انحصارطلبی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←انحصار طلبی در قرآن
(←پانویس) |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
واژه [[انحصارطلبی]] در [[قرآن کریم]] مستقیماً نیامده است؛ ولی از دو گروه از [[آیات قرآن]] این مفهوم برداشت میشود: | واژه [[انحصارطلبی]] در [[قرآن کریم]] مستقیماً نیامده است؛ ولی از دو گروه از [[آیات قرآن]] این مفهوم برداشت میشود: | ||
'''گروه نخست''' آیاتی است که به عملکرد انحصار طلبانه برخی افراد یا گروهها اشاره دارد؛ مانند: ادعای خدایی [[فرعون]] و منحصر ساختن آن برای خود {{متن قرآن|قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ}}<ref>«(فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگزینی تو را زندانی خواهم کرد» سوره شعراء، آیه ۲۹.</ref>، انحصارطلبی [[برادران حضرت یوسف]] {{ع}} در جلب توجه [[حضرت یعقوب]] {{ع}} و تلاش آنان برای تحصیل انحصاری [[محبت]] پدر و [[محروم]] ساختن یوسف و برادرش از آن {{متن قرآن|إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که گفتند: یوسف و برادر (تنی) اش (بنیامین) برای پدرمان از ما دوستداشتنیترند با آنکه ما گروهی توانمندیم؛ بیگمان پدر ما، در گمراهی آشکاری است» سوره یوسف، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ}}<ref>«یوسف را بکشید یا به سرزمینی (دور) بیفکنید تا پدرتان تنها به شما روی آورد و پس از آن (خطا) گروهی شایسته باشید» سوره یوسف، آیه ۹.</ref>، انحصارطلبی اشراف [[بنیاسرائیل]] در [[زمان]] [[طالوت]] و تلاش آنان برای دستیابی به [[مناصب]] [[اجتماعی]] و [[فرماندهی]][[جنگ]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> | '''گروه نخست:''' آیاتی است که به عملکرد انحصار طلبانه برخی افراد یا گروهها اشاره دارد؛ مانند: | ||
#ادعای خدایی [[فرعون]] و منحصر ساختن آن برای خود {{متن قرآن|قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ}}<ref>«(فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگزینی تو را زندانی خواهم کرد» سوره شعراء، آیه ۲۹.</ref>، | |||
#انحصارطلبی [[برادران حضرت یوسف]] {{ع}} در جلب توجه [[حضرت یعقوب]] {{ع}} و تلاش آنان برای تحصیل انحصاری [[محبت]] پدر و [[محروم]] ساختن یوسف و برادرش از آن {{متن قرآن|إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که گفتند: یوسف و برادر (تنی) اش (بنیامین) برای پدرمان از ما دوستداشتنیترند با آنکه ما گروهی توانمندیم؛ بیگمان پدر ما، در گمراهی آشکاری است» سوره یوسف، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ}}<ref>«یوسف را بکشید یا به سرزمینی (دور) بیفکنید تا پدرتان تنها به شما روی آورد و پس از آن (خطا) گروهی شایسته باشید» سوره یوسف، آیه ۹.</ref>، | |||
#انحصارطلبی اشراف [[بنیاسرائیل]] در [[زمان]] [[طالوت]] و تلاش آنان برای دستیابی به [[مناصب]] [[اجتماعی]] و [[فرماندهی]][[جنگ]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ}}<ref>«آیا به (سرگذشت) بزرگان بنی اسرائیل پس از موسی ننگریستهای که به پیامبری که داشتند گفتند: پادشاهی بر ما بگمار تا در راه خداوند کارزار کنیم. گفت: آیا گمان نمیکنید که اگر جنگ بر شما مقرّر شود، کارزار نکنید؟ گفتند: چرا در راه خداوند جنگ نکنیم در حالی که ما از سرزمینمان رانده و از فرزندانمان ماندهایم؛ اما چون بر آنان جنگ مقرر شد جز تنی چند رو گرداندند و خداوند به (احوال) ستمکاران داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۶.</ref>، {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> | |||
#[[اعتقاد]] [[یهود]] و [[نصارا]] به [[حقانیت]] انحصاری [[آیین]] خویش. {{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ}}<ref>«و یهودیان گفتند: مسیحیان هیچ بر حق نیستند و مسیحیان گفتند: یهودیان هیچ بر حق نیستند با آنکه (همه) آنان کتاب (آسمانی) را میخوانند، کسانی که چیزی نمیدانند (نیز) همانند گفتار آنان را گفتند؛ باری، خداوند میان آنها در آنچه اختلاف میداشتند، روز رستخیز داوری خواهد کرد» سوره بقره، آیه ۱۱۳.</ref> | |||
'''گروه دوم''' آیاتی است که به [[اتهام]] انحصارطلبی به [[پیامبران خدا]] اشاره دارد؛ مانند [[آیه]] {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما را از آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم باز داری و در این سرزمین برتری از آن شما دو تن گردد؟ و ما به شما ایمان نخواهیم آورد» سوره یونس، آیه ۷۸.</ref> که میگوید: فرعون و یارانش [[ملک]] و [[حکومت]] را تنها برای خود خواسته، [[رسولان الهی]] را به انحصارطلبی متهم میکردند. | '''گروه دوم:''' آیاتی است که به [[اتهام]] انحصارطلبی به [[پیامبران خدا]] اشاره دارد؛ مانند [[آیه]] {{متن قرآن|قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ}}<ref>«گفتند: آیا نزد ما آمدهای تا ما را از آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم باز داری و در این سرزمین برتری از آن شما دو تن گردد؟ و ما به شما ایمان نخواهیم آورد» سوره یونس، آیه ۷۸.</ref> که میگوید: فرعون و یارانش [[ملک]] و [[حکومت]] را تنها برای خود خواسته، [[رسولان الهی]] را به انحصارطلبی متهم میکردند. | ||
در برخی [[آیات قرآن کریم]] به ادعای خدایی فرعون اشاره شده و از زبان فرعون نقل میشود که او خود را خدای [[برتر]] میشمارد: {{متن قرآن|فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى}}<ref>«و گفت: من پروردگار برتر شمایم،» سوره نازعات، آیه ۲۴.</ref> و هرگونه خدایی جز خودش را [[انکار]] میکند: {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمیشناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان میپندارم» سوره قصص، آیه ۳۸.</ref> و هرکس را که برای خود خدایی جز او برگزیند به [[زندان]] و [[مجازات]] [[تهدید]] میکند: {{متن قرآن|قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ}}<ref>«(فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگزینی تو را زندانی خواهم کرد» سوره شعراء، آیه ۲۹ | در برخی [[آیات قرآن کریم]] به ادعای خدایی فرعون اشاره شده و از زبان فرعون نقل میشود که او خود را خدای [[برتر]] میشمارد: {{متن قرآن|فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى}}<ref>«و گفت: من پروردگار برتر شمایم،» سوره نازعات، آیه ۲۴.</ref> و هرگونه خدایی جز خودش را [[انکار]] میکند: {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمیشناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان میپندارم» سوره قصص، آیه ۳۸.</ref> و هرکس را که برای خود خدایی جز او برگزیند به [[زندان]] و [[مجازات]] [[تهدید]] میکند: {{متن قرآن|قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ}}<ref>«(فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگزینی تو را زندانی خواهم کرد» سوره شعراء، آیه ۲۹.</ref> | ||
در روایتی از [[امام سجاد]] {{ع}} آمده که [[حضرت یعقوب]] در آغاز به همه [[فرزندان]] خود به [[طور]] یکسان [[محبت]] میورزید و چون [[حضرت یوسف]][[سجده]] [[خورشید و ماه]] و ۱۱ [[ستاره]] را دید و آن را برای پدر باز گفت، حضرت یعقوب از او خواست که [[خواب]] خود را برای برادرانش بازگو نکند؛ اما حضرت یوسف[[خواب]] خود را برای [[برادران]] باز گفت و آنان [[حسادت]] ورزیدند <ref>المیزان، ج ۱۱، ص۹۶.</ref> و چون حضرت یعقوب چنین دید نسبت به یوسف دلسوزتر شد، ازاینرو برادران گفتند: یوسف را بکشید یا به جایی دور از چشم پدر منتقل کنید تا پدر فقط به ما محبت کند.<ref>نور الثقلین، ج ۲، ص۴۱۲.</ref> از دیگر موارد [[انحصارطلبی]]، عملکرد اشراف [[بنیاسرائیل]] در برخورد با [[طالوت]] است؛ آنجا که خود را به سبب [[مال]] فراوان و [[نسب]] و [[خاندان]]، شایسته [[پادشاهی]] دیدند و طالوت را که [[برگزیده خدا]]، اما از خاندانی [[فقیر]] و ناشناخته بود رد کردند: {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] شده که بنیاسرائیل پس از [[موسی]] {{ع}} [[دست]] به [[تبهکاری]] زدند و از [[پیامبر]] خود [[پیروی]] نکردند. چون [[خدا]] [[جالوت]] را بر آنان مسلط ساخت و از او ستمهای فراوان دیدند، از پیامبرشان خواستند که [[پادشاهی]] برایشان تعیین کند تا به [[فرمان]] او با [[جالوت]] بجنگند. وقتی پیامبرشان خبر داد که [[خداوند]] [[طالوت]] را بر آنان [[پادشاه]] کرده [[خشمگین]] شدند و به [[گمان]] اینکه تنها خودشان به سبب داشتن [[مال]] و معروفیت [[خاندان]] به این امر سزاوارترند، از پذیرش او سر باز زدند.<ref> تفسیر قمی، ج ۱، ص۱۰۸؛ نور الثقلین، ج ۱، ص۲۴۴ ـ ۲۴۵.</ref> ادعای [[اهل کتاب]] که تنها [[دین]] آنان بر [[حق]] و دیگر | [[مفسران]] در اینکه آیا [[فرعون]] تنها خود را [[خدا]] میدانسته یا خدا و خدایانی را پذیرفته بود [[اختلاف]] نظر دارند؛ برخی معتقدند منظور فرعون از گفتن {{متن قرآن|أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى}}<ref>«من پروردگار برتر شمایم» سوره نازعات، آیه ۲۴.</ref> این بود که [[برتر]] از خود خدایی نمیدید، بلکه [[معتقد]] بود اوست که به هر کس بخواهد [[سود]] یا [[زیان]] میرساند و کسی توان آسیب رساندن به وی را ندارد.<ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص۶۵۵.</ref> فرعون خود را [[پروردگار]] و [[نعمت]] دهنده و روزی رسان همه میدانست و غیر خود خدایی برای [[مردم]] نمیشناخت. از ادعای {{متن قرآن|مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي}} برمیآید که او به خدایی [[ایمان]] نیاورده بود و میخواست مردم جز وی کسی را نپرستند،<ref>المیزان، ج ۸، ص۲۲۲ ـ ۲۲۳.</ref> گرچه درباره منظور [[واقعی]] فرعون از ادعای خدایی و اینکه ادعای وی به معنای انکار خدا بوده یا با [[اعتقاد]] به [[وجود خدا]] قابل جمع است، میان مفسران اختلاف نظر به چشم میخورد.<ref> تفسیر قرطبی، ج ۷، ص۲۴۱ ـ ۲۴۲؛ المیزان، ج ۱۴، ص۱۶۵.</ref> | ||
[[حسادت]] [[برادران حضرت یوسف]] و [[کوشش]] آنان برای جلب توجه و [[محبت]] پدر به [[طور]] انحصاری و [[محروم]] ساختن یوسف و برادرش از آن نیز در آیاتی از [[قرآن]] ذکر شده است؛ آنجا که گفتند: یوسف و برادرش از ما نزد پدر محبوبترند و با آنکه ما گروهی نیرومند هستیم پدر تنها به آن دو علاقمند است و این [[نشانه]][[گمراهی]] آشکار اوست. یوسف را بکُشید یا او را به سرزمینی بیندازید تا پدر تنها به شما روی آورد و پس از آن مردمی شایسته باشید: {{متن قرآن|إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که گفتند: یوسف و برادر (تنی) اش (بنیامین) برای پدرمان از ما دوستداشتنیترند با آنکه ما گروهی توانمندیم؛ بیگمان پدر ما، در گمراهی آشکاری است» سوره یوسف، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ}}<ref>«یوسف را بکشید یا به سرزمینی (دور) بیفکنید تا پدرتان تنها به شما روی آورد و پس از آن (خطا) گروهی شایسته باشید» سوره یوسف، آیه ۹.</ref> اگر پدر یوسف را نبیند تنها متوجه شما میشود و از دیگران روی میگرداند و یوسف را فراموش میکند.<ref>جوامع الجامع، ج ۲، ص۱۷۷؛ الصافی، ج ۳، ص۷.</ref> | |||
