پرش به محتوا

ادای حقوق مالی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = حقوق امام
| عنوان مدخل  =
| مداخل مرتبط =
| پرسش مرتبط  =
}}
== مقدمه ==
== مقدمه ==
برخی از کمک‌های [[مالی]] بلاعوض در عرف [[قرآن]]، از جمله مصداق‌های “احسان” شمرده شده است. واژه [[انفاق]]، [[صدقه]]، [[زکات]]، [[خمس]]، [[اطعام]]، [[نذر]] بر این بخش از [[روابط اقتصادی]] دلالت دارد. این [[حقوق]]، هرچند ممکن است از جهتی، به اقتضای [[الزام]] [[شرعی]] و [[تکلیف دینی]] و [[امتثال]] یک [[فرمان]] وجوبی ادا شود، اما به دلیل جنبه [[خیرخواهی]]، نبود عوض و عاری بودن از هر گونه چشمداشت متقابل، “احسان” شمرده می‌شوند. قید {{متن قرآن|فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}، و [[لزوم]] داشتن [[نیت]] [[تقرب]] در ادای این سنخ حقوق و به عبارتی تأمین جنبه [[عبادی]] آن، می‌تواند دلیل اطلاق [[احسان]] بر این حقوق باشد. در مقابل هر عملی که به طور معمول از انجام آن [[پاداش]] متناسب و عوض متقابل [[انتظار]] برود؛ در مصداق‌های “عدل” و در مواردی در مصادیق “ظلم” مندرج خواهد شد. [[علامه طباطبایی]] در بیان برخی آثار مترتب بر احسان می‌نویسد: احسان صرف نظر از اینکه مایه [[اصلاح]] [[مسکینان]] و [[بیچارگان]] و [[درماندگان]] است و علاوه بر اینکه انتشار دادن [[رحمت]] و ایجاد [[محبت]] است، همچنین آثار [[نیک]] دیگری دارد که به خود [[نیکوکار]] بر می‌گردد، چون باعث می‌شود [[ثروت]] در [[اجتماع]] به گردش در آید، و [[امنیت عمومی]] و [[سلامتی]] پدید آید، و تحبیب [[قلوب]] حاصل شود<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۴۷۹.</ref>. [[تفسیر نمونه]] نیز در بیان آثار [[اجتماعی]] کمک‌های مالی فردی می‌نویسد: اگر [[مقررات اسلامی]] در زمینه تحصیل ثروت و همچنین مالیات‌هایی همچون خمس و زکات و [[خراج]] و غیر آن و [[احکام]] [[بیت‌المال]] و [[انفال]] درست [[اجرا]] شود خود به خود چنین نتیجه‌ای را خواهد داد که در عین [[احترام]] به تلاش‌های فردی، [[مصالح]] جمع نیز تأمین خواهد شد و از دو قطبی شدن [[جامعه]] -اقلیتی [[ثروتمند]] و اکثریتی [[فقیر]]- جلوگیری می‌کند<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۰۷.</ref><ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۷۲.</ref>
برخی از کمک‌های [[مالی]] بلاعوض در عرف [[قرآن]]، از جمله مصداق‌های “احسان” شمرده شده است. واژه [[انفاق]]، [[صدقه]]، [[زکات]]، [[خمس]]، [[اطعام]]، [[نذر]] بر این بخش از [[روابط اقتصادی]] دلالت دارد. این [[حقوق]]، هرچند ممکن است از جهتی، به اقتضای [[الزام]] [[شرعی]] و [[تکلیف دینی]] و [[امتثال]] یک [[فرمان]] وجوبی ادا شود، اما به دلیل جنبه [[خیرخواهی]]، نبود عوض و عاری بودن از هر گونه چشمداشت متقابل، “احسان” شمرده می‌شوند. قید {{متن قرآن|فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}، و [[لزوم]] داشتن [[نیت]] [[تقرب]] در ادای این سنخ حقوق و به عبارتی تأمین جنبه [[عبادی]] آن، می‌تواند دلیل اطلاق [[احسان]] بر این حقوق باشد. در مقابل هر عملی که به طور معمول از انجام آن [[پاداش]] متناسب و عوض متقابل [[انتظار]] برود؛ در مصداق‌های “عدل” و در مواردی در مصادیق “ظلم” مندرج خواهد شد. [[علامه طباطبایی]] در بیان برخی آثار مترتب بر احسان می‌نویسد: احسان صرف نظر از اینکه مایه [[اصلاح]] [[مسکینان]] و [[بیچارگان]] و [[درماندگان]] است و علاوه بر اینکه انتشار دادن [[رحمت]] و ایجاد [[محبت]] است، همچنین آثار [[نیک]] دیگری دارد که به خود [[نیکوکار]] بر می‌گردد، چون باعث می‌شود [[ثروت]] در [[اجتماع]] به گردش در آید، و [[امنیت عمومی]] و [[سلامتی]] پدید آید، و تحبیب [[قلوب]] حاصل شود<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۴۷۹.</ref>. [[تفسیر نمونه]] نیز در بیان آثار [[اجتماعی]] کمک‌های مالی فردی می‌نویسد: اگر [[مقررات اسلامی]] در زمینه تحصیل ثروت و همچنین مالیات‌هایی همچون خمس و زکات و [[خراج]] و غیر آن و [[احکام]] [[بیت‌المال]] و [[انفال]] درست [[اجرا]] شود خود به خود چنین نتیجه‌ای را خواهد داد که در عین [[احترام]] به تلاش‌های فردی، [[مصالح]] جمع نیز تأمین خواهد شد و از دو قطبی شدن [[جامعه]] -اقلیتی [[ثروتمند]] و اکثریتی [[فقیر]]- جلوگیری می‌کند<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۰۷.</ref><ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۴۷۲.</ref>
۱۰۸٬۴۶۶

ویرایش