امامت در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
[[امام رضا]] {{ع}} در مواضع متعددی به این [[حقیقت]] که [[امامت]] فراتر از [[انتخاب]] است تأکید کرده و می‌فرماید: «آیا [[منزلت]] و موقعیت امام را در میان [[امت]] می‌دانند تا [[انتخاب]] و [[اختیار]] آنان در آن روا باشد؛ [[امامت]] قدرش والاتر و شأنش بزرگ‌تر و منزلتش عالی‌تر و مکانش منیع‌تر و ژرفایش عمیق‌تر از آن است که [[مردم]] با [[عقل]] خود به آن نائل شوند یا به آرای خود آن را دریابند و یا به [[انتخاب]] خود امامی [[منصوب]] کنند»<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>.  
[[امام رضا]] {{ع}} در مواضع متعددی به این [[حقیقت]] که [[امامت]] فراتر از [[انتخاب]] است تأکید کرده و می‌فرماید: «آیا [[منزلت]] و موقعیت امام را در میان [[امت]] می‌دانند تا [[انتخاب]] و [[اختیار]] آنان در آن روا باشد؛ [[امامت]] قدرش والاتر و شأنش بزرگ‌تر و منزلتش عالی‌تر و مکانش منیع‌تر و ژرفایش عمیق‌تر از آن است که [[مردم]] با [[عقل]] خود به آن نائل شوند یا به آرای خود آن را دریابند و یا به [[انتخاب]] خود امامی [[منصوب]] کنند»<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>.  


آن حضرت  با ذکر ویژگی‌های [[امامان]] و [[ناتوانی]] [[مردم]] از [[درک]] مقام آنان، عقیدۀ کسانی را که [[امامت]] را تا سطح انتخاب مردم یا [[اهل حل و عقد]] تنزل داده‌اند به چالش کشیده، می‌فرماید: «پس چگونه برای آنان (حقی) است که خود [[امام]] [[اختیار]] کنند؟ در حالی که [[امام]] عالمی است که [[نادانی]] ندارد، دعوت‌کننده‌ای است که (از [[دعوت]] نمودن) باز نمی‌ایستد، معدن [[قداست]] و [[پاکی]] و [[بندگی]] و [[زهد]] و [[علم]] و [[عبادت]] است؛ مخصوص به [[دعوت پیامبر]] {{صل}} و (از) [[نسل]] مطهرۀ بتول ([[فاطمۀ زهرا]] {{س}}) است که هیچ طعنه‌زننده‌ای در نسب برای او نیست و هیچ صاحب شرافتی با او [[برابری]] نمی‌کند؛ در خانۀ [[شرافت]] از [[قریش]] و [[برتری]] از آل‌هاشم، و [[عترت]] [[رسول]] {{صل}} و مورد پسند [[خداوند]] است. [[شرف]] شریفان و شاخه‌ای از [[نسل]] [[عبدمناف]]، نامدار [[علم]]، کامل در [[حلم]]، نیرومند به [[امامت]]، دانای در [[سیاست]]، به پا خاستۀ به [[امر خداوند]]، نصیحت‌کننده برای [[بندگان خدا]] و نگاه‌دارندۀ [[دین]] [[خداوند]] است»<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>.
آن حضرت  با ذکر ویژگی‌های [[امامان]] و [[ناتوانی]] [[مردم]] از [[درک]] مقام آنان، عقیدۀ کسانی را که [[امامت]] را تا سطح انتخاب مردم یا [[اهل حل و عقد]] تنزل داده‌اند به چالش کشیده، می‌فرماید: «پس چگونه برای آنان (حقی) است که خود [[امام]] [[اختیار]] کنند؟ در حالی که [[امام]] عالمی است که [[نادانی]] ندارد، دعوت‌کننده‌ای است که (از [[دعوت]] نمودن) باز نمی‌ایستد، معدن [[قداست]] و [[پاکی]] و [[بندگی]] و [[زهد]] و [[علم]] و [[عبادت]] است؛ مخصوص به [[دعوت پیامبر]] {{صل}} و (از) نسل مطهرۀ بتول ([[فاطمۀ زهرا]] {{س}}) است که هیچ طعنه‌زننده‌ای در نسب برای او نیست و هیچ صاحب شرافتی با او [[برابری]] نمی‌کند؛ در خانۀ [[شرافت]] از [[قریش]] و [[برتری]] از آل‌هاشم، و [[عترت]] [[رسول]] {{صل}} و مورد پسند [[خداوند]] است. [[شرف]] شریفان و شاخه‌ای از نسل عبدمناف، نامدار [[علم]]، کامل در [[حلم]]، نیرومند به [[امامت]]، دانای در [[سیاست]]، به پا خاستۀ به [[امر خداوند]]، نصیحت‌کننده برای [[بندگان خدا]] و نگاه‌دارندۀ [[دین]] [[خداوند]] است»<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>.


حضرت با بلاغتی شگفت به توصیف [[امامان]] می‌پردازد و ویژگی‌های [[امامان]] را بیان و تصریح می‌کند که حتی اندیشمندان از [[درک]] یکی از فضیلت‌های [[امامان]] عاجز و متحیرند و این [[فضیلت‌ها]] و ویژگی‌ها را تنها در [[امامان]] {{عم}} می‌توان سراغ گرفت: پس کیست که بتواند [[امام]] را بشناسد، یا وی را [[انتخاب]] کند؟ نه! هرگز! هرگز! در وصف شأنی از [[شئون]] و فضیلتی از فضایلش خردها گم گشته، [[عقل‌ها]] حیران و سرگردان گردیده، دیدگان فرومانده، بزرگان کوچک (حقیر) شده، حکیمان متحیرند، [[عقول]] [[خردمندان]]، کوته است، [[خطیبان]] از [[خطابه]] بازمانده، دانایان از درکش عاجز گشته، [[شاعران]] از سُرایش وامانده، ادیبان درمانده، بلاغت‌گویان خسته و [[ناتوان]] شده‌اند و جملگی به عجز خویش معترف‌اند. چگونه می‌توان وصف [[امام]] کرد و کنهش را بیان نمود، یا چیزی از کارش را فهمید؟ یا کسی را یافت که جایش را بگیرد؟ نه! چگونه ممکن است؟ و حال آنکه نسبت او و وصف‌کنندگانش مانند اختران و دستان [[مردمان]] است. پس [[انتخاب]] آنان کجا و این مقام کجا؟ خردها کجا و [[درک]] این [[منزلت]] کجا؟ در کدامین مکان می‌توان چنین شخصیتی را یافت؟ [[گمان]] برده‌اند که آن را در [[خداوند]] که نفسشان به آنان [[دروغ]] گفته، [[اباطیل]] به آرزویشان واداشته و از این‌رو به پرتگاهی بلند و لغزنده پا گذارده‌اند که پاهایشان از آن لرزیده، [[سقوط]] می‌کنند. با عقولی سرگردان، ناقص و بی‌ثمر و [[عقاید]] [[گمراه‌کننده]] در صدد [[نصب امام]] برآمده‌اند، که جز دوری از مقصد نتیجه‌ای نخواهد داشت. [[خداوند]] ایشان را بکشد که به انجام کاری بس مشکل دست زده‌اند. خلاف [[حق]] سخن گفته، به [[گمراهی]] عمیقی دچار گشتند. چون [[امام]] را از روی [[آگاهی]] رها کردند، به [[حیرت]] و [[سرگردانی]] افتادند و [[شیطان]] اعمالشان را در نظرشان [[زینت]] بخشید و آنان را از راه [[حق]] بازداشت، حال آنکه [[بینا]] و [[بصیر]] بودند. آنان [[انتخاب]] [[خدا]] و رسولش را کنار گذاشتند و [[انتخاب]] خود را در نظر گرفتند، حال آنکه [[قرآن]] با صدای رسا به آنان خطاب می‌کند: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref> و [[خداوند]] که با فر و شکوه است می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>.<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>
حضرت با بلاغتی شگفت به توصیف [[امامان]] می‌پردازد و ویژگی‌های [[امامان]] را بیان و تصریح می‌کند که حتی اندیشمندان از [[درک]] یکی از فضیلت‌های [[امامان]] عاجز و متحیرند و این [[فضیلت‌ها]] و ویژگی‌ها را تنها در [[امامان]] {{عم}} می‌توان سراغ گرفت: پس کیست که بتواند [[امام]] را بشناسد، یا وی را [[انتخاب]] کند؟ نه! هرگز! هرگز! در وصف شأنی از [[شئون]] و فضیلتی از فضایلش خردها گم گشته، [[عقل‌ها]] حیران و سرگردان گردیده، دیدگان فرومانده، بزرگان کوچک (حقیر) شده، حکیمان متحیرند، [[عقول]] [[خردمندان]]، کوته است، خطیبان از خطابه بازمانده، دانایان از درکش عاجز گشته، [[شاعران]] از سُرایش وامانده، ادیبان درمانده، بلاغت‌گویان خسته و [[ناتوان]] شده‌اند و جملگی به عجز خویش معترف‌اند. چگونه می‌توان وصف [[امام]] کرد و کنهش را بیان نمود، یا چیزی از کارش را فهمید؟ یا کسی را یافت که جایش را بگیرد؟ نه! چگونه ممکن است؟ و حال آنکه نسبت او و وصف‌کنندگانش مانند اختران و دستان [[مردمان]] است. پس [[انتخاب]] آنان کجا و این مقام کجا؟ خردها کجا و [[درک]] این [[منزلت]] کجا؟ در کدامین مکان می‌توان چنین شخصیتی را یافت؟ [[گمان]] برده‌اند که آن را در [[خداوند]] که نفسشان به آنان [[دروغ]] گفته، [[اباطیل]] به آرزویشان واداشته و از این‌رو به پرتگاهی بلند و لغزنده پا گذارده‌اند که پاهایشان از آن لرزیده، [[سقوط]] می‌کنند. با عقولی سرگردان، ناقص و بی‌ثمر و [[عقاید]] [[گمراه‌کننده]] در صدد [[نصب امام]] برآمده‌اند، که جز دوری از مقصد نتیجه‌ای نخواهد داشت. [[خداوند]] ایشان را بکشد که به انجام کاری بس مشکل دست زده‌اند. خلاف [[حق]] سخن گفته، به [[گمراهی]] عمیقی دچار گشتند. چون [[امام]] را از روی [[آگاهی]] رها کردند، به [[حیرت]] و [[سرگردانی]] افتادند و [[شیطان]] اعمالشان را در نظرشان [[زینت]] بخشید و آنان را از راه [[حق]] بازداشت، حال آنکه [[بینا]] و [[بصیر]] بودند. آنان [[انتخاب]] [[خدا]] و رسولش را کنار گذاشتند و [[انتخاب]] خود را در نظر گرفتند، حال آنکه [[قرآن]] با صدای رسا به آنان خطاب می‌کند: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref> و [[خداوند]] که با فر و شکوه است می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ}}<ref>«و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶.</ref>.<ref>الکافی، ج۱، ص۱۹۹.</ref>


حضرت در [[حدیث]] دیگری برای [[اثبات]] غیر قابل توصیف بودن [[امامان]] {{عم}} به آیۀ [[اولوالامر]] [[استدلال]] فرموده و تصریح کرده است توصیف کسی که [[خدای بزرگ]]، اطاعتش را هم‌طراز با [[اطاعت پیامبر]] {{صل}} قرار داده است از توان [[مردم]] خارج است، و هنگامی که [[امام]] برای [[مردم]] قابل [[شناخت]] و توصیف نبود، قابل [[انتخاب]] نیز نخواهد بود<ref>إثبات الوصیة، ص۲۳۵.</ref>.
حضرت در [[حدیث]] دیگری برای [[اثبات]] غیر قابل توصیف بودن [[امامان]] {{عم}} به آیۀ [[اولوالامر]] [[استدلال]] فرموده و تصریح کرده است توصیف کسی که [[خدای بزرگ]]، اطاعتش را هم‌طراز با [[اطاعت پیامبر]] {{صل}} قرار داده است از توان [[مردم]] خارج است، و هنگامی که [[امام]] برای [[مردم]] قابل [[شناخت]] و توصیف نبود، قابل [[انتخاب]] نیز نخواهد بود<ref>إثبات الوصیة، ص۲۳۵.</ref>.
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش