عصمت پیامبران از دیدگاه اهل سنت: تفاوت میان نسخهها
←گستره متعلق (ابعاد عصمت)
خط ۲۱۹: | خط ۲۱۹: | ||
# '''[[اشاعره]]''': اینان معتقدند که [[انبیا]] بعد از [[مبعوث]] شدن به [[رسالت]] از این امور معصوماند: [[گناهان کبیره]] (به طور کلی)، [[گناهان]] [[پست]] صغیره (مثل دزدیدن یک حبّه گندم) و همچنین ارتکاب عمدی گناهان صغیرهای که پَست محسوب نمیشوند. اما قبل از بعثت، حتی از [[گناه کبیره]] نیز [[معصوم]] نیستند<ref>المواقف، ص۳۵۹؛ شرح المواقف، ج۸، ص۲۶۵؛ الالهیات، ج۳، ص۱۶۶.</ref>. | # '''[[اشاعره]]''': اینان معتقدند که [[انبیا]] بعد از [[مبعوث]] شدن به [[رسالت]] از این امور معصوماند: [[گناهان کبیره]] (به طور کلی)، [[گناهان]] [[پست]] صغیره (مثل دزدیدن یک حبّه گندم) و همچنین ارتکاب عمدی گناهان صغیرهای که پَست محسوب نمیشوند. اما قبل از بعثت، حتی از [[گناه کبیره]] نیز [[معصوم]] نیستند<ref>المواقف، ص۳۵۹؛ شرح المواقف، ج۸، ص۲۶۵؛ الالهیات، ج۳، ص۱۶۶.</ref>. | ||
# '''[[معتزله]]''': اکثر معتزله معتقدند که انبیا از تمامی گناهان کبیره و همچنین گناهان صغیرهای که پست و مورد تنفّر عموم است، معصوم هستند. اما درباره گناهان صغیرهای که اینچنین نباشد، اختلافات زیادی بینشان وجود دارد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۲-۱۱؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۸۹-۹۰؛ الالهیات، ج۳، ص۱۶۵.</ref>. برخی از آنها ارتکاب عمدی این قِسم از صغایر را جایز دانستهاند. عدهای دیگر گفتهاند: انبیا عمداً هیچ [[گناه]] صغیرهای را مرتکب نمیشوند، بلکه تنها در صورتی که شبههای برایشان پیش آمده باشد، تحقق این امر ممکن است. دسته دیگری از آنها میگویند: [[پیامبران]] تنها در صورت [[سهو]] و [[فراموشی]] [[مرتکب گناه]] میگردند و در عین حال، بازخواست نیز میشوند، هر چند سهو و [[نسیان]] مردم عادی، بخشیده شده و مورد سؤال و [[مؤاخذه]] قرار نمیگیرد. فرقشان در این است که [[شناخت انبیا]] نسبت به واقعیات و [[احکام الهی]] قویتر است و بهتر میدانند که چگونه از خود مواظبت نمایند تا چیزی از یادشان نرود و [[سهو]] و نسیانی بر ایشان عارض نشود<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص۱۷۷.</ref>. | # '''[[معتزله]]''': اکثر معتزله معتقدند که انبیا از تمامی گناهان کبیره و همچنین گناهان صغیرهای که پست و مورد تنفّر عموم است، معصوم هستند. اما درباره گناهان صغیرهای که اینچنین نباشد، اختلافات زیادی بینشان وجود دارد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۲-۱۱؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۸۹-۹۰؛ الالهیات، ج۳، ص۱۶۵.</ref>. برخی از آنها ارتکاب عمدی این قِسم از صغایر را جایز دانستهاند. عدهای دیگر گفتهاند: انبیا عمداً هیچ [[گناه]] صغیرهای را مرتکب نمیشوند، بلکه تنها در صورتی که شبههای برایشان پیش آمده باشد، تحقق این امر ممکن است. دسته دیگری از آنها میگویند: [[پیامبران]] تنها در صورت [[سهو]] و [[فراموشی]] [[مرتکب گناه]] میگردند و در عین حال، بازخواست نیز میشوند، هر چند سهو و [[نسیان]] مردم عادی، بخشیده شده و مورد سؤال و [[مؤاخذه]] قرار نمیگیرد. فرقشان در این است که [[شناخت انبیا]] نسبت به واقعیات و [[احکام الهی]] قویتر است و بهتر میدانند که چگونه از خود مواظبت نمایند تا چیزی از یادشان نرود و [[سهو]] و نسیانی بر ایشان عارض نشود<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص۱۷۷.