پرش به محتوا

عصمت حضرت آدم: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
'''پاسخ نخست: کار [[حضرت آدم]] {{ع}} در حد [[ترک اولی]]''': [[نهی]] در اینجا از نوع نهی مولوی است، ولی هیچ‌گونه الزامی در بر ندارد. بنابراین ترک این نهی «ترک اولی» نامیده می‌شود. حالاتی که [[انسان]] را به نحوی از [[خداوند]] [[غافل]] می‌سازد، مانند پرداختن به کارهای [[زندگی]]، همچون خوردن، آشامیدن و مانند آنها، برای انسان‌های عادی مشکل ساز نیست، ولی برای [[اولیای الهی]] همین اندازه غافل شدن از [[خدا]] [[گناه]] شمرده می‌شود. از آنجا که [[پیامبران]] از درجات [[برتری]] برخوردارند، با ترک اولی نیز بازخواست می‌شوند؛ اما همچنان که گفته شده است {{متن حدیث|حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ‌}}<ref>این عبارت در منابع روایی یافت نشد؛ تنها مرحوم مجلسی آن را به نقل از کشف الغمه آورده است (ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۱، ص۲۵۶). برخی مفسران همچون علامه طباطبایی آن را به عنوان جمله‌ای مشهور آورده‌اند (ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۲۰۱).</ref> {{عربی|و حسنات المقربين سيئات النبيين}}. پس با توجه به جایگاه رفیع پیامبران این‌گونه [[کارها]] در مورد ایشان گناه تلقی شده است، نه اینکه آنان مرتکب یکی از [[گناهان]] (به معنای متداول) شده باشند. در نتیجه، [[اثبات]] این نوع گناه خدشه‌ای به [[عصمت]] وارد نمی‌سازد.
'''پاسخ نخست: کار [[حضرت آدم]] {{ع}} در حد [[ترک اولی]]''': [[نهی]] در اینجا از نوع نهی مولوی است، ولی هیچ‌گونه الزامی در بر ندارد. بنابراین ترک این نهی «ترک اولی» نامیده می‌شود. حالاتی که [[انسان]] را به نحوی از [[خداوند]] [[غافل]] می‌سازد، مانند پرداختن به کارهای [[زندگی]]، همچون خوردن، آشامیدن و مانند آنها، برای انسان‌های عادی مشکل ساز نیست، ولی برای [[اولیای الهی]] همین اندازه غافل شدن از [[خدا]] [[گناه]] شمرده می‌شود. از آنجا که [[پیامبران]] از درجات [[برتری]] برخوردارند، با ترک اولی نیز بازخواست می‌شوند؛ اما همچنان که گفته شده است {{متن حدیث|حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ‌}}<ref>این عبارت در منابع روایی یافت نشد؛ تنها مرحوم مجلسی آن را به نقل از کشف الغمه آورده است (ر.ک: محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۱، ص۲۵۶). برخی مفسران همچون علامه طباطبایی آن را به عنوان جمله‌ای مشهور آورده‌اند (ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۶، ص۲۰۱).</ref> {{عربی|و حسنات المقربين سيئات النبيين}}. پس با توجه به جایگاه رفیع پیامبران این‌گونه [[کارها]] در مورد ایشان گناه تلقی شده است، نه اینکه آنان مرتکب یکی از [[گناهان]] (به معنای متداول) شده باشند. در نتیجه، [[اثبات]] این نوع گناه خدشه‌ای به [[عصمت]] وارد نمی‌سازد.


'''پاسخ دوم: ارشادی بودن [[نهی]]''': نهی خداوند خطاب به حضرت آدم‌{{ع}} از نوع نهی ارشادی است. [[امر و نهی]] ارشادی بدین معناست که انجام دادن آن خیر و برکتی را در [[زندگی دنیوی]] [[انسان]] به دنبال خواهد داشت و وانهادن آن، انسان را دچار زیان می‌سازد. پس مولا در این امر، هیچ خواست و‌طلبی از بنده خود ندارد، بلکه او را تنها برای به دست آوردن [[نعمت]] و [[نجات]] یافتن از [[سختی]]، [[راهنمایی]] کرده است. با این ویژگی در امر و نهی ارشادی، دیگر [[نافرمانی]] آن، [[لغزش]] شمرده نمی‌شود. شواهدی بر ارشادی بودن نهی در این [[آیه]] آورده شده است: نخستین [[شاهد]]، [[آیات]] ۱۲۱ و ۱۲۲ [[سوره طه]] است که [[زمان]] بر حضرت آدم {{ع}} را چنین توصیف می‌فرماید: {{متن قرآن|فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى * إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى * وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى}}<ref>«گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی * بی‌گمان برای تو (مقرّر) است که در آنجا گرسنه نشوی و برهنه نمانی * و اینکه در آنجا تشنه نشوی و آفتاب‌زده نگردی» سوره طه، آیه ۱۱۷-۱۱۹.</ref>.
'''پاسخ دوم: ارشادی بودن [[نهی]]''': نهی خداوند خطاب به حضرت آدم‌{{ع}} از نوع نهی ارشادی است. [[امر و نهی]] ارشادی بدین معناست که انجام دادن آن خیر و برکتی را در [[زندگی دنیوی]] [[انسان]] به دنبال خواهد داشت و وانهادن آن، انسان را دچار زیان می‌سازد. پس مولا در این امر، هیچ خواست و‌ طلبی از بنده خود ندارد، بلکه او را تنها برای به دست آوردن [[نعمت]] و [[نجات]] یافتن از [[سختی]]، [[راهنمایی]] کرده است. با این ویژگی در امر و نهی ارشادی، دیگر [[نافرمانی]] آن، [[لغزش]] شمرده نمی‌شود. شواهدی بر ارشادی بودن نهی در این [[آیه]] آورده شده است: نخستین [[شاهد]]، [[آیات]] ۱۲۱ و ۱۲۲ [[سوره طه]] است که [[زمان]] بر حضرت آدم {{ع}} را چنین توصیف می‌فرماید: {{متن قرآن|فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ فَلَا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى * إِنَّ لَكَ أَلَّا تَجُوعَ فِيهَا وَلَا تَعْرَى * وَأَنَّكَ لَا تَظْمَأُ فِيهَا وَلَا تَضْحَى}}<ref>«گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی * بی‌گمان برای تو (مقرّر) است که در آنجا گرسنه نشوی و برهنه نمانی * و اینکه در آنجا تشنه نشوی و آفتاب‌زده نگردی» سوره طه، آیه ۱۱۷-۱۱۹.</ref>.


در این [[آیات]]، گرفتار شدن به [[رنج]] و زحمت، نتیجه وانهادن این دستور معرفی شده است و اگر آن دستور جنبه مولوی داشت، انجام ندادن آن سبب گرفتار شدن به [[عذاب الهی]] می‌گردید و مناسب بود در ادامه [[آیه شریفه]]، به [[عذاب]] در [[آخرت]] [[تهدید]] شود.
در این [[آیات]]، گرفتار شدن به [[رنج]] و زحمت، نتیجه وانهادن این دستور معرفی شده است و اگر آن دستور جنبه مولوی داشت، انجام ندادن آن سبب گرفتار شدن به [[عذاب الهی]] می‌گردید و مناسب بود در ادامه [[آیه شریفه]]، به [[عذاب]] در [[آخرت]] [[تهدید]] شود.


وجه [[استدلال]]: از ظاهر این آیات چنین برداشت می‌شود که [[تشریع]] نخستین [[دین]] و [[آیین]] برای [[بشریت]] در روی [[زمین]]، پس از فرود [[حضرت آدم]] {{ع}} از [[بهشت]] انجام شده است. از آنجا که هبوط از بهشت به [[امر تکوینی]] بوده که پس از ارتکاب خطای [[آدم]] تحقق یافته است، به این نتیجه می‌رسیم که در دوران زیست آدم {{ع}} در بهشت، هیچ‌گونه دین و آیینی وجود نداشته است؛ چون امرهای مولوی همه در چارچوب دین شکل می‌گیرند. پس [[امر و نهی]] در بهشت، تنها می‌توانند ارشادی باشند<ref>ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۱۳۷.</ref>. حضرت آدم {{ع}} که در بارگاه تشریف بود<ref>یعنی در مقام شریفی به سر می‌برد و تکلیفی نداشت.</ref>، با انجام دادن این امر دچار حضاضت [[روح]] گردید و به کارگاه [[تکلیف]] ([[دنیا]]) [[تبعید]] شد. باید توجه داشت صرف وجود [[وحی]] و [[هدایت]] و... هرگز دلیل بر وجود [[شریعت]] نیست؛ زیرا همه این امور در مسائل ارشادی نیز قابل طرح است<ref>ر.ک: عبدالله جوادی آملی، تسنیم، تحقیق احمد قدسی، ج۳، ص۳۴۸.</ref>.
وجه [[استدلال]]: از ظاهر این آیات چنین برداشت می‌شود که [[تشریع]] نخستین [[دین]] و [[آیین]] برای [[بشریت]] در روی [[زمین]]، پس از فرود [[حضرت آدم]] {{ع}} از [[بهشت]] انجام شده است. از آنجا که هبوط از بهشت به [[امر تکوینی]] بوده که پس از ارتکاب خطای آدم تحقق یافته است، به این نتیجه می‌رسیم که در دوران زیست آدم {{ع}} در بهشت، هیچ‌گونه دین و آیینی وجود نداشته است؛ چون امرهای مولوی همه در چارچوب دین شکل می‌گیرند. پس [[امر و نهی]] در بهشت، تنها می‌توانند ارشادی باشند<ref>ر.ک: سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۱۳۷.</ref>. حضرت آدم {{ع}} که در بارگاه تشریف بود<ref>یعنی در مقام شریفی به سر می‌برد و تکلیفی نداشت.</ref>، با انجام دادن این امر دچار حضاضت [[روح]] گردید و به کارگاه [[تکلیف]] ([[دنیا]]) [[تبعید]] شد. باید توجه داشت صرف وجود [[وحی]] و [[هدایت]] و... هرگز دلیل بر وجود [[شریعت]] نیست؛ زیرا همه این امور در مسائل ارشادی نیز قابل طرح است<ref>ر.ک: عبدالله جوادی آملی، تسنیم، تحقیق احمد قدسی، ج۳، ص۳۴۸.</ref>.


'''پاسخ سوم: نمادین بودن داستان''': این داستان، نمادین و غیرواقعی است. پس [[حضرت آدم]] {{ع}} در جایگاه شخصی معین و [[پیامبری]] از [[پیامبران الهی]] مطرح نیست؛ یعنی به هیچ عنوان نمی‌توان از آیاتی که از داستان سجده فرشتگان و [[سرپیچی]] [[ابلیس]] سخن گفته‌اند، چنین برداشت کرد که حضرت آدم {{ع}} پیامبری از پیامبران الهی باشد. در نتیجه [[گرایش]] [[شیعه]] به [[عصمت پیامبران]]، با این [[آیات]] سازگاری خواهد داشت<ref>ر.ک: سید مصطفی خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۴۷۵.</ref>. بنابراین دیدگاه، مشکلی برای این داستان باقی نمی‌ماند؛ زیرا ایراد بر آن در صورتی پاسخ می‌طلبد که داستان را [[واقعی]] بدانیم و در مقام توجیه آن برآییم؛ اما از این منظر، جریانی تحقق نپذیرفته است تا نیازمند توجیه باشد.
'''پاسخ سوم: نمادین بودن داستان''': این داستان، نمادین و غیرواقعی است. پس [[حضرت آدم]] {{ع}} در جایگاه شخصی معین و [[پیامبری]] از [[پیامبران الهی]] مطرح نیست؛ یعنی به هیچ عنوان نمی‌توان از آیاتی که از داستان سجده فرشتگان و [[سرپیچی]] [[ابلیس]] سخن گفته‌اند، چنین برداشت کرد که حضرت آدم {{ع}} پیامبری از پیامبران الهی باشد. در نتیجه [[گرایش]] [[شیعه]] به [[عصمت پیامبران]]، با این [[آیات]] سازگاری خواهد داشت<ref>ر.ک: سید مصطفی خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ج۵، ص۴۷۵.</ref>. بنابراین دیدگاه، مشکلی برای این داستان باقی نمی‌ماند؛ زیرا ایراد بر آن در صورتی پاسخ می‌طلبد که داستان را واقعی بدانیم و در مقام توجیه آن برآییم؛ اما از این منظر، جریانی تحقق نپذیرفته است تا نیازمند توجیه باشد.


پرسش‌های گوناگون، [[مفسران]] را به پذیرش این دیدگاه متمایل ساخته است<ref>ر.ک: علی نصیری، «قرآن و زیان نمادین»، مجله معرفت، ش۳۵، شهریور ۱۳۷۹، ص۴۰.</ref>؛ زیرا به جای اینکه در مقام توجیه و تحلیل جریان بر آیند، یکباره اصل داستان را نمادین پنداشته‌اند. این در حالی است که این داستان توجیه پذیر است و نیازی نیست که آن را نمادین بدانیم.
پرسش‌های گوناگون، [[مفسران]] را به پذیرش این دیدگاه متمایل ساخته است<ref>ر.ک: علی نصیری، «قرآن و زیان نمادین»، مجله معرفت، ش۳۵، شهریور ۱۳۷۹، ص۴۰.</ref>؛ زیرا به جای اینکه در مقام توجیه و تحلیل جریان بر آیند، یکباره اصل داستان را نمادین پنداشته‌اند. این در حالی است که این داستان توجیه پذیر است و نیازی نیست که آن را نمادین بدانیم.


'''پاسخ چهارم: [[لغزش]] در دوران پیش از [[نبوت]] حضرت''': این لغزش، به دوران پیش از نبوت [[حضرت آدم]] {{ع}} ارتباط می‌یابد؛ گرچه [[عصمت پیامبران]]، تنها در دوران و محدوده [[رسالت]] ایشان [[ضرورت]] دارد، مگر اینکه دلیلی [[قاطع]] داشته باشیم که عصمت پیش از بعثت را ثابت کند؛ مانند [[معصوم]] بودن [[پیامبران اولوالعزم]]<ref>ر.ک: محمد صادقی، الفرقان، ج۱۹، ص۲۱۰.</ref>. پاره‌ای از [[روایات]] این دیدگاه را [[تأیید]] می‌کند؛ مانند روایتی از علی بن محمد الجهم که می‌گوید: در مجلس [[مأمون]] که [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}} نیز شرکت داشت، حاضر بودم. مأمون به [[امام]] {{ع}} عرض کرد: آیا شما عصمت پیامبران را [[باور]] ندارید؟ پس از پاسخ مثبت حضرت، وی دگر بار از [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|عَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}}<ref>«آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref>سخن به میان آورد و حضرت در [[تفسیر]] آن فرمود: «این لغزش، پیش از دوران نبوت حضرت آدم {{ع}} رخ داده است و پس از آنکه [[خداوند]]، او را در سلک [[پیامبران]] قرار داد، دیگر هیچ‌گونه [[گناه]] کوچک و بزرگی مرتکب نشد»<ref>{{متن حدیث|يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ لَيْسَ مِنْ قَوْلِكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ مَعْصُومُونَ قَالَ بَلَى قَالَ فَمَا مَعْنَى قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|عَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى...}} وَ كَانَ ذَلِكَ مِنْ آدَمَ قَبْلَ النُّبُوَّةِ... فَلَمَّا اجْتَبَاهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ جَعَلَهُ نَبِيّاً كَانَ مَعْصُوماً لَا يُذْنِبُ صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً}}؛ محمد بن علی بن بابویه (صدوق)، عیون اخبارالرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۷۴).</ref>.
'''پاسخ چهارم: [[لغزش]] در دوران پیش از [[نبوت]] حضرت''': این لغزش، به دوران پیش از نبوت [[حضرت آدم]] {{ع}} ارتباط می‌یابد؛ گرچه [[عصمت پیامبران]]، تنها در دوران و محدوده [[رسالت]] ایشان [[ضرورت]] دارد، مگر اینکه دلیلی [[قاطع]] داشته باشیم که عصمت پیش از بعثت را ثابت کند؛ مانند [[معصوم]] بودن [[پیامبران اولوالعزم]]<ref>ر.ک: محمد صادقی، الفرقان، ج۱۹، ص۲۱۰.</ref>. پاره‌ای از [[روایات]]، این دیدگاه را [[تأیید]] می‌کند؛ مانند روایتی از علی بن محمد الجهم که می‌گوید: در مجلس [[مأمون]] که [[علی بن موسی الرضا]] {{ع}} نیز شرکت داشت، حاضر بودم. مأمون به [[امام]] {{ع}} عرض کرد: آیا شما عصمت پیامبران را باور ندارید؟ پس از پاسخ مثبت حضرت، وی دگر بار از [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|عَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى}}<ref>«آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد» سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref> سخن به میان آورد و حضرت در [[تفسیر]] آن فرمود: «این لغزش، پیش از دوران نبوت حضرت آدم {{ع}} رخ داده است و پس از آنکه [[خداوند]]، او را در سلک [[پیامبران]] قرار داد، دیگر هیچ‌گونه [[گناه]] کوچک و بزرگی مرتکب نشد»<ref>{{متن حدیث|يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ لَيْسَ مِنْ قَوْلِكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ مَعْصُومُونَ قَالَ بَلَى قَالَ فَمَا مَعْنَى قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|عَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى...}} وَ كَانَ ذَلِكَ مِنْ آدَمَ قَبْلَ النُّبُوَّةِ... فَلَمَّا اجْتَبَاهُ اللَّهُ تَعَالَى وَ جَعَلَهُ نَبِيّاً كَانَ مَعْصُوماً لَا يُذْنِبُ صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً}}؛ محمد بن علی بن بابویه (صدوق)، عیون اخبارالرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۷۴).</ref>.
 
ایرادهای این دیدگاه عبارت‌اند از:
ایرادهای این دیدگاه عبارت‌اند از:
# باید ثابت شود که چنین حکمی در منطقه [[شریعت]] پدید آمده است؛ در حالی که هنوز [[حضرت آدم]] {{ع}} به [[مقام نبوت]] نرسیده بود. [[پیامبر]] دیگری هم حکم الهی را به او نرسانده است؛
# باید ثابت شود که چنین حکمی در منطقه [[شریعت]] پدید آمده است؛ در حالی که هنوز [[حضرت آدم]] {{ع}} به [[مقام نبوت]] نرسیده بود. [[پیامبر]] دیگری هم حکم الهی را به او نرسانده است؛
۱۱۲٬۶۳۷

ویرایش