اطاعت حاکم جائر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
اطاعت حاکم جائر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۵ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۹
، ۱۵ آوریل←رابطه دین و سیاست
خط ۱۹۹: | خط ۱۹۹: | ||
آنان [[معتقد]] بودند [[تفکر]] [[شیعه]] ظرفیت لازم را برای عرضه الگوی مناسب [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] دارد، اما چه بسا برداشتهای سنتی موجود در [[جامعه]] [[ایران]] از ایفای نقش اساسی این [[اندیشه]] جلوگیری کرده است. از این رو به این نتیجه رسیدند که باید مفاهیم یادشده بازشناسی شود تا شرایط ایجاد یک تحرک [[اجتماعی]] همگانی به وجود آید. این دسته از متفکران برداشتهای عام موجود در [[جامعه]] را با تفسیرهای اساسی [[شیعه]] ناسازگار میدانستند و [[معتقد]] بودند تا این برداشتها تصحیح نشود، نمیتوان [[تفکر]] مبارزاتی را در جهت پیشبرد اهداف [[مقدس]] [[تبلیغ]] کرد و به کار گرفت<ref>جلال درخشه، گفتمان سیاسی شیعه در ایران معاصر، ص۲۲۱-۲۲۲.</ref>. به همین [[دلیل]]، حضرت امام و سپس [[شاگردان]] ایشان به این نتیجه رسیدند که باید مفاهیم [[دینی]] در عرصه [[سیاست]] و [[اجتماع]] را بازخوانی و بازشناسی کنند تا به اهداف مبارزاتی خود دست یابند. در این بخش، مهمترین آموزههایی که [[علما]] و [[روحانیت]] در این دوره بازشناسی کردند تبیین میگردد<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۰۸.</ref>. | آنان [[معتقد]] بودند [[تفکر]] [[شیعه]] ظرفیت لازم را برای عرضه الگوی مناسب [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] دارد، اما چه بسا برداشتهای سنتی موجود در [[جامعه]] [[ایران]] از ایفای نقش اساسی این [[اندیشه]] جلوگیری کرده است. از این رو به این نتیجه رسیدند که باید مفاهیم یادشده بازشناسی شود تا شرایط ایجاد یک تحرک [[اجتماعی]] همگانی به وجود آید. این دسته از متفکران برداشتهای عام موجود در [[جامعه]] را با تفسیرهای اساسی [[شیعه]] ناسازگار میدانستند و [[معتقد]] بودند تا این برداشتها تصحیح نشود، نمیتوان [[تفکر]] مبارزاتی را در جهت پیشبرد اهداف [[مقدس]] [[تبلیغ]] کرد و به کار گرفت<ref>جلال درخشه، گفتمان سیاسی شیعه در ایران معاصر، ص۲۲۱-۲۲۲.</ref>. به همین [[دلیل]]، حضرت امام و سپس [[شاگردان]] ایشان به این نتیجه رسیدند که باید مفاهیم [[دینی]] در عرصه [[سیاست]] و [[اجتماع]] را بازخوانی و بازشناسی کنند تا به اهداف مبارزاتی خود دست یابند. در این بخش، مهمترین آموزههایی که [[علما]] و [[روحانیت]] در این دوره بازشناسی کردند تبیین میگردد<ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۰۸.</ref>. | ||
=== | === رابطه دین و سیاست === | ||
بحث درباره | بحث درباره رابطه دین و سیاست از دیرباز کانون توجه جدی متفکران مکاتب گوناگون بوده است. این [[اندیشه]] که قرنهای پیایی در محافل آکآدمیک [[غرب]] مطرح بود، از تجارب [[تاریخی]] غرب و [[پذیرش]] [[اومانیسم]] و [[عقل]] خودبنیاد و نیز گسترش رهیافتهای [[تجربی]] تأثیر میپذیرفت. [[پیشرفت]] صنعتی همراه با ایستارهای خاص آن، دورهای را در [[غرب]] به وجود آورد که عموم متفکران غربی را [[معتقد]] ساخت [[دین]] و [[باورهای دینی]] از آنِ [[جوامع]] اولیه و ستی [[بشر]] است. آنان [[اعتقاد]] داشتند در [[جهان]] مدرن چنین باورهایی کارکرد نخواهند داشت و حتی مانع توسعه عمل خواهند بود. بدون تردید این دیدگاه با فرایند [[دینگریزی]] [[غرب]] پس از عصر رنسانس حاصل شد. سرانجام در دو قرن اخیر، پس از رویارویی [[اسلام]] و [[غرب]] و آشنایی [[مسلمانان]] با [[افکار]] ایشان، مبحث [[جدایی دین از سیاست]] به [[جهان اسلام]] کشیده شد و چنان میان [[مسلمانان]] عمق یافت که به ویژه در دوران اخیر، بر [[شئون]] مختلف [[حیات اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[دینی]] آنان تأثیر نهاد<ref>برای مطالعه بیشتر درباره چگونگی رابطه دین و سیاست در مسیحیت و اسلام، ر. ک: علیرضا شجاعی زند، «دین و دولت»، مجله راهبرد، ش۱۱، پاییز ۱۳۷۵، ص۱-۳۵.</ref>. | ||
در دوران معاصر، دیدگاه [[جدایی دین از سیاست]]، متأثر از تجارب [[تاریخی]] [[غرب]] و در [[ارتباط]] با پرسشهایی چون توسعه نیافتگی و [[عقبماندگی]]، [[استبداد]] و با این [[پندار]] که [[دین]] مانع کارکرد، گسترش و [[پیشرفت]] [[جوامع]] است، میان [[جوامع]] [[مسلمان]]، از جمله [[ایران]]، رونق یافت. | در دوران معاصر، دیدگاه [[جدایی دین از سیاست]]، متأثر از تجارب [[تاریخی]] [[غرب]] و در [[ارتباط]] با پرسشهایی چون توسعه نیافتگی و [[عقبماندگی]]، [[استبداد]] و با این [[پندار]] که [[دین]] مانع کارکرد، گسترش و [[پیشرفت]] [[جوامع]] است، میان [[جوامع]] [[مسلمان]]، از جمله [[ایران]]، رونق یافت. | ||
جوانههای این [[اندیشه]] در [[ایران]] از اواسط قرن نوزدهم میلادی به بعد با قلم و زبان روشنفکران [[ایرانی]] تحصیلکرده در [[غرب]] سر زد. در اواخر همین قرن و سپس در عصر [[مشروطه]] نیز به طور گسترده [[ترویج]] یافت و طرفداران این نظریه تقویت شدند. | جوانههای این [[اندیشه]] در [[ایران]] از اواسط قرن نوزدهم میلادی به بعد با قلم و زبان روشنفکران [[ایرانی]] تحصیلکرده در [[غرب]] سر زد. در اواخر همین قرن و سپس در عصر [[مشروطه]] نیز به طور گسترده [[ترویج]] یافت و طرفداران این نظریه تقویت شدند. |