پرش به محتوا

ترک اولی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۶ فوریهٔ ۲۰۲۴
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
=== در اصطلاح متکلمان ===
=== در اصطلاح متکلمان ===
در معنای این واژه در اصطلاح [[علم کلام]] اختلافاتی میان متکلمان اسلامی وجود دارد که در مجموع می‌توان آنها را در هشت معنا بیان نمود.
در معنای این واژه در اصطلاح [[علم کلام]] اختلافاتی میان متکلمان اسلامی وجود دارد که در مجموع می‌توان آنها را در هشت معنا بیان نمود.
# '''دیدگاه اول:''' [[ترک عمل مستحب]]: عده‌ای چون [[سید مرتضی]] و دیگران معتقدند که ترک أولی یعنی‌: ترک عمل مستحب و مندوب، که بر [[انبیاء]] جایز است<ref>سید‌ مرتضی‌، تنزیه الانبیاء ص۱۱۴؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج‏۷، ص۵۵؛ کاشانی، خلاصة المنهج، ج۲، ص۲۳۳؛ جرجانی، جلاء الاذهان، ج۲، ص۲۰۲؛ نیشابوری‌، غرائب القرآن، ج‏۵، ص۳۳۲؛ سبزواری نجفی،الجدید فی تفسیر القرآن، ج‏۶، ص۱۱۱.</ref>.
# '''دیدگاه اول:''' [[ترک عمل مستحب]]: عده‌ای چون [[سید مرتضی]] و دیگران معتقدند ترک أولی یعنی‌: ترک عمل مستحب و مندوب که بر [[انبیاء]] جایز است<ref>سید‌ مرتضی‌، تنزیه الانبیاء ص۱۱۴؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج‏۷، ص۵۵؛ کاشانی، خلاصة المنهج، ج۲، ص۲۳۳؛ جرجانی، جلاء الاذهان، ج۲، ص۲۰۲؛ نیشابوری‌، غرائب القرآن، ج‏۵، ص۳۳۲؛ سبزواری نجفی،الجدید فی تفسیر القرآن، ج‏۶، ص۱۱۱.</ref>.
# '''دیدگاه دوم:''' فعل [[مکروه]]: علامه‌ مجلسی‌ و عده دیگری معتقدند که ترک أولی عبارت از فعل مکروه است<ref>مجلسی، حق الیقین‌، ص۱۹؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۹۱.</ref>.
# '''دیدگاه دوم:''' فعل [[مکروه]]: علامه‌ مجلسی‌ و عده دیگری معتقدند ترک أولی عبارت از فعل مکروه است<ref>مجلسی، حق الیقین‌، ص۱۹؛ بحارالانوار، ج۱۱، ص۹۱.</ref>.
# '''دیدگاه سوم:''' فعل [[مباح]]: عده‌ای معتقدند که ترک أولی‌ عبارت‌ از فعل مباح است<ref>زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ج‏۲۸، ص۳۰۶.</ref>.
# '''دیدگاه سوم:''' فعل [[مباح]]: عده‌ای معتقدند ترک أولی‌ عبارت‌ از فعل مباح است<ref>زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ج‏۲۸، ص۳۰۶.</ref>.
# '''دیدگاه چهارم:''' مخالفت با [[امر تکوینی]] یا تکلیفی: برخی ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ}}<ref>«و [[آدم]] [[نافرمانی]] خدای کرد»، سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref>، ترک أولی را مخالفت با امر تکوینی یا تکلیفی [[پروردگار]] دانسته‌اند<ref>گنابادی‌، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج‏۳، ص۳۸.</ref>.
# '''دیدگاه چهارم:''' مخالفت با [[امر تکوینی]] یا تکلیفی: برخی ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ}}<ref>«و [[آدم]] [[نافرمانی]] خدای کرد»، سوره طه، آیه ۱۲۱.</ref>، ترک أولی را مخالفت با امر تکوینی یا تکلیفی [[پروردگار]] دانسته‌اند<ref>گنابادی‌، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة، ج‏۳، ص۳۸.</ref>.
# '''دیدگاه پنجم:''' [[مخالفت]] با امر ارشادی: عده‌ای ترک أولی را‌ به‌ معنای‌ مخالفت با امر ارشادی می‌دانند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۲، ص۲۸۱.</ref>.
# '''دیدگاه پنجم:''' [[مخالفت]] با امر ارشادی: عده‌ای ترک أولی را‌ به‌ معنای‌ مخالفت با امر ارشادی می‌دانند<ref>طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۲، ص۲۸۱.</ref>.
# '''دیدگاه ششم:''' مخالفت با [[نهی]] ارشادی: عده‌ای معتقدند که ترک أولی همان مخالفت با نهی ارشادی است<ref>طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏‌۱، ص۵۱۵.</ref>. با این بیان که نهی ارشادی به مثابه [[نصیحت]] و [[موعظه]] است، مخالفت‌ از‌ این‌ نوع نهی مؤاخذه و عقابی ندارد، به هیچ وجه منافی [[عصمت]] نیست، و فقط ـ اگر خلاف‌ آن‌ نهی را عمل کند ـ تأثیرش بر خودِ او خواهد بود؛ مثل نهی طبیب‌ از‌ خوردن‌ برخی از غذاها<ref>سبحانی، الوهابیة فی المیزان، ص۱۳۱.</ref>.
# '''دیدگاه ششم:''' مخالفت با [[نهی]] ارشادی: عده‌ای معتقدند ترک أولی همان مخالفت با نهی ارشادی است<ref>طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‏‌۱، ص۵۱۵.</ref>. با این بیان که نهی ارشادی به مثابه [[نصیحت]] و [[موعظه]] است، مخالفت‌ از‌ این‌ نوع نهی مؤاخذه و عقابی ندارد، به هیچ وجه منافی [[عصمت]] نیست، و فقط ـ اگر خلاف‌ آن‌ نهی را عمل کند ـ تأثیرش بر خودِ او خواهد بود؛ مثل نهی طبیب‌ از‌ خوردن‌ برخی از غذاها<ref>سبحانی، الوهابیة فی المیزان، ص۱۳۱.</ref>.
# '''دیدگاه هفتم:''' مخالفت با نهی تنزیهی: عده‌ای ترک أولی را مخالفت با نهی تنزیهی‌ می‌دانند‌<ref>فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج‏۳، ص۴۵۳؛ کاشانی‌، منهج الصادقین، ج‏۶، ص۲۷‌.</ref>. نویسندگان‌ شرح‌ المصطلحات الکلامیة می‌گویند: نهی‌ تحریمی آن است که مرتکب آن، مستحقّ ملامت و باز خواست باشد. و نهی تنزیهی عبارت است‌ از‌ آنکه مرتکب آن، خود را‌ از‌ مصلحت‌ و فایده‌ای‌ محروم‌ کرده، امّا مستحقّ‌ ملامت‌ نباشد<ref>جمعی از نویسندگان، شرح المصطلحات الکلامیة، ص۳۷۹.</ref>.
# '''دیدگاه هفتم:''' مخالفت با نهی تنزیهی: عده‌ای ترک أولی را مخالفت با نهی تنزیهی‌ می‌دانند‌<ref>فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج‏۳، ص۴۵۳؛ کاشانی‌، منهج الصادقین، ج‏۶، ص۲۷‌.</ref>. نویسندگان‌ شرح‌ المصطلحات الکلامیة می‌گویند: نهی‌ تحریمی آن است که مرتکب آن، مستحقّ ملامت و بازخواست باشد و نهی تنزیهی عبارت است‌ از‌ آنکه مرتکب آن، خود را‌ از‌ مصلحت‌ و فایده‌ای‌ محروم‌ کرده، امّا مستحقّ‌ ملامت‌ نباشد<ref>جمعی از نویسندگان، شرح المصطلحات الکلامیة، ص۳۷۹.</ref>.
# '''دیدگاه هشتم:''' ترک [[افضل]]، ارجح و بهتر: عده‌ای معتقدند ترک أولی عبارت از ترک افضل‌، ارجح‌ و بهتر است.
# '''دیدگاه هشتم:''' ترک [[افضل]]، ارجح و بهتر: عده‌ای معتقدند ترک أولی عبارت از ترک افضل‌، ارجح‌ و بهتر است.
# '''دیدگاه صحیح:''' بر غالب تعاریف اصطلاحی فوق اشکالاتی وارد است و این تعاریف یا دایره شمولشان ناقص و محدود است یا بر مصداق مورد نظر صدق‌ نمی‌کند؛ چراکه ما به دنبال تعریفی از ترک أولی هستیم که بتواند تمام موارد [[تاریخ]] پیامبران‌ را در برگیرد. با این توضیح می‌گوییم از میان تعاریف فوق دیدگاه نهم بر خلاف هشت دیدگاه دیگر، ترک أولی را ذیل تقسیم‌بندی‌های پنج گانه [[فقهی]] (یعنی [[واجب]]، [[حرام]]، [[مستحب]]، [[مکروه]]، [[مباح]]) و یا‌ تقسیمات‌ [[اوامر و نواهی]] در [[علم اصول]] مطرح نمی‌کند. ارائه تعریف حول یک موضوع، باید کامل و جامع تمام آن موضوع باشد و [[هدف]] از تعریف را برساند؛ لذا‌ این‌ تعریف از ترک أولی به راحتی و بدون هیچ تکلفی بر تمام مصادیق ترک أولی که در [[قرآن]] آمده است، [[صدق]] می‌کند. بنابراین تنها اخذ و [[گزینش]] تعریف نهم از تعاریف‌ یاد‌ شده، مقبول و پذیرفتنی است<ref>[[محسن احتشامی‌نیا|احتشامی‌نیا، محسن]]، [[امین خوش‌رفتار|خوش‌رفتار، امین]]، [[امام رضا(ع) و ترک أولای انبیاء در قرآن (مقاله)|امام رضا(ع) و ترک أولای انبیاء در قرآن]].</ref>.
# '''دیدگاه صحیح:''' بر غالب تعاریف اصطلاحی فوق اشکالاتی وارد است و این تعاریف یا دایره شمولشان ناقص و محدود است یا بر مصداق مورد نظر صدق‌ نمی‌کند؛ چراکه ما به دنبال تعریفی از ترک أولی هستیم که بتواند، تمام موارد [[تاریخ]] پیامبران‌ را در برگیرد. با این توضیح می‌گوییم: از میان تعاریف فوق دیدگاه نهم برخلاف هشت دیدگاه دیگر، ترک أولی را ذیل تقسیم‌بندی‌های پنج گانه [[فقهی]] (یعنی [[واجب]]، [[حرام]]، [[مستحب]]، [[مکروه]]، [[مباح]]) و یا‌ تقسیمات‌ [[اوامر و نواهی]] در [[علم اصول]] مطرح نمی‌کند. ارائه تعریف حول یک موضوع، باید کامل و جامع تمام آن موضوع باشد و [[هدف]] از تعریف را برساند؛ لذا‌ این‌ تعریف از ترک أولی به راحتی و بدون هیچ تکلفی بر تمام مصادیق ترک أولی که در [[قرآن]] آمده است، [[صدق]] می‌کند. بنابراین تنها اخذ و [[گزینش]] تعریف نهم از تعاریف‌ یاد‌ شده، مقبول و پذیرفتنی است<ref>[[محسن احتشامی‌نیا|احتشامی‌نیا، محسن]]، [[امین خوش‌رفتار|خوش‌رفتار، امین]]، [[امام رضا(ع) و ترک أولای انبیاء در قرآن (مقاله)|امام رضا(ع) و ترک أولای انبیاء در قرآن]].</ref>.


== تفاوت ترک أولی با [[گناه]] ==
== تفاوت ترک أولی با [[گناه]] ==
خط ۲۷: خط ۲۷:


==ترک اولی و تفاوت آن با [[گناه]]==
==ترک اولی و تفاوت آن با [[گناه]]==
واژه «ترک اولی» در متون اولیه [[اسلامی]] وجود نداشته و [[دانشمندان اسلامی]]، برای گناهانی که به [[پیامبران]] و [[امامان]] منتسب می‌شود، این عبارت را برگزیده‌اند. مصداق «ترک اولی» آن است که از میان خوب و خوب‌تر، خوب را [[انتخاب]] کنیم که در این هنگام، هر چند گناهی مرتکب نشده ایم و عمل انجام شده نیز مناسب و به جا بوده است، اما می‌توانستیم عملکرد بهتری داشته باشیم که از آن [[غافل]] شدیم.
واژه «ترک اولی» در متون اولیه [[اسلامی]] وجود نداشته و [[دانشمندان اسلامی]]، برای گناهانی که به [[پیامبران]] و [[امامان]] منتسب می‌شود، این عبارت را برگزیده‌اند. مصداق «ترک اولی» آن است که از میان خوب و خوب‌تر، خوب را [[انتخاب]] کنیم که در این هنگام، هر چند گناهی مرتکب نشده‌ایم و عمل انجام شده نیز مناسب و به جا بوده است، اما می‌توانستیم عملکرد بهتری داشته باشیم که از آن [[غافل]] شدیم.


درباره این نکته که آیا [[عصمت انبیا]] اقتضا می‌کند که [[پیامبر]] حتی اولی را ترک نکند یا چنین اقتضایی وجود ندارد، دانشمندان اسلامی بحث‌های فراوانی کرده‌اند؛ مثلاً در بحث عصمت انبیا گفته‌اند: نهایت چیزی که [[برهان]] بر آن دلالت می‌کند، [[عصمت]] از [[عصیان]] و [[خطا]] و [[نسیان]] است، نه عدم ارتکاب ترک اولی، و [[خداوند]] هم گاهی انبیای خودش را گرفتار نوعی [[مجازات]] کرده است که چرا از بین دو کار خوب و خوب‌تر، خوب‌تر را رها کرده‌اند<ref>مهدی هادوی تهرانی، تأملات در علم اصول فقه، سلسله درس‌های خارج علم اصول، ص۲۱، ۲۲.</ref>.
درباره این نکته که آیا [[عصمت انبیا]] اقتضا می‌کند که [[پیامبر]] حتی اولی را ترک نکند یا چنین اقتضایی وجود ندارد، دانشمندان اسلامی بحث‌های فراوانی کرده‌اند؛ مثلاً در بحث عصمت انبیا گفته‌اند: نهایت چیزی که [[برهان]] بر آن دلالت می‌کند، [[عصمت]] از [[عصیان]] و [[خطا]] و [[نسیان]] است، نه عدم ارتکاب ترک اولی و [[خداوند]] هم گاهی انبیای خودش را گرفتار نوعی [[مجازات]] کرده است که چرا از بین دو کار خوب و خوب‌تر، خوب‌تر را رها کرده‌اند<ref>مهدی هادوی تهرانی، تأملات در علم اصول فقه، سلسله درس‌های خارج علم اصول، ص۲۱، ۲۲.</ref>.


گروهی می‌گویند: اگر در موضوع و رخدادی که وحیی درباره آن فرود نیامده بود، پیامبر{{صل}} تصمیمی می‌گرفت که بهتر بود به گونه دیگر عمل می‌شد، بلافاصله [[وحی]] نازل می‌شد و برخلاف اولویت رأی او، گوشزد می‌شد؛ مانند آنچه در واقعه اسرای [[بدر]]<ref>قرآن درباره واقعه اسرای بدر می‌فرماید: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى...}} «بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد.».. سوره انفال، آیه ۶۷.</ref> اتفاق افتاد که به پیامبر{{صل}} هشدار داد که به [[حکم]] اولویت بازگردد یا اذنی که در [[جنگ تبوک]]<ref>گروهی از منافقان نزد پیامبر آمدند و پس از بیان عذرهای گوناگون و حتی خوردن سوگند، اجازه خواستند که آن حضرت آنان را از شرکت در میدان نبرد معذور دارد و پیامبر به این گروه اجازه داد.</ref> به گروهی از [[منافقان]] داد<ref>عبدالغنی خطیب، قرآن و علم امروز، ص۶۴.</ref>.
گروهی می‌گویند: اگر در موضوع و رخدادی که وحیی درباره آن فرود نیامده بود، پیامبر{{صل}} تصمیمی می‌گرفت که بهتر بود به گونه دیگر عمل می‌شد، بلافاصله [[وحی]] نازل می‌شد و برخلاف اولویت رأی او، گوشزد می‌شد؛ مانند آنچه در واقعه اسرای [[بدر]]<ref>قرآن درباره واقعه اسرای بدر می‌فرماید: {{متن قرآن|مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى...}} «بر هیچ پیامبری روا نیست که اسیرانی داشته باشد.».. سوره انفال، آیه ۶۷.</ref> اتفاق افتاد که به پیامبر{{صل}} هشدار داد که به [[حکم]] اولویت بازگردد، یا اذنی که در [[جنگ تبوک]]<ref>گروهی از منافقان نزد پیامبر آمدند و پس از بیان عذرهای گوناگون و حتی خوردن سوگند، اجازه خواستند که آن حضرت آنان را از شرکت در میدان نبرد معذور دارد و پیامبر به این گروه اجازه داد.</ref> به گروهی از [[منافقان]] داد<ref>عبدالغنی خطیب، قرآن و علم امروز، ص۶۴.</ref>.


اما بیشتر دانشمندان شیعه اگر هم در بحث [[عصمت انبیا]] ترک اولی را مضرّ ندانند، مفاد این دو [[آیه]] را ارتکاب ترک اولی از ناحیه [[پیامبر]]{{صل}} نمی‌دانند؛ مثلاً درباره واقعه [[جنگ بدر]] می‌گویند که خطاب و [[عتاب]] در این آیه متوجه [[پیامبر عظیم الشأن اسلام]] نیست.
اما بیشتر دانشمندان شیعه اگر هم در بحث [[عصمت انبیا]] ترک اولی را مضرّ ندانند، مفاد این دو [[آیه]] را ارتکاب ترک اولی از ناحیه [[پیامبر]]{{صل}} نمی‌دانند؛ مثلاً درباره واقعه [[جنگ بدر]] می‌گویند خطاب و [[عتاب]] در این آیه متوجه [[پیامبر عظیم الشأن اسلام]] نیست.


برای توضیح بیشتر مطلب می‌گوییم: [[گناهان]] را از جهتی می‌توان به دو دسته مطلق و نسبی تقسیم کرد. [[گناه]] مطلق، گناهی است که از هرکس سر بزند، گناه و در خور [[مجازات]] است؛ مانند: [[دروغ]]، [[ظلم]]، [[دزدی]]، [[تجاوز]]، [[شرک]] و [[کفر]]. گناه نسبی، آن است که گاهی بعضی کارهای [[مباح]] و یا حتی [[مستحب]]، شایسته مقام افراد بزرگ نیست و آنها باید از این گونه [[اعمال]] [[چشم]] بپوشند و به کار مهم‌تر بپردازند. در غیر این صورت ترک اولی کرده‌اند.
برای توضیح بیشتر مطلب می‌گوییم: [[گناهان]] را از جهتی می‌توان به دو دسته مطلق و نسبی تقسیم کرد. [[گناه]] مطلق، گناهی است که از هرکس سر بزند، گناه و در خور [[مجازات]] است؛ مانند: [[دروغ]]، [[ظلم]]، [[دزدی]]، [[تجاوز]]، [[شرک]] و [[کفر]]. گناه نسبی، آن است که گاهی بعضی کارهای [[مباح]] و یا حتی [[مستحب]]، شایسته مقام افراد بزرگ نیست و آنها باید از این گونه [[اعمال]] [[چشم]] بپوشند و به کار مهم‌تر بپردازند. در غیر این صورت ترک اولی کرده‌اند.


[[خواندن نماز]] مستحبی یا [[تشییع جنازه]]، مطلوب و پسندیده است، ولی جلسه [[علمی]] که در آن [[معارف الهی]] بیان می‌شود، مهم‌تر از آن دو است. پرداختن به [[نماز]] مستحبی که باعث ترک جلسه علمی شود، ترک اولی است. نمازی که می‌خوانیم، قسمتی از آن با [[حضور قلب]] و قسمتی بدون حضور قلب است. این گونه نماز شایسته مقام شخصی چون پیامبر{{صل}} و [[امام]]{{ع}} نیست. او باید سراسر نمازش غرق در حضور در پیشگاه [[خدا]] باشد. اگر غیر این کند، حرامی مرتکب نشده، اما ترک اولی کرده است.
[[خواندن نماز]] مستحبی یا [[تشییع جنازه]]، مطلوب و پسندیده است، ولی جلسه [[علمی]] که در آن [[معارف الهی]] بیان می‌شود، مهم‌تر از آن دو است. پرداختن به [[نماز]] مستحبی که باعث ترک جلسه علمی شود، ترک اولی است. نمازی که می‌خوانیم، قسمتی از آن با [[حضور قلب]] و قسمتی بدون حضور قلب است. این گونه نماز شایسته مقام شخصی چون پیامبر{{صل}} و [[امام]]{{ع}} نیست. او باید سراسر نمازش غرق حضور در پیشگاه [[خدا]] باشد. اگر غیر این کند، حرامی مرتکب نشده، اما ترک اولی کرده است.


گاهی فردی کاری را انجام می‌دهد و آن کار پسندیده و ارزشمند است و [[ثواب]] فراوان دارد، اما اگر همان کار را فرد دیگری انجام دهد، نه تنها پسندیده و مطلوب نیست، بلکه انجام دهنده آن مستوجب ملامت و [[سرزنش]] است؛ مثلاً برای ساختن یک بیمارستان از [[مردم]] [[تقاضای کمک]] می‌شود، شخص کارگری مزد یک یا چند روزش را می‌بخشد. این عمل نسبت به او [[ایثار]] است و ثواب و [[حسنه]] دارد، اما اگر یک [[ثروتمند]] این مقدار کمک کند، نه تنها پسندیده نیست، بلکه در خور ملامت و مذمت و نکوهش است؛ با اینکه کار حرامی نکرده است. بنابراین ترک اولی ترک و انجام ندادن کاری توسط افراد خاصی است که توقع انجام آن عمل از آنان وجود داشت<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۴۳.</ref>.
گاهی فردی کاری را انجام می‌دهد و آن کار پسندیده و ارزشمند است و [[ثواب]] فراوان دارد، اما اگر همان کار را فرد دیگری انجام دهد، نه تنها پسندیده و مطلوب نیست، بلکه انجام دهنده آن مستوجب ملامت و [[سرزنش]] است؛ مثلاً برای ساختن یک بیمارستان از [[مردم]] [[تقاضای کمک]] می‌شود، شخص کارگری مزد یک یا چند روزش را می‌بخشد. این عمل نسبت به او [[ایثار]] است و ثواب و [[حسنه]] دارد، اما اگر یک [[ثروتمند]] این مقدار کمک کند، نه تنها پسندیده نیست، بلکه در خور ملامت و مذمت و نکوهش است؛ با اینکه کار حرامی نکرده است. بنابراین ترک اولی ترک و انجام ندادن کاری توسط افراد خاصی است که توقع انجام آن عمل از آنان وجود داشت<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۴۳.</ref>.
۱۱۷٬۲۱۳

ویرایش