پرش به محتوا

علم معصوم به تمام موارد قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۹: خط ۹:
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
==قرآن منبع علم اهل بیت و علم ایشان به قرآن==
*از برخی روایات، معلوم می‌شود که پس از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} مفسران آگاه به همه معانی و معارف قرآن منحصر به [[امیرمؤمنان]] و یازده امام پس از ایشان است؛ مانند روایاتی که [[کلینی]] در کافی در باب «انّه لم یجمع القرآن کلّه الاّ الائمه علیهم السلام و انّهم یعلمون علمه کلّه» آورده است. نمونه آن روایات چنین است:
*یکی از معتبرترین خاستگاه علوم اهل بیت(علیهم السلام)، قرآن کریم است. این کتاب آسمانی، سرچشمۀ تمامی احکام شریعت و مهم‌ترین منبع علوم و معارف اسلامی است،<ref>ر.ک. عظیمی، محمد صادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص 171؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص 75 و 76</ref> لیکن همه کس نمی‌تواند به عمق و باطن آن دست یابد و حقایق علمی آن را کشف کند. تنها کسانی که بعد از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) به تمام قرآن آشنایند و از ظاهر و باطن، محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، عام و خاص، و مطلق و مقیدش آگاهی دارند، امامان(علیهم السلام) هستند.<ref>ر.ک. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، ج 9، ص 119ـ 126؛ عظیمی، محمد صادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص 171؛ بابایی، علی اکبر، اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن، ماهنامۀ معرفت، ش 38، ص 27</ref> با این تفاوت که پیامبر از طریق وحی با آیات قرآن آشنا می شد، و امامان با هدایت های پیامبر و تأییدات ویژۀ خداوند.<ref>ر.ک. عظیمی، محمد صادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص 171</ref> شیعیان معتقدند، آگاهی از قرآن و تفسیر و تأویل آن، جزء علومی است که لازم است امام از آن برخوردار باشد و عدم اطلاع از آن، نقصان در علوم دینی است و چنین نقصی از امام به دور است.<ref>ر.ک. اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص 75 و 76</ref> در این زمینه گفته شده است: "قرآن به تمام و کمال و با همه حلال و حرام خود، بدون هیچ اختلاف و نزاعی، نزد امامان(علیهم السلام) موجود است".<ref>ر.ک. عظیمی، محمد صادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص 171؛ اوجاقی، ناصرالدین، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص 75 و 76</ref> و شیخ صدوق در این زمینه می گوید:<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، كمال الدين و تمام النعمة، ج ۲، ص ۶۶۱</ref> " علم امام از ناحيه خداى تعالى و رسول اوست و از اين روست كه حقايق قرآن را می‌دانند و تنزيل و تفسير و تأويل و معانى و ناسخ و منسوخ (...) آنرا می‌دانند ...".<ref>ر.ک. افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 81</ref>
 
