امامت خاصه در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←تفاوتهای بنیادین امامت نزد شیعه و مخالفین
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
عوام باید [[اصول دین]] را با دلیل بداند و تقلید به هیچ وجه کافی نیست» و بعضی دیگر گفتهاند: «اگر کسی اصول دین را با تقلید بداند نه با دلیل، [[مسلمان]] و [[مؤمن]] هست، امّا قائلند چون ترک [[واجب]] کرده [[فاسق]] است<ref>آقا جمال خوانساری میفرماید: «ظاهر نزد فقیر این است که، اگر چه در اصول دین معرفت به دلیل بر همه کس واجب است، امّا چنان نیست که اگر کسی آنها را بر وجه حق از راه تقلید و بیدلیل پذیرفته باشد، آن اعتقاد هیچ نفعی نداشته باشد و آن شخص مسلمان نباشد و ملحق به کفار گردد، به اعتبار آنکه از روی دلیل ندانسته، بلکه هر که این اصول دین را بر وجهی که باید اعتقاد کند، خواه از روی دلیل و خواه از روی تقلید، او به مجرّد همین، مسلمان و مؤمن است و حکم کافر و وجوب مخلّد بودن در جهنّم، یا حکم سایر فِرَق مسلمانان از خلود در جهنّم یا غیر آن را ندارد. نهایت اگر به دلیل نداند، ترک واجب باشد، مثل کسی که ترک واجبی دیگر از واجبات مثل نماز و روزه بکند، پس فاسق خواهد بود یا غیر مؤمن، نه کافر». مبدأ و معاد، ص۱۱.</ref>.<ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۱۸۶.</ref> | عوام باید [[اصول دین]] را با دلیل بداند و تقلید به هیچ وجه کافی نیست» و بعضی دیگر گفتهاند: «اگر کسی اصول دین را با تقلید بداند نه با دلیل، [[مسلمان]] و [[مؤمن]] هست، امّا قائلند چون ترک [[واجب]] کرده [[فاسق]] است<ref>آقا جمال خوانساری میفرماید: «ظاهر نزد فقیر این است که، اگر چه در اصول دین معرفت به دلیل بر همه کس واجب است، امّا چنان نیست که اگر کسی آنها را بر وجه حق از راه تقلید و بیدلیل پذیرفته باشد، آن اعتقاد هیچ نفعی نداشته باشد و آن شخص مسلمان نباشد و ملحق به کفار گردد، به اعتبار آنکه از روی دلیل ندانسته، بلکه هر که این اصول دین را بر وجهی که باید اعتقاد کند، خواه از روی دلیل و خواه از روی تقلید، او به مجرّد همین، مسلمان و مؤمن است و حکم کافر و وجوب مخلّد بودن در جهنّم، یا حکم سایر فِرَق مسلمانان از خلود در جهنّم یا غیر آن را ندارد. نهایت اگر به دلیل نداند، ترک واجب باشد، مثل کسی که ترک واجبی دیگر از واجبات مثل نماز و روزه بکند، پس فاسق خواهد بود یا غیر مؤمن، نه کافر». مبدأ و معاد، ص۱۱.</ref>.<ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۱۸۶.</ref> | ||
== تفاوتهای بنیادین [[امامت]] نزد [[شیعه]] و | == تفاوتهای بنیادین [[امامت]] نزد [[شیعه]] و مخالفین == | ||
بنابر نظر [[فریقین]]، باید امامی وجود داشته باشد و [[وجود امام]] ضروری است، پس اگر یکی از این دو مذهب [[حق]] باشد باید دیگری [[باطل]] باشد. [[شیعیان]] معتقدند ثبوت امامت یا به [[نص]] و خبر دادن از [[خدا]] و [[رسول]] است و یا به [[اظهار معجزه]] و یا آن کسی که دعوی امامت میکند باید از همه [[امت]] یا از کسانی که دعوی امامت در حق ایشان شده [[افضل]] باشد. و هر سه امر در امیرالمؤمنین علی {{ع}} و [[امامان معصوم]] {{عم}} وجود دارد. | |||
[[شیعیان]] معتقدند ثبوت امامت یا به [[نص]] و خبر دادن از [[خدا]] و [[رسول]] است و یا به [[اظهار معجزه]] و یا آن کسی که | |||
در مقابل، مخالفین معتقدند امامت به [[بیعت]] حاصل میشود، یعنی عدّهای گرد هم آیند و شخصی را [[انتخاب]] کنند و وی را [[امام]] همه [[مردم]] قرار دهند! و لو آن عدّه [[فاسق]] و [[فاجر]] و [[کافر]] باشند و شخص انتخاب شده همچنین باشد، که در این صورت اطاعتش بر همه لازم خواهد بود. خواه به [[اجماع]] جمعی از مردم باشد چنان که در [[روز]] اوّل، جماعتی از [[صحابه]] جنازه [[پیامبر]] {{صل}} را رها کردند و در حالی که [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]] {{ع}} مشغول | در مقابل، مخالفین معتقدند امامت به [[بیعت]] حاصل میشود، یعنی عدّهای گرد هم آیند و شخصی را [[انتخاب]] کنند و وی را [[امام]] همه [[مردم]] قرار دهند! و لو آن عدّه [[فاسق]] و [[فاجر]] و [[کافر]] باشند و شخص انتخاب شده همچنین باشد، که در این صورت اطاعتش بر همه لازم خواهد بود. خواه به [[اجماع]] جمعی از مردم باشد چنان که در [[روز]] اوّل، جماعتی از [[صحابه]] جنازه [[پیامبر]] {{صل}} را رها کردند و در حالی که [[امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]] {{ع}} مشغول تجهیز جنازه آن حضرت بود، آن جماعت در [[سقیفه بنی ساعده]] جمع شدند و [[خلافت]] را برای [[ابوبکر]] قرار دادند و بعد از آن نیز ابوبکر به تنهایی [[وصیت]] کرد که خلافت برای [[عمر]] باشد و بعد از آن عمر بنای [[شورا]] در میان شش نفر گذاشت به نحوی که [[عثمان]] [[خلیفه]] شود و به این طریق [[خلافت عثمان]] ثابت شد. | ||
عامّه [[امامت]] و خلافت را به | عامّه [[امامت]] و خلافت را به انتخاب مردم میدانند و معتقدند که [[رسول خدا]] {{صل}} برای خودش [[جانشینی]] معیّن نفرمود. پاسخ این است که این ادّعا ضمن این که با [[نصّ]] [[تاریخ]] (در رابطه با [[جریان غدیر]] خم و غیر آن) مغایرت دارد، با [[سیره]] ابوبکر و عمر هم سازگار نیست!! زیرا اگر بنای خلافت بر [[انتخاب]] است، چرا ابوبکر مستقیماً عمر بن خطاب را برای جانشینی خود برگزید؟ عمر که منتخب [[مردم]] نبود! و نیز چرا عمر امر پس از خود را به [[شورای شش نفره]] واگذار کرد؟ مگر آن شورا بر خاسته از رأی مردم بودند؟!<ref>چون افراد شورا منتخب عمر بودند، پس در واقع خلیفه سوّم منتخب عمر بود نه مردم.</ref>. | ||
پاسخ این است که این ادّعا ضمن این که با [[نصّ]] [[تاریخ]] (در رابطه با [[جریان غدیر]] خم و غیر آن) مغایرت دارد، با [[سیره]] ابوبکر و عمر هم سازگار نیست!! زیرا اگر بنای خلافت بر [[انتخاب]] است، چرا ابوبکر مستقیماً عمر بن خطاب را برای جانشینی خود برگزید؟ عمر که منتخب [[مردم]] نبود! و نیز چرا عمر امر پس از خود را به [[شورای شش نفره]] واگذار کرد؟ مگر آن شورا بر خاسته از | |||
[[شیعه]] میگوید: [[نصب امام]] از جانب [[خداوند]] امری [[واجب]] است، (همان گونه که انتخاب [[پیامبر]] از سوی خداوند بود، نه از سوی مردم) و رمز [[وجوب]] [[انتصاب از جانب خداوند]] این است که [[امام]] باید دارای دو جنبه و ویژگی باشد: «اعلمیّت» و «[[عصمت]]» و این امر از عهده مردم خارج است؛ چه بسیار از انتخابهای مردمی که فرجامش خطاست<ref>ضمن این که امام، حجّت خدا بر اهل زمین و آسمان است و هرگز زمین از وجود او خالی نمیماند و اگر در روی زمین جز دو نفر باقی نمانند، یکی از آن دو امام است: {{متن حدیث|لَوْ لَمْ يَكُنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا اثْنَانِ، لَكَانَ الْإِمَامُ أَحَدَهُمَا}}؛ الکافی، ج۱، ص۸۰.</ref>. | [[شیعه]] میگوید: [[نصب امام]] از جانب [[خداوند]] امری [[واجب]] است، (همان گونه که انتخاب [[پیامبر]] از سوی خداوند بود، نه از سوی مردم) و رمز [[وجوب]] [[انتصاب از جانب خداوند]] این است که [[امام]] باید دارای دو جنبه و ویژگی باشد: «اعلمیّت» و «[[عصمت]]» و این امر از عهده مردم خارج است؛ چه بسیار از انتخابهای مردمی که فرجامش خطاست<ref>ضمن این که امام، حجّت خدا بر اهل زمین و آسمان است و هرگز زمین از وجود او خالی نمیماند و اگر در روی زمین جز دو نفر باقی نمانند، یکی از آن دو امام است: {{متن حدیث|لَوْ لَمْ يَكُنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا اثْنَانِ، لَكَانَ الْإِمَامُ أَحَدَهُمَا}}؛ الکافی، ج۱، ص۸۰.</ref>. | ||
