مقام تفسیری امام علی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = امام علی | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = | ||
خط ۹: | خط ۹: | ||
[[سیرهنگاران]] و تفسیرپژوهان، [[جایگاه امام علی]]{{ع}} را در [[تفسیر قرآن]]، بس ممتاز دانستهاند. کثرت [[روایات]] تفسیریِ نقل شده از آن حضرت و نیز بررسیهای [[تفسیری]] ایشان، تردیدی باقی نمیگذارد که [[امام]] در تفسیر قرآن سرآمد بوده است. [[امام علی]]{{ع}} از زمره [[اهل ذکر]] است؛ همانان که [[خداوند]] [[مردم]] را برای دستیابی به [[حقیقت]] [[معارف دین]]، به آنان ارجاع داده است: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ...}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید *(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۳-۴۴.</ref>. | [[سیرهنگاران]] و تفسیرپژوهان، [[جایگاه امام علی]]{{ع}} را در [[تفسیر قرآن]]، بس ممتاز دانستهاند. کثرت [[روایات]] تفسیریِ نقل شده از آن حضرت و نیز بررسیهای [[تفسیری]] ایشان، تردیدی باقی نمیگذارد که [[امام]] در تفسیر قرآن سرآمد بوده است. [[امام علی]]{{ع}} از زمره [[اهل ذکر]] است؛ همانان که [[خداوند]] [[مردم]] را برای دستیابی به [[حقیقت]] [[معارف دین]]، به آنان ارجاع داده است: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ...}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم نفرستادیم؛ اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید *(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۳-۴۴.</ref>. | ||
[[سیاق آیه]] نشان میدهد که در صدد [[اثبات]] [[حقانیت پیامبر]]{{صل}} است؛ بنابراین، مراد از ذکر، باید [[کتاب آسمانی]] باشد و مراد از اهل ذکر، کسانی باشند که بتوانند شواهد کافی برای اثبات امکان و [[حق]] بودن [[نبوت]] [[بشر]] ارائه دهند. با این بیان، این کسان، در درجه نخست، [[اهل]] [[کتابهای آسمانی]] هستند؛ همانان که در [[جزیرةالعرب]] حضور داشتند و میتوانستند مشرکانِ منکر نبوت بشر را قانع کنند که نه تنها امکان نبوت بشر وجود دارد، بلکه واقع نیز شده است. در عین حال، اهل ذکر میتوانند اعم از افراد موجود در منطقه [[نزول قرآن]] باشند. این عنوان میتواند شامل همه کسانی باشد که دارای کتاب آسمانیاند؛ از جمله [[قرآن]]؛ همانگونه که پارهای از [[مفسران]] نیز به آن تصریح کردهاند<ref>آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی، ج۸، ص۲۱۸.</ref>. در این صورت، [[آیه]] به گروه و مورد منحصری، مخصوص نیست و شامل هر اهل ذکری میشود. بنابراین اهل ذکر، به تناسب | [[سیاق آیه]] نشان میدهد که در صدد [[اثبات]] [[حقانیت پیامبر]]{{صل}} است؛ بنابراین، مراد از ذکر، باید [[کتاب آسمانی]] باشد و مراد از اهل ذکر، کسانی باشند که بتوانند شواهد کافی برای اثبات امکان و [[حق]] بودن [[نبوت]] [[بشر]] ارائه دهند. با این بیان، این کسان، در درجه نخست، [[اهل]] [[کتابهای آسمانی]] هستند؛ همانان که در [[جزیرةالعرب]] حضور داشتند و میتوانستند مشرکانِ منکر نبوت بشر را قانع کنند که نه تنها امکان نبوت بشر وجود دارد، بلکه واقع نیز شده است. در عین حال، اهل ذکر میتوانند اعم از افراد موجود در منطقه [[نزول قرآن]] باشند. این عنوان میتواند شامل همه کسانی باشد که دارای کتاب آسمانیاند؛ از جمله [[قرآن]]؛ همانگونه که پارهای از [[مفسران]] نیز به آن تصریح کردهاند<ref>آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی، ج۸، ص۲۱۸.</ref>. در این صورت، [[آیه]] به گروه و مورد منحصری، مخصوص نیست و شامل هر اهل ذکری میشود. بنابراین اهل ذکر، به تناسب مقام، همه کسانی خواهند بود که [[توانایی]] [[فهم]] درست [[کلام الهی]] را دارند. چون مورد سؤال و ذکر، بسیار مهم است، [[اهل ذکر]] باید به [[حقایق قرآن]] آشنا باشد. مطابق [[آیه]]، [[پیامبر]]{{صل}} در رتبه اولِ اهل ذکر است و با توجه به [[حدیث ثقلین]]، که [[اهل بیت]]{{عم}} در آن قرین [[قرآن]] شمرده شدهاند، اهل بیت{{عم}} و پیش از همه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} -[[اهل]] ذکرند<ref>ر.ک: طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان، ج۱۲، ص۲۸۵.</ref>. در چند [[روایت]] نقل شده از [[امامان]]{{عم}} نیز [[خاندان پیامبر]]{{صل}} اهل ذکر شمرده شدهاند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۱۰ - ۲۱۱؛ عیاشی سمرقندی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۶۰؛ محدث نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل، ج۱۷، ص۲۶۹ - ۲۷۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۹، ص۱۲۵.</ref>.<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[روش تفسیر قرآن - مرادی (مقاله)|مقاله «روش تفسیر قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۲۳۲.</ref> | ||
== | ==مقام [[تفسیری]] علی{{ع}} از زبان [[پیامبر]]{{صل}}== | ||
علی{{ع}}، [[شاگرد]] ممتاز پیامبر{{صل}}<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۵۰.</ref>، و درسآموز [[حقایق]] [[نبوی]] است. [[شیخ کلینی]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَلَّمَ نَبِيَّهُ التَّنْزِيلَ وَ التَّأْوِيلَ، فَعَلَّمَهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَلِيّاً}}<ref>الکافی، ج۷، ص۴۴۲؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۳۵؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۸، ص۲۶۸؛ عیاشی سمرقندی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۷؛ بحار الانوار، ج۲۶، ص۱۷۳.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} خود، در اینباره فرموده است: [[رسول خدا]]{{صل}} [[قرآن]] را بر من [[املا]] میکرد و من آن را با خط خود مینوشتم. به من [[تأویل]]، [[تفسیر]]، [[ناسخ و منسوخ]]، [[محکم و متشابه]] و [[عام و خاص]] را آموخت و آنگاه از [[خداوند]] خواست تا نیروی [[فهم]] و [[حفظ]] آن را به من عطا فرماید. از اثر [[دعای پیامبر]]{{صل}} نه آیهای را فراموش کردم، و نه [[علمی]] را که بر من املا فرمود و نوشتم<ref>الکافی، ج۱، ص۶۴؛ صدوق، الخصال، ص۲۵۷؛ کتاب سلیم، ص۶۳ - ۶۴؛ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۴۱؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۸؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۵۳؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج۱، ص۱۹؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۱۰۷ و ۲۲۳.</ref>. | علی{{ع}}، [[شاگرد]] ممتاز پیامبر{{صل}}<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۵۰.</ref>، و درسآموز [[حقایق]] [[نبوی]] است. [[شیخ کلینی]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَلَّمَ نَبِيَّهُ التَّنْزِيلَ وَ التَّأْوِيلَ، فَعَلَّمَهُ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَلِيّاً}}<ref>الکافی، ج۷، ص۴۴۲؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۳۵؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۸، ص۲۶۸؛ عیاشی سمرقندی، تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۷؛ بحار الانوار، ج۲۶، ص۱۷۳.</ref>. [[امام علی]]{{ع}} خود، در اینباره فرموده است: [[رسول خدا]]{{صل}} [[قرآن]] را بر من [[املا]] میکرد و من آن را با خط خود مینوشتم. به من [[تأویل]]، [[تفسیر]]، [[ناسخ و منسوخ]]، [[محکم و متشابه]] و [[عام و خاص]] را آموخت و آنگاه از [[خداوند]] خواست تا نیروی [[فهم]] و [[حفظ]] آن را به من عطا فرماید. از اثر [[دعای پیامبر]]{{صل}} نه آیهای را فراموش کردم، و نه [[علمی]] را که بر من املا فرمود و نوشتم<ref>الکافی، ج۱، ص۶۴؛ صدوق، الخصال، ص۲۵۷؛ کتاب سلیم، ص۶۳ - ۶۴؛ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۴۱؛ حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۸؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۵۳؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج۱، ص۱۹؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۱، ص۱۰۷ و ۲۲۳.</ref>. | ||
[[ابن عباس]] از پیامبر{{صل}} نقل میکند: {{متن حدیث|إِنَّ عَلِيّاً هُوَ أَخِي... إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عَلَيَّ الْقُرْآنَ... وَ مَنِ ابْتَغَى عِلْمَهُ عِنْدَ غَيْرِ عَلِيٍّ هَلَكَ}}<ref>صدوق، الامالی، ص۶۴؛ طبری، عمادالدین، بشارة المصطفی، ص۱۶؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۳۷ - ۱۳۸؛ بحار الانوار، ج۳۸، ص۹۴.</ref>. در روایتی از [[سلمان فارسی]] چنین آمده است: هنگام ابتلای پیامبر{{صل}} به بیماریای که بر اثر آن [[رحلت]] کرد، نزد ایشان بودم که خطاب به [[فاطمه]]{{س}} فرمود: | [[ابن عباس]] از پیامبر{{صل}} نقل میکند: {{متن حدیث|إِنَّ عَلِيّاً هُوَ أَخِي... إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عَلَيَّ الْقُرْآنَ... وَ مَنِ ابْتَغَى عِلْمَهُ عِنْدَ غَيْرِ عَلِيٍّ هَلَكَ}}<ref>صدوق، الامالی، ص۶۴؛ طبری، عمادالدین، بشارة المصطفی، ص۱۶؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۳۷ - ۱۳۸؛ بحار الانوار، ج۳۸، ص۹۴.</ref>. در روایتی از [[سلمان فارسی]] چنین آمده است: هنگام ابتلای پیامبر{{صل}} به بیماریای که بر اثر آن [[رحلت]] کرد، نزد ایشان بودم که خطاب به [[فاطمه]]{{س}} فرمود: | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
[[پیامبر]]{{صل}} در [[کلامی]] درباره علی{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|إِنَّ عَلِيّاً مَعَ الْقُرْآنِ، وَ الْقُرْآنَ مَعَ عَلِيٍّ، لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۴؛ طوسی، الامالی، ج۲، ص۱۲۰؛ بحار الانوار، ج۹۲، ص۸۰.</ref>؛ «[[قرآن]] و علی با یکدیگرند و از هم جدا نمیشوند تا در [[حوض]] بر من وارد شوند». و نیز فرمود: «پس از من، علی{{ع}} به [[مردم]] [[تأویل]] میآموزد، آنچه را نمیدانند»<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۹؛ الاحتجاج، ج۱، ص۲۵۰.</ref>. در [[کلام]] دیگر فرموده است: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ... أَنَا صَاحِبُ التَّنْزِيلِ وَ أَنْتَ صَاحِبُ التَّأْوِيلِ}}<ref>وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۳۹؛ بحار الانوار، ج۳۹، ص۹۳.</ref>، نیز فرموده است: {{متن حدیث|إِنَّ مِنْكُمْ مَنْ يُقَاتِلُ عَلَى تَأْوِيلِ الْقُرْآنِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}}}<ref>ابن اثیر جزری، اسد الغابه، ج۴، ص۹۲.</ref>؛ «در میان شما کسی است که در راه تأویل [صحیح] قرآن، [[قتال]] میکند، چنانکه من برای [[تنزیل]] آن قتال کردم، و آنکس، [[علی بن ابیطالب]] است».<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[روش تفسیر قرآن - مرادی (مقاله)|مقاله «روش تفسیر قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۲۳۳.</ref> | [[پیامبر]]{{صل}} در [[کلامی]] درباره علی{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|إِنَّ عَلِيّاً مَعَ الْقُرْآنِ، وَ الْقُرْآنَ مَعَ عَلِيٍّ، لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۴؛ طوسی، الامالی، ج۲، ص۱۲۰؛ بحار الانوار، ج۹۲، ص۸۰.</ref>؛ «[[قرآن]] و علی با یکدیگرند و از هم جدا نمیشوند تا در [[حوض]] بر من وارد شوند». و نیز فرمود: «پس از من، علی{{ع}} به [[مردم]] [[تأویل]] میآموزد، آنچه را نمیدانند»<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۹؛ الاحتجاج، ج۱، ص۲۵۰.</ref>. در [[کلام]] دیگر فرموده است: {{متن حدیث|يَا عَلِيُّ... أَنَا صَاحِبُ التَّنْزِيلِ وَ أَنْتَ صَاحِبُ التَّأْوِيلِ}}<ref>وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۳۹؛ بحار الانوار، ج۳۹، ص۹۳.</ref>، نیز فرموده است: {{متن حدیث|إِنَّ مِنْكُمْ مَنْ يُقَاتِلُ عَلَى تَأْوِيلِ الْقُرْآنِ كَمَا قَاتَلْتُ عَلَى تَنْزِيلِهِ وَ هُوَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ{{ع}}}}<ref>ابن اثیر جزری، اسد الغابه، ج۴، ص۹۲.</ref>؛ «در میان شما کسی است که در راه تأویل [صحیح] قرآن، [[قتال]] میکند، چنانکه من برای [[تنزیل]] آن قتال کردم، و آنکس، [[علی بن ابیطالب]] است».<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[روش تفسیر قرآن - مرادی (مقاله)|مقاله «روش تفسیر قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۲۳۳.</ref> | ||
== | ==مقام [[تفسیری]] [[امام علی]]{{ع}} از زبان خود== | ||
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} در موارد متعدد از [[آگاهی]] جامع خود از [[وحی]] سخن به میان آورده است: «به [[خدا]] [[سوگند]] که همه [[علم کتاب]] در نزد ما است»<ref>وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۲۴.</ref>. نیز فرموده است: «هیچ آیهای نیست مگر اینکه میدانم درباره چه چیز و در کجا و بر چه کسی نازل شده است. پروردگارم به من [[قلبی]] اندیشهگر و زبانی گویا عطا کرده است»<ref>سیوطی، عبدالرحمان، تاریخ الخلفاء، ص۲۰۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۲۰؛ قندوزی، ینابیع الموده، ج۱، ص۲۱۴؛ بحار الانوار، ج۴۰، ص۱۷۸ و ۱۵۷.</ref>. در کلامی دیگر، وجود [[اهل بیت]]{{عم}} را جداناپذیر از قرآن دانسته است: {{متن حدیث|جَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا يُفَارِقُنَا}}<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۱؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۳۴۲ و ج۲۶، ص۲۵۰؛ سیوطی، عبدالرحمان، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۲۳۳؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۳۲.</ref>. [[امام]] همچنین در کلامی فرموده است: «هیچ آیهای نبود، مگر اینکه بر [[پیامبر]]{{صل}} میخواندم و او معنای آن را به من میآموخت»<ref>حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۳.</ref>. [[امام]] [[مردم]] را به پرسیدن از خود [[ترغیب]] میکند و میگوید: | [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در موارد متعدد از [[آگاهی]] جامع خود از [[وحی]] سخن به میان آورده است: «به [[خدا]] [[سوگند]] که همه [[علم کتاب]] در نزد ما است»<ref>وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۲۴.</ref>. نیز فرموده است: «هیچ آیهای نیست مگر اینکه میدانم درباره چه چیز و در کجا و بر چه کسی نازل شده است. پروردگارم به من [[قلبی]] اندیشهگر و زبانی گویا عطا کرده است»<ref>سیوطی، عبدالرحمان، تاریخ الخلفاء، ص۲۰۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۲۰؛ قندوزی، ینابیع الموده، ج۱، ص۲۱۴؛ بحار الانوار، ج۴۰، ص۱۷۸ و ۱۵۷.</ref>. در کلامی دیگر، وجود [[اهل بیت]]{{عم}} را جداناپذیر از قرآن دانسته است: {{متن حدیث|جَعَلَ الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا يُفَارِقُنَا}}<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۱؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۳۴۲ و ج۲۶، ص۲۵۰؛ سیوطی، عبدالرحمان، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۲۳۳؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۳۲.</ref>. [[امام]] همچنین در کلامی فرموده است: «هیچ آیهای نبود، مگر اینکه بر [[پیامبر]]{{صل}} میخواندم و او معنای آن را به من میآموخت»<ref>حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۳.</ref>. [[امام]] [[مردم]] را به پرسیدن از خود [[ترغیب]] میکند و میگوید: | ||
[[تأویل قرآن]] را جز راسخانِ در [[علم]] نمیدانند. [[راسخان در علم]]، تنها یک فرد نیست. [[رسول خدا]]{{صل}} از جمله آنها است. [[خداوند]]، علم [[تأویل]] را به او آموخت و او نیز به من یاد داد. راسخان در علم پس از رسول خدا{{صل}} از [[نسل]] او تا [[قیامت]] خواهند بود<ref>مشهدی، میرزا محمدرضا، کنز الدقائق، ج۱۲، ص۵۰؛ عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، نور الثقلین، ج۴، ص۱۳۹؛ محمودی، محمدباقر، نهج السعاده، ج۲، ص۳۱۳، کلام ۲۴۳.</ref>. | [[تأویل قرآن]] را جز راسخانِ در [[علم]] نمیدانند. [[راسخان در علم]]، تنها یک فرد نیست. [[رسول خدا]]{{صل}} از جمله آنها است. [[خداوند]]، علم [[تأویل]] را به او آموخت و او نیز به من یاد داد. راسخان در علم پس از رسول خدا{{صل}} از [[نسل]] او تا [[قیامت]] خواهند بود<ref>مشهدی، میرزا محمدرضا، کنز الدقائق، ج۱۲، ص۵۰؛ عروسی حویزی، عبدعلی بن جمعه، نور الثقلین، ج۴، ص۱۳۹؛ محمودی، محمدباقر، نهج السعاده، ج۲، ص۳۱۳، کلام ۲۴۳.</ref>. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
این [[علم گسترده]] به [[معارف]] آسمانی، از آن حضرت، شخصیتی ممتاز ساخته است. گسترۀ [[دانش]] [[تفسیری]] امام به حدی است که طبق [[روایت]] [[ابن حمزه]]، امام فرموده است: «اگر بخواهم میتوانم [[سوره فاتحه]] را به سنگینی هفتاد بار شتر [[تفسیر]] کنم»<ref>سیوطی، جلال الدین، عبدالرحمان، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۳۰. شبیه همین کلام از آن حضرت درباره «الفِ فاتحة الکتاب» نقل شده است. (ر.ک: بحار الانوار، ج۸۹، ص۱۰۴).</ref>.<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[روش تفسیر قرآن - مرادی (مقاله)|مقاله «روش تفسیر قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۲۳۵.</ref> | این [[علم گسترده]] به [[معارف]] آسمانی، از آن حضرت، شخصیتی ممتاز ساخته است. گسترۀ [[دانش]] [[تفسیری]] امام به حدی است که طبق [[روایت]] [[ابن حمزه]]، امام فرموده است: «اگر بخواهم میتوانم [[سوره فاتحه]] را به سنگینی هفتاد بار شتر [[تفسیر]] کنم»<ref>سیوطی، جلال الدین، عبدالرحمان، الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۲۳۰. شبیه همین کلام از آن حضرت درباره «الفِ فاتحة الکتاب» نقل شده است. (ر.ک: بحار الانوار، ج۸۹، ص۱۰۴).</ref>.<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[روش تفسیر قرآن - مرادی (مقاله)|مقاله «روش تفسیر قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۲۳۵.</ref> | ||
== | ==سخن معصومان{{عم}}، [[صحابه]] و.... درباره آرای تفسیری علی{{ع}}== | ||
[[خاندان پیامبر]]{{صل}}، صحابه، [[تابعان]] و [[اندیشمندان اسلامی]]، علی{{ع}} را [[آگاهترین]] فرد به [[تفسیر وحی]] دانستهاند. [[ابن مسعود]]، قرآن را دارای ظاهر و [[باطن]] دانسته و گفته است: {{عربی|إن علي بن أبي طالب، عنده علم الظاهر و الباطن}}<ref>بحار الانوار، ج۴۰، ص۱۵۶ و ج۸۹، ص۹۲؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۲، ص۴۳؛ سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۲۳۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۰.</ref>. [[حسکانی]] در روایتهایی جداگانه به نقل از [[عطاء]] و [[عمیر بن عبدالله]] آورده است که [[عامر]]، [[شعبی]]، [[عایشه]]، [[عبدالله بن عمر]] و [[عطاء بن ابی رباح]]، علی{{ع}} را [[آگاهترین مردم]] به قرآن میدانستند<ref>حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۹ و ۴۷ – ۵۰.</ref>. [[عمر]]، [[عبدالله بن مسعود]] و [[ابوعبدالرحمن سلمی]] نیز امام را سرآمد [[قاریان]] میشناختهاند<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۱.</ref>. نمونه عینی این [[واقعیت]] را [[ابن عباس]] چنین نقل کرده است: | [[خاندان پیامبر]]{{صل}}، صحابه، [[تابعان]] و [[اندیشمندان اسلامی]]، علی{{ع}} را [[آگاهترین]] فرد به [[تفسیر وحی]] دانستهاند. [[ابن مسعود]]، قرآن را دارای ظاهر و [[باطن]] دانسته و گفته است: {{عربی|إن علي بن أبي طالب، عنده علم الظاهر و الباطن}}<ref>بحار الانوار، ج۴۰، ص۱۵۶ و ج۸۹، ص۹۲؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۲، ص۴۳؛ سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۴، ص۲۳۳؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۰.</ref>. [[حسکانی]] در روایتهایی جداگانه به نقل از [[عطاء]] و [[عمیر بن عبدالله]] آورده است که [[عامر]]، [[شعبی]]، [[عایشه]]، [[عبدالله بن عمر]] و [[عطاء بن ابی رباح]]، علی{{ع}} را [[آگاهترین مردم]] به قرآن میدانستند<ref>حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۹ و ۴۷ – ۵۰.</ref>. [[عمر]]، [[عبدالله بن مسعود]] و [[ابوعبدالرحمن سلمی]] نیز امام را سرآمد [[قاریان]] میشناختهاند<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۴؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۰۱.</ref>. نمونه عینی این [[واقعیت]] را [[ابن عباس]] چنین نقل کرده است: | ||
شبی [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} به من گفت: پس از [[نماز]] عشا در جَبّان نزد من بیا. نماز خواندم و نزد او رفتم. شبی مهتابی بود. به من فرمود: [[تفسیر]] «الفِ» الحمد چیست؟ جوابی نداشتم. لحظاتی درباره آن سخن گفت. از «حا» و «میم» و «دال» [[حمد]] پرسید. چیزی نمیدانستم. همه را توضیح داد تا [[فجر]] طلوع کرد و آنگاه فرمود: [[ابن عباس]] برخیز و به خانهات برو و واجبت را ادا کن. برخاستم در حالی که همه را آموخته بودم. دریافتم که دانستههایم از [[قرآن]] در مقایسه با علی{{ع}}، همانند برکهای در برابر دریا است<ref>بحار الانوار، ج۸۹، ص۱۰۴ - ۱۰۵؛ قبانچی، سید حسن، مسند الامام علی{{ع}}، ج۲، ص۱۳.</ref>. | شبی [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} به من گفت: پس از [[نماز]] عشا در جَبّان نزد من بیا. نماز خواندم و نزد او رفتم. شبی مهتابی بود. به من فرمود: [[تفسیر]] «الفِ» الحمد چیست؟ جوابی نداشتم. لحظاتی درباره آن سخن گفت. از «حا» و «میم» و «دال» [[حمد]] پرسید. چیزی نمیدانستم. همه را توضیح داد تا [[فجر]] طلوع کرد و آنگاه فرمود: [[ابن عباس]] برخیز و به خانهات برو و واجبت را ادا کن. برخاستم در حالی که همه را آموخته بودم. دریافتم که دانستههایم از [[قرآن]] در مقایسه با علی{{ع}}، همانند برکهای در برابر دریا است<ref>بحار الانوار، ج۸۹، ص۱۰۴ - ۱۰۵؛ قبانچی، سید حسن، مسند الامام علی{{ع}}، ج۲، ص۱۳.</ref>. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
در یک [[کلام]]، علی{{ع}} از زمره «[[راسخان در علم]]» است؛ چنانکه در کلام [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: {{متن حدیث|الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} وَ الْأَئِمَّةُ{{عم}} مِنْ بَعْدِهِ}}<ref>وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۳۲؛ نور الثقلین، ج۱، ص۳۲۷.</ref>. و راسخان در علم، نه تنها از [[تنزیل]]، بلکه از [[تأویل آیات]] نیز آگاهند. نیز از امام صادق{{ع}} نقل شده است: {{متن حدیث|كان علي{{ع}} صاحب [[حلال و حرام]] و عالما بالقرآن و نحن على منهاجه}}<ref>تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۵؛ بحارالانوار، ج۸۹، ص۹۵؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۵ – ۱۷.</ref>. | در یک [[کلام]]، علی{{ع}} از زمره «[[راسخان در علم]]» است؛ چنانکه در کلام [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: {{متن حدیث|الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} وَ الْأَئِمَّةُ{{عم}} مِنْ بَعْدِهِ}}<ref>وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۱۳۲؛ نور الثقلین، ج۱، ص۳۲۷.</ref>. و راسخان در علم، نه تنها از [[تنزیل]]، بلکه از [[تأویل آیات]] نیز آگاهند. نیز از امام صادق{{ع}} نقل شده است: {{متن حدیث|كان علي{{ع}} صاحب [[حلال و حرام]] و عالما بالقرآن و نحن على منهاجه}}<ref>تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۵؛ بحارالانوار، ج۸۹، ص۹۵؛ بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۵ – ۱۷.</ref>. | ||
این بیانات احاطه کامل [[امیر مؤمنان]]{{ع}} را بر [[آیات قرآن]] نشان میدهد، و به همین جهت بود که او در مدتی کوتاه پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} توانست قرآن را با تأویل و [[شأن نزول آیات]] بنگارد<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳۵؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۶ - ۳۸؛ کتاب التسهیل لعلوم التنزیل، ج۱، ص۴؛ سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۰۴ – ۲۴۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۹۹</ref>.<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[روش تفسیر قرآن - مرادی (مقاله)|مقاله «روش تفسیر قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]] ص ۲۳۷.</ref> | این بیانات احاطه کامل [[امیر مؤمنان]]{{ع}} را بر [[آیات قرآن]] نشان میدهد، و به همین جهت بود که او در مدتی کوتاه پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} توانست قرآن را با تأویل و [[شأن نزول آیات]] بنگارد<ref>تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۳۵؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۶ - ۳۸؛ کتاب التسهیل لعلوم التنزیل، ج۱، ص۴؛ سیوطی، جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۰۴ – ۲۴۸؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۹۹</ref>.<ref>[[محمد مرادی|مرادی، محمد]]، [[روش تفسیر قرآن - مرادی (مقاله)|مقاله «روش تفسیر قرآن»]]، [[دانشنامه امام علی ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۱]]، ص ۲۳۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:امام علی]] |