==دلیل روایی بر علم امامان به تمام قرآن==
از [[امام باقر]]{{ع}} روایت شده است که فرمود: {{عربی|اندازه=150%|« مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاء‏»}}<ref>هیچکس غیر از اوصیا نمی‌تواند ادعا کند که همه قرآن و ظاهر وباطن آن نزد اوست؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۲۸۶، ح ۲.</ref>
*برخی از روایات<ref>ر.ک. افتخاری، سید ابراهیم، بررسی مقایسه‌ای شئون امامت در مکتب قم و بغداد، ص 81؛ ایمانی، احد، وبگاه بهترین سخن ها؛ بابایی، علی اکبر، اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن، ماهنامۀ معرفت، ش 38، ص 27</ref> نیز دال بر چنین مطلبی هستند، مانند روایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) که می فرمایند:<ref>صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج 1، ص ۱۹۸</ref> «هیچ آیه از قرآن بر پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) نیامد مگر آنکه آن را بر من خوانده و املا نمود و من آن را با خط خود نوشتم، پیامبر، تأویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم متشابه و عام و خاص آن را به من آموخت.»<ref>ر.ک. عظیمی، محمد صادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص 171</ref> و یا امام باقر(علیه السلام) می فرمایند: «هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند از ظاهر و باطن قرآن به طور کامل آگاه است، مگر اوصیا و جانشینان پیامبر.»<ref>ر.ک. عظیمی، محمد صادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص 171</ref> همچنین برخی روایات ذیل آیۀ «وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ  وَ الرَّاسِخُونَ فىِ الْعِلْمِ»،<ref>سورۀ آل عمران، آیۀ 7</ref> راسخان در علم را به خصوص امامان معصوم(علیهم السلام) تفسیر کرده و دلیل دیگری بر حصر همۀ علوم و معانی قرآن در دوازده امام است،<ref>ر.ک. بابایی، علی اکبر، اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن، ماهنامۀ معرفت، ش 38، ص 27</ref> یعنی اینکه فقط ایشان عالم به تمام موارد موجود در قرآن هستند. امام صادق(علیه السلام) فرمودند:<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 213</ref> «نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ وَ نَحْنُ‏ نَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَه»<ref>ر.ک. بابایی، علی اکبر، اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن، ماهنامۀ معرفت، ش 38، ص 27</ref>
با توجه به روایاتی که اوصیای [[نبی اکرم]]{{صل}} را به دوازده نفر تفسیر می‌کنند، دلالت این روایت بر اینکه مفسّران آگاه به همه معانی قرآن فقط آن دوازده نفرند، آشکار است.
==نتیجه گیری==
{{عربی|اندازه=150%|«عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} ﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۴۳ سوره رعد علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيني وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب]]}}﴾}} قَالَ إِيَّانَا عَنَى وَ عَلِيٌّ أَوَّلُنَا وَ أَفْضَلُنَا وَ خَيْرُنَا بَعْدَ النَّبِيِّ{{صل}}<ref>[[برید بن معاویه]] می‌گوید: به [[امام باقر]]{{ع}} گفتم: بگو کافی است که خدا و کسی که علم کتاب نزد اوست، گواه بین من و شماست یعنی این آیه را نزد آن حضرت تلاوت کردم تا در معنای آن توضیحی دهد. فرمود: خدا از {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب}}﴾}}  خصوص ما را قصد کرده و علی نخستین و برترین و بهترین ماست.</ref>
*در نتیجه از روایات گوناگون استفاده می شود که اولاً قرآن علم خداوند بوده و همۀ حقایق در آن موجود است<ref>ر.ک. ایمانی، احد، وبگاه بهترین سخن ها</ref> و ثانیاً یکی از مصادر علوم و معارف امامان(علیهم السلام) قرآن مجید است و ایشان به تمام آن علم دارند.<ref>ر.ک. عظیمی، محمد صادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص 171</ref>
سند این روایت صحیح است و از نظر دلالت هم با توجه به روایات دیگر، تردیدی نیست که منظور از {{عربی|اندازه=150%|« إِيَّانَا‏»}} ـ در حدیث مزبور ـ [[علی]]{{ع}}، و یازده امام پس از ایشان است.<ref>نک: تفسیر برهان، ج ۲، ذیل آخرین آیه سوره رعد، حدیث ۱۶.</ref>. در بحث دومین مفسّر عالم به همه معانی قرآن، ظهور «علم الکتاب» در همه علوم قرآن توضیح داده شد. بر این اساس، این روایت دلالت دارد بر اینکه همه معانی و علوم قرآن نزد یازده امام پس از حضرت علی علیه السلام نیز هست. از تقدیم {{عربی|اندازه=150%|« إِيَّانَا‏»}} بر {{عربی|اندازه=150%|« عَنَى‏»}} اختصاص همه علوم قرآن به آنان به دست می‌آید<ref>ر.ک: مسعود بن عمر تفتازانی، مختصرالمعانی، ص ۷۷.</ref>. و این اختصاص نیز دلیل دیگری بر ظهور «{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| عِلْمُ الْكِتاب}}﴾}}» در همه علوم قرآن است؛ زیرا بعضی از علوم قرآن اختصاص به آنان ندارد.
در روایت دیگری از [[امام صادق]]{{ع}} نقل شده است که فرمودند: «به خدا سوگند، همه علم کتاب نزد ماست.»<ref>ر.ک: تفسیر برهان، ج ۲، ص ۳۰۲، ذیل آخرین آیه سوره رعد، حدیثهای ۲ و ۳ و ۶؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۵۷، حدیث ۳؛ بصائرالدرجات، ص ۲۱۳، حدیث ۳، ص ۲۳۰، حدیث ۵؛ بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۷۰، حدیث ۳۸ و ص ۱۹۷، حدیث ۸</ref>. این روایات نیز مؤکد آگاه بودن آنان به همه علوم و معانی قرآن هستند.
جمله{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|[[آیا آیه ۷ سوره آل عمران علم غیب غیر خدا را اثبات می‌کند؟ (پرسش)|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ]]}}﴾}}. در این آیه روایاتی که «راسخان در علم» را به خصوص امامان معصوم{{عم}} تفسیر کرده، دلیل دیگری بر حصر همه علوم و معانی قرآن در دوازده امام است؛ زیرا این جمله دلالت می‌کند بر اینکه علم تأویل قرآن ـ که بخشی از معارف آن است ـ مخصوص خدا و راسخان در علم است و هیچکس جز راسخان در علم به این بخش از معانی قرآن آگاهی ندارد. روایات نیز دلالت دارند بر اینکه راسخان در علم تنها امامان معصوم هستند. کلینی در «کتاب الحجّه» کافی، بابی با عنوان {{عربی|اندازه=150%|« أَنَ‏ الرَّاسِخِينَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ هُمُ‏ الْأَئِمَّةُ {{عم}}»}} باز کرده و در آن روایاتی آورده است. اولین روایت، که سندش نیز صحیح می‌باشد، چنین است:
{{عربی|اندازه=150%|«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ وَ نَحْنُ‏ نَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَه‏»}} <ref>از امام صادق{{ع}} نقل شده است که فرمود: ما راسخان در علم هستیم و ما تأویل قرآن را می‌دانیم؛ اصول کافی، ح ۱. نیز ر.ک: بصائرالدرجات، جز ۴، باب ۱۰، ح۵.</ref>.
 
منظور از {{عربی|اندازه=150%|«نَحْنُ»‏}} به دلیل روایات بعدی همین باب، اوصیای [[پیامبر]] یعنی [[امام علی]]{{ع}} و امامان بعد از ایشان است. معرفه بودن خبر، یعنی {{عربی|اندازه=150%|«الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏»}} نیز دلیل حصر راسخان در علم در آنان است؛ زیرا اصل در خبر این است که نکره باشد و یکی از وجوه معرفه بودن آن دلالت بر حصر است<ref> شرح المختصر علی تلخیص المفتاح، ص ۶۷ و ۶۸.</ref>
کلینی در باب دیگر چنین آورده است:{{عربی|اندازه=150%|«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} ...نَحْنُ قَوْمٌ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا ... وَ نَحْنُ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْم‏‏»}}<ref>[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «ما گروهی هستیم که خدای اطاعت از ما را واجب کرده است... و ما راسخان در علم هستیم؛ اصول کافی، کتاب «الحجه»، باب «فرض طاعه الائمّه{{عم}}»، حدیث ۶ و نیز نک: بصائرالدرجات، جز ۴، باب ۱۰، حدیث ۱.</ref>
سند این روایت نیز صحیح است <ref>رجال سند احمد بن محمد، محمدبن ابی عمیر، سیف بن عمیره و ابی الصباح کنانی است و همه آنها «ثقه» هستند.</ref> و با توجه به آنچه در توضیح دلالت روایت قبل گفته شد، دلالت این روایت نیز بر مدعا آشکار است.
[[نهج البلاغه]] نیز آمده است: «کجایند کسانی که به دروغ و از روی حسدورزی بر ما، گمان برده‌اند که آنان راسخان در علم‌اند، نه ما؟ و حال آنکه خدا ما را رفعت بخشیده و آنان را فرو گذاشته و به ما عطا فرموده و آنان را محروم کرده است»<ref>نهج البلاغه، ترجمه علینقی فیض الاسلام، ص ۴۳۷، خطبه ۱۴۴.</ref>
این زمینه، روایات دیگری نیز وجود دارند<ref>بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۱۸۹، باب «انّهم اهل علم القرآن»، حدیث ۳، ص ۱۹۱، حدیث ۱۲، ص ۲۰۴، حدیث ۵۳، ج ۹۲، ص ۸۱، حدیث ۱۰؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۱۶۳، حدیث ۴؛ کتاب سلیم بن قیس، ص ۱۹۵؛ محمد بن یعقوب کلینی، روضه کافی، ص ۱۸۴، حدیث ۳۹۷.</ref>
اما افزون بر روایات، خود کلمه {{عربی|اندازه=150%|«الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏»}} معنایی دارد که بر غیر [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} انطباق ندارد؛ زیرا «راسخ» در لغت، به معنای ثابت، و الف و لام «العلم» الف و لام جنس است. بر این اساس، راسخان در علم کسانی هستند که در مطلق علم ثابت و پابر جا باشند و کسانی در مطلق علم ثابت و پا برجایند که بر اثر رسیدن به حقیقت علم در همه امور، در هیچ موردی نظرشان عوض نشود. چنین افرادی جز [[پیامبر]] و [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} نیستند؛ زیرا تنها آنان هستند که چون علمشان از [[وحی]] سرچشمه گرفته و با قلبشان حقیقت علم را یافته‌اند، نظرشان تغییر نمی‌کند»<ref>[[اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن (مقاله)|اهل بیت پیامبر مفسران آگاه به تمام قرآن]]، [[معرفت (نشریه)|ماهنامه معرفت]]، شماره ۷۳، دی ۱۳۸۲، ص ۲۷.</ref>.


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۱۱۳٬۱۲۹

ویرایش