پرش به محتوا

عصمت فرشتگان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
=== [[عصمت]] ===
=== [[عصمت]] ===
==== معنای لغوی ====
==== معنای لغوی ====
عصمت، واژه‌ای [[عربی]] و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار می‌رود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «[[اعتصام]]» را به «استمساک» معنا کرده‌اند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref>
عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده {{عربی|«عَصِمَ يَعْصِمُ»}} است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: {{عربی|«مَسَکَ»}} به معنای حفظ و نگهداری<ref>راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: {{عربی|العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم}}؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و {{عربی|عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه}}؛ یعنی [[خداوند]] فلانی را از [[مکروه]] حفظ کرده ({{عربی|عصمه}}) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.</ref>، دوم: {{عربی|«مَنَعَ»}} به معنای مانع شدن<ref>ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.</ref> و سوم به معنای وسیله بازداشتن<ref>ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: {{عربی|أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُ}}لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و [[حفظ]] چیز دیگری شود، به کار می‌رود.</ref>. با این وجود واژه «[[عصمت]]»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند<ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص۱۴.</ref>


==== در اصطلاح [[متکلمان]] ====
==== در اصطلاح [[متکلمان]] ====
در [[علم کلام]] دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
در [[علم کلام]] دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:
#'''عصمت به معنای [[لطف]]''': مرحوم [[شیخ مفید]] نخستین [[متکلم]] [[امامیه]] است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان [[توفیق]] و لطف او برای حجت‌های اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله [[حجج الهی]] برای [[حفظ دین]] خداوند از ورود [[گناهان]] و خطاها در آن است<ref>محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.</ref>. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرن‌ها عصمت را به لطف تعریف کرده‌اند و بزرگانی همچون [[سیدمرتضی]]، [[شیخ طوسی]]، [[نوبختی]]، [[نباطی]]<ref>علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.</ref> و مانند آنها در آثار خود آن را به کار برده‌اند.
#'''عصمت به معنای [[لطف]]''': مرحوم [[شیخ مفید]] نخستین متکلم [[امامیه]] است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه [[خداوند متعال]]، همان [[توفیق]] و لطف او برای حجت‌های اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله [[حجج الهی]] برای [[حفظ دین]] خداوند از ورود [[گناهان]] و خطاها در آن است<ref>محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.</ref>. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرن‌ها عصمت را به لطف تعریف کرده‌اند و بزرگانی همچون [[سیدمرتضی]]، [[شیخ طوسی]]، [[نوبختی]]، نباطی<ref>علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.</ref> و مانند آنها در آثار خود آن را به کار برده‌اند.
#'''[[عصمت]] به معنای ملکه''': پس از آنکه [[شیخ مفید]] عصمت را به [[لطف]] تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم [[خواجه نصیرالدین طوسی]] آن را به نقل از [[فلاسفه]]، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش [[گناهان]] صادر نمی‌شود و این بنا بر [[اندیشه]] حکماست<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت می‌دهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.</ref>. پس از خواجه برخی از [[متکلمان]] معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتاب‌های خود ارائه کردند<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴ - ۳۵.</ref>
#'''[[عصمت]] به معنای ملکه''': پس از آنکه [[شیخ مفید]] عصمت را به [[لطف]] تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم [[خواجه نصیرالدین طوسی]] آن را به نقل از [[فلاسفه]]، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش [[گناهان]] صادر نمی‌شود و این بنا بر [[اندیشه]] حکماست<ref>خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت می‌دهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.</ref>. پس از خواجه برخی از [[متکلمان]] معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتاب‌های خود ارائه کردند<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[عصمت امام (کتاب)|عصمت امام]]، ص۳۴ - ۳۵.</ref>


خط ۲۴: خط ۲۴:
عده دیگری نیز با تأکید بر اینکه اسباب [[ارتکاب گناه]]، یعنی قوای غضبیه و شهویه، در [[ملائکه]] وجود ندارد، معتقدند که فرشتگان بیش از یک راه پیش روی خود نمی‌بینند<ref>کشف المراد، ص۳۶؛ العقائد الاسلامیة، ص۹۹؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۴۳۳.</ref>.
عده دیگری نیز با تأکید بر اینکه اسباب [[ارتکاب گناه]]، یعنی قوای غضبیه و شهویه، در [[ملائکه]] وجود ندارد، معتقدند که فرشتگان بیش از یک راه پیش روی خود نمی‌بینند<ref>کشف المراد، ص۳۶؛ العقائد الاسلامیة، ص۹۹؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۴۳۳.</ref>.


در مقابل، کسانی هستند که عصمت فرشتگان را همچون عصمت انسان‌های [[معصوم]] اختیاری دانسته، در بیان [[حقیقت عصمت]] آنان و منشأ آن، کما بیش مطالبی شبیه آنچه در [[عصمت انبیا]] و [[ائمه]] {{عم}} گفته شده است، بیان می‌دارند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۶، ص۴۳۲-۴۳۳.</ref>. به عنوان مثال، برخی منشأ عصمت فرشتگان را [[علم ویژه]] آنان به [[خداوند]] و [[افعال]] و صفات او دانسته و گفته‌اند: فرشتگان [[مرتکب معصیت]] نمی‌شوند؛ زیرا آنها از عجایب [[آفرینش الهی]] و آثار [[هیبت]] او، چیزهایی را [[مشاهده]] می‌کنند که آنان را از انجام [[معصیت]] و قصد آن، باز می‌دارد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۶، ص۴۳۳.</ref>.
در مقابل، کسانی هستند که عصمت فرشتگان را همچون عصمت انسان‌های [[معصوم]] اختیاری دانسته، در بیان [[حقیقت عصمت]] آنان و منشأ آن، کما بیش مطالبی شبیه آنچه در [[عصمت انبیا]] و [[ائمه]] {{عم}} گفته شده است، بیان می‌دارند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۶، ص۴۳۲-۴۳۳.</ref>. به عنوان مثال، برخی منشأ عصمت فرشتگان را [[علم ویژه]] آنان به [[خداوند]] و [[افعال]] و صفات او دانسته و گفته‌اند: فرشتگان [[مرتکب معصیت]] نمی‌شوند؛ زیرا آنها از عجایب [[آفرینش الهی]] و آثار هیبت او، چیزهایی را مشاهده می‌کنند که آنان را از انجام [[معصیت]] و قصد آن، باز می‌دارد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۶، ص۴۳۳.</ref>.


گفتنی است برخی از [[روایات]]، برای [[گزینش]] فرشتگان، [[انبیا]] و ائمه {{عم}} و برخورداری ایشان از موهبت‌های الهی، دلیلی مشترک و یکسان ذکر کرده و منشأ این انتخاب را [[علم]] خداوند به شایستگی‌های آنان شمرده‌اند. [[امام حسن عسکری]] {{ع}} از [[رسول اکرم]] {{صل}} [[نقل]] می‌کنند که فرمودند: {{متن حدیث|أَنَّ اللَّهَ اخْتَارَنَا مَعَاشِرَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اخْتَارَ النَّبِيِّينَ وَ اخْتَارَ الْمَلَائِكَةَ الْمُقَرَّبِينَ، وَ مَا اخْتَارَهُمْ إِلَّا عَلَى عَلْمٍ مِنْهُ بِهِمْ أَنَّهُمْ لَا يُوَاقِعُونَ مَا يَخْرُجُونَ بِهِ عَنْ وَلَايَتِهِ، وَ يَنْقَطِعُونَ بِهِ عَنْ عِصْمَتِهِ}}<ref>«خداوند - عز وجل - ما آل محمد و پیامبران فرشتگان مقرّب را [از بین سایر خلایق] برگزید. و چیزی باعث این گزینش نشد، جز اینکه می‌دانست اینان عملی که به واسطه آن از ولایت [خاص] الهی خارج شده، از عصمت او جدا گردند، مرتکب نمی‌شوند» بحارالانوار، ج۵۶، ص۳۲۲.</ref>.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص۳۴۰.</ref>
گفتنی است برخی از [[روایات]]، برای [[گزینش]] فرشتگان، [[انبیا]] و ائمه {{عم}} و برخورداری ایشان از موهبت‌های الهی، دلیلی مشترک و یکسان ذکر کرده و منشأ این انتخاب را [[علم]] خداوند به شایستگی‌های آنان شمرده‌اند. [[امام حسن عسکری]] {{ع}} از [[رسول اکرم]] {{صل}} [[نقل]] می‌کنند که فرمودند: {{متن حدیث|أَنَّ اللَّهَ اخْتَارَنَا مَعَاشِرَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اخْتَارَ النَّبِيِّينَ وَ اخْتَارَ الْمَلَائِكَةَ الْمُقَرَّبِينَ، وَ مَا اخْتَارَهُمْ إِلَّا عَلَى عَلْمٍ مِنْهُ بِهِمْ أَنَّهُمْ لَا يُوَاقِعُونَ مَا يَخْرُجُونَ بِهِ عَنْ وَلَايَتِهِ، وَ يَنْقَطِعُونَ بِهِ عَنْ عِصْمَتِهِ}}<ref>«خداوند - عز وجل - ما آل محمد و پیامبران فرشتگان مقرّب را [از بین سایر خلایق] برگزید. و چیزی باعث این گزینش نشد، جز اینکه می‌دانست اینان عملی که به واسطه آن از ولایت [خاص] الهی خارج شده، از عصمت او جدا گردند، مرتکب نمی‌شوند» بحارالانوار، ج۵۶، ص۳۲۲.</ref>.<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص۳۴۰.</ref>
خط ۴۴: خط ۴۴:
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[براهین نقلی بر اثبات عصمت فرشتگان چیست؟ (پرسش)| براهین نقلی بر اثبات عصمت فرشتگان چیست؟]]'''{{پایان}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[براهین نقلی بر اثبات عصمت فرشتگان چیست؟ (پرسش)| براهین نقلی بر اثبات عصمت فرشتگان چیست؟]]'''{{پایان}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
برای [[اثبات عصمت]] [[فرشتگان]] [[وحی]] در اموری که مربوط به دریافت [[ابلاغ وحی]] نیست و همچنین عصمت سایر فرشتگانی که با مقوله وحی ارتباطی ندارند ـ مانند ملائکه‌ای که [[مأمور]] کتابت [[اعمال]] [[آدمیان]] و یا مأمور نزول [[برکات]] آسمانی و مانند آن هستند ـ هر چند که به [[دلیل]] کمبود اطلاعات از کیفیت وجودی آنها، نمی‌توان [[برهان عقلی]] اقامه کرد؛ اما [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری به خوبی بر عصمت این موجودات [[پاک]] و ارجمند دلالت دارند.
برای [[اثبات عصمت]] [[فرشتگان]] [[وحی]] در اموری که مربوط به دریافت ابلاغ وحی نیست و همچنین عصمت سایر فرشتگانی که با مقوله وحی ارتباطی ندارند ـ مانند ملائکه‌ای که [[مأمور]] کتابت [[اعمال]] [[آدمیان]] و یا مأمور نزول [[برکات]] آسمانی و مانند آن هستند ـ هر چند که به [[دلیل]] کمبود اطلاعات از کیفیت وجودی آنها، نمی‌توان [[برهان عقلی]] اقامه کرد؛ اما [[آیات]] و [[روایات]] بسیاری به خوبی بر عصمت این موجودات [[پاک]] و ارجمند دلالت دارند.


==== آیات [[قرآن کریم]] ====
==== آیات [[قرآن کریم]] ====
خط ۵۶: خط ۵۶:
این [[آیات]] نیز بر عصمت فرشتگان دلالت دارد. در چند آیه قبل می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ * يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ }}<ref>«و هر کس که در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست و آن کسان که نزد اویند از پرستش وی سر باز نمی‌زنند و خسته نمی‌شوند * شب و روز (خداوند را) به پاکی ستایش می‌کنند در حالی که سستی نمی‌ورزند» سوره انبیاء، آیه ۱۹-۲۰.</ref>. که در این آیات نیز اشاره به [[قدس]] و [[پاکی]] و [[عبودیّت]] [[فرشتگان]] شده است.
این [[آیات]] نیز بر عصمت فرشتگان دلالت دارد. در چند آیه قبل می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ * يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ }}<ref>«و هر کس که در آسمان‌ها و زمین است از آن اوست و آن کسان که نزد اویند از پرستش وی سر باز نمی‌زنند و خسته نمی‌شوند * شب و روز (خداوند را) به پاکی ستایش می‌کنند در حالی که سستی نمی‌ورزند» سوره انبیاء، آیه ۱۹-۲۰.</ref>. که در این آیات نیز اشاره به [[قدس]] و [[پاکی]] و [[عبودیّت]] [[فرشتگان]] شده است.


در جای دیگر بعد از بیان این که هریک از فرشتگان مقامی مخصوص دارند که هیچ گاه از آن [[مقام]] و [[جایگاه]] خود تخطّی نمی‌کنند، می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ}}<ref>«و هیچ یک از ما (فرشتگان) نیست مگر که جایگاهی معیّن دارد * و ماییم که صف‌زدگانیم * و ماییم که (خداوند را) به پاکی می‌ستاییم» سوره صافات، آیه ۱۶۴-۱۶۶.</ref>. در مجموع آن‌چه از [[روح]] [[قرآن]] به طور عام به دست می‌آید این است که، فرشتگان - موجوداتی [[پاک]] و [[معصوم]] هستند - امکان [[خطا]] و [[اشتباه]] و [[نافرمانی]] در آنها نیست، مراتب و مسئولیت‌های متفاوتی دارند؛ ولی به هرحال، [[کارگزاران]] [[خدای تعالی]] در [[ربوبیت]] و [[تدبیر]] و [[اراده]] عالم می‌باشند. هیچ یک به اندازه ذره‌ای از [[وظیفه]] خود تخطّی نمی‌کنند، بعضی مقرّب‌تر و به اصطلاح «[[مطاع]]» هستند که فرشتگان دیگری را تحت امر خود دارند، چنان که درباره [[جبرئیل]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ }}<ref>«که این (قرآن) بازخوانده فرستاده‌ای گرامی است * توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد* آنجا فرمانگزاری امین است» سوره تکویر، آیه۱۹- ۲۱.</ref>.
در جای دیگر بعد از بیان این که هریک از فرشتگان مقامی مخصوص دارند که هیچ گاه از آن مقام و جایگاه خود تخطّی نمی‌کنند، می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ * وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ}}<ref>«و هیچ یک از ما (فرشتگان) نیست مگر که جایگاهی معیّن دارد * و ماییم که صف‌زدگانیم * و ماییم که (خداوند را) به پاکی می‌ستاییم» سوره صافات، آیه ۱۶۴-۱۶۶.</ref>. در مجموع آن‌چه از [[روح]] [[قرآن]] به طور عام به دست می‌آید این است که، فرشتگان - موجوداتی [[پاک]] و [[معصوم]] هستند - امکان [[خطا]] و [[اشتباه]] و [[نافرمانی]] در آنها نیست، مراتب و مسئولیت‌های متفاوتی دارند؛ ولی به هرحال، [[کارگزاران]] [[خدای تعالی]] در [[ربوبیت]] و [[تدبیر]] و [[اراده]] عالم می‌باشند. هیچ یک به اندازه ذره‌ای از [[وظیفه]] خود تخطّی نمی‌کنند، بعضی مقرّب‌تر و به اصطلاح «مطاع» هستند که فرشتگان دیگری را تحت امر خود دارند، چنان که درباره [[جبرئیل]] {{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ * ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ * مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ }}<ref>«که این (قرآن) بازخوانده فرستاده‌ای گرامی است * توانمندی که نزد آن دارنده اورنگ (فرمانفرمایی جهان)، جایگاهی بلند دارد* آنجا فرمانگزاری امین است» سوره تکویر، آیه۱۹- ۲۱.</ref>.