در روایتی از [[امام سجاد]] {{ع}} آمده که [[حضرت یعقوب]] در آغاز به همه [[فرزندان]] خود به [[طور]] یکسان [[محبت]] میورزید و چون [[حضرت یوسف]][[سجده]] [[خورشید و ماه]] و ۱۱ [[ستاره]] را دید و آن را برای پدر باز گفت، حضرت یعقوب از او خواست که [[خواب]] خود را برای برادرانش بازگو نکند؛ اما حضرت یوسف[[خواب]] خود را برای [[برادران]] باز گفت و آنان [[حسادت]] ورزیدند <ref>المیزان، ج ۱۱، ص۹۶.</ref> و چون حضرت یعقوب چنین دید نسبت به یوسف دلسوزتر شد، ازاینرو برادران گفتند: یوسف را بکشید یا به جایی دور از چشم پدر منتقل کنید تا پدر فقط به ما محبت کند.<ref>نور الثقلین، ج ۲، ص۴۱۲.</ref> | |||
از دیگر موارد [[انحصارطلبی]]، عملکرد اشراف [[بنیاسرائیل]] در برخورد با [[طالوت]] است؛ آنجا که خود را به سبب [[مال]] فراوان و [[نسب]] و [[خاندان]]، شایسته [[پادشاهی]] دیدند و طالوت را که [[برگزیده خدا]]، اما از خاندانی [[فقیر]] و ناشناخته بود رد کردند: {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی ندادهاند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد میدهد و خداوند نعمتگستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref> | |||
از [[امام باقر]] {{ع}} [[روایت]] شده که بنیاسرائیل پس از [[موسی]] {{ع}} [[دست]] به [[تبهکاری]] زدند و از [[پیامبر]] خود [[پیروی]] نکردند. چون [[خدا]] [[جالوت]] را بر آنان مسلط ساخت و از او ستمهای فراوان دیدند، از پیامبرشان خواستند که [[پادشاهی]] برایشان تعیین کند تا به [[فرمان]] او با [[جالوت]] بجنگند. وقتی پیامبرشان خبر داد که [[خداوند]] [[طالوت]] را بر آنان [[پادشاه]] کرده [[خشمگین]] شدند و به [[گمان]] اینکه تنها خودشان به سبب داشتن [[مال]] و معروفیت [[خاندان]] به این امر سزاوارترند، از پذیرش او سر باز زدند.<ref> تفسیر قمی، ج ۱، ص۱۰۸؛ نور الثقلین، ج ۱، ص۲۴۴ ـ ۲۴۵.</ref> ادعای [[اهل کتاب]] که تنها [[دین]] آنان بر [[حق]] و دیگر آیینها [[باطل]] است نیز از دیگر موارد [[انحصارطلبی]] به شمار میرود. خداوند ضمن رد این ادعاها به [[رسول]] خود فرمود تا از [[اهل کتاب]] بخواهد برای [[اثبات]] [[درستی]][[سخن]] خود (کسی جز [[یهود]] و [[نصارا]] وارد [[بهشت]] نمیشود) دلیل بیاورند؛ اما این ادعای آنان سخنی بیپایه است: {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمیآید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست میگویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref>.<ref> فی ظلال القرآن، ج ۱، ص۱۰۳.</ref> آنان هر گاه به [[اسلام]] [[دعوت]] شوند میگویند: ما تنها بر آنچه بر خودمان نازل شده [[ایمان]] میآوریم و به غیر آن، یعنی [[قرآن]] [[کافر]] میشوند، در حالی که میدانند قرآن[[حق]] است و کتابشان را [[تصدیق]] میکند: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود به آنچه خداوند (بر پیامبر اسلام) فرو فرستاده است؛ ایمان آورید؛ میگویند: ما به آنچه بر (پیامبر) خودمان فرو فرستاده شده است ایمان میآوریم؛ و جز آن را انکار میکنند با آنکه آن (قرآن)، راستین است و کتابی را که آنان دارند، راست میشمارد؛ (نیز) بگو، اگر ایمان دارید، چرا از این پیش، پیامبران خداوند را میکشتید؟» سوره بقره، آیه ۹۱.</ref>خداوند به رسول خود فرمان میدهد تا ادعای [[انحصار]] طلبانه اهل کتاب را رد کند و بپرسد اگر واقعاً به [[آیات]] [[تورات]] ایمان دارند به کدامین [[حکم]] [[پیامبران خدا]] را کشتند: {{متن قرآن|قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}}؛ همچنین یهود ادعا میکنند که سرای [[آخرت]] در انحصار آنان بوده، دیگر [[مردم]] از آن سهمی نمیبرند. خداوند به [[پیامبر]] خود فرمود: به آنان بگوید اگر در این ادعا راست میگویند آرزوی [[مرگ]] کنند: {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«بگو، اگر راست میگویید که از میان همه مردم، سرای واپسین نزد خداوند، ویژه شماست پس آرزوی مرگ کنید» سوره بقره، آیه ۹۴.</ref> | |||
برای آرزوی [[مرگ]] دو معنا ذکر شده است: | برای آرزوی [[مرگ]] دو معنا ذکر شده است: |