل}} در این آیه متصف به «خاتم النبیین» شده است. حال باید دید که مقصود از «خاتم» در «خاتم النبیین» چیست؟ با بررسی این واژه، دلالت یا عدم دلالت آیه نسبت به [[خاتمیت پیامبر اسلام]]{{صل}} و پایان یافتن سلسله [[انبیا]] آشکار میگردد. | ||
درباره واژه «خاتم» در آیه مورد بحث پرسشهایی قابل طرح است که با یافتن پاسخ آنها معنای آن روشن خواهد شد. | درباره واژه «خاتم» در آیه مورد بحث پرسشهایی قابل طرح است که با یافتن پاسخ آنها معنای آن روشن خواهد شد. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
گفتنی است که بررسی ماهیت و معنای «خاتم» بر اساس [[قرائت]] قاریان، اساسیترین نقش را در دلالت و عدم دلالت این [[آیه]] بر [[خاتمیت]] دارد و نیز این بحث در ارزیابی و رفع برخی [[شبهات]] که در بخش بعدی به آن میپردازیم، تأثیر فراوان دارد و نقش مهمی ایفا میکند؛ بنابراین شایسته است که با تفصیل بیشتر به این بحث پرداخته شود تا زوایای آن آشکار گردد.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۲۲.</ref>. | گفتنی است که بررسی ماهیت و معنای «خاتم» بر اساس [[قرائت]] قاریان، اساسیترین نقش را در دلالت و عدم دلالت این [[آیه]] بر [[خاتمیت]] دارد و نیز این بحث در ارزیابی و رفع برخی [[شبهات]] که در بخش بعدی به آن میپردازیم، تأثیر فراوان دارد و نقش مهمی ایفا میکند؛ بنابراین شایسته است که با تفصیل بیشتر به این بحث پرداخته شود تا زوایای آن آشکار گردد.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۲۲.</ref>. | ||
===وجوه [[قرائت]]«خاتم»=== | ====وجوه [[قرائت]]«خاتم»==== | ||
به [[طور]] کلی سه قرائت برای «خاتم» ذکر شده است، اما برخی از این قرائتها شاخههای فرعیتری نیز دارند که در ضمن بررسی قرائتها به آنها اشاره میکنیم. | به [[طور]] کلی سه قرائت برای «خاتم» ذکر شده است، اما برخی از این قرائتها شاخههای فرعیتری نیز دارند که در ضمن بررسی قرائتها به آنها اشاره میکنیم. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
۳. «خَتَم»؛ بر اساس [[قرائت]] [[عبد الله بن مسعود]]، جمله {{متن قرآن|وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ}} چنین قرائت شده است: {{عربی|و لكن نبياً خَتَمَ النبيين}}<ref>ر.ک: یحیی بن زیاد الفراء، معانی القرآن، ج۲، ص۳۴۴؛ احمد بن محمد بن اسماعیل نحاس، اعراب القرآن، ج۳، ص۳۱۷؛ احمد بن خالویه، الحجة فی القراءات السبع، تحقیق احمد فرید المزیدی، مقدمه دکتر فتحی حجازی، ص۱۸۵؛ محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۵۴۴؛ محمد سالم محیسن، الارشادات الجلیة فی القراءات السبع، ص۴۲۵.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۲۴.</ref>. | ۳. «خَتَم»؛ بر اساس [[قرائت]] [[عبد الله بن مسعود]]، جمله {{متن قرآن|وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ}} چنین قرائت شده است: {{عربی|و لكن نبياً خَتَمَ النبيين}}<ref>ر.ک: یحیی بن زیاد الفراء، معانی القرآن، ج۲، ص۳۴۴؛ احمد بن محمد بن اسماعیل نحاس، اعراب القرآن، ج۳، ص۳۱۷؛ احمد بن خالویه، الحجة فی القراءات السبع، تحقیق احمد فرید المزیدی، مقدمه دکتر فتحی حجازی، ص۱۸۵؛ محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۳، ص۵۴۴؛ محمد سالم محیسن، الارشادات الجلیة فی القراءات السبع، ص۴۲۵.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۲۴.</ref>. | ||
===معنای «خَتم»=== | ====معنای «خَتم»==== | ||
با توجه به اینکه واژه «خاتم» از مشتقات کلمه «ختم» محسوب میشود، شایسته است معنای کلمه «ختم» که ریشه «خاتم» است، مورد بررسی قرار گیرد؛ زیرا معنای ماده و مبدأ اشتقاق در همه مشتقات آن محفوظ است. | با توجه به اینکه واژه «خاتم» از مشتقات کلمه «ختم» محسوب میشود، شایسته است معنای کلمه «ختم» که ریشه «خاتم» است، مورد بررسی قرار گیرد؛ زیرا معنای ماده و مبدأ اشتقاق در همه مشتقات آن محفوظ است. | ||
[[خلیل بن احمد]] [[معتقد]] است که «ختم» به معنای «گِلی» است که چیزی با آن مهر میگردد<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، ج۴، ص۲۴۱.</ref>. | [[خلیل بن احمد]] [[معتقد]] است که «ختم» به معنای «گِلی» است که چیزی با آن مهر میگردد<ref>خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، ج۴، ص۲۴۱.</ref>. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
نیز [[حسن مصطفوی]] که از [[محققان]] نامدار در [[کلمات قرآن]] است، میگوید: ماده «ختم» ریشه واحدی دارد و آن در مقابل آغاز است؛ یعنی کامل شدن و به انتها رسیدن چیزی<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۳، ص۲۱-۲۲.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۲۵.</ref>. | نیز [[حسن مصطفوی]] که از [[محققان]] نامدار در [[کلمات قرآن]] است، میگوید: ماده «ختم» ریشه واحدی دارد و آن در مقابل آغاز است؛ یعنی کامل شدن و به انتها رسیدن چیزی<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۳، ص۲۱-۲۲.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۲۵.</ref>. | ||
===ماهیت و معنای «خاتم»=== | ====ماهیت و معنای «خاتم»==== | ||
با توجه به قرائتهای گوناگون از واژه «خاتم» باید دید که این واژه در [[کلام عرب]] چه نوع کلمهای است و چه معنایی دارد. [[قاریان]] به [[طور]] کلی سه قرائت برای این واژه ذکر کردهاند که معنا و ماهیت «خاتم» بر اساس هر یک از قرائتهای یاد شده مورد بررسی قرار میگیرد. | با توجه به قرائتهای گوناگون از واژه «خاتم» باید دید که این واژه در [[کلام عرب]] چه نوع کلمهای است و چه معنایی دارد. [[قاریان]] به [[طور]] کلی سه قرائت برای این واژه ذکر کردهاند که معنا و ماهیت «خاتم» بر اساس هر یک از قرائتهای یاد شده مورد بررسی قرار میگیرد. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
با توجه به معنای «ختم»<ref>{{عربی|و هي قراءة عبدالله: «و لكن نبيا ختم النبيين» فهذه حجة لمن قال خاتم بالكسر}}؛ (یحیی بن زیاد الفراء، معانی القرآن، ج۲، ص۳۴۴؛ محمد بن جریر طبری، تفسیر الطبری، ج۱۰، ص۳۰۵؛ محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن غوامض التنزیل، ج۳، ص۵۴۴؛ حسین بن ابی العز الهمدانی، الفرید فی اعراب القرآن المجید، ج۴، ص۴۴؛ محمد سالم محیسن، المغنی فی القراءات العشر المتواترة، ج۳، ص۱۵۳).</ref> معنای «خاتَمَ» نیز آشکار میگردد؛ زیرا «خاتَمَ» مثل «ضارَبَ» فعل ماضی به شمار آمده است و از لحاظ معنا مانند «خاتِم» خواهد بود. به تعبیر دیگر، فعل ماضی ماده «خَتم» با اسم فاعل آن از حیث معنا تفاوت ندارد.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۲۶.</ref>. | با توجه به معنای «ختم»<ref>{{عربی|و هي قراءة عبدالله: «و لكن نبيا ختم النبيين» فهذه حجة لمن قال خاتم بالكسر}}؛ (یحیی بن زیاد الفراء، معانی القرآن، ج۲، ص۳۴۴؛ محمد بن جریر طبری، تفسیر الطبری، ج۱۰، ص۳۰۵؛ محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن غوامض التنزیل، ج۳، ص۵۴۴؛ حسین بن ابی العز الهمدانی، الفرید فی اعراب القرآن المجید، ج۴، ص۴۴؛ محمد سالم محیسن، المغنی فی القراءات العشر المتواترة، ج۳، ص۱۵۳).</ref> معنای «خاتَمَ» نیز آشکار میگردد؛ زیرا «خاتَمَ» مثل «ضارَبَ» فعل ماضی به شمار آمده است و از لحاظ معنا مانند «خاتِم» خواهد بود. به تعبیر دیگر، فعل ماضی ماده «خَتم» با اسم فاعل آن از حیث معنا تفاوت ندارد.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۲۶.</ref>. | ||
===ماده «ختم» و مشتقات آن در [[آیات]] دیگر=== | ====ماده «ختم» و مشتقات آن در [[آیات]] دیگر==== | ||
نکته قابل توجه اینکه در [[قرآن مجید]] ماده «ختم» و مشتقات آن، جز آیه مورد بحث در هفت مورد دیگر نیز به کار رفته است که بدون تردید به معنای «پایان دادن به چیزی» یا «مهری که در پایان میزنند» آمده است و این نشان میدهد که «خاتم» در [[آیه]] مورد بحث نیز به یکی از این دو معناست که در [[آیات]] زیر به کار رفته است: | نکته قابل توجه اینکه در [[قرآن مجید]] ماده «ختم» و مشتقات آن، جز آیه مورد بحث در هفت مورد دیگر نیز به کار رفته است که بدون تردید به معنای «پایان دادن به چیزی» یا «مهری که در پایان میزنند» آمده است و این نشان میدهد که «خاتم» در [[آیه]] مورد بحث نیز به یکی از این دو معناست که در [[آیات]] زیر به کار رفته است: | ||
#{{متن قرآن|يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ}}<ref>«به آنان از شرابی دست ناخورده مینوشانند،» سوره مطففین، آیه ۲۵.</ref> [[رحیق]] به معنای شراب صاف و [[خالص]] است و به همین جهت آن را به وصف «مختوم» (مهر شده) توصیف کرده است؛ زیرا چیزی را مهر و موم میکنند که [[نفیس]] و خالص باشد، تا چیزی در آن نریزند و دچار ناخالصی نشود<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۲۳۸.</ref>. بر اساس این بیان، معنای آیه مذکور چنین خواهد شد: «آنان از شرابی که از هر [[ناپاکی]] و ناخالصی به دور و سر به «[[مُهر]]» و دستنخورده است، [[پذیرایی]] میشوند»<ref>فضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹-۱۰، ص۶۹۲.</ref>. | #{{متن قرآن|يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ}}<ref>«به آنان از شرابی دست ناخورده مینوشانند،» سوره مطففین، آیه ۲۵.</ref> [[رحیق]] به معنای شراب صاف و [[خالص]] است و به همین جهت آن را به وصف «مختوم» (مهر شده) توصیف کرده است؛ زیرا چیزی را مهر و موم میکنند که [[نفیس]] و خالص باشد، تا چیزی در آن نریزند و دچار ناخالصی نشود<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۲۳۸.</ref>. بر اساس این بیان، معنای آیه مذکور چنین خواهد شد: «آنان از شرابی که از هر [[ناپاکی]] و ناخالصی به دور و سر به «[[مُهر]]» و دستنخورده است، [[پذیرایی]] میشوند»<ref>فضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹-۱۰، ص۶۹۲.</ref>. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
نه، تو به [[خدا]] [[افترا]] نبستی و [[دروغگو]] نیستی؛ زیرا زمام هیچ امری به دست تو نیست تا بخواهی افترا ببندی و آنچه میگویی، [[وحی]] است از ناحیه [[خدای سبحان]]؛ بدون اینکه دخالتی در آن داشته باشی، بلکه زمام امور به خواست [[خدای تعالی]] است؛ اگر خواست «مهر» بر دلت میزند و باب [[وحی]] را به [[رؤیت]] میبندد، ولی او خواسته است به تو وحی کند تا [[حق]] را بیان و [[سنت]] خود را [[اجرا]] کند؛ چون سنت او چنین است که همواره با کلماتش [[باطل]] را نابود و حق را محقق کند<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۹.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۳۰ .</ref>. | نه، تو به [[خدا]] [[افترا]] نبستی و [[دروغگو]] نیستی؛ زیرا زمام هیچ امری به دست تو نیست تا بخواهی افترا ببندی و آنچه میگویی، [[وحی]] است از ناحیه [[خدای سبحان]]؛ بدون اینکه دخالتی در آن داشته باشی، بلکه زمام امور به خواست [[خدای تعالی]] است؛ اگر خواست «مهر» بر دلت میزند و باب [[وحی]] را به [[رؤیت]] میبندد، ولی او خواسته است به تو وحی کند تا [[حق]] را بیان و [[سنت]] خود را [[اجرا]] کند؛ چون سنت او چنین است که همواره با کلماتش [[باطل]] را نابود و حق را محقق کند<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۹.</ref>.<ref>[[محمد اسحاق عارفی|عارفی، محمد اسحاق]]، [[خاتمیت و پرسشهای نو ج۱ (کتاب)|خاتمیت و پرسشهای نو ج۱]] ص ۳۰ .</ref>. | ||
===نتیجه بحث=== | ====نتیجه بحث==== | ||
#جمعبندی مطالب گذشته: واژۀ «خاتم» در «[[خاتم النبیین]]» چند نحوه قرائت شده است «خاتَم»، «خاتِم»، «خاتَمَ» و «خَتَمَ» که با توجه به مجموع قرائتهای یاد شده، نسبت به اینکه این واژه در [[کلام عرب]] چه نوع کلمهای به شمار میآید، احتمالات یا دیدگاههای زیر وجود داشت: اسم ذات، اسم فاعل، اسم مفعول، مصدر، فعل ماضی. از مجموع این احتمالات و اقوال، معانی زیر به دست آمد: پایان شیء، پایان دهنده، وسیله ختم و پایان، کسی که متصف به صفت ختم و پایان است، [[مُهر]]، گِلی که به وسیله آن چیزی مهر میشود. در معنای «ختم» نیز نظریههای زیر ارائه شد: به آخر رسیدن شیء، مُهر کردن، گِلی که چیزی با آن مهر میشود. | #جمعبندی مطالب گذشته: واژۀ «خاتم» در «[[خاتم النبیین]]» چند نحوه قرائت شده است «خاتَم»، «خاتِم»، «خاتَمَ» و «خَتَمَ» که با توجه به مجموع قرائتهای یاد شده، نسبت به اینکه این واژه در [[کلام عرب]] چه نوع کلمهای به شمار میآید، احتمالات یا دیدگاههای زیر وجود داشت: اسم ذات، اسم فاعل، اسم مفعول، مصدر، فعل ماضی. از مجموع این احتمالات و اقوال، معانی زیر به دست آمد: پایان شیء، پایان دهنده، وسیله ختم و پایان، کسی که متصف به صفت ختم و پایان است، [[مُهر]]، گِلی که به وسیله آن چیزی مهر میشود. در معنای «ختم» نیز نظریههای زیر ارائه شد: به آخر رسیدن شیء، مُهر کردن، گِلی که چیزی با آن مهر میشود. | ||
#معنای اصلی «ختم» و «خاتم»: به نظر میرسد که معنای اصلی «ختم»، به آخر رسیدن و پایان یافتن آن است و معنای اصلی «خاتم»، پایان دهنده؛ یعنی کسی که متصف به صفت «ختم» باشد و چیزی را به آخر برساند. کاربرد واژه «ختم» به معنای مُهر کردن یا گِلی که به وسیله آن، چیزی مُهر میشود، به یکی از دو جهت است: یا از باب این است که با مهر کردن و مانند آن، پایان شیء اعلام میگردد که در این صورت، این کاربرد، [[حقیقی]] خواهد بود، یا از باب استعمال لفظ مسبب به معنای سبب است که کاربردی مجازی به شمار میآید؛ به این معنا که لفظ «خَتم» برای پایان دادن یا پایان شیء وضع شده است و استعمال آن بر مُهر یا امر دیگر که وسیله پایان محسوب میشود، از باب مجاز است. استعمال کلمه «خاتم» بر [[مُهر]] یا وسیله پایان و امثال آن نیز بدین جهت است که این امور پایان دهنده برخی اشیا به شمار آمده و یکی از مصادیق معنای «خاتم» است. | #معنای اصلی «ختم» و «خاتم»: به نظر میرسد که معنای اصلی «ختم»، به آخر رسیدن و پایان یافتن آن است و معنای اصلی «خاتم»، پایان دهنده؛ یعنی کسی که متصف به صفت «ختم» باشد و چیزی را به آخر برساند. کاربرد واژه «ختم» به معنای مُهر کردن یا گِلی که به وسیله آن، چیزی مُهر میشود، به یکی از دو جهت است: یا از باب این است که با مهر کردن و مانند آن، پایان شیء اعلام میگردد که در این صورت، این کاربرد، [[حقیقی]] خواهد بود، یا از باب استعمال لفظ مسبب به معنای سبب است که کاربردی مجازی به شمار میآید؛ به این معنا که لفظ «خَتم» برای پایان دادن یا پایان شیء وضع شده است و استعمال آن بر مُهر یا امر دیگر که وسیله پایان محسوب میشود، از باب مجاز است. استعمال کلمه «خاتم» بر [[مُهر]] یا وسیله پایان و امثال آن نیز بدین جهت است که این امور پایان دهنده برخی اشیا به شمار آمده و یکی از مصادیق معنای «خاتم» است. |