پرش به محتوا

حضرت خدیجه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:
{{اصلی|ازدواج پیامبر خاتم با حضرت خدیجه}}
{{اصلی|ازدواج پیامبر خاتم با حضرت خدیجه}}


[[خدیجه]] {{س}} از [[زنان]] نامور و ثروتمند [[حجاز]] و زنی [[عاقل]]، دانا و [[شریف]] بود و مردان با [[ثروت]] او [[تجارت]] می‌‎کردند. [[خدیجه]] {{س}} زمانی که [[راستگویی]] و [[امانتداری]] [[رسول خدا]] {{صل}} را شنید از ایشان درخواست کرد تا برای [[تجارت]] به [[شام]] سفر کند و ایشان هم قبول کردند. در این سفر تجاری [[میسره]]، [[غلام]] [[خدیجه]] {{س}} همراه ایشان بود که پس از بازگشت از سفر برای [[خدیجه]] {{س}} اتفاقات پیش آمده را گزارش داد و او هم که زنی دانا و [[شریف]] بود برای [[پیامبر]] {{صل}} پیغام فرستاد و برای [[ازدواج]] با ایشان ابراز آمادگی کرد، [[پیامبر]] {{صل}} نیز موضوع را با عمو‎‎های خود مطرح کرد و سپس به [[اتفاق]] [[ابوطالب]] و چند تن از عمو‎‎های خود نزد [[ورقة بن نوفل]]، پسر عموی [[خدیجه]] {{س}} رفتند و ایشان را از او خواستگاری کردند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۴.</ref>.<ref>ر. ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص ۱۰۸.</ref>
[[خدیجه]] {{س}} از [[زنان]] نامور و ثروتمند [[حجاز]] و زنی [[عاقل]]، دانا و [[شریف]] بود و مردان با [[ثروت]] او [[تجارت]] می‌‎کردند. [[خدیجه]] {{س}} زمانی که [[راستگویی]] و [[امانتداری]] [[رسول خدا]] {{صل}} را شنید از ایشان درخواست کرد تا برای [[تجارت]] به [[شام]] سفر کند و ایشان هم قبول کردند. در این سفر تجاری [[میسره]]، [[غلام]] [[خدیجه]] {{س}} همراه ایشان بود که پس از بازگشت از سفر برای [[خدیجه]] {{س}} اتفاقات پیش آمده را گزارش داد و او هم که زنی دانا و [[شریف]] بود برای [[پیامبر]] {{صل}} پیغام فرستاد و برای [[ازدواج]] با ایشان ابراز آمادگی کرد، [[پیامبر]] {{صل}} نیز موضوع را با عمو‎‎های خود مطرح کرد و سپس به [[اتفاق]] [[ابوطالب]] و چند تن از عمو‎‎های خود نزد [[ورقة بن نوفل]]، پسر عموی [[خدیجه]] {{س}} رفتند و ایشان را از او خواستگاری کردند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۵، ص۳۷۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)| فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص ۱۰۸.</ref>


مهریه‌ای که برای ایشان در نظر گرفته شد، دوازده اوقیه [[طلا]] (هر اوقیه معادل [[چهل]] درهم)<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳؛ دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهره، ص۲۸.</ref> یا بیست ماده شتر [[جوان]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۰.</ref> بود و بعد از [[عقد]]، ایشان به منزل [[رسول خدا]] {{صل}} رفتند<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۱۱۰.</ref>. این [[ازدواج]]، دو ماه پس از بازگشت [[پیامبر]] {{صل}} از سفر [[شام]] به وقوع پیوست<ref>مجمل التواریخ والقصص، ص۲۳۸؛ مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۷۱.</ref>.
مهریه‌ای که برای ایشان در نظر گرفته شد، دوازده اوقیه [[طلا]] (هر اوقیه معادل [[چهل]] درهم)<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳؛ دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهره، ص۲۸.</ref> یا بیست ماده شتر [[جوان]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۰.</ref> بود و بعد از [[عقد]]، ایشان به منزل [[رسول خدا]] {{صل}} رفتند<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۱۱۰.</ref>. این [[ازدواج]]، دو ماه پس از بازگشت [[پیامبر]] {{صل}} از سفر [[شام]] به وقوع پیوست<ref>مجمل التواریخ والقصص، ص۲۳۸؛ مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۷۱.</ref>.
خط ۴۲: خط ۴۲:
پس از [[ازدواج]]، [[خدیجه]] {{س}} برای درهم شکستن نقشۀ [[پلید]] [[قریشیان]] که یتیمی و [[فقر]] [[رسول خدا]] {{صل}} را دستاویز قرار داده بودند و [[پیامبر]] {{صل}} را تحقیر ‎می‎‎کردند به پسر عمویش، [[وکالت]] داد تا تمامی دارایی‎هایش را به [[محمد]] {{صل}} هدیه دهد و به همگان اعلام کند تمامی [[اموال]] از این پس، [[ملک]] [[محمد]] {{صل}} است و او می‎تواند هر گونه که بخواهد در آن تصرف کند. سپس یادآور شد که از قول من به [[محمد]] {{صل}} بگو: خودم و همۀ [[ثروت]] و سرمایه‎ام و تمام عمال و کارگزارانی که امر [[تجارت]] مرا سامان می‌‎دادند، همه و همه را به او بخشیدم. ورقه هم در میان جمعیت حاضر در کنار [[کعبه]] با صدایی بلند، این مطلب را به اطلاع عموم رسانید و آنان را بر این امر [[شاهد]] گرفت<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الأطهار {{ع}}، ج۱۶، ص۷۱.</ref>
پس از [[ازدواج]]، [[خدیجه]] {{س}} برای درهم شکستن نقشۀ [[پلید]] [[قریشیان]] که یتیمی و [[فقر]] [[رسول خدا]] {{صل}} را دستاویز قرار داده بودند و [[پیامبر]] {{صل}} را تحقیر ‎می‎‎کردند به پسر عمویش، [[وکالت]] داد تا تمامی دارایی‎هایش را به [[محمد]] {{صل}} هدیه دهد و به همگان اعلام کند تمامی [[اموال]] از این پس، [[ملک]] [[محمد]] {{صل}} است و او می‎تواند هر گونه که بخواهد در آن تصرف کند. سپس یادآور شد که از قول من به [[محمد]] {{صل}} بگو: خودم و همۀ [[ثروت]] و سرمایه‎ام و تمام عمال و کارگزارانی که امر [[تجارت]] مرا سامان می‌‎دادند، همه و همه را به او بخشیدم. ورقه هم در میان جمعیت حاضر در کنار [[کعبه]] با صدایی بلند، این مطلب را به اطلاع عموم رسانید و آنان را بر این امر [[شاهد]] گرفت<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الأطهار {{ع}}، ج۱۶، ص۷۱.</ref>


بنابر آنچه در کتب بیشتر مؤرخان ثبت شده است، [[خدیجه]] {{س}} در زمان [[ازدواج]]، بیست و پنج یا بیست و هشت سال و [[پیامبر]] {{صل}} بیست و پنج سال سن داشت<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰.</ref>.<ref>ر. ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حضرت خدیجه (مقاله)|حضرت خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۰۵ـ۳۰۶.</ref>
بنابر آنچه در کتب بیشتر مؤرخان ثبت شده است، [[خدیجه]] {{س}} در زمان [[ازدواج]]، بیست و پنج یا بیست و هشت سال و [[پیامبر]] {{صل}} بیست و پنج سال سن داشت<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۹۸؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۲۸۰.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حضرت خدیجه (مقاله)|حضرت خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱]]، ص۳۰۵ـ۳۰۶.</ref>


== اسلام آوردن خدیجه ==
== اسلام آوردن خدیجه ==
خط ۷۹: خط ۷۹:
به گزارش برخی از مورخان، حضرت خدیجه {{س}} در [[ماه رمضان]]، در ۶۵سالگی درگذشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۸؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref>. درباره سال و [[روز]] [[وفات]] وی، اقوال مختلفی وجود دارد. برخی سال وفات را پنج سال و عده‌ای چهار سال قبل از هجرت می‌دانند<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۸۱.</ref>، اما قول سه سال پیش از [[هجرت]] مشهورتر است<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۸۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۸۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۰۳.</ref> که پس از خروج [[بنی‌هاشم]] از شعب می‌شود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۸.</ref>. [[شیخ مفید]] نیز، ضمن پذیرش این نظر، وفات حضرت خدیجه {{س}} را در روز دهم [[ماه رمضان]] [[سال دهم بعثت]] دانسته است<ref>مفید، محمد بن محمد، مسار الشیعه، ص۲۲ – ۲۳.</ref>. برخی روز وفات او را سه روز قبل از درگذشت ابوطالب<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵؛ قطب راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۱۴؛ ابن اثیر جزری، الکامل، ج۲، ص۹۰ – ۹۱.</ref> و برخی ۳۵ روز یا ۵۵ روز قبل از وفات وی ضبط کرده‌اند<ref>ابن اثیر جزری، الکامل، ج۲، ص۹۰ – ۹۱.</ref>. با رسیدن خبر درگذشت ابوطالب به [[پیامبر]] {{صل}}، داغ از دست دادن [[خدیجه]] {{س}} برای او تازه شد<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref> و از شدت [[اندوه]]، فرمود: «در این روزها بر این [[امت]] دو [[مصیبت]] وارد شد که نمی‌دانم به سبب کدام یک بی‌تاب‌ترم»<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref>؛ از این رو، پیامبر {{صل}} آن سال را «[[عام الحزن]]» نامید<ref>طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۵۳؛ قطب راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۱۴؛ حلبی، علی بن برهان، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۱۳۶.</ref>. پیکر حضرت خدیجه {{س}} را به قبرستان حجون بردند<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۱۳۶؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۱- ۱۱۲.</ref>. پیامبر {{صل}} خود وارد [[قبر]] شد و او را به خاک سپرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۸؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۱۳۶.</ref>.
به گزارش برخی از مورخان، حضرت خدیجه {{س}} در [[ماه رمضان]]، در ۶۵سالگی درگذشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۸؛ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref>. درباره سال و [[روز]] [[وفات]] وی، اقوال مختلفی وجود دارد. برخی سال وفات را پنج سال و عده‌ای چهار سال قبل از هجرت می‌دانند<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۸۱.</ref>، اما قول سه سال پیش از [[هجرت]] مشهورتر است<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۸۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۸۱؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابه، ج۸، ص۱۰۳.</ref> که پس از خروج [[بنی‌هاشم]] از شعب می‌شود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۸.</ref>. [[شیخ مفید]] نیز، ضمن پذیرش این نظر، وفات حضرت خدیجه {{س}} را در روز دهم [[ماه رمضان]] [[سال دهم بعثت]] دانسته است<ref>مفید، محمد بن محمد، مسار الشیعه، ص۲۲ – ۲۳.</ref>. برخی روز وفات او را سه روز قبل از درگذشت ابوطالب<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵؛ قطب راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۱۴؛ ابن اثیر جزری، الکامل، ج۲، ص۹۰ – ۹۱.</ref> و برخی ۳۵ روز یا ۵۵ روز قبل از وفات وی ضبط کرده‌اند<ref>ابن اثیر جزری، الکامل، ج۲، ص۹۰ – ۹۱.</ref>. با رسیدن خبر درگذشت ابوطالب به [[پیامبر]] {{صل}}، داغ از دست دادن [[خدیجه]] {{س}} برای او تازه شد<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref> و از شدت [[اندوه]]، فرمود: «در این روزها بر این [[امت]] دو [[مصیبت]] وارد شد که نمی‌دانم به سبب کدام یک بی‌تاب‌ترم»<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵.</ref>؛ از این رو، پیامبر {{صل}} آن سال را «[[عام الحزن]]» نامید<ref>طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۵۳؛ قطب راوندی، قصص الانبیاء، ص۳۱۴؛ حلبی، علی بن برهان، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۱۳۶.</ref>. پیکر حضرت خدیجه {{س}} را به قبرستان حجون بردند<ref>اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۱۳۶؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۱- ۱۱۲.</ref>. پیامبر {{صل}} خود وارد [[قبر]] شد و او را به خاک سپرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۸؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة، ج۲، ص۱۳۶.</ref>.


[[قریشیان]] پس از درگذشت ابوطالب و خدیجه {{س}} گستاخ‌تر شدند و بر آزار پیامبر {{صل}} افزودند؛ برخی از ایشان بر چهره وی خاک می‌پاشیدند و کارهایی می‌کردند که پیش از آن جرئتش را نداشتند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۸۲ - ۳۸۳؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۸۰.</ref> و حتی تصمیم به قتل پیامبر {{صل}} گرفتند<ref>ر. ک: ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۲.</ref>.<ref>[[اعظم رحمت آبادی|رحمت آبادی، اعظم]]، [[حضرت خدیجه (مقاله)| مقاله «حضرت خدیجه»]]، [[دانشنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۱]]، ص۹۳.</ref>
[[قریشیان]] پس از درگذشت ابوطالب و خدیجه {{س}} گستاخ‌تر شدند و بر آزار پیامبر {{صل}} افزودند؛ برخی از ایشان بر چهره وی خاک می‌پاشیدند و کارهایی می‌کردند که پیش از آن جرئتش را نداشتند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۸۲ - ۳۸۳؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۸۰.</ref> و حتی تصمیم به قتل پیامبر {{صل}} گرفتند<ref>ر.ک: ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۳۳۲.</ref>.<ref>[[اعظم رحمت آبادی|رحمت آبادی، اعظم]]، [[حضرت خدیجه (مقاله)| مقاله «حضرت خدیجه»]]، [[دانشنامه فاطمی ج۱ (کتاب)|دانشنامه فاطمی ج۱]]، ص۹۳.</ref>


== رسول خدا {{صل}} بعد از وفات خدیجه {{س}} ==
== رسول خدا {{صل}} بعد از وفات خدیجه {{س}} ==
۱۱۲٬۶۳۷

ویرایش