بنای کوفه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
نخستین کار در طراحی نقشه [[شهر کوفه]]، تعیین جای [[مسجد]] به عنوان مرکز [[شهر]] بود. از این رو، [[سعد بن ابیوقاص]] در محل بنای مسجد ایستاد و دستور داد تیری موافق با جهت وزش باد و تیری دیگر به جهت مخالف وزش باد رها کردند و جای فرو آمدن تیرها را نشانه گذاردند. آنگاه از همانجا که [[تیرانداز]] ایستاده بود، تا جای فرو آمدن تیرها، حدود [[مسجد جامع]] شد و مسجد و [[دارالاماره]] را نیز در همان محدوده بنا کردند<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۳۸۸؛ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۴۹۱. طبری نیز روایتی به همین مضمون، با اختلافاتی در نقل آورده است. (تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۴۸)</ref>. | نخستین کار در طراحی نقشه [[شهر کوفه]]، تعیین جای [[مسجد]] به عنوان مرکز [[شهر]] بود. از این رو، [[سعد بن ابیوقاص]] در محل بنای مسجد ایستاد و دستور داد تیری موافق با جهت وزش باد و تیری دیگر به جهت مخالف وزش باد رها کردند و جای فرو آمدن تیرها را نشانه گذاردند. آنگاه از همانجا که [[تیرانداز]] ایستاده بود، تا جای فرو آمدن تیرها، حدود [[مسجد جامع]] شد و مسجد و [[دارالاماره]] را نیز در همان محدوده بنا کردند<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۳۸۸؛ حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۴۹۱. طبری نیز روایتی به همین مضمون، با اختلافاتی در نقل آورده است. (تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۴۸)</ref>. | ||
[[خلیفه]] در نامهای [[ابوالهیاج]] [[عمرو بن مالک بن جناده]] را [[مأمور]] تعیین مکان اسکان قبیلههای [[عرب]] در کوفه کرد و نیز ویژگیهای معابر و خیابانهای اصلی و فرعی را مشخص ساخت و دستور داد گذرگاهها بنا بر نظر او ساخته شود. به دستور [[عمر]] قرار شد عرض خیابانهای اصلی ۴۰ ذراع<ref>ذراع: مقیاس طول و برابر با فاصله میان نوک انگشت میانی تا آرنج است. (لسان العرب، ج۵، ص۳۴) باید توجه داشت که ذراع عربی با ذرع ایرانی متفاوت است. ذرع، مقیاس طول معادل ۱۶ گره یا ۱/۰۴ متر است. (فرهنگ معین)</ref>، خیابانهای کماهمیتتر ۳۰ ذراع، خیابانهای فرعی ۲۰ ذراع، و کوچهها ۷ ذراع باشد و چون به زمینهای وسیع میرسند، عرض راه را ۶۰ ذراع قرار دهند. | |||
بدینسان، پنج خیابان بزرگ (اصلی) در شمال [[صحن]] [[مسجد]] و چهار خیابان در جهت [[قبله]] (جنوب) و در سمت شرق و غرب آن هر یک سه خیابان در نظر گرفته شد و محلهها را میان این خیابانها قرار دادند<ref>ر.ک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۴۸ - ۱۴۹.