رستگاری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
== واژهشناسی لغوی == | == واژهشناسی لغوی == | ||
[[رستگار]]، واژهای [[فارسی]] و مرکّب از مصدر مرخم "رست" به معنای رهیدن، [[آزاد]] شدن و [[نجات]] یافتن و پسوند فاعلساز «گار» است<ref>فرهنگ نفیسی، ج۳، ص۱۶۵۲-۱۶۵۳، «رستگار».</ref> و به معنای [[رهایی]] یابنده، خلاص شونده و [[نجات]] یابنده به کار میرود<ref>برهان قاطع، ص۵۴۱؛ فرهنگ نفیسی، ج۳، ص۱۶۵۲، «رستگار».</ref> این واژه در ترکیب با "یا" بر حاصل مصدر دلالت میکند، بنابراین "رستگاری" به معنی [[رهایی]] و خلاصی است<ref>فرهنگ نفیسی، ج۳، ص۱۶۵۲؛ فرهنگ فارسی، ج۲، ص۱۶۵۲، «رستگاری».</ref>رستگاری، معادلهایی در زبان [[عربی]] دارد: "[[فلاح]]" از ریشه "ف - ل - ح" که به معنای [[پیروزی]]، [[رهایی]]، ماندن در [[نعمتها]] و [[خیرات]]<ref>العین، ج۳، ص۲۳۳؛ الصحاح، ج۱، ص۳۹۲؛ لسان العرب، ج۲، ص۵۴۷-۵۴۸، «فلح».</ref>، نیز به مقصود رسیدن و کامیابی است<ref>تاج العروس، ج۴، ص۱۵۸، «فلح».</ref> معانی دیگری مانند غذای [[سحرگاهان]]، شخم زدن و دگرگون کردن نیز برای [[فلاح]] یاد شدهاند<ref>الصحاح، ج۱، ص۳۹۲؛ معجم مقاییس اللغه، ج۴، ص۴۵۰؛ لسان العرب، ج۲، ص۵۴۸، «فلح».</ref>؛ "[[فوز]]" از ریشه "ف - و - ز" به معنای [[پیروزی]] و دست یافتن به [[امنیت]] و خوبی است<ref>العین، ج۷، ص۳۸۹؛ الصحاح، ج۳، ص۸۹۰؛ لسان العرب، ج۵، ص۳۹۲، «فوز».</ref> و در مرتبه پس از [[فلاح]]<ref>التحقيق، ج۹، ص۱۳۴، ۱۵۵، «فلح، فوز».</ref> این ریشه در معنای هلاک نیز به کار رفته، زیرا هلاک شده از [[رنج]] و سختیهای این [[دنیا]] رها میشود<ref>التحقيق، ج۹، ص۱۵۵.</ref>؛ [[سعادت]] از ریشه "س -{{ع}} - د" به معنای خیر، [[شادی]] و میمنت و در مقابل نحوست و [[شقاوت]] است<ref>العین، ج۱، ص۳۲۱؛ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۷۵؛ لسان العرب، ج۳، ص۲۱۳، «سعد».</ref> برخی، آن را [[یاری]] کردن امور [[الهی]] به [[انسان]] برای رسیدن به خیر<ref>مفردات، ص۴۱۰، «سعد».</ref> و بعضی دیگر، حالتی معنا کردهاند که مقتضی خیر و [[فضل]] و [[صلاح]] است<ref>التحقيق، ج۵، ص۱۲۷، «سعد».</ref><ref>[[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.</ref>. | |||
ریشه فلاح از فَلاح به معنای شکافتن [[زمین]] است و از این رو به کشاورز، "فلاح" گفته میشود و به [[کشاورزی]] "فلاحت". شکافتن موانع و جلو رفتن و رشد کردن و بالندگی، فلاح است. | |||
[[شعار]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} در آغاز [[دعوت]] این بود: {{متن حدیث|قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا}}، به یکتایی [[خداوند]] [[ایمان]] بیاورید تا [[رستگار]] شوید. در [[اذان]] و اقامه هم [[دعوت]] به فلاح است {{متن حدیث|حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ}}. به کسی هم که [[رستگار]] شود و به آن رشد لازم در مسیر [[انسانیت]] برسد "مُفلح" گفته میشود. در [[حدیثی]] فراخوانی به فلاح که در [[اذان]] است، چنین [[تفسیر]] شده است: روی آورید به سوی بقای بیفنا، [[نجات]] بیهلاکت، حیات بیمرگ، [[نعمت]] بیپایان، مسرت بیاندوه، اُنس بیوحشت، [[نور]] بیظلمت، [[گشایش]] بیتنگنایی <ref>معانی الأخبار، ص۴۰.</ref><ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]].</ref>. | |||
== معنای اصطلاحی == | == معنای اصطلاحی == | ||
رستگاری در اصطلاح، [[ادراک]] [[خیر]] و امر ملایم با نفس، فراهم بودن اسباب [[نعمت]] و رسیدن به [[نعمت]] بینقمت است<ref>تفسير صدر المتألهين، ج۵، ص۵۴؛ المیزان، ج۱۴، ص۷۴؛ نمونه، ج۹، ص۲۳۵.</ref> این خیر، در هر پدیدهای به حسب آن موجود است، به گونهای که آن پدیده به سبب آن خیر به کمال رسیده و [[لذت]] مییابد و در [[انسان]] به این معناست که به خیر به حسب [[قوای روحی]] و بدنی خویش برسد و با آن در [[نعمت]] و [[لذت]] به سر برد<ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۸.</ref><ref>[[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده، حسین علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۳، ص ۶۱۰ - ۶۲۰.</ref>. | |||
== رستگاری در [[مکتب]] [[اعتقادی]] == | == رستگاری در [[مکتب]] [[اعتقادی]] == | ||
خط ۶۲: | خط ۶۴: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:فضایل اخلاقی]] |