البتّه خود | البتّه خود مخالفین نیز برای مسأله امامت اعتبار بسیار قائلاند؛ لذا مدّعی شدند که قبل از [[دفن]] [[رسول خدا]] {{صل}} این کار میبایست انجام بگیرد و غوغای [[سقیفه]] را به وجود آوردند و بعدها نیز [[شورا]] را پایه ریزی کردند، همان شورایی که [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فریاد بر آورد: {{متن حدیث|فَيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>؛ پناه به [[خدا]] از آن شورا (که برای [[انتخاب خلیفه]] سوّم تشکیل شد). | ||
{{متن حدیث|فَيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>؛ | |||
[[شیعه]] [[معتقد]] است رسول خدا {{صل}} از [[دنیا]] نرفت مگر آنکه همه [[جانشینان]] خود را رسما معرّفی کرد و معلوم نمود که آنان چند نفر و از چه قبیلهای هستند، و حتی نام و نشان آنها را اعلام کرد و از جمله روایاتی که بیانگر این امر است و شیعه و عامّه بر آن متّفقند این است که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: | [[شیعه]] [[معتقد]] است رسول خدا {{صل}} از [[دنیا]] نرفت مگر آنکه همه [[جانشینان]] خود را رسما معرّفی کرد و معلوم نمود که آنان چند نفر و از چه قبیلهای هستند، و حتی نام و نشان آنها را اعلام کرد و از جمله روایاتی که بیانگر این امر است و شیعه و عامّه بر آن متّفقند این است که [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|لَا يَزَالُ هَذَا الدِّينُ عَزِيزاً إِلَى اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}<ref>بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۶۵؛ احقاق الحق، ج۲۹، ص۹۴؛ سنن ابی داوود، ج۲، ص۳۰۹؛ فتح الباری ابن حجر، ج۱۳، ص۱۸۱؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۴؛ مسند احمد، ج۵، ص۹۶.</ref>؛ این [[دین]] همواره عزیز و گرانقدر است مادامی که [[دوازده خلیفه]] بر آن [[حکومت]] کنند و همه آنان از [[قبیله قریش]] هستند. همچنین فرمود: {{متن حدیث|كُلُّهُمْ يَعْمَلُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ}}<ref>اثبات الهداه، ج۲، ص۴۵؛ احقاق الحق، ج۱۳، ص۴۷؛ فتح الباری ابن حجر، ج۱۳، ص۱۸۴؛ عمدة القاری العینی، ج۲۴، ص۲۸۲؛ تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج۴، ص۲۵۸؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۴۵، ص۱۸۹.</ref>؛ همه آنان بر اساس [[هدایت]] و روش [[حق]] عمل میکنند. | ||
{{متن حدیث|لَا يَزَالُ هَذَا الدِّينُ عَزِيزاً إِلَى اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَةً كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْشٍ}}<ref>بحار الانوار، ج۳۶، ص۳۶۵؛ احقاق الحق، ج۲۹، ص۹۴؛ سنن ابی داوود، ج۲، ص۳۰۹؛ فتح الباری ابن حجر، ج۱۳، ص۱۸۱؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۴؛ مسند احمد، ج۵، ص۹۶.</ref>؛ | |||
این [[دین]] همواره | |||
با توجّه به [[روایت]] فوق و امثال آنکه بسیار است باید بررسی کنیم که این دوازده نفر چه کسانی هستند؟ آیا [[عمر]]، [[ابوبکر]]، [[عثمان]]، و [[عبد الملک مروان]].... جزء این دوازده نفر هستند یا خیر؟ آن دوازده نفری که دوازدهم آنها غیبتی طولانی دارد و به عدد نقبای بنی اسرائیل یا [[حواریون عیسی]] هستند<ref>اعلام الوری، ص۳۹۸؛ بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۲۶؛ غایة المرام، ج۱، ص۱۱۶؛ کفایة الاثر، ص۱۰؛ غایة المرام، ج۲، ص۲۷۸، حدیث ۳۲.</ref>. | |||
و لو برخی از علمای [[متعصّب]] عامّه خواستند برای این دوازده نفر، عدد دیگری ـ به غیر از امامان بر حق ـ بتراشند که عددشان درست در نیامده،؛ چراکه [[پیامبر]] {{صل}} همه را از صلب [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} معرّفی کرده است، و اوصاف دیگری برای آنها ذکر کرده که جز بر [[آل محمّد]] {{عم}} قابل تطبیق نخواهد بود<ref>روایات آن را از طریق عامه در همین رساله، بخش «امامت باقی ائمه {{عم}}» ذکر نمودم، فلاحظ.</ref>.<ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]]، ص ۱۸۷.</ref> | |||
و لو برخی از علمای [[متعصّب]] عامّه خواستند برای این دوازده نفر، عدد دیگری | |||
== منابع == | == منابع == |