پرش به محتوا

اطاعت حاکم جائر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۳۶: خط ۲۳۶:
به این ترتیب، حضرت امام حدود و [[ثغور]] [[تقیه]] را مشخص ساختند. ایشان [[معتقد]] بودند که [[تقیه]] در [[اصول اسلام]] جایز نیست و آن را منحصر به [[فروع دین]] می‌دانستند [[امام]] [[تقیه]] را در عصر پهلوی تا سر حد از دست رفتن [[جان]] جایز ندانستند و بدین‌ترتیب، سرفصل جدیدی را در [[مبارزات]] [[مردم]] [[مسلمان]] [[ایران]] به وجود آوردند<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۱۴-۳۱۸.</ref>.
به این ترتیب، حضرت امام حدود و [[ثغور]] [[تقیه]] را مشخص ساختند. ایشان [[معتقد]] بودند که [[تقیه]] در [[اصول اسلام]] جایز نیست و آن را منحصر به [[فروع دین]] می‌دانستند [[امام]] [[تقیه]] را در عصر پهلوی تا سر حد از دست رفتن [[جان]] جایز ندانستند و بدین‌ترتیب، سرفصل جدیدی را در [[مبارزات]] [[مردم]] [[مسلمان]] [[ایران]] به وجود آوردند<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۱۴-۳۱۸.</ref>.


=== [[تکلیف‌گرایی]] ===
=== تکلیف‌گرایی ===
تحولات و انحرافاتی که در [[قیام]] [[مشروطه]] به وجود آمد، موجب دل‌سردی و [[سرخوردگی]] [[روحانیت]] شد. این [[نگرانی]] و دل‌سردی به قدری شدید بود که برخی از دانشمندان از دخالت‌های خود [[احساس]] [[پشیمانی]] می‌کردند. این وضعیت به ویژه در دوران پهلوی میان برخی از [[روحانیون]] رواج پیدا کرد و کمتر کسی یافت می‌شد که به گونه‌ای از این جریان تأثیر نپذیرفته باشد. بدین ترتیب، در دوره‌های بعدی، ایشان کمتر در رخدادهای [[سیاسی]] دخالت می‌کردند و [[ناامیدی]] [[روحانیت]] و حوزه‌ها را فراگرفت. حتی برخی از علمای بزرگ تأکید داشتند که باید از [[تاریخ]] [[عبرت]] گرفت و هر کس که وارد حرکت‌های [[سیاسی]] شود، فردی فریب‌خورده است؛ [[هوشیاری]] اقتضا می‌کند که افراد به این جریانات وارد نشوند تا زمینه [[سوء]] استفاده عده‌ای فراهم نگردد.
تحولات و انحرافاتی که در [[قیام]] [[مشروطه]] به وجود آمد، موجب دل‌سردی و سرخوردگی [[روحانیت]] شد. این [[نگرانی]] و دل‌سردی به قدری شدید بود که برخی از دانشمندان از دخالت‌های خود [[احساس]] پشیمانی می‌کردند. این وضعیت به ویژه در دوران پهلوی میان برخی از [[روحانیون]] رواج پیدا کرد و کمتر کسی یافت می‌شد که به گونه‌ای از این جریان تأثیر نپذیرفته باشد. بدین ترتیب، در دوره‌های بعدی، ایشان کمتر در رخدادهای [[سیاسی]] دخالت می‌کردند و [[ناامیدی]] [[روحانیت]] و حوزه‌ها را فراگرفت. حتی برخی از علمای بزرگ تأکید داشتند که باید از [[تاریخ]] [[عبرت]] گرفت و هر کس که وارد حرکت‌های [[سیاسی]] شود، فردی فریب‌خورده است؛ [[هوشیاری]] اقتضا می‌کند که افراد به این جریانات وارد نشوند تا زمینه [[سوء]] استفاده عده‌ای فراهم نگردد.


