اثبات ختم نبوت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
===[[شأن نزول آیه]]=== | ===[[شأن نزول آیه]]=== | ||
[[زید بن حارثه]] چند سال [[پیش از بعثت]]، به صورت بردهای به [[خانه]] [[خدیجه]] آمد و پس از مدتی به دست [[رسول خدا]]{{صل}} [[آزاد]] گردید. حضرت، او را پسرخواندهاش خواند و [[مردم]] نیز او را پسر محمد{{صل}} مینامیدند<ref>ابن حجر العسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۶۴۵؛ ابن جزری، ابوالحسن (ابناثیر)، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۱۴۰-۱۴۳.</ref>. | [[زید بن حارثه]] چند سال [[پیش از بعثت]]، به صورت بردهای به [[خانه]] [[خدیجه]] آمد و پس از مدتی به دست [[رسول خدا]]{{صل}} [[آزاد]] گردید. حضرت، او را پسرخواندهاش خواند و [[مردم]] نیز او را پسر محمد{{صل}} مینامیدند<ref>ابن حجر العسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۶۴۵؛ ابن جزری، ابوالحسن (ابناثیر)، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج۲، ص۱۴۰-۱۴۳.</ref>. | ||
[[پیغمبر اکرم]]{{صل}} دختر عمه خود، [[زینب بنت جحش]] را برای همسری زید در نظر گرفت و پیکی برای [[خواستگاری]] فرستاد. | [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} دختر عمه خود، [[زینب بنت جحش]] را برای همسری زید در نظر گرفت و پیکی برای [[خواستگاری]] فرستاد. زینب، ابتدا به [[خیال]] آنکه خود حضرت، [[خواستگار]] اوست با [[خوشحالی]] پذیرفت، ولی پس از اطلاع از این که او را برای [[غلام]] [[آزادشده]] خود میخواهد با [[ناراحتی]] گفت: «من نوه [[عبدالمطلب]]، زنی قریشیه، [[همسر]] یک غلام آزادشده شوم؟!» [[پیامبر]]{{صل}} [[پیام]] فرستاد: «[[اسلام]] این نخوتها را از بین برده است؛ زید [[مؤمن]] و با [[ایمان]] است و از نظر من تو نباید [[امتناع]] کنی». | ||
زینب موافقت کرد، ولی تا آخر [[زندگی]] مشترکشان علاقهمند نبود و بنای [[ناسازگاری]] میگذاشت. وقتی زید از [[وضع اخلاقی]] همسرش به پیامبر{{صل}} [[شکایت]] میبرد، حضرت میفرمود: «[[تقوا]] کن و همسرت را نگه دار»<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}} «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه میداشتی و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجامیافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref>. ممانعت حضرت از جدایی آن دو، ثمربخش نبود و [[طلاق]] صورت گرفت<ref>احمد بن یحیی (بلادزی)، الأنساب الاشراف، محمد حمیدالله، ج۱، ص۴۳۴؛ مرتضی مطهری، خاتمیت، ص۱۱-۱۲.</ref>. | زینب موافقت کرد، ولی تا آخر [[زندگی]] مشترکشان علاقهمند نبود و بنای [[ناسازگاری]] میگذاشت. وقتی زید از [[وضع اخلاقی]] همسرش به پیامبر{{صل}} [[شکایت]] میبرد، حضرت میفرمود: «[[تقوا]] کن و همسرت را نگه دار»<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}} «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه میداشتی و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجامیافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref>. ممانعت حضرت از جدایی آن دو، ثمربخش نبود و [[طلاق]] صورت گرفت<ref>احمد بن یحیی (بلادزی)، الأنساب الاشراف، محمد حمیدالله، ج۱، ص۴۳۴؛ مرتضی مطهری، خاتمیت، ص۱۱-۱۲.</ref>. | ||
[[پیامبر]]{{صل}} از طرف [[خداوند]] [[مأموریت]] یافت | [[پیامبر]]{{صل}} از طرف [[خداوند]] [[مأموریت]] یافت زینب را [[تزویج]] کند تا [[ازدواج]] با [[همسر]] مطلقه پسرخوانده برای [[مسلمانان]] دشوار نباشد،؛ چراکه آنان، پسرخوانده را از هر لحاظ، پسر [[واقعی]] میانگاشتند و ازدواج با همسر او را جایز نمیشمردند<ref>حسن شیبانی، نهج البیان عن کشف المعانی القرآن، ج۴، ص۲۲۵-۲۲۶.</ref>. البته این [[باور]] عمومی [[جاهلی]]، جز با [[فرمان خدا]] و عملی نمودن حضرت، قابل پاکشدن از [[ذهن]] [[جامعه]] آن [[زمان]] نبود و با این کار، این [[سنت]] غلط برای همیشه از میان مسلمانان رخت بربست. [[قرآن]] [[هدف]] و انگیزه این ازدواج را چنین بیان میدارد: | ||
