بنیجهینه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[قبیله]] جُهَیْنه منسوب به [[جهینة بن زید بن لیث بن سود]] از قبایل منتسب به [[قضاعه]] از مجموعههای بزرگ [[عرب]] جنوبی است<ref>النسب، ص۳۷۴ ـ ۳۷۵؛ الطبقات، ابن خیاط، ص۲۳۴؛ جمهرة انساب العرب، ص۴۴۴.</ref>. نسل جُهینة بن زید از دو پسر وی به نامهای قیس و مودوعه استمرار یافت<ref>جمهرة انساب العرب، ص۴۴۴؛ النسب، ص۳۷۴.</ref> و در گذر [[زمان]] به زیر مجموعهها و تیرههایی قسمت شدند که اعضای همگی آنان را جُهَنی گویند<ref>الانساب، ج ۲ ص۱۳۴.</ref>. [[بنیغطفان بن قیس]]، [[بنو رشدان]]، [[بنو زهرة بن سعد]]، [[بنو رفاعة بن نصر]]، [[بنو سلمه بن نصر]]، [[بنو حسیل بن نصر]] و [[بنومودوعه]] (الحُرقه)<ref>تاریخ دمشق، ج ۱۴، ص۳۶۶؛ سبلالهدی، ج ۶، ص۱۹۴؛ معجم قبائل العرب، ج ۱، ص۲۶۴.</ref> از زیر مجموعههای جهینه به شمار میروند<ref>معجم قبائل العرب، ج ۱، ص۲۶۴.</ref>.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[جهنیه (مقاله)|مقاله «جهنیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۲۸۹.</ref> | |||
== محل استقرار == | |||
مطابق برخی گزارشها، جهینه ابتدا در [[منطقه نجد]] [[سکونت]] داشتند<ref>المفصل، ج ۴، ص۲۶۱.</ref> و پس از آن به سمت غرب کوچ کردند. به موجب اخباری دیگر، آنان نخست در مناطقی چون «عَرْجْ»، «رَویّه» و «رَوْحاء» از مناطق میان یثرب و تهامه سکونت داشتند و به تدریج به سوی [[ساحل]] رفته، در «تهائم» پراکنده شدند<ref>دولت رسول خدا، ص۲۶۷.</ref>. «أدیم» (نزدیک تهامه) از دیگر مناطق آنان محسوب میشد<ref>معجم البلدان، ج ۱، ص۱۲۷.</ref>. «تیدد» نیز سرزمینی دارای آب و نخلستان متعلق به قبیله [[جذام]] بود که جهینه در آن فرود آمد<ref>معجم البلدان ج ۲، ص۶۵.</ref>. آنان هنگام ظهور اسلام در بخش شمال غربی و غرب یثرب میان دریای سرخ و [[وادی القری]]<ref>اطلس تاریخ اسلام، ص۶۱؛ المفصل، ج ۴، ص۲۶۱.</ref> و به عبارتی سمت ساحل، حد فاصل [[ینبع]] و یثرب<ref>اطلس تاریخ اسلام، ص۶۱.</ref> مستقر شدند؛ اما [[زمان]] مهاجرتشان دانسته نیست<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[جهنیه (مقاله)|مقاله «جهنیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۲۸۹.</ref>. | |||
== [[جهینه]] در عصر ظهور اسلام == | |||
جُهنیها از [[قبایل]] صحرانشین بودند و به دامداری [[اشتغال]] داشتند. با توجه به عبور کاروانها از محل سکونت آنان و شاید دستبرد جهنیها به کاروانها، برخی از [[مردمان عرب]] به آنها به دیده تحقیر مینگریستند، چنانکه [[اقرع بن حابس تمیمی]] در [[ملاقات]] با [[رسول خدا]]{{صل}} به آن حضرت عرض کرد که جهنیها و برخی دیگر از قبایل چون غِفار و اَسلم که با آن حضرت [[بیعت]] کردهاند «سُرّاق الحجیج» یعنی [[غارتگران]] حجاج و راهزنان هستند و [[پیامبر]]{{صل}} در پاسخ او، قبایل یاد شده را از بهترینها در [[قیامت]] برشمرده<ref>صحیح مسلم، ج ۷، ص۱۷۹؛ الانساب، ج ۱، ص۳۲ ـ ۳۳.</ref> واز قبایلی مانند [[تمیم]] و [[بنیعامر]] بهتر دانست<ref>صحیح البخاری، ج ۴، ص۱۹۱؛ ج ۴، ص۱۹۴، المنمق، ص۲۳۷؛ الاشتقاق، ص۲۸۵.</ref>. جهنیها همانند بیشتر [[مردم]] [[جزیرة العرب]] [[بتپرست]] بودند. | |||