از آیات قرآن کریم سه مطلب عمده و اساسی درباره [[ملائکه]] می‌توان استفاده کرد<ref>ر.ک: المیزان، ج۱۷، ص۱۲-۱۳.</ref>:
از آیات قرآن کریم سه مطلب عمده و اساسی درباره [[ملائکه]] می‌توان استفاده کرد<ref>ر.ک: المیزان، ج۱۷، ص۱۲-۱۳.</ref>:
# فرشتگان موجودات ارجمند و با ارزشی هستند که واسطه بین [[خداوند]] و [[عالم مشهود]] می‌باشند؛ به عبارت دیگر، هیچ حادثه‌ای، کوچک یا بزرگ، نیست، مگر اینکه ملائکه در آن دخالت دارند و [[فرشته]] یا فرشتگانی بر انجام آن موکلند.
# فرشتگان موجودات ارجمند و با ارزشی هستند که واسطه بین [[خداوند]] و [[عالم مشهود]] می‌باشند؛ به عبارت دیگر، هیچ حادثه‌ای، کوچک یا بزرگ، نیست، مگر اینکه ملائکه در آن دخالت دارند و [[فرشته]] یا فرشتگانی بر انجام آن موکلند.
# ملائکه هیچ‌گاه از [[اوامر الهی]] [[سرپیچی]] نکرده. به غیر خواسته خداوند تن در نمی‌دهند؛ یعنی [[اراده]] آنها مستقل و بریده از اراده و خواست خداوند نیست، از این رو هیچ گاه در انجام فرمانی که از [[ناحیه]] خداوند به آنها ارائه شود، [[سستی]] و درنگ نکرده، هیچ دستوری از [[دستورهای الهی]] را [[تغییر]] نمی‌دهند؛ نه بر آن می‌افزایند و نه از آن می‌کاهند: {{متن قرآن|لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref>. این، کمال و نهایت [[عبودیت]] است که اراده و اعمال موجودی، همگی، مملوک خداوند باشد و ذره‌ای از [[فرمان الهی]] [[تخلف]] نکند<ref>المیزان، ج۱۴، ص۲۷۵.</ref>.
# ملائکه هیچ‌گاه از [[اوامر الهی]] [[سرپیچی]] نکرده. به غیر خواسته خداوند تن در نمی‌دهند؛ یعنی [[اراده]] آنها مستقل و بریده از اراده و خواست خداوند نیست، از این رو هیچ گاه در انجام فرمانی که از ناحیه خداوند به آنها ارائه شود، [[سستی]] و درنگ نکرده، هیچ دستوری از [[دستورهای الهی]] را [[تغییر]] نمی‌دهند؛ نه بر آن می‌افزایند و نه از آن می‌کاهند: {{متن قرآن|لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref>. این، کمال و نهایت [[عبودیت]] است که اراده و اعمال موجودی، همگی، مملوک خداوند باشد و ذره‌ای از [[فرمان الهی]] تخلف نکند<ref>المیزان، ج۱۴، ص۲۷۵.</ref>.
# ملائکه مغلوب هیچ نیرو و اراده دیگری واقع نمی‌شوند. یعنی اگر بخواهند کاری را انجام دهند، آن را بدون کم و [[کاستی]]، انجام داده و در این بین هیچ نیرویی [[قادر]] به ایجاد خلل و [[انحراف]] در کار آنها نیست؛ زیرا که تمامی [[اعمال]] و [[رفتار]] آنها به امر و [[اراده خداوند]] انجام می‌گیرد: {{متن قرآن|وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آنان به فرمان وی کار می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.</ref>. و [[اوامر]] و خواسته‌های [[باری تعالی]] را انجام می‌دهند: {{متن قرآن|وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref>. [[خداوند]] هم مغلوب هیچ قدرتی واقع نمی‌شود: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ}}<ref>«و خداوند چنان نیست که چیزی در آسمان‌ها و زمین او را به ستوه آورد» سوره فاطر، آیه ۴۴.</ref>. [[قرآن کریم]] از [[زبان]] [[ملائکه]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا}}<ref>«و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمی‌آییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست» سوره مریم، آیه ۶۴.</ref>. این [[آیه]] حکایت از احاطه همه‌جانبه [[قدرت خداوند]] نسبت به ملائکه دارد؛ به نحوی که [[اراده]] و قدرتی جز به [[اذن]] و [[مشیت خداوند]] در آنها تأثیرگذار نیست<ref>المیزان، ج۱۴، ص۸۳.</ref>.
# ملائکه مغلوب هیچ نیرو و اراده دیگری واقع نمی‌شوند. یعنی اگر بخواهند کاری را انجام دهند، آن را بدون کم و کاستی، انجام داده و در این بین هیچ نیرویی قادر به ایجاد خلل و [[انحراف]] در کار آنها نیست؛ زیرا که تمامی [[اعمال]] و [[رفتار]] آنها به امر و [[اراده خداوند]] انجام می‌گیرد: {{متن قرآن|وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آنان به فرمان وی کار می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.</ref>. و [[اوامر]] و خواسته‌های [[باری تعالی]] را انجام می‌دهند: {{متن قرآن|وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref>. [[خداوند]] هم مغلوب هیچ قدرتی واقع نمی‌شود: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْءٍ}}<ref>«و خداوند چنان نیست که چیزی در آسمان‌ها و زمین او را به ستوه آورد» سوره فاطر، آیه ۴۴.</ref>. [[قرآن کریم]] از [[زبان]] [[ملائکه]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ مَا بَيْنَ أَيْدِينَا وَمَا خَلْفَنَا وَمَا بَيْنَ ذَلِكَ وَمَا كَانَ رَبُّكَ نَسِيًّا}}<ref>«و ما (فرشتگان) جز به فرمان پروردگارت فرود نمی‌آییم، آینده و گذشته ما و آنچه میان آنهاست، از آن اوست و پروردگارت فراموشکار نیست» سوره مریم، آیه ۶۴.</ref>. این [[آیه]] حکایت از احاطه همه‌جانبه [[قدرت خداوند]] نسبت به ملائکه دارد؛ به نحوی که [[اراده]] و قدرتی جز به [[اذن]] و [[مشیت خداوند]] در آنها تأثیرگذار نیست<ref>المیزان، ج۱۴، ص۸۳.</ref>.


از مجموع این ویژگی‌ها که به صورت مطلق بیان شده و اختصاص به گونه خاصی از [[فرشتگان]] ندارند، بر می‌آید که هیچ عاملی، چه از درون و چه از برون، فرشتگان را از انجام تکالیفشان باز نمی‌دارد. بنابراین همه فرشتگان، معصومند.
از مجموع این ویژگی‌ها که به صورت مطلق بیان شده و اختصاص به گونه خاصی از [[فرشتگان]] ندارند، بر می‌آید که هیچ عاملی، چه از درون و چه از برون، فرشتگان را از انجام تکالیفشان باز نمی‌دارد. بنابراین همه فرشتگان، معصومند.
۱۱۲٬۱۷۱

ویرایش