[و یاد کن] آنگاه که به آن کس که خداوند به او [[نعمت]] داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی [زید]، میگفتی: همسرت را نگه دار و از [[پروا]] داشته باش و در [[دل]] خویش چیزی را پنهان میداشتی که خداوند آن را آشکار میسازد و از [[مردم]] [[بیم]] و ملاحظه داشتی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بیم داشته باشی. هنگامی که زید، نیازش را از آنان به به سر آورد [از او جدا شد] ما او را به همسری تو در آوردیم تا برای [[مؤمنان]] درباره [ازدواج] با [[همسران]] پسرخواندگانشان [پس از [[طلاق]] و جدایی] مشکلی نباشد و [[فرمان خداوند]] شدنی است<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}} «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه میداشتی و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجامیافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref>. | [و یاد کن] آنگاه که به آن کس که خداوند به او [[نعمت]] داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی [زید]، میگفتی: همسرت را نگه دار و از [[پروا]] داشته باش و در [[دل]] خویش چیزی را پنهان میداشتی که خداوند آن را آشکار میسازد و از [[مردم]] [[بیم]] و ملاحظه داشتی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بیم داشته باشی. هنگامی که زید، نیازش را از آنان به به سر آورد [از او جدا شد] ما او را به همسری تو در آوردیم تا برای [[مؤمنان]] درباره [ازدواج] با [[همسران]] پسرخواندگانشان [پس از [[طلاق]] و جدایی] مشکلی نباشد و [[فرمان خداوند]] شدنی است<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا}} «و (یاد کن) آنگاه را که به کسی که خداوند و خود تو بدو نعمت رسانده بودید گفتی که: همسرت را برای خویش نگه دار (و طلاق مده) و از خداوند پروا کن و چیزی را که خداوند آشکار کننده آن بود در دل نگه میداشتی و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر بود که از او بترسی و چون زید نیازی از او برآورد او را به همسری تو درآوردیم تا مؤمنان را در ازدواج با همسران (طلاق داده) پسرخواندگانشان چون نیازی را از آنان برآورده باشند تنگنایی نباشد و فرمان خداوند انجامیافتنی است» سوره احزاب، آیه ۳۷.</ref>. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
پس از [[نفی]] پدری میفرماید: ارتباط [[پیامبر]]{{صل}} با شما از ناحیه [[رسالت]] و [[خاتمیت]] میباشد {{متن قرآن|وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ}}. پس صدر [[آیه]] ارتباط نَسَبی را به [[طور]] کامل قطع میکند و ذیل آیه ارتباط [[معنوی]] ناشی از رسالت و خاتمیت را [[اثبات]] مینماید و از اینجا پیوند صدر و ذیل، روشن میشود<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۳۳۸.</ref>. | پس از [[نفی]] پدری میفرماید: ارتباط [[پیامبر]]{{صل}} با شما از ناحیه [[رسالت]] و [[خاتمیت]] میباشد {{متن قرآن|وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ}}. پس صدر [[آیه]] ارتباط نَسَبی را به [[طور]] کامل قطع میکند و ذیل آیه ارتباط [[معنوی]] ناشی از رسالت و خاتمیت را [[اثبات]] مینماید و از اینجا پیوند صدر و ذیل، روشن میشود<ref>ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۳۳۸.</ref>. | ||
منشأ [[ازدواج حضرت]] [[رسول]]{{صل}} و [[زینب بنت جحش]] از نگاه برخی [[خاورشناسان]] [[مسیحی]]<ref>محمد حسین هیکل، حیاة محمد، ص۳۱۶-۳۲۳.</ref> و در بعضی [[کتب رجالی]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۰۱.</ref>، [[تاریخی]]<ref>محمد بن حبیب بغدادی، المحبر، ص۸۵.</ref> و [[روایی]] [[اهل سنت]]<ref>ابی عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۲۳.</ref> داستانی عشقی و شاخ و برگ داده شده است که حاصل علاقهمندی و شیدایی پیامبر{{صل}} در دیداری بوده است که در [[خانه]] | منشأ [[ازدواج حضرت]] [[رسول]]{{صل}} و [[زینب بنت جحش]] از نگاه برخی [[خاورشناسان]] [[مسیحی]]<ref>محمد حسین هیکل، حیاة محمد، ص۳۱۶-۳۲۳.</ref> و در بعضی [[کتب رجالی]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۰۱.</ref>، [[تاریخی]]<ref>محمد بن حبیب بغدادی، المحبر، ص۸۵.</ref> و [[روایی]] [[اهل سنت]]<ref>ابی عبدالله حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۲۳.</ref> داستانی عشقی و شاخ و برگ داده شده است که حاصل علاقهمندی و شیدایی پیامبر{{صل}} در دیداری بوده است که در [[خانه]] زینب، نسبت به او صورت گرفته و حضرت، این دلسپردگی را مدتها مخفی میداشته است! اما این ادعا با [[عصمت]] و [[نبوت]] پیامبر{{صل}} سازگار نیست و قصه همان است که در [[حافظه]] [[تاریخ]] مانده و [[قرآن]] هم به صراحت آن را بیان میدارد<ref>مهدی پیشوایی، تاریخ اسلام از جاهلیت تا رحلت پیامبر اسلام{{صل}}، ص۱۸۰.</ref>.<ref>[[نفیسه ابوالحسنی|ابوالحسنی، نفیسه]]، [[خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات (کتاب)|خاتمیت در قرآن با رویکرد پاسخ به شبهات]] ص ۵۴.</ref>. | ||
===دلالت آیه بر خاتمیت<ref>در تنظیم این قسمت، از اثر ذیل، تلخیص و بهره برده شده است: محمد اسحاق عارفی شیر داغی، خاتمیت و پرسشهای نو، ج۱، ص۲۳-۳۳.</ref>=== | ===دلالت آیه بر خاتمیت<ref>در تنظیم این قسمت، از اثر ذیل، تلخیص و بهره برده شده است: محمد اسحاق عارفی شیر داغی، خاتمیت و پرسشهای نو، ج۱، ص۲۳-۳۳.</ref>=== |