درباره روابط ایشان با [[قبایل]] همجوار اطلاع چندانی در دست نیست. مطابق [[نقلی]]، آنان در یکی از نبردهای کلان [[قبیله قضاعه]] با «بنی عُذْره» از دیگر تیرههای [[قضاعه]] که در جنوب [[وادی القری]] و شمال یثرب، ساکن بودند، همپیمان شدند. این [[نبرد]] به «[[حرب]] القریض» [[شهرت]] دارد<ref>المفصل، ج ۴، ص۲۴۶؛ اطلس تاریخ اسلام، ص۶۱.</ref>. این مطلب سکونت جهنیها را در سمت وادی القری که در مسیر [[تبوک]] قرار دارد تقویت میکند<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[جهنیه (مقاله)|مقاله «جهنیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۲۹۰.</ref>. | |||
== مناسبات جهینه و [[پیامبر]]{{صل}} == | |||
با توجه به گستردگی این [[قبیله]]، آنان به تدریج [[اسلام]] آوردند و در سالهای نخستین [[هجرت رسول خدا]] به یثرب، تنها برخی از ایشان که همپیمان [[انصار]] بودند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۲، ص۹۹ ـ ۱۰۰.</ref> و شاید در یثرب سکونت داشتند، به اسلام پیوستند؛ اما از [[زمان]] اسلام آوردن جهنیهای [[بادیهنشین]] اطلاع دقیقی در دست نیست. ابن سعد نام شماری از جهنیها را که در [[غزوه بدر]] ([[سال دوم هجری]]) شرکت داشتند چنین ثبت کرده است: [[کعب بن حمان]] (صحار)، [[عنمة بن عدی]]، [[عدی بن ابی زغباء]]، [[بسبس بن عمرو]]، [[ربیعة بن عمرو]] و [[ودیعة بن عمرو]] که از میان ایشان، عدی بن ابی زغباء و [[بسبس بن عمرو]] از نیروهای اطلاعاتی و خبریابان [[رسول خدا]] در این [[جنگ]] بودند<ref>تاریخ طبری ج ۲، ص۱۳۹ ـ ۱۴۰.</ref>. از حضور جهنیها در [[غزوه احد]] (سال سوم)، اطلاعی در دست نیست، جز اینکه در این [[نبرد]]، ضمره جُهنی همپیمان [[بنیساعده]] به [[شهادت]] رسید<ref>الجرح والتعدیل، ج ۴، ص۴۶۶؛ اسد الغابه، ج ۳، ص۶۱؛ سبل الهدی، ج ۴، ص۱۰۵.</ref>. از نقش جهنیها در غزوههای [[بنینضیر]] (سال چهارم)، [[احزاب]] و [[بنیقریظه]] (سال پنجم) اخباری ارائه نشده است. این مطلب بیانگر آن است که آنان در این [[نبردها]] به سود هیچ یک از طرفین جنگ اقدامی نکردهاند؛ نیز میتوان احتمال داد که بیشتر ایشان تا این زمان [[اسلام]] را نپذیرفته بودند؛ اما مناسبات خصمانهای نیز با آن حضرت نداشتند. | |||
به موجب گزارش سیرهنویسان، [[پیامبر]]{{صل}} نامههایی به برخی از شاخههای جهینه نوشت؛ نامهای برای «بنی زُرْعه»<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص۲۰۷.</ref> و «بنیرَبْعه»، مبنی بر در [[امان]] بودن [[جان]] و [[مال]] ایشان، اعم از صحرانشینان و شهرنشینان آنان که [[نیکوکار]] و باتقوا باشند، نامهای برای «[[جرموز بن ربیعه]]»، نامهای به [[عمرو بن معبد جهنی]] و بنیحرقه و بنیجرموز که افزون بر مفاد [[نامه]] یاد شده، در آن آمده بود که ایشان به سرمایه خود بسنده کرده، در رهن، [[ربا]] را [[باطل]] بشمارند و [[زکات]] محصولات [[کشاورزی]] ایشان را که یک دهم است بپردازند؛ همچنین [[رسول خدا]]{{صل}} طی نامهای به «بنیشَنْخ» از [[جُهینه]]، بخشی از سکونتگاههای «وصیفه» را در [[اختیار]] آنان قرار داد. در نامهای دیگر قطعه زمینی در «[[ذی المروه]]» را به [[عوسجة بن حرمله جهنی]] بخشید؛ همچنین رسول خدا{{صل}} طی نامهای به [[جهینه]]، ایشان را از استفاده از پوست و دنبههای مردار [[نهی]] کرد<ref>الشرح الکبیر، ج ۱، ص۶۴؛ السنن الکبری، ج ۱، ص۱۵.</ref>. در منابع به [[تاریخ]] این [[نامهها]] اشارهای نشده است؛ اما برخی از این مکاتبات بیانگر [[اسلام]] برخی از تیرههای جهینهاند. | |||
به رغم مناسبات خوب جهنیها با [[پیامبر]]{{صل}}، گویا برخی از تیرههای آنان برای [[مسلمانان]] مزاحمتهایی ایجاد میکردند، چنانکه مطابق [[نقلی]]، رسول خدا [[اسامة بن زید]] را پس از [[نبرد خندق]] (سال پنجم)، طی سریهای به سوی بنو حمیس بن عمرو از جهینه اعزام کرد و آنان صبح هنگام بر آنان [[یورش]] آورده، ایشان را فراری دادند. در این سریه یک تن از جُهنیها که [[مسلمان]] شده بود به سبب [[ناآگاهی]] سپاه اسلام، کشته شد<ref>عیون الاثر، ج ۲، ص۱۵۶؛ تاریخ دمشق، ج ۱۴، ص۳۶۶؛ صحیح مسلم، ج ۱، ص۶۷.</ref>. همچنین [[پیامبر]]{{صل}} [[ابوعبیده]] را طی سریهای به تعداد ۳۰۰ تن از [[مهاجران]] و [[انصار]] به سوی تیرهای از [[جهینه]]، سمت [[ساحل]] فرستاد و این مأموریت به سریه خبط (از مناطق جهینه در فاصله ۵ [[روز]] از [[مدینه]]) معروف است<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۳، ص۴۱۱؛ البدایة و النهایه، ج ۴، ص۳۱۵.</ref>.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[جهنیه (مقاله)|مقاله «جهنیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۲۹۲.</ref> | |||
== گسترش اسلام در میان جهینه == | |||
پس از [[هجرت پیامبر]]{{صل}} به یثرب، تیرهای از جهنیها به نام بنو غیان در قالب هیئتی به [[ریاست]] "عبدالعزی بن بدر جهنی" و [[برادر]] مادری وی ابوروعه نزد [[رسول خدا]] آمدند. آن حضرت پس از [[پرسش]] از تیره آنان (بنوغیان...) و محل استقرارشان (غوی) که معانی زنندهای داشتند آنها را به ترتیب به بنو رشدان و رَشَد [[تغییر]] داد<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص۳۳۳، ۴۴۴؛ جمهرة انساب العرب، ص۴۴۴؛ سبل الهدی، ج ۶، ص۳۱۶.</ref>؛ نیز به عبد العزی فرمود: تو عبداللّه هستی و در [[حق]] ابوروعه [[دعا]] کرد و دو [[کوه]] آنان ([[اشعر]] و [[اجرد]]) را کوههای بهشتی برشمرد<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ۲۵۱.</ref>. | |||
بخشی از جهنیها به همراه شاخهای دیگر از [[قبیله قضاعه]] (بلی بن عمرو) حد فاصل [[قبیله اسلم]] تا [[خانه]] [[حرام بن عثمان سلمی]] در [[بنیسلمه]] و تا کوهی که [[جُهینه]] نامیده میشد ساکن بودند<ref>تاریخ المدینه، ج ۱، ص۲۶۶ ـ ۲۶۷.</ref> که رسول خدا [[مسجد]] آنان را مشخص کرد و در آن [[نماز]] خواند<ref>همان، ج ۱، ص۶۳ - ۶۴.</ref>.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[جهنیه (مقاله)|مقاله «جهنیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۲۹۵.</ref> | |||
== جهنیها و آخرین [[غزوههای پیامبر]]{{صل}} == | |||
در [[نبرد]] [[فتح مکه]] (سال هشتم) با فراخوانی [[رسول خدا]]{{صل}} از [[قبایل]] برای حضور در آن، جهنیها نیز به [[استعداد]] ۸۰۰ نفر و ۵۰ اسب حضور یافتند<ref>المغازی، ج ۲، ص۷۹۹ ـ ۸۰۰؛ نیز درباره حضور آنان بنگرید: تاریخ طبری، ج ۲، ص۱۵۸ ـ ۱۵۹؛ تاریخ دمشق، ج ۲۳، ص۴۵۳.</ref>. [[پرچمداران]] آنان در این نبرد، "ابوذرعه رافع بن مکیث"<ref>الثقات، ج ۳، ص۱۲۲ ـ ۱۲۳؛ تقریب التهذیب، ج ۱، ص۲۹۱.</ref>، "عبداللّه بن بدر"<ref>الثقات، ج ۳، ص۲۳۹؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص۳۳۳.</ref>، زید بن خالد<ref>الاستیعاب ج ۲، ص۱۱۹.</ref> و "سوید بن صخر"<ref>المغازی، ج ۲، ص۷۹۹ ـ ۸۰۰؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص۳۴۹؛ سبل الهدی، ج ۵، ص۲۲۰.</ref> همگی از [[جهینه]] بودند. در [[غزوه حنین]] (سال هشتم) نیز جهنیها با ۴ [[پرچم]] شرکت داشتند که حاملان [[پرچمها]] همان پرچمداران در فتح مکه بودند<ref>المغازی، ج ۳، ص۸۹۶.</ref>. در پی فراخوانی [[پیامبر]]{{صل}} از قبایل برای شرکت در [[غزوه تبوک]] (سال نهم)، رافع بن مکیث جهنی و برادرش [[جندب]] از سوی رسول خدا{{صل}} [[مأمور]] فراخوانی جهنیها برای حضور در این نبرد شدند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۴، ص۳۴۶.</ref>.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[جهنیه (مقاله)|مقاله «جهنیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۲۹۸.</ref> | |||
== جهینه پس از رسول خدا{{صل}}== | |||
آنان در [[زمان]] [[خلافت ابوبکر]] و هنگام [[جنگهای ردّه]] [[مرتد]] نشدند و در پی فراخوانی قبایل از سوی [[خلیفه]] برای نبرد با [[مرتدان]] به استعداد ۴۰۰ نفر حضور یافتند<ref>عبدالله بن سبأ، ج ۲، ص۴۲.</ref>؛ ولی دانسته نیست که اینان از کدام تیرههای جهینه بودهاند. با گسترش روند فتوحات، برخی جهنیها به [[کوفه]]<ref>الطبقات، ابن خیاط، ص۲۳۴.</ref> و برخی به [[بصره]] [[مهاجرت]] کردند<ref>همان، ص۳۱۹.</ref>، چنانکه محلهای در [[کوفه]] به آنان منسوب است<ref>الانساب، ج ۲، ص۱۳۴.</ref>. در فتح مصر نیز برخی از ایشان چون "عقبة بن عامر جهنی"<ref>المحبر، ص۲۹۴؛ الانساب، ج ۲، ص۱۳۴.</ref> شرکت داشتند. وی از سوی [[عمروعاص]] مأموریت یافت تا منطقهای در [[مصر]] را فتح کند<ref>فتوح البلدان، ج ۱، ص۲۵۴.