حسرت در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
←عوامل حسرت
(←مقدمه) |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== عوامل حسرت == | == عوامل حسرت == | ||
# '''[[نافرمانی]] از | # '''[[نافرمانی]] از نصحیت کننده [[خیرخواه]]:''' [[موعظه]] و [[نصیحت]] عاملی مهم در جهت رشد و حرکت [[انسان]] بهسوی کمال است، زیرا حیات و [[پاکی]] همه اعضا به [[پاکی]] [[قلب]] بستگی دارد و حیات و [[زنده شدن قلب]] به [[موعظه]] و [[نصیحت]] است<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱.</ref>. از همین رو بیتوجهی فرد و نادیده گرفتن [[موعظه]] و [[نصیحت]]، آن هم از سوی کسی که نسبت به وی [[مهربان]] و دلسوز است، سرانجامی جز حسرت و [[اندوه]] و [[پشیمانی]] نخواهد داشت<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳۵.</ref>. | ||
# '''[[غفلت]] نسبت به [[عمر]]:''' [[نعمت]] [[عمر]] یکی از نعمتهایی است که اغلب افراد نسبت به اهمیت و [[ارزش]] آن [[غفلت]] میورزند. غافل بودن از [[عمر]] به دو صورت است: نخست [[غفلت]] از سپری شدن و زودگذر بودن [[عمر]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۷۴.</ref>؛ و دوم [[غفلت]] نسبت به عدم بازگشت فرصت [[عمر]] است. [[امام]] {{ع}} بیتوجهی و [[غفلت]] نسبت به [[عمر]] را [[ظلم]] به خویشتن و [[پشیمانی]] میداند<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۱.</ref>. | # '''[[غفلت]] نسبت به [[عمر]]:''' [[نعمت]] [[عمر]] یکی از نعمتهایی است که اغلب افراد نسبت به اهمیت و [[ارزش]] آن [[غفلت]] میورزند. غافل بودن از [[عمر]] به دو صورت است: نخست [[غفلت]] از سپری شدن و زودگذر بودن [[عمر]] است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۷۴.</ref>؛ و دوم [[غفلت]] نسبت به عدم بازگشت فرصت [[عمر]] است. [[امام]] {{ع}} بیتوجهی و [[غفلت]] نسبت به [[عمر]] را [[ظلم]] به خویشتن و [[پشیمانی]] میداند<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۱.</ref>. | ||
# ''' | # '''عالم بی عمل:''' عالم عامل یکی از [[ارکان دین]] و مایه قوام و [[استواری]] [[دین]] شمرده شده است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۷۲.</ref>، اما اگر به [[علم]] خود عمل نکند و علمش نافع نباشد بهسبب داشتن امتیاز [[علم]] نسبت به [[جاهل]] و مسئولیتی که [[علم]] بر دوش او نهاده، حسرت و [[اندوه]] او افزونتر و عظیمتر از حسرت [[جاهل]] خواهد بود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.</ref>. | ||
# '''از دست دادن [[دنیا]]:''' [[دنیا]] برای [[دنیاطلبان]] و دنیاپرستان، کمال و مطلوب نهایی است. از این رو در لحظه [[مرگ]] دو [[سختی]] و شدت را متحمل میشوند: یکی شدت [[جان]] کندن و دیگری [[سختی]] از دست دادن [[دنیا]] و رها کردن آن، که نتیجه آن حسرت و [[ندامت]] نسبت به از دست دادن چیزی است که تمامی [[عمر]] خود را صرف رسیدن به آن کرده و بسیاری از [[ارزشها]] را در راه آن [[قربانی]] کرده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.</ref>. | # '''از دست دادن [[دنیا]]:''' [[دنیا]] برای [[دنیاطلبان]] و دنیاپرستان، کمال و مطلوب نهایی است. از این رو در لحظه [[مرگ]] دو [[سختی]] و شدت را متحمل میشوند: یکی شدت [[جان]] کندن و دیگری [[سختی]] از دست دادن [[دنیا]] و رها کردن آن، که نتیجه آن حسرت و [[ندامت]] نسبت به از دست دادن چیزی است که تمامی [[عمر]] خود را صرف رسیدن به آن کرده و بسیاری از [[ارزشها]] را در راه آن [[قربانی]] کرده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.</ref>. | ||
# '''کسب [[مال]] [[حرام]]:''' | # '''کسب [[مال]] [[حرام]]:''' حضرت در فرازی شدیدترین و بزرگترین حسرت را از آنِ شخصی میداند که [[عمری]] را به کسب [[حرام]] مشغول شده و در جمعآوری [[حرام]] [[همت]] گمارده، ولی از آن بهرهای نبرده و آن را برای دیگری به [[ارث]] نهاده است و دیگری آن ما را در [[راه خدا]] صرف و [[انفاق]] کرده و بهشتی شده است، در حالیکه شخص اول به واسطه همان [[مال]]، جهنی است<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۲۹.</ref>. | ||
باید توجّه داشت که حسرت خوردن سودی به حال [[انسان]] ندارد، بلکه اگر حسرت و حالت [[ندامت]] و [[پشیمانی]]، به ابزاری در جهت تنبه و [[بیداری]] [[انسان]] تبدیل شود و او را به استفاده بهتر و مفیدتر از فرصتها ترغیب کند، میتوان عاملل موفقیت و رشد وی در آینده شود<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص۲۸۵ ـ ۲۸۶.</ref>. | باید توجّه داشت که حسرت خوردن سودی به حال [[انسان]] ندارد، بلکه اگر حسرت و حالت [[ندامت]] و [[پشیمانی]]، به ابزاری در جهت تنبه و [[بیداری]] [[انسان]] تبدیل شود و او را به استفاده بهتر و مفیدتر از فرصتها ترغیب کند، میتوان عاملل موفقیت و رشد وی در آینده شود<ref>[[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص۲۸۵ ـ ۲۸۶.</ref>. |