در چنین فضای ناامیدانه‌ای [[امام خمینی]] [[با تدبیر]] و [[کیاست]]، این برداشت [[نادرست]] را از بین بردند و به جای آن مسئله [[تکلیف‌گرایی]] را مطرح کردند. ایشان این نکته مهم را به خوبی تفهیم کردند که هرکس [[تکلیف]] و وظیفه‌ای [[شرعی]] بر دوش دارد و نمی‌توان با چنین [[تفسیرها]] و توجیهاتی از زیر بار [[مسئولیت]] آن شانه خالی کرد. [[امام]] از تجربه [[تاریخی]] [[مشروعیت]] به خوبی سود بردند و مراقب بودند تا فریب‌کاران امور را در دست نگیرند. [[امام]] [[معتقد]] بودند [[روحانیت]] [[وظیفه]] دارد فعالانه وارد صحنه شود و مبانی [[معرفتی]] [[اسلامی]] را برای [[مردم]] تبیین کند تا عرصه بر روشن‌فکران غرب‌زده تنگ گردد<ref>برای مطالعه بیشتر در این باره، ر. ک: محمدتقی مصباح یزدی، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، تدوین و نگارش قاسم شبان‌نیا، ص۲۰۸-۲۱۰.</ref>. ایشان در پاسخ تلگراف [[آیت الله]] [[حکیم]] که از حضرت امام و دیگر علمای [[قم]] [[دعوت]] کرده بود برای [[نجات]] [[جان]] خود به [[نجف]] [[سفر]] کنند با طرح این مسئله که امروز [[مبارزه]] یک [[تکلیف]] است، به طور تلویحی بیان داشتند: “ما [[تکلیف الهی]] خود را ان‌شاءالله ادا خواهیم کرد و باحدی الحسنیین نائل خواهیم شد... ”<ref>سیدحمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج۱، ص۴۰۱.</ref>. این اصل را که [[شیعه]] از [[کربلا]] به عاریت گرفته است حضرت امام زنده کردند<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۱۸.</ref>.
در چنین فضای ناامیدانه‌ای [[امام خمینی]] [[با تدبیر]] و [[کیاست]]، این برداشت [[نادرست]] را از بین بردند و به جای آن مسئله [[تکلیف‌گرایی]] را مطرح کردند. ایشان این نکته مهم را به خوبی تفهیم کردند که هرکس [[تکلیف]] و وظیفه‌ای [[شرعی]] بر دوش دارد و نمی‌توان با چنین [[تفسیرها]] و توجیهاتی از زیر بار [[مسئولیت]] آن شانه خالی کرد. [[امام]] از تجربه [[تاریخی]] [[مشروعیت]] به خوبی سود بردند و مراقب بودند تا فریب‌کاران امور را در دست نگیرند. [[امام]] [[معتقد]] بودند [[روحانیت]] [[وظیفه]] دارد فعالانه وارد صحنه شود و مبانی [[معرفتی]] [[اسلامی]] را برای [[مردم]] تبیین کند تا عرصه بر روشن‌فکران غرب‌زده تنگ گردد<ref>برای مطالعه بیشتر در این باره، ر. ک: محمدتقی مصباح یزدی، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، تدوین و نگارش قاسم شبان‌نیا، ص۲۰۸-۲۱۰.</ref>. ایشان در پاسخ تلگراف [[آیت الله]] [[حکیم]] که از حضرت امام و دیگر علمای [[قم]] [[دعوت]] کرده بود برای [[نجات]] [[جان]] خود به [[نجف]] [[سفر]] کنند با طرح این مسئله که امروز [[مبارزه]] یک [[تکلیف]] است، به طور تلویحی بیان داشتند: “ما [[تکلیف الهی]] خود را ان‌شاءالله ادا خواهیم کرد و باحدی الحسنیین نائل خواهیم شد... ”<ref>سیدحمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج۱، ص۴۰۱.</ref>. این اصل را که [[شیعه]] از [[کربلا]] به عاریت گرفته است حضرت امام زنده کردند<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۱۸.</ref>.
۱۱۳٬۶۸۰

ویرایش