</ref>. | ||
# '''[[اهل حدیث]]''' در میان [[اهل سنت]] همواره در | # '''[[اهل حدیث]]''' در میان [[اهل سنت]] همواره در نظریه [[عصمت پیامبران]] خدشه میکردند. آنها [[معتقد]] بودند از آنجا که به [[گناه]] و خطای [[پیامبران]] در متون مذهبی و [[حدیثی]] اشاره شده است، از این رو پذیرش آن امری اجتناب ناپدیر است. [[حنبلیها]] که خود در [[اعتقادات]]، تابع اهل حدیث هستند نیز همواره آموزه عصمت پیامبران از گناه را [[انکار]] میکردند. ابن بطّه (متوفای ۳۸۷ق) در اصول اعتقادات خود مینگارد که پیامبران [[مرتکب گناه]] شدهاند و به آیاتی از [[قرآن]] استناد میکند<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>. | ||
# '''حشویه''': این گروه که افراطیترین نظر را در خصوص [[عصمت انبیا]] دارند، معتقدند: بر [[خدا]] جایز است که کسی را به [[مقام نبوت]] برساند که مرتکب کبائر میشود از این رو از منظر آنان [[پیامبر]] حتی میتواند [[زنا]] و لواط کند به این [[فرقه]] «ظاهریون» یا «اهل حدیث» هم گفته میشود. آنها به ظاهر قرآن و [[حدیث]] تمسّک میکنند و [[عقل]] را قاصر از اظهارنظر میدانند؛ مثلاً در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ}}<ref>«دست خداوند بالای دستهای آنان است» سوره فتح، آیه ۱۰.</ref> و [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ}}<ref>«(یاد کن) روزی را که سختی آشکار شود» سوره قلم، آیه ۴۲.</ref> برای [[خداوند]] دست و پا قایل میشوند. حشویه [[آیات]] [[شیطانی]] {{عربی|تِلْكَ الْغَرَانِيقُ الْعُلَى وَ إِنَّ شَفَاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجَى}}<ref>مرتضی عسکری، احادیث ام المؤمنین عایشه، ج۲، ص۳۰۷.</ref> را میپذیرند و به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نسبت میدهند که آن حضرت نفهمید نازل کننده این آیات [[جبرئیل]] نیست. [[ابن حجر عسقلانی]] شارح کتاب [[صحیح بخاری]] میگوید: «این [[روایت]] آیات شیطانی سه سند دارد، اگرچه از نظر سند مقطوعاند؛ اما باید پذیرفته شود»<ref>محمدهادی معرفت، تنزیه انبیاء از آدم تا خاتم، ص۹۶ - ۹۹.</ref>. | # '''حشویه''': این گروه که افراطیترین نظر را در خصوص [[عصمت انبیا]] دارند، معتقدند: بر [[خدا]] جایز است که کسی را به [[مقام نبوت]] برساند که مرتکب کبائر میشود از این رو از منظر آنان [[پیامبر]] حتی میتواند [[زنا]] و لواط کند به این [[فرقه]] «ظاهریون» یا «اهل حدیث» هم گفته میشود. آنها به ظاهر قرآن و [[حدیث]] تمسّک میکنند و [[عقل]] را قاصر از اظهارنظر میدانند؛ مثلاً در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ}}<ref>«دست خداوند بالای دستهای آنان است» سوره فتح، آیه ۱۰.</ref> و [[آیه]] {{متن قرآن|يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ}}<ref>«(یاد کن) روزی را که سختی آشکار شود» سوره قلم، آیه ۴۲.</ref> برای [[خداوند]] دست و پا قایل میشوند. حشویه [[آیات]] [[شیطانی]] {{عربی|تِلْكَ الْغَرَانِيقُ الْعُلَى وَ إِنَّ شَفَاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجَى}}<ref>مرتضی عسکری، احادیث ام المؤمنین عایشه، ج۲، ص۳۰۷.</ref> را میپذیرند و به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نسبت میدهند که آن حضرت نفهمید نازل کننده این آیات [[جبرئیل]] نیست. [[ابن حجر عسقلانی]] شارح کتاب [[صحیح بخاری]] میگوید: «این [[روایت]] آیات شیطانی سه سند دارد، اگرچه از نظر سند مقطوعاند؛ اما باید پذیرفته شود»<ref>محمدهادی معرفت، تنزیه انبیاء از آدم تا خاتم، ص۹۶ - ۹۹.</ref>. | ||
# '''کرامیه''' شاخهای از [[مجسمه]] هستند که عقائدشان در رد هرگونه [[تأویل]] و [[تفسیر]] آمیختهای از [[عقاید]] [[اهل حدیث]] است. از این رو [[آیات]] نافی [[عصمت انبیا]] را نیز به [[تأویل]] نبرده و توجیه نمیکنند<ref>خمینی سید حسن، فرهنگ جامع فرق اسلامی، ج۲، ص۱۱۱۳.</ref>. آنها بر این باورند که «[[پیامبران]] [[مرتکب گناه]] و [[خطا]] میشدند بدون اینکه با طبیعت آنها تنافی داشته باشد»<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>. البته ابن کرام، موسس این [[فرقه]] [[معتقد]] بود که [[انبیا]]{{ع}} از هر انجام گناهی که [[عدل]] و داد را برداشته و حد را بر فاعل آن [[واجب]] نماید، برکنار هستند<ref>مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص۳۶۵.</ref>. این گروه بعدها در دیدگاه خود استثنا قایل شدند و گناهانی را که نیاز به [[اجرای حد]] و [[کیفر]] قانونی دارد یا گناهانی که حیثیت و آبروی آنها را خدشه دار میسازد، شایسته آنها ندانستند<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص۴۰.</ref> | # '''کرامیه''' شاخهای از [[مجسمه]] هستند که عقائدشان در رد هرگونه [[تأویل]] و [[تفسیر]] آمیختهای از [[عقاید]] [[اهل حدیث]] است. از این رو [[آیات]] نافی [[عصمت انبیا]] را نیز به [[تأویل]] نبرده و توجیه نمیکنند<ref>خمینی سید حسن، فرهنگ جامع فرق اسلامی، ج۲، ص۱۱۱۳.</ref>. آنها بر این باورند که «[[پیامبران]] [[مرتکب گناه]] و [[خطا]] میشدند بدون اینکه با طبیعت آنها تنافی داشته باشد»<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>. البته ابن کرام، موسس این [[فرقه]] [[معتقد]] بود که [[انبیا]]{{ع}} از هر انجام گناهی که [[عدل]] و داد را برداشته و حد را بر فاعل آن [[واجب]] نماید، برکنار هستند<ref>مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص۳۶۵.</ref>. این گروه بعدها در دیدگاه خود استثنا قایل شدند و گناهانی را که نیاز به [[اجرای حد]] و [[کیفر]] قانونی دارد یا گناهانی که حیثیت و آبروی آنها را خدشه دار میسازد، شایسته آنها ندانستند<ref>ویلفرد مادلونگ، دایرة المعارف اسلام، ص۱۸۳.</ref>.<ref>[[بهروز مینایی|مینایی، بهروز]]، [[اندیشه کلامی عصمت (کتاب)|اندیشه کلامی عصمت]] ص۴۰.</ref> |