</ref>. جهنیها در [[قیام]] [[مردم]] در برابر [[عثمان]] نقش داشتند؛ بهگونهای که [[همسر]] عثمان [[نائله]] در نامهاش به معاویه از [[جهینه]] و برخی [[قبایل]] دیگر به عنوان {{عربی|"اشد الناس علیه"}} یعنی سختگیرترین مردم بر عثمان، یاد کرده است<ref>عقد الفرید، ج ۴، ص۲۷۷؛ الاغانی، ج ۱۶، ص۳۵۲.</ref>، در عین حال برخی جهنیها از [[پیروان]] عثمان بودند. با کشته شدن عثمان و [[بیعت]] [[مهاجران]] و [[انصار]] با [[امام علی]]{{ع}}، کیسون (کیسوم) بن سلمه جهنی به نمایندگی از قومش و با خواندن شعری با آن حضرت بیعت کردند<ref>الفتوح، ج ۲، ص۴۳۹.</ref>. در [[نبرد صفین]] برخی از جهنیها با [[امیرمؤمنان]] همراه بودند<ref>انساب الاشراف، ص۳۷۵؛ وقعة صفین، ص۳۴۳.</ref>. در [[جبهه]] [[معاویه]] نیز برخی از جهنیها شرکت داشتند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۷، ص۴۹۸.</ref>، چنانکه [[قاتل]] [[عمار یاسر]] فردی از جهنیها<ref>سیر اعلام النبلاء، ج ۲، ص۵۴۴.</ref> به نام "ابوغادیه یسار بن سبیع" دانسته شده است<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۳، ص۲۶۱؛ تاریخ دمشق، ج ۱۶، ص۳۷۰؛ تهذیب الکمال، ج ۲۱، ص۲۲۵.</ref>. در [[خلافت]] کوتاه مدت [[امام حسن]]{{ع}} هنگامی که آن حضرت در ساباط [[مداین]] مجروح گردید، زید (یزید) بن وهب جهنی که از [[یاران]] نزدیک [[امیر مؤمنان]] بود<ref>الغارات، ج ۱، ص۳۴؛ رجال ابن داود؛ ص۱۰۰.</ref> و در نبردهای آن حضرت شرکت داشت، به [[عیادت]] [[امام]] آمد و گفت و گوهایی میان او و امام صورت گرفت و امام گلهمندی خود از نیروهایش را یادآور شد<ref>الاحتجاج، ج ۲، ص۱۰؛ بحارالانوار، ج ۴۴، ص۲۰.</ref>. در [[واقعه کربلا]] برخی از افراد [[جهینه]] در شمار قاتلان شهدای کربلا بودند. [[زید بن ورقاء جهنی]] از [[قاتلان]] [[عباس بن علی]]{{ع}} بود<ref>مقتل الحسین علیه السلام، ۱۷۹، ۲۴۰؛ الارشاد، ج ۲، ص۱۱۰؛ مناقب، ج ۳، ص۲۵۶.</ref>. برخی از آنان بعدها در [[قیام مختار]] دستگیر و کشته شدند<ref>تاریخ طبری، ج ۴، ص۵۳۰.</ref>. به موجب گزارشی جهنیها در [[قیام]] [[محمد نفس زکیه]] (سال ۱۴۴ ق.) بر ضد [[منصور عباسی]] نقش داشتند. برخی از آنان که بنو شجاع [[شهرت]] داشتند با [[نفس زکیه]] [[مقاومت]] کرده، کشته شدند<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۵، ص۴۳۹ ـ ۴۴۰؛ تاریخ طبری، ج ۶، ص۲۱۵.</ref>. آنان به کمک برخی [[قبایل]] دیگر، [[طائف]] را از دست [[عباسیان]] خارج ساختند<ref>الاغانی، ج ۱۱، ص۳۰۲.</ref>. در خبر [[خروج سفیانی]] قبل از [[ظهور حضرت حجت]]{{ع}} از دو نفر جهنی به نامهای [[نذیر]] و [[بشیر]] یاد شده است<ref>جامع البیان، ج ۱۲، ص۱۲۹.</ref> که جز آن دو کسی از [[لشکر سفیانی]] [[نجات]] نمییابند<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[جهنیه (مقاله)|مقاله «جهنیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰]]، ص ۲۹۹.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |