پرش به محتوا

اثبات عقلی افضلیت امام: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۲: خط ۲۲:
بنابراین، کسی که در امر [[هدایت]] [[امّت]]، در مقام [[ریاست]] قرار گرفته و زمام [[حکومت]] را به دست می‌گیرد، بنا بر [[قاعده لطف]]، باید در مقامی از [[طهارت]] و کمال باشد که اسوه خلایق در همه فضایل قرار گیرد؛ تا اطلاق امام بر او [[صدق]] کند. براین اساس، هرگز کسی که خود مورد فضل و [[لطف]] قرار گرفته ـ [[مفضول]] در فضایل ـ نمی‌تواند امام [[افضل]] باشد<ref>محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی و فرید محسنی|محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲، ص۳۷.</ref>.
بنابراین، کسی که در امر [[هدایت]] [[امّت]]، در مقام [[ریاست]] قرار گرفته و زمام [[حکومت]] را به دست می‌گیرد، بنا بر [[قاعده لطف]]، باید در مقامی از [[طهارت]] و کمال باشد که اسوه خلایق در همه فضایل قرار گیرد؛ تا اطلاق امام بر او [[صدق]] کند. براین اساس، هرگز کسی که خود مورد فضل و [[لطف]] قرار گرفته ـ [[مفضول]] در فضایل ـ نمی‌تواند امام [[افضل]] باشد<ref>محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی و فرید محسنی|محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲، ص۳۷.</ref>.


=== دلیل دوم: [[وجوب رجوع جاهل به عالم]] ===
=== دلیل دوم: وجوب رجوع جاهل به عالم ===
اصل [[ضرورت]] [[رجوع جاهل به عالم]]، قاعده‌ای [[عقلی]] و مورد اتفاق همه عقلا است. بر همین اساس است که [[مردم]]، کسی را که به واسطه [[پیروی]] از [[جاهل]] دچار مشکل شود، [[نکوهش]] می‌کنند. به تعبیر [[قرآن]]، [[امام]] حبل‌الله است؛ یعنی [[اتّحاد]] [[امّت]] در [[جامعه]] بر محور کلمه [[توحید]] می‌باشد. در هر [[علمی]]، این [[قاعده عقلی]] پذیرفته است که عقلای آن رشته برگرد [[افضل]] خود حلقه می‌زنند. حال چگونه ممکن است که [[آحاد جامعه]] و خصوصاً عقلا و [[دانشمندان]] آن، برگرد [[مفضول]] حلقه زنند؛ در حالی که افضل در آن جامعه وجود دارد. در این صورت، طبعاً جامعه تکّه تکّه شده و به [[نقض غرض]] [[شارع]] منجر می‌گردد<ref>تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۲۲.</ref>.
اصل [[ضرورت]] رجوع جاهل به عالم، قاعده‌ای [[عقلی]] و مورد اتفاق همه عقلا است. بر همین اساس است که [[مردم]]، کسی را که به واسطه [[پیروی]] از [[جاهل]] دچار مشکل شود، نکوهش می‌کنند. به تعبیر [[قرآن]]، [[امام]] حبل‌الله است؛ یعنی [[اتّحاد]] [[امّت]] در [[جامعه]] بر محور کلمه [[توحید]] می‌باشد. در هر [[علمی]]، این [[قاعده عقلی]] پذیرفته است که عقلای آن رشته برگرد [[افضل]] خود حلقه می‌زنند. حال چگونه ممکن است که آحاد جامعه و خصوصاً عقلا و [[دانشمندان]] آن، برگرد [[مفضول]] حلقه زنند؛ در حالی که افضل در آن جامعه وجود دارد. در این صورت، طبعاً جامعه تکّه تکّه شده و به [[نقض غرض]] [[شارع]] منجر می‌گردد<ref>تلخیص الشافی، ج۱، ص۲۲۲.</ref>.


بنابراین، امر امام در همه جهات باید [[مطاع]] باشد. از سوی دیگر، چون [[علم]] ذومراتب است، مفضول نسبت به افضل جاهل محسوب می‌گردد و امر به [[اطاعت]] عالم از جاهل نیز عقلاً و نقلاً [[قبیح]] است؛ پس به طریق اولی، صدور چنین فرمانی از [[خداوند]] اقبح است و او هرگز امر به [[فساد]] نمی‌نماید. بنابراین، از آنجا که [[اولی الامر]] [[مأذون]] از طرف خداوند [[واجب]] الاتّباع است، پس باید مانند [[رسول خدا]]{{صل}} [[افضل افراد امّت]] در صفات [[توحیدی]] و ارزشی باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲]]، ص۳۹.</ref>.
بنابراین، امر امام در همه جهات باید [[مطاع]] باشد. از سوی دیگر، چون [[علم]] ذومراتب است، مفضول نسبت به افضل جاهل محسوب می‌گردد و امر به [[اطاعت]] عالم از جاهل نیز عقلاً و نقلاً [[قبیح]] است؛ پس به طریق اولی، صدور چنین فرمانی از [[خداوند]] اقبح است و او هرگز امر به [[فساد]] نمی‌نماید. بنابراین، از آنجا که [[اولی الامر]] [[مأذون]] از طرف خداوند [[واجب]] الاتّباع است، پس باید مانند [[رسول خدا]]{{صل}} [[افضل افراد امّت]] در صفات [[توحیدی]] و ارزشی باشد<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش، محمد تقی]] و [[فرید محسنی|محسنی، فرید]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۲]]، ص۳۹.</ref>.
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش