اهل کتاب در معارف مهدویت: تفاوت میان نسخهها
←اهل کتاب در مباحث مهدویت
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
از [[روایات]] فهمیده میشود که [[ستیز]] و رویارویی [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} با اهل کتاب، همیشه یکسان نبوده، بلکه در مواردی با دریافت [[جزیه]]، به آنان اجازه میدهد به [[دین]] خودشان برجای بمانند و با گروهی به بحث و مناظره میپردازد و آنان را با این روش، به [[اسلام]] [[دعوت]] میکند و ممکن است بگوییم در آغاز [[قیام]]، با آنان به بحث میپردازد، و با کسانی که [[حق]] را پنهان سازند، میجنگد<ref>[[نجم الدین طبسی|طبسی، نجم الدین]]، [[چشماندازی به حکومت مهدی (کتاب)|چشماندازی به حکومت مهدی]]، ص۱۴۳.</ref>. [[شهر بن حوشب]] میگوید: [[حجاج]] به من گفت: در [[قرآن]] آیهای است که مرا خسته کرده است (و معنای آن را نمیفهمم). گفتم: کدام آیه؟ گفت: آنجا که [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ}}<ref>سوره نساء، ۱۵۹.</ref>؛ هیچیک از اهل کتاب نیست مگر آنکه قبل از مرگش [[ایمان]] میآورد. و مکرّر اتفاق افتاده است که فردی [[نصرانی]] یا [[یهودی]] را پیش من میآورند و گردنش را میزنم و آنگاه به لبهایش [[خیره]] میشوم، [[ولی]] حرکتی نمیکند تا اینکه [[نفس]] او قطع میشود. شهر بن حوشب میگوید: به او گفتم: معنای [[آیه]]، این نیست که تو پنداشتی؛ بلکه مراد این است که وقتی پیش از [[قیامت]]، [[عیسی بن مریم]] از [[آسمان]] فرود آید و به [[حضرت قائم]] {{ع}} [[اقتدا]] کند، در آن هنگام هیچ یهودی و نصرانی نمیماند، مگر آنکه پیش از [[مرگ]] به او ایمان میآورد. حجاج پرسید: این [[تفسیر]] را از کجا فراگرفتهای و چه کسی آن را به تو آموخته است؟ گفتم: این تفسیر را [[امام باقر]] {{ع}} فرمود. حجاج گفت: از چشمهای زلال به دست آوردهای<ref>بحار الانوار، ج ۱۴، ص۳۴۹؛ تفسیر قمی، ص۱۴۶؛ احقاق الحق، ج ۱۳، ص۳۳۲.</ref>. | از [[روایات]] فهمیده میشود که [[ستیز]] و رویارویی [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} با اهل کتاب، همیشه یکسان نبوده، بلکه در مواردی با دریافت [[جزیه]]، به آنان اجازه میدهد به [[دین]] خودشان برجای بمانند و با گروهی به بحث و مناظره میپردازد و آنان را با این روش، به [[اسلام]] [[دعوت]] میکند و ممکن است بگوییم در آغاز [[قیام]]، با آنان به بحث میپردازد، و با کسانی که [[حق]] را پنهان سازند، میجنگد<ref>[[نجم الدین طبسی|طبسی، نجم الدین]]، [[چشماندازی به حکومت مهدی (کتاب)|چشماندازی به حکومت مهدی]]، ص۱۴۳.</ref>. [[شهر بن حوشب]] میگوید: [[حجاج]] به من گفت: در [[قرآن]] آیهای است که مرا خسته کرده است (و معنای آن را نمیفهمم). گفتم: کدام آیه؟ گفت: آنجا که [[خداوند]] میفرماید: {{متن قرآن|وَإِن مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلاَّ لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ}}<ref>سوره نساء، ۱۵۹.</ref>؛ هیچیک از اهل کتاب نیست مگر آنکه قبل از مرگش [[ایمان]] میآورد. و مکرّر اتفاق افتاده است که فردی [[نصرانی]] یا [[یهودی]] را پیش من میآورند و گردنش را میزنم و آنگاه به لبهایش [[خیره]] میشوم، [[ولی]] حرکتی نمیکند تا اینکه [[نفس]] او قطع میشود. شهر بن حوشب میگوید: به او گفتم: معنای [[آیه]]، این نیست که تو پنداشتی؛ بلکه مراد این است که وقتی پیش از [[قیامت]]، [[عیسی بن مریم]] از [[آسمان]] فرود آید و به [[حضرت قائم]] {{ع}} [[اقتدا]] کند، در آن هنگام هیچ یهودی و نصرانی نمیماند، مگر آنکه پیش از [[مرگ]] به او ایمان میآورد. حجاج پرسید: این [[تفسیر]] را از کجا فراگرفتهای و چه کسی آن را به تو آموخته است؟ گفتم: این تفسیر را [[امام باقر]] {{ع}} فرمود. حجاج گفت: از چشمهای زلال به دست آوردهای<ref>بحار الانوار، ج ۱۴، ص۳۴۹؛ تفسیر قمی، ص۱۴۶؛ احقاق الحق، ج ۱۳، ص۳۳۲.</ref>. | ||
[[عبدالله بن بکیر]] از [[امام کاظم]] {{ع}} درباره [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا}}<ref>سوره آل عمران، ۸۴.</ref> [[سؤال]] کرد. [[امام]] فرمود: "این [[آیه]] درباره [[قائم]] {{ع}} فرود آمده است. هنگامی که علیه [[یهود]]، [[نصارا]]، صائبیان، مادیگرایان و برگشتگان از [[اسلام]] و [[کافران]] در | [[عبدالله بن بکیر]] از [[امام کاظم]] {{ع}} درباره [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا}}<ref>سوره آل عمران، ۸۴.</ref> [[سؤال]] کرد. [[امام]] فرمود: "این [[آیه]] درباره [[قائم]] {{ع}} فرود آمده است. هنگامی که علیه [[یهود]]، [[نصارا]]، صائبیان، مادیگرایان و برگشتگان از [[اسلام]] و [[کافران]] در شرق و [[غرب]] کره [[زمین]] [[قیام]] میکند و اسلام را به آنان پیشنهاد مینماید. هرکس پذیرفت، [[دستور]] میدهد که [[نماز]] بخواند و [[زکات]] بدهد و برطبق آنچه فرد [[مسلمان]]، [[مأمور]] به انجام آن است، [[رفتار]] نماید و هرکس مسلمان نشود گردنش را میزند تا آنکه در شرق و غرب [[جهان]]، یک [[کافر]] بر جای نمیماند." [[عبدالله]] پرسید: قربانت گردم، در روی زمین [[مردم]] بسیاری هستند؛ چگونه حضرت میتواند همه آنان را مسلمان کند یا گردن بزند؟ [[امام کاظم]] {{ع}} فرمود: "وقتی [[خداوند]] چیزی را [[اراده]] کند، چیز اندک را بسیار و بسیار را اندک میگرداند"<ref>نور الثقلین، ج ۱، ص۳۶۲؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص۳۴۰؛ اثبات الهداة، ج ۳، ص۵۴۹.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۴۵.</ref> | ||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == |