یحیی بن قاسم اسدی در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[یحیی بن قاسم حذاء ازدی]]، مکنی به «[[ابوبصیر]]»، از [[اصحاب امام باقر|اصحاب]] و [[راویان امام باقر]] {{ع}}، [[اصحاب امام صادق|امام صادق]] {{ع}} و [[اصحاب امام کاظم|امام کاظم]] {{ع}} بود<ref>رجال الطوسی، ص۱۴۹، ۳۴۶؛ خلاصة الأقوال، ص۴۹۶؛ مجمع الرجال، ج۶ ص۲۶۳.</ref>. او همچون دستهای دیگر از [[شیعیان]]، پس از امام کاظم {{ع}} به زنده بودن آن [[حضرت]] [[معتقد]] شد و نیز بر آن بود که آن حضرت | [[یحیی بن قاسم حذاء ازدی]]، مکنی به «[[ابوبصیر]]»، از [[اصحاب امام باقر|اصحاب]] و [[راویان امام باقر]] {{ع}}، [[اصحاب امام صادق|امام صادق]] {{ع}} و [[اصحاب امام کاظم|امام کاظم]] {{ع}} بود<ref>رجال الطوسی، ص۱۴۹، ۳۴۶؛ خلاصة الأقوال، ص۴۹۶؛ مجمع الرجال، ج۶ ص۲۶۳.</ref>. او همچون دستهای دیگر از [[شیعیان]]، پس از امام کاظم {{ع}} به زنده بودن آن [[حضرت]] [[معتقد]] شد و نیز بر آن بود که آن حضرت «قائم» است. [[معتقدان]] به چنین دیدگاهی به «واقفیه» شناخته شدند<ref>مروج الذهب، ج۳، ص۴۶۵؛ تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۱۹۸- ۱۹۹؛ کشف الأسرار، جزایری، ج۲، ص۴۰۲.</ref>. [[شیخ طوسی]] نیز وی را به صفت [[واقفی]] متصف کرده است<ref>رجال الطوسی، ص۳۴۶؛ خلاصة الأقوال، ص۴۱۶.</ref>. | ||
در روایتی [[امام رضا]] {{ع}} از [[صفوان]]، خبر [[وفات]] [[یحیی بن قاسم]] را پرسید و صفوان نیز آن را [[تأیید]] کرد<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۷۲؛ بحار الأنوار، ج۴۸، ص۱۵۹؛ مسند الإمام الرضا {{ع}}، ج۱، ص۳۳۱.</ref>. بر اساس [[نقلی]]، ابوبصیر در هنگام وفات از [[عقیده]] خویش بازگشته بود، چون [[محمد بن علی بن قاسم حذاء]]، برادرزاده یحیی بن قاسم، در دیدار با [[امام جواد]] {{ع}} به این موضوع اشاره میکند<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۳؛ روضة المتقین، ج۱۴، ص۳۰۵- ۳۰۶.</ref>. البته تستری بازگشت یحیی بن قاسم از عقیده واقفی را محل [[تأمل]] میداند و بر این [[باور]] است که اگر این چنین بود، چرا [[امام جواد]] {{ع}} از آن بیخبر بوده و چرا آن حضرت زمانی که از [[رجوع]] وی [[آگاه]] شد فرمود: اگر باز گشته است ایرادی ندارد. تستری از این جمله مماشات [[امام]] با [[برادر]] زاده یحیی را برداشت میکند<ref>قاموس الرجال، ج۱۱، ص۷۵.</ref>. مامقانی نیز درباره این [[دیدار]] میگوید که این واقعه دلیلی بر [[وثاقت]] و [[مدح]] یحیی نیست و قبول آن تنها سبب خروج وی از دایره [[ضعفا]] و ورود به دایره مجاهیل است<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۳۱۱.</ref>. | در روایتی [[امام رضا]] {{ع}} از [[صفوان]]، خبر [[وفات]] [[یحیی بن قاسم]] را پرسید و صفوان نیز آن را [[تأیید]] کرد<ref>التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۷۲؛ بحار الأنوار، ج۴۸، ص۱۵۹؛ مسند الإمام الرضا {{ع}}، ج۱، ص۳۳۱.</ref>. بر اساس [[نقلی]]، ابوبصیر در هنگام وفات از [[عقیده]] خویش بازگشته بود، چون [[محمد بن علی بن قاسم حذاء]]، برادرزاده یحیی بن قاسم، در دیدار با [[امام جواد]] {{ع}} به این موضوع اشاره میکند<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۳؛ روضة المتقین، ج۱۴، ص۳۰۵- ۳۰۶.</ref>. البته تستری بازگشت یحیی بن قاسم از عقیده واقفی را محل [[تأمل]] میداند و بر این [[باور]] است که اگر این چنین بود، چرا [[امام جواد]] {{ع}} از آن بیخبر بوده و چرا آن حضرت زمانی که از [[رجوع]] وی [[آگاه]] شد فرمود: اگر باز گشته است ایرادی ندارد. تستری از این جمله مماشات [[امام]] با [[برادر]] زاده یحیی را برداشت میکند<ref>قاموس الرجال، ج۱۱، ص۷۵.</ref>. مامقانی نیز درباره این [[دیدار]] میگوید که این واقعه دلیلی بر [[وثاقت]] و [[مدح]] یحیی نیست و قبول آن تنها سبب خروج وی از دایره [[ضعفا]] و ورود به دایره مجاهیل است<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۳۱۱.</ref>. | ||
منابع در معرفی ابوبصیر یحیی بن قاسم به همین اندازه اکتفا میکنند و اطلاعات دیگری از زیستنامه وی به دست نمیدهند، تنها نکتهای که درباره این [[شخصیت]] بحثهای بسیاری را به دنبال داشته، نام و [[کنیه]] ابوبصیر «یحیی بن قاسم» است که گاه با شخص دیگری با همین نام و کنیه خلط شده است<ref>رسائل الشهید الثانی، ج۲، ص۱۰۸۴- ۱۰۸۵؛ ذخیرة المعاد، ج۱، ق۱، ص۱۲۲؛کتاب الوافی، ج۱۱، ص۴۲۳؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۵۱۰.</ref>. یحیی بن قاسم حذاء ازدی غیر از [[یحیی بن قاسم اسدی]] مکفوف است<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۷۲؛ جامع الرواة، ج۲، ص۳۳۷- ۳۳۸؛ التحریر الطاووسی، ص۶۰۷.</ref>. یحیی بن قاسم (ابوالقاسم، اسحاق) اسدی از [[موالی]] [[قبیله]] [[بنیاسد]]، [[کوفی]]، مکنی به ابوبصیر (ابونصیر)<ref>إیمان أبی طالب، فخار، ص۱۴۰.</ref> که گاه از وی با کنیه ابومحمد نیز یاد شده<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۱؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج۱، ص۳۸؛ المفید من معجم رجال الحدیث، ص۶۶۶.</ref>، در طبقهبندی [[مسلمانان]] اولیه، از [[تابعین]] به شمار میرود<ref>الاختصاص، ص۱۰۴؛ رجال الطوسی، ص۳۲۱؛ منتهی المقال، ج۷، ص۳۳.</ref>. او بر اساس دادههای منابع رجالی، از [[راویان]] [[امام باقر]]، [[امام صادق]] و [[امام کاظم]] {{عم}} دانسته شده<ref>کتاب الرجال، برقی، ص۱۱؛ الاختصاص، ص۱۰۴؛ رجال النجاشی، ص۴۴۱؛ حلیة الأبرار، ج۱، ص۲۹.</ref> و بنا به نقل برخی، از [[اصحاب اجماع]] به شمار میرود<ref>استقصاء الاعتبار، ج۲، ص۱۰۲- ۱۰۳؛ کشف الأسرار، جزایری،. ج۲، ص۳۹۸؛ وسائل الشیعة، ج۳۰، ص۵۱۰.</ref> که [[روایات]] صحیحی را نقل میکند، در حالی که مامقانی ادعا میکند که این نقل به [[عبدالله بن محمد ابوبصیر اسدی]] نسبت داده شده است نه یحیی بن قاسم<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۳۱۱.</ref>. [[نجاشی]] او را [[ثقه]] دانسته که به [[سال ۱۵۰ق]]<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۱.</ref>، ۳۵ سال قبل از [[شهادت امام کاظم]] {{ع}} (۱۸۳ق)، از [[دنیا]] رفته<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۱.</ref> و دوران [[امامت امام رضا]] {{ع}} را [[درک]] نکرده است، با این حال، منابع رجالی وی را با یحیی بن قاسم حذاء أزدی که [[واقفی]] [[مذهب]] بوده، [[اشتباه]] گرفتهاند. چنان که ابن داوود و [[علامه حلی]] بر اساس همین [[تفکر]] هر دو را یکی دانسته، و از آنها در بخش دوم کتاب خویش، «قسم | منابع در معرفی ابوبصیر یحیی بن قاسم به همین اندازه اکتفا میکنند و اطلاعات دیگری از زیستنامه وی به دست نمیدهند، تنها نکتهای که درباره این [[شخصیت]] بحثهای بسیاری را به دنبال داشته، نام و [[کنیه]] ابوبصیر «یحیی بن قاسم» است که گاه با شخص دیگری با همین نام و کنیه خلط شده است<ref>رسائل الشهید الثانی، ج۲، ص۱۰۸۴- ۱۰۸۵؛ ذخیرة المعاد، ج۱، ق۱، ص۱۲۲؛کتاب الوافی، ج۱۱، ص۴۲۳؛ وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۵۱۰.</ref>. یحیی بن قاسم حذاء ازدی غیر از [[یحیی بن قاسم اسدی]] مکفوف است<ref>اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۷۷۲؛ جامع الرواة، ج۲، ص۳۳۷- ۳۳۸؛ التحریر الطاووسی، ص۶۰۷.</ref>. یحیی بن قاسم (ابوالقاسم، اسحاق) اسدی از [[موالی]] [[قبیله]] [[بنیاسد]]، [[کوفی]]، مکنی به ابوبصیر (ابونصیر)<ref>إیمان أبی طالب، فخار، ص۱۴۰.</ref> که گاه از وی با کنیه ابومحمد نیز یاد شده<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۱؛ تفسیر الصراط المستقیم، ج۱، ص۳۸؛ المفید من معجم رجال الحدیث، ص۶۶۶.</ref>، در طبقهبندی [[مسلمانان]] اولیه، از [[تابعین]] به شمار میرود<ref>الاختصاص، ص۱۰۴؛ رجال الطوسی، ص۳۲۱؛ منتهی المقال، ج۷، ص۳۳.</ref>. او بر اساس دادههای منابع رجالی، از [[راویان]] [[امام باقر]]، [[امام صادق]] و [[امام کاظم]] {{عم}} دانسته شده<ref>کتاب الرجال، برقی، ص۱۱؛ الاختصاص، ص۱۰۴؛ رجال النجاشی، ص۴۴۱؛ حلیة الأبرار، ج۱، ص۲۹.</ref> و بنا به نقل برخی، از [[اصحاب اجماع]] به شمار میرود<ref>استقصاء الاعتبار، ج۲، ص۱۰۲- ۱۰۳؛ کشف الأسرار، جزایری،. ج۲، ص۳۹۸؛ وسائل الشیعة، ج۳۰، ص۵۱۰.</ref> که [[روایات]] صحیحی را نقل میکند، در حالی که مامقانی ادعا میکند که این نقل به [[عبدالله بن محمد ابوبصیر اسدی]] نسبت داده شده است نه یحیی بن قاسم<ref>تنقیح المقال، ج۳، ص۳۱۱.</ref>. [[نجاشی]] او را [[ثقه]] دانسته که به [[سال ۱۵۰ق]]<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۱.</ref>، ۳۵ سال قبل از [[شهادت امام کاظم]] {{ع}} (۱۸۳ق)، از [[دنیا]] رفته<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۱.</ref> و دوران [[امامت امام رضا]] {{ع}} را [[درک]] نکرده است، با این حال، منابع رجالی وی را با یحیی بن قاسم حذاء أزدی که [[واقفی]] [[مذهب]] بوده، [[اشتباه]] گرفتهاند. چنان که ابن داوود و [[علامه حلی]] بر اساس همین [[تفکر]] هر دو را یکی دانسته، و از آنها در بخش دوم کتاب خویش، «قسم الضعفاء»، یاد کردهاند<ref>کتاب الرجال، أبن داوود، ص۲۸۴؛ کشف الأسرار، جزایری، ج۲، ص۴۰۱.</ref>. جزائری، [[علامه حلی]] را اولین فردی میداند که مرتکب این [[اشتباه]] شده است<ref>کشف الأسرار، جزایری، ج۲، ص۴۰۱.</ref>. | ||
[[طوسی]] در معرفی [[اصحاب امام باقر]] {{ع}}، [[یحیی بن ابیالقاسم]] مکنی به ابوبصیر مکفوف را نام میبرد و پس از آن یحیی بن قاسم حذا را معرفی میکند<ref>رجال الطوسی، ص۱۴۹.</ref>. سپس در معرفی [[اصحاب امام کاظم]] {{ع}}، [[یحیی بن قاسم حذاء]] را با نسبت [[واقفی]] یاد کرده و یحیی بن ابیالقاسم را نیز با [[کنیه]] ابوبصیر معرفی کرده است<ref>رجال الطوسی، ص۳۴۶.</ref>. از اینرو آشکار است که شیخ آنان را در فرد مستقل دانسته است. | [[طوسی]] در معرفی [[اصحاب امام باقر]] {{ع}}، [[یحیی بن ابیالقاسم]] مکنی به ابوبصیر مکفوف را نام میبرد و پس از آن یحیی بن قاسم حذا را معرفی میکند<ref>رجال الطوسی، ص۱۴۹.</ref>. سپس در معرفی [[اصحاب امام کاظم]] {{ع}}، [[یحیی بن قاسم حذاء]] را با نسبت [[واقفی]] یاد کرده و یحیی بن ابیالقاسم را نیز با [[کنیه]] ابوبصیر معرفی کرده است<ref>رجال الطوسی، ص۳۴۶.</ref>. از اینرو آشکار است که شیخ آنان را در فرد مستقل دانسته است. |