</ref>. | [[خلیفه]] در نامهای [[ابوالهیاج]] [[عمرو بن مالک بن جناده]] را [[مأمور]] تعیین مکان اسکان قبیلههای [[عرب]] در کوفه کرد و نیز ویژگیهای معابر و خیابانهای اصلی و فرعی را مشخص ساخت و دستور داد گذرگاهها بنا بر نظر او ساخته شود. به دستور [[عمر]] قرار شد عرض خیابانهای اصلی ۴۰ ذراع<ref>ذراع: مقیاس طول و برابر با فاصله میان نوک انگشت میانی تا آرنج است. (لسان العرب، ج۵، ص۳۴) باید توجه داشت که ذراع عربی با ذرع ایرانی متفاوت است. ذرع، مقیاس طول معادل ۱۶ گره یا ۱/۰۴ متر است. (فرهنگ معین)</ref>، خیابانهای کماهمیتتر ۳۰ ذراع، خیابانهای فرعی ۲۰ ذراع، و کوچهها ۷ ذراع باشد و چون به زمینهای وسیع میرسند، عرض راه را ۶۰ ذراع قرار دهند. بدینسان، پنج خیابان بزرگ (اصلی) در شمال [[صحن]] [[مسجد]] و چهار خیابان در جهت [[قبله]] (جنوب) و در سمت شرق و غرب آن هر یک سه خیابان در نظر گرفته شد و محلهها را میان این خیابانها قرار دادند<ref>ر.ک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۴۸ - ۱۴۹.</ref>. | ||
به ظاهر، [[رزمندگان]] و [[قبایل عرب]] [[مسلمان]] در منطقه کوفه و [[بصره]] (که محل استقرار [[سپاه]] دوم [[مسلمانان]] در [[عراق]] شد)، تا مدتها چادرنشین بودهاند و سپس خانههایی از [[نی]] ساختند و آنگاه خانههایی در کوفه و بصره با آجر و خشت بنا کردند. [[طبری]] [[روایت]] میکند که چون [[مردم]] در کوفه و بصره اقامت گزیدند و با این دو جا انس گرفتند، از [[عمر]] [[اجازه]] خواستند که خانههای خود را از نی بسازند<ref>مردم مکه و مدینه خانههای خود را از سنگ میساختند و چون عراق (جنوبی) فاقد کوه و سنگ بود. و در کنارههای رودخانهها، نی فراوان یافت میشد. سادهترین و ارزانترین مصالح ساختمانی در آن موقعیت بوده است.</ref>. [[خلیفه]] پس از تحقیق درباره نی، اجازه داد و مردم این دو [[شهر]] خانههای خود را از نی ساختند. چندی بعد در کوفه و بصره آتشسوزی رخ داد. حریق کوفه شدیدتر از حریق بصره بود؛ به گونهای که هشتاد سایهبان سوخت و حتی یک نی باقی نماند<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۴۸.</ref>. | به ظاهر، [[رزمندگان]] و [[قبایل عرب]] [[مسلمان]] در منطقه کوفه و [[بصره]] (که محل استقرار [[سپاه]] دوم [[مسلمانان]] در [[عراق]] شد)، تا مدتها چادرنشین بودهاند و سپس خانههایی از [[نی]] ساختند و آنگاه خانههایی در کوفه و بصره با آجر و خشت بنا کردند. [[طبری]] [[روایت]] میکند که چون [[مردم]] در کوفه و بصره اقامت گزیدند و با این دو جا انس گرفتند، از [[عمر]] [[اجازه]] خواستند که خانههای خود را از نی بسازند<ref>مردم مکه و مدینه خانههای خود را از سنگ میساختند و چون عراق (جنوبی) فاقد کوه و سنگ بود. و در کنارههای رودخانهها، نی فراوان یافت میشد. سادهترین و ارزانترین مصالح ساختمانی در آن موقعیت بوده است.</ref>. [[خلیفه]] پس از تحقیق درباره نی، اجازه داد و مردم این دو [[شهر]] خانههای خود را از نی ساختند. چندی بعد در کوفه و بصره آتشسوزی رخ داد. حریق کوفه شدیدتر از حریق بصره بود؛ به گونهای که هشتاد سایهبان سوخت و حتی یک نی باقی نماند<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۴۸.</ref>. | ||
از [[ابن عباس]] روایت شده است که خانههای [[مردم کوفه]] در آغاز از نی بوده است و هنگامی که به [[جنگ]] میرفتند، [[خانه]] را برمیچیدند و به [[نیازمندان]] میدادند و چون بازمیگشتند، خانه را از نو بنا میکردند. رزمندگان مقیم کوفه هنگام اعزام به جنگ، [[زنان]] خود را همراه میبردند<ref>حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۴۹۱.</ref>. پس از حادثه آتشسوزی کوفه، [[سعد بن ابیوقاص]] از خلیفه خواست که اجازه دهد مردم [[خانهها]] را از خشت بسازند. عمر در پاسخ گفت: «از خشت بسازید، ولی هیچ کس نباید بیش از سه [[اتاق]] بسازد و در کار ساختمان [[زیادهروی]] مکنید و از [[سنت]] دور مشوید». همچنین سفارش کرد هیچ بنایی بیش از حد بلند ساخته نشود<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۴۸.</ref>. [[مردم]] با کسب [[اجازه]] برای ساختن بناهای خشتی، درهای خانههای [[مداین]] را به کوفه بردند و بر ساختمانهای خود [[نصب]] کردند<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۵۳.</ref>. | از [[ابن عباس]] روایت شده است که خانههای [[مردم کوفه]] در آغاز از نی بوده است و هنگامی که به [[جنگ]] میرفتند، [[خانه]] را برمیچیدند و به [[نیازمندان]] میدادند و چون بازمیگشتند، خانه را از نو بنا میکردند. رزمندگان مقیم کوفه هنگام اعزام به جنگ، [[زنان]] خود را همراه میبردند<ref>حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۴۹۱.</ref>. پس از حادثه آتشسوزی کوفه، [[سعد بن ابیوقاص]] از خلیفه خواست که اجازه دهد مردم [[خانهها]] را از خشت بسازند. عمر در پاسخ گفت: «از خشت بسازید، ولی هیچ کس نباید بیش از سه [[اتاق]] بسازد و در کار ساختمان [[زیادهروی]] مکنید و از [[سنت]] دور مشوید». همچنین سفارش کرد هیچ بنایی بیش از حد بلند ساخته نشود<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۴۸.</ref>. [[مردم]] با کسب [[اجازه]] برای ساختن بناهای خشتی، درهای خانههای [[مداین]] را به کوفه بردند و بر ساختمانهای خود [[نصب]] کردند<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۵۳.</ref>. | ||
به نقل [[یاقوت حموی]] از آن هنگام تا پایان [[حکومت]] [[مغیرة بن شعبه]] بر کوفه (حدود سال ۵۰ و در [[دوران خلافت معاویه]]) [[قبایل]] مقیم این [[شهر]]، [[خانهها]] را از خشت خام، کوتاه و بدون پنجره میساختند. در [[زمان]] حکومت [[زیاد بن ابیه]] ([[حاکم کوفه]] پس از مغیرة بن شعبه) مردم برای خانهها درهایی از آجر ساختند<ref>حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۴۹۲.</ref>. یاقوت توضیح نمیدهد که «درِ آجری» چگونه بوده و چه ویژگیهایی داشته است. در دیگر منابع نیز اشارهای به درهای آجری نشده است. | به نقل [[یاقوت حموی]] از آن هنگام تا پایان [[حکومت]] [[مغیرة بن شعبه]] بر کوفه (حدود سال ۵۰ و در [[دوران خلافت معاویه]]) [[قبایل]] مقیم این [[شهر]]، [[خانهها]] را از خشت خام، کوتاه و بدون پنجره میساختند. در [[زمان]] حکومت [[زیاد بن ابیه]] ([[حاکم کوفه]] پس از مغیرة بن شعبه) مردم برای خانهها درهایی از آجر ساختند<ref>حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۴۹۲.</ref>. یاقوت توضیح نمیدهد که «درِ آجری» چگونه بوده و چه ویژگیهایی داشته است. در دیگر منابع نیز اشارهای به درهای آجری نشده است. | ||
از آنجا که زمینهای کوفه میان قبیلههای مختلف تقسیم شد، محلههای پدید آمده را با نام قبیلهها میخواندند. در این میان محله کُناسه مشهورتر بود و با اینکه در آغاز متعلق به یکی از قبایل بود، نام [[قبیله]] بر خود نگرفت. علت [[شهرت]] این محله، حوادثی بود که در آن روی داد. [[کناسه]] در در لغت به معنای محل ریختن زباله است. این مکان ابتدا زبالهدانی [[قبیله بنیاسد]] بود، ولی چون [[شهر کوفه]] [[توسعه]] یافت، خانههایی بسیار در آن بنا کردند و دیری نگذشت که مکانهای [[تجاری]] نیز در آن ساختند. [[بازار]] کناسه از بزرگترین [[بازارهای کوفه]] بود و همچون بازار [[عکاظ]] پیش از [[اسلام]]، بازاری ادبی نیز بود که [[شاعران]] در آنجا [[مفاخره]] میکردند. کناسه [[مدفن]] گروهی پرشمار از [[علویان]] و نقیبان آنان بوده است. سالها بعد، [[کناسه کوفه]]، از آن رو که مردم سرشناس و انقلابی پرشماری را در آن [[دفن]] کردند و یا به دار آویختند، بیشتر به گورستان مانند شد؛ زیرا پس از [[زید شهید]]، [[فرزند امام سجاد]]{{ع}} دهها تن دیگر را در آنجا به دار آویختند<ref>طریحی، محمد سعید، العتبات المقدسة فی الکوفه، ص٢٣١.</ref>. | از آنجا که زمینهای کوفه میان قبیلههای مختلف تقسیم شد، محلههای پدید آمده را با نام قبیلهها میخواندند. در این میان محله کُناسه مشهورتر بود و با اینکه در آغاز متعلق به یکی از قبایل بود، نام [[قبیله]] بر خود نگرفت. علت [[شهرت]] این محله، حوادثی بود که در آن روی داد. [[کناسه]] در در لغت به معنای محل ریختن زباله است. این مکان ابتدا زبالهدانی [[قبیله بنیاسد]] بود، ولی چون [[شهر کوفه]] [[توسعه]] یافت، خانههایی بسیار در آن بنا کردند و دیری نگذشت که مکانهای [[تجاری]] نیز در آن ساختند. [[بازار]] کناسه از بزرگترین [[بازارهای کوفه]] بود و همچون بازار [[عکاظ]] پیش از [[اسلام]]، بازاری ادبی نیز بود که [[شاعران]] در آنجا [[مفاخره]] میکردند. کناسه [[مدفن]] گروهی پرشمار از [[علویان]] و نقیبان آنان بوده است. سالها بعد، [[کناسه کوفه]]، از آن رو که مردم سرشناس و انقلابی پرشماری را در آن [[دفن]] کردند و یا به دار آویختند، بیشتر به گورستان مانند شد؛ زیرا پس از [[زید شهید]]، [[فرزند امام سجاد]]{{ع}} دهها تن دیگر را در آنجا به دار آویختند<ref>طریحی، محمد سعید، العتبات المقدسة فی الکوفه، ص٢٣١.</ref>. | ||
[[مردم کوفه]] گورستان را جَبانه و [[اهل بصره]]، [[مقبره]] میخواندند. در کوفه محلههایی بود با نام جبانه که این کلمه را به نام قبیلهها اضافه میکردند؛ مانند جبانه کنده و جبانه سبیع<ref>حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۹۹.</ref>. هر [[قبیله]] ساکن در کوفه، جبانهای داشت که فضایی باز برای چرای شتر و نیز گورستان قبیله بود. این جبانهها در گسترش [[شهر]] اهمیتی بسیار داشتند؛ زیرا برای کسانی که به کوفه میآمدند و به [[خویشان]] خود میپیوستند و در آنجا ساکن میشدند، مکانهای مناسبی بودند<ref>محمد جعفری،سید حسین، تشیع در مسیر تاریخ، ص۱۳۳.</ref>. | [[مردم کوفه]] گورستان را جَبانه و [[اهل بصره]]، [[مقبره]] میخواندند. در کوفه محلههایی بود با نام جبانه که این کلمه را به نام قبیلهها اضافه میکردند؛ مانند جبانه کنده و جبانه سبیع<ref>حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۹۹.</ref>. هر [[قبیله]] ساکن در کوفه، جبانهای داشت که فضایی باز برای چرای شتر و نیز گورستان قبیله بود. این جبانهها در گسترش [[شهر]] اهمیتی بسیار داشتند؛ زیرا برای کسانی که به کوفه میآمدند و به [[خویشان]] خود میپیوستند و در آنجا ساکن میشدند، مکانهای مناسبی بودند<ref>محمد جعفری،سید حسین، تشیع در مسیر تاریخ، ص۱۳۳.</ref>. | ||
یاقوت نیز مینویسد: | [[تاریخ]] [[بنای شهر کوفه]] به [[درستی]] معلوم نیست و روایاتی گوناگون در این باره در دست است. [[بلاذری]] بنای کوفه را [[سال ۱۷ ق]]. میداند<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۳۸۷.</ref>. [[یعقوبی]] بنای آن را همهنگام با [[بنای شهر بصره]] در سال ۱۷ ق. دانسته است<ref>احمد بن ابییعقوب، فتوح البلدان، ص۶.</ref>. ولی در تاریخ خود مینویسد که در [[سال ۲۰ ق]]. [[سعد بن ابیوقاص]] به کوفه بازگشت و در آنجا اقامت گزید و نقشهها طرح کرد و [[خانهها]] و محلهها ساخت<ref>احمد بن ابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۰۸.</ref>. [[طبری]] نیز [[محرم]] سال ۱۷ ق. را سال طراحی کوفه و [[اردو]] زدن [[مسلمانان]] در آن میداند، و در همان حال از [[واقدی]] نقل میکند که [[مردم]] در آخر سال ۱۷ ق. در کوفه فرود آمدند. به روایتی نیز در آغاز [[سال ۱۸ ق]]. کوفه محل اقامت شد<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۴۷.</ref>. [[مسعودی]] در مروج الذهب، [[سال ۱۵ ق]] را تاریخ بنای کوفه نوشته است<ref>مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲، ص۳۲۹.</ref>، ولی در التنبیه والاشراف در تاریخ آن [[شک]] میکند و مینویسد: کوفه دومین شهر بزرگ بود که مسلمانان بنا کردند. درباره بنیاد آن [[اختلاف]] است. برخی گفتهاند بنای آن نیز [مانند [[بصره]]] در [[سال ۱۷ ق]]. بوده است که [[واقدی]] و دیگران بر این رفتهاند. برخی دیگر گفتهاند بنیاد آن به [[سال ۱۵ ق]]. و به [[راهنمایی]] [[عبدالمسیح بن بقیله غسانی]] بوده است<ref>مسعودی، علی بن حسین، التنبیه والاشراف، ص۳۲۶.</ref>. | ||
کوفه را در سال ۱۷. ق بنا کردند؛ یعنی همان سالی که بصره [[شهر]] شد. برخی گفتهاند که کوفه دو سال پس از بصره ([[سال ۱۹ ق]].) شهر شد و [[سال ۱۸ ق]]. نیز گفتهاند. | |||
از مجموع آنچه نقل شد و نیز از [[روایات]] مربوط به [[فتوحات]] [[مسلمانان]] در [[عراق]] -اگرچه بسیار مغشوشاند- میتوان نتیجه گرفت که به احتمال [[زیاد]] [[تاریخ]] | یاقوت نیز مینویسد: کوفه را در سال ۱۷. ق بنا کردند؛ یعنی همان سالی که بصره [[شهر]] شد. برخی گفتهاند که کوفه دو سال پس از بصره ([[سال ۱۹ ق]].) شهر شد و [[سال ۱۸ ق]]. نیز گفتهاند. | ||
در وجه | |||
گفتهاند «کوفان» نام زمینی است که به اسم آن، [[شهر کوفه]] را «کوفه» نامیدند. من میگویم کوفان و کوفه یکی است. نیز گفتهاند به این سبب آن را کوفه خواندند که دایرهمانند بوده است و این را از قول [[مردم عرب]] گرفتهاند که میگویند: {{عربی|رأيت كوفاناً}} به ضم و نیز فتح کاف، که به معنای تپه شنی دایرهمانند است. همچنین گفتهاند که این [[سرزمین]] را به دلیل اینکه مردمی در آن گرد آمدهاند کوفه نامیدهاند؛ زیرا مردم عرب میگویند: {{عربی|قد تكوف الرمل}}؛ «شنها جمع شدهاند». قول دیگری حاکی از آن است که کوفه را از [[کوفان]] به معنای [[شر]] و [[بلا]] گرفتهاند؛ زیرا عربزبانان میگویند: {{عربی|هم في كوفان}}. نیز گفتهاند که به سبب [[کوه]] کوچکی به نام کوفان این [[شهر]] راکوفه نامیدهاند؛ کوهی که در میان آن است. کوه کوفان بر شهر مسلط است<ref>حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۴۸۹ – ۴۹۱.</ref>. | از مجموع آنچه نقل شد و نیز از [[روایات]] مربوط به [[فتوحات]] [[مسلمانان]] در [[عراق]] -اگرچه بسیار مغشوشاند- میتوان نتیجه گرفت که به احتمال [[زیاد]] [[تاریخ]] بنای کوفه سال ۱۷ ق. بوده است. | ||
در وجه تسمیه کوفه نیز نظریههایی پرشمار مطرح است. [[طبری]] مینویسد: «هر جا که ریگ و شن در هم آمیخته باشد، آنجا را کوفه گویند»<ref>طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۳، ص۱۵۳.</ref>. به [[نقلی]] هنگامی که [[سعد بن ابیوقاص]] [[سپاه مسلمانان]] را به کوفه آورد، گفت: {{عربی|تكوفوا في هذا الموضع}}<ref>بکری اندلسی، معجم ما استعجم من اسماء البلاد والمواضع، ج۲، ص۱۱۴۱. بکری اندلسی مینویسد: به این شهر کوفان نیز گفتهاند. او به گفته سارقی به نام حَجْدَر استناد میکند که در زندان حجاج در کوفه سروده است: {{عربی|يا رب ابغض بيت أنت خالقه بيت بكوفان منه استعجلت سقر}}.</ref>؛ «در این مکان گرد آیید». یاقوت درباره واژه [[کوفان]] مینویسد: گفتهاند «کوفان» نام زمینی است که به اسم آن، [[شهر کوفه]] را «کوفه» نامیدند. من میگویم کوفان و کوفه یکی است. نیز گفتهاند به این سبب آن را کوفه خواندند که دایرهمانند بوده است و این را از قول [[مردم عرب]] گرفتهاند که میگویند: {{عربی|رأيت كوفاناً}} به ضم و نیز فتح کاف، که به معنای تپه شنی دایرهمانند است. همچنین گفتهاند که این [[سرزمین]] را به دلیل اینکه مردمی در آن گرد آمدهاند کوفه نامیدهاند؛ زیرا مردم عرب میگویند: {{عربی|قد تكوف الرمل}}؛ «شنها جمع شدهاند». قول دیگری حاکی از آن است که کوفه را از [[کوفان]] به معنای [[شر]] و [[بلا]] گرفتهاند؛ زیرا عربزبانان میگویند: {{عربی|هم في كوفان}}. نیز گفتهاند که به سبب [[کوه]] کوچکی به نام کوفان این [[شهر]] راکوفه نامیدهاند؛ کوهی که در میان آن است. کوه کوفان بر شهر مسلط است<ref>حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۴، ص۴۸۹ – ۴۹۱.</ref>. | |||
فاصله کوفه از شهرهای مهم [[جهان اسلام]] از این قرار بوده است: از کوفه تا [[مدینه]] ۲۰ مرحله، از مدینه تا [[مکه]] از طریق جاده ۱۰ مرحله و از کوفه تا مکه به خط مستقیم نزدیک به ۳ مرحله کمتر از این راه بوده است (یعنی ۲۷ مرحله). همچنین از کوفه تا [[بصره]] ۱۲ مرحله و از کوفه تا [[بغداد]] (که بعدها توسط [[منصور عباسی]] ساخته شد) ۴ مرحله، و تا [[شهر واسط]] ۶ مرحله فاصله بوده است | فاصله کوفه از شهرهای مهم [[جهان اسلام]] از این قرار بوده است: از کوفه تا [[مدینه]] ۲۰ مرحله، از مدینه تا [[مکه]] از طریق جاده ۱۰ مرحله و از کوفه تا مکه به خط مستقیم نزدیک به ۳ مرحله کمتر از این راه بوده است (یعنی ۲۷ مرحله). همچنین از کوفه تا [[بصره]] ۱۲ مرحله و از کوفه تا [[بغداد]] (که بعدها توسط [[منصور عباسی]] ساخته شد) ۴ مرحله، و تا [[شهر واسط]] ۶ مرحله فاصله بوده است<ref>[[محمد حسین رجبی|رجبی، محمد حسین]]، [[کوفه (مقاله)| مقاله «کوفه»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]]، ص ۳۶۸.</ref>. | ||
==بنای کوفه در تاریخ اسلامی== | ==بنای کوفه در تاریخ اسلامی== | ||
خط ۴۲: | خط ۴۴: | ||
این شهر در سدههای نخست [[اسلام]] نقشی بسیار پر رنگ و اساسی در حوادث ایام ایفا نمود و موقعیت ممتاز [[اجتماعی]] اش، آن را پیوسته کانون توجه هیأت حاکمه و اقشار مختلف [[مردم]] زمانه قرار داد. از جمله وقایع مهم و تأثیر گذار به وقوع پیوسته در این شهر میتوان به حوادث ایام [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}} و سپس [[ترور]] ایشان در مسجد جامع این شهر، [[قیام خونین کربلا]] و قیامهایی نظیر [[توابین]] و مختار که پس از آن در [[خونخواهی]] از شهدای این واقعه هولناک انجام گرفت و نیز [[قیام]] و [[شهادت]] [[زید بن علی]] اشاره کرد. گذشته از حوادث و رخدادهای [[سیاسی]] بیشمار این شهر، کوفه یکی از قطبهای [[علمی]] [[جهان اسلام]] محسوب میشد. وجود تعداد زیادی از نوابغ [[علم]] و [[شعر]] و زبان و [[ادب]] در این شهر در سدههای نخست [[اسلامی]] که در کتب تراجم مفصل به نام و آثارشان پرداخته شده است، شاهدی بر این مدعاست. موقعیت علمی این شهر با تأسیس [[مکتب]] نحوی [[کوفی]] بیش از پیش شهره [[آفاق]] گشت و این شهر را تا مدتها عرصه [[رقابت]] و [[کشمکش]] با [[بصره]] و [[مکتب]] نحویاش کرد. تا اینکه موقعیت ممتاز [[علمی]] و [[سیاسی]] این دو [[شهر]] با تأسیس [[بغداد]] به حاشیه رفت. با تأسیس شهر بغداد در [[سال ۱۴۵ هجری]]، [[کوفه]] [[قرن]] به قرن بسیاری از ذخایر علمی خود را از دست داد و رفته رفته با از دست دادن [[جایگاه علمی]] و سیاسی خود، بسیاری از ابنیه هایش ویرانه شد و شهر به دهکدهای کوچک تبدیل شد. چندان که از [[عظمت]] سابق این شهر در حال حاضر، تنها [[مسجد]] بزرگش باقی مانده که [[گواهی]] بر [[شکوه]] و عظمت آن و سرمایهای [[معنوی]] و نماد این شهر قرار گرفته است. | این شهر در سدههای نخست [[اسلام]] نقشی بسیار پر رنگ و اساسی در حوادث ایام ایفا نمود و موقعیت ممتاز [[اجتماعی]] اش، آن را پیوسته کانون توجه هیأت حاکمه و اقشار مختلف [[مردم]] زمانه قرار داد. از جمله وقایع مهم و تأثیر گذار به وقوع پیوسته در این شهر میتوان به حوادث ایام [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}} و سپس [[ترور]] ایشان در مسجد جامع این شهر، [[قیام خونین کربلا]] و قیامهایی نظیر [[توابین]] و مختار که پس از آن در [[خونخواهی]] از شهدای این واقعه هولناک انجام گرفت و نیز [[قیام]] و [[شهادت]] [[زید بن علی]] اشاره کرد. گذشته از حوادث و رخدادهای [[سیاسی]] بیشمار این شهر، کوفه یکی از قطبهای [[علمی]] [[جهان اسلام]] محسوب میشد. وجود تعداد زیادی از نوابغ [[علم]] و [[شعر]] و زبان و [[ادب]] در این شهر در سدههای نخست [[اسلامی]] که در کتب تراجم مفصل به نام و آثارشان پرداخته شده است، شاهدی بر این مدعاست. موقعیت علمی این شهر با تأسیس [[مکتب]] نحوی [[کوفی]] بیش از پیش شهره [[آفاق]] گشت و این شهر را تا مدتها عرصه [[رقابت]] و [[کشمکش]] با [[بصره]] و [[مکتب]] نحویاش کرد. تا اینکه موقعیت ممتاز [[علمی]] و [[سیاسی]] این دو [[شهر]] با تأسیس [[بغداد]] به حاشیه رفت. با تأسیس شهر بغداد در [[سال ۱۴۵ هجری]]، [[کوفه]] [[قرن]] به قرن بسیاری از ذخایر علمی خود را از دست داد و رفته رفته با از دست دادن [[جایگاه علمی]] و سیاسی خود، بسیاری از ابنیه هایش ویرانه شد و شهر به دهکدهای کوچک تبدیل شد. چندان که از [[عظمت]] سابق این شهر در حال حاضر، تنها [[مسجد]] بزرگش باقی مانده که [[گواهی]] بر [[شکوه]] و عظمت آن و سرمایهای [[معنوی]] و نماد این شهر قرار گرفته است. | ||
امروزه کوفه در کنار [[رود فرات]] در فاصله ۸ کیلومتری شهر [[نجف]] و ۱۰۶ کیلومتری بغداد و ۶۰ کیلومتری جنوب شهر [[کربلا]] قرار دارد. [[زمین]] آن دشتی است مرتفع که ارتفاع آن از سطح دریا به ۲۲ متر میرسد. کرانه [[غربی]] این شهر، تقریباً شش متر از [[ساحل]] شرقی بلندتر است که آن را از سیل در گذشته و در عصر کنونی مصون میدارد. در [[جانب غربی]] کوفه، زمین کم کم از سطح دریا بالا میرود به حدی که این ارتفاع تا شصت و نیم متر هم میرسد. سپس این ارتفاع، با شیب تند به سمت جنوب غربی فرود میآید تا به دریاچه نمکی کم عمق معروف به «بحرالنجف» میرسد<ref>[[عاتق بن غیث بلادی|بلادی، عاتق بن غیث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة]] ص۲۶۷.</ref>. | امروزه کوفه در کنار [[رود فرات]] در فاصله ۸ کیلومتری شهر [[نجف]] و ۱۰۶ کیلومتری بغداد و ۶۰ کیلومتری جنوب شهر [[کربلا]] قرار دارد. [[زمین]] آن دشتی است مرتفع که ارتفاع آن از سطح دریا به ۲۲ متر میرسد. کرانه [[غربی]] این شهر، تقریباً شش متر از [[ساحل]] شرقی بلندتر است که آن را از سیل در گذشته و در عصر کنونی مصون میدارد. در [[جانب غربی]] کوفه، زمین کم کم از سطح دریا بالا میرود به حدی که این ارتفاع تا شصت و نیم متر هم میرسد. سپس این ارتفاع، با شیب تند به سمت جنوب غربی فرود میآید تا به دریاچه نمکی کم عمق معروف به «بحرالنجف» میرسد<ref>[[عاتق بن غیث بلادی|بلادی، عاتق بن غیث]]، [[معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة (کتاب)|معجم المعالم الجغرافیة فی السیرة النبویة]]، ص۲۶۷.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |