پرش به محتوا

توصیف در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
[[دل]]، [[لوح]] دیده است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۰۹: {{متن حدیث|"الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ"}}</ref>. در این عبارت، [[کلام]] [[حضرت]] {{ع}} با معیارهای توصیف سازگار است. از رگ‌های [[آدمی]] پاره‌گوشتی آویزان است که شگفت‌انگیزترین عضو کالبد او به‌شمار می‌آید. این قطعه گوشت، [[قلب]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۰۸: {{متن حدیث|"لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ [هُوَ] ذَلِكَ الْقَلْبُ"}}</ref>. بدیهی است که در این [[کلام]] [[امام]] {{ع}}، حدّ و رسم<ref>"حدّ" و "رسم" دوگونه از تعریف‌اند که در علم منطق از آن‌ها و ویژگی‌هایشا سخن گفته می‌‌شود.</ref> را به معنای منطقی نمی‌توان جست‌وجو کرد. امّا یکی از شیوه‌های [[امام]] {{ع}} در توصیف و تعریف، بیان گزاره‌های معلوم برای روشنگری و رفع مجهولات است<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 226.</ref>
[[دل]]، [[لوح]] دیده است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۰۹: {{متن حدیث|"الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَرِ"}}</ref>. در این عبارت، [[کلام]] [[حضرت]] {{ع}} با معیارهای توصیف سازگار است. از رگ‌های [[آدمی]] پاره‌گوشتی آویزان است که شگفت‌انگیزترین عضو کالبد او به‌شمار می‌آید. این قطعه گوشت، [[قلب]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۰۸: {{متن حدیث|"لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ [هُوَ] ذَلِكَ الْقَلْبُ"}}</ref>. بدیهی است که در این [[کلام]] [[امام]] {{ع}}، حدّ و رسم<ref>"حدّ" و "رسم" دوگونه از تعریف‌اند که در علم منطق از آن‌ها و ویژگی‌هایشا سخن گفته می‌‌شود.</ref> را به معنای منطقی نمی‌توان جست‌وجو کرد. امّا یکی از شیوه‌های [[امام]] {{ع}} در توصیف و تعریف، بیان گزاره‌های معلوم برای روشنگری و رفع مجهولات است<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 226.</ref>


== [[توصیف دین و معرفت خداوند]] ==
== توصیف دین و معرفت خداوند ==
از نمونه‌های جذاب جذاب توصیف در [[نهج البلاغه]]، عبارات [[امام]] {{ع}} در [[خطبه]] اول در بیان [[توحید]] الهی است. در این دسته از عبارات، کلمه اول معَرَّف (تعریف‌شده) و کلمه دوم معرِّف (تعریف‌کننده) است: آغاز و اساس [[دین]]، [[شناخت]] خداست. و کمال [[شناخت]] او، [[تصدیق]] و گواهی به وجود اوست. و کمال [[تصدیق]] ذات الهی، رسیدن به مرحله [[توحید]] است. و [[کمال توحید]] او، [[اخلاص]] به [[مقام]] کبریایی اوست. و کمال [[اخلاص]] به او، نفی صفات از ذات اوست<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 226-227.</ref>
از نمونه‌های جذاب جذاب توصیف در [[نهج البلاغه]]، عبارات [[امام]] {{ع}} در [[خطبه]] اول در بیان [[توحید]] الهی است. در این دسته از عبارات، کلمه اول معَرَّف (تعریف‌شده) و کلمه دوم معرِّف (تعریف‌کننده) است: آغاز و اساس [[دین]]، [[شناخت]] خداست. و کمال [[شناخت]] او، [[تصدیق]] و گواهی به وجود اوست. و کمال [[تصدیق]] ذات الهی، رسیدن به مرحله [[توحید]] است. و [[کمال توحید]] او، [[اخلاص]] به [[مقام]] کبریایی اوست. و کمال [[اخلاص]] به او، نفی صفات از ذات اوست<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 226-227.</ref>


۱۱۱٬۹۱۱

ویرایش