پرش به محتوا

مرجعیت اخلاقی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
البته به سخنان سید باید این نکته را نیز افزود که مقصود او از اقتدای مطلق به [[امام]]، اقتدای مطلق در [[امور دینی]] است؛ چراکه وی [[امامت]] [[امام]] را در هر حوزه‌ای نپذیرفته است، بلکه [[امام]] را در گستره‌ای محدود ـ یعنی در امر [[شریعت]] ـ [[امام]] می‌داند، چنان‌که در پاسخ به شبهات [[قاضی عبدالجبار]] بدین امر تصریح کرده که سخن و [[رفتار]] [[امام]] در محدوده [[امامت]] او [[حجت]] است<ref>{{عربی|لأن الذی أفسدناه هو أنّ الأمام مقتدی به فیما لا یکون قوله أو فعله حجّة فیه، وَطریقا إلى العلم بصوابه... فالامام على هذا التقدیر حجّة فی جمیع الشرعیات وَالعقلیات، لأنّ ما علم من جملتها بأدلّته فقول الامام أیضا حجّة فیه، وَطریق إلى العلم بصوابه، وَما کان هو الطریق إلیه دون غیره فکونه حجّة فیه ظاهر}}. مرحوم سید تأکید می‌کند امام در اموری همچون خطاطی و دیگر صنایع و حرفه‌ها ریاستی ندارد. ازاین‌رو لازم نیست امام در این امور افضل باشد. همو، الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق سید احمد حسینی، ص۴۳۳-۴۳۴.</ref>.
البته به سخنان سید باید این نکته را نیز افزود که مقصود او از اقتدای مطلق به [[امام]]، اقتدای مطلق در [[امور دینی]] است؛ چراکه وی [[امامت]] [[امام]] را در هر حوزه‌ای نپذیرفته است، بلکه [[امام]] را در گستره‌ای محدود ـ یعنی در امر [[شریعت]] ـ [[امام]] می‌داند، چنان‌که در پاسخ به شبهات [[قاضی عبدالجبار]] بدین امر تصریح کرده که سخن و [[رفتار]] [[امام]] در محدوده [[امامت]] او [[حجت]] است<ref>{{عربی|لأن الذی أفسدناه هو أنّ الأمام مقتدی به فیما لا یکون قوله أو فعله حجّة فیه، وَطریقا إلى العلم بصوابه... فالامام على هذا التقدیر حجّة فی جمیع الشرعیات وَالعقلیات، لأنّ ما علم من جملتها بأدلّته فقول الامام أیضا حجّة فیه، وَطریق إلى العلم بصوابه، وَما کان هو الطریق إلیه دون غیره فکونه حجّة فیه ظاهر}}. مرحوم سید تأکید می‌کند امام در اموری همچون خطاطی و دیگر صنایع و حرفه‌ها ریاستی ندارد. ازاین‌رو لازم نیست امام در این امور افضل باشد. همو، الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق سید احمد حسینی، ص۴۳۳-۴۳۴.</ref>.


پس از مرحوم [[سید]]، [[ابوالصلاح حلبی]] نیز بر بهره‌مندی [[امام]] {{ع}} از [[شأن]] [[مرجعیت رفتاری]] و الگوی [[اخلاقی]] تأکید کرده است<ref>ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص۱۷۰.</ref>. مرحوم حلبی بیان می‌کند که چون [[امام]] {{ع}} [[معصوم]] و داناترین [[مردم]] است، بر [[مردم]] لازم است به ایشان [[اقتدا]] کنند<ref>همو، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص ۱۰۱.</ref>؛ پس او [[مرجع]] [[رفتاری]] [[مردم]] است.
پس از مرحوم [[سید]]، [[ابوالصلاح حلبی]] نیز بر بهره‌مندی [[امام]] {{ع}} از [[شأن]] مرجعیت رفتاری و الگوی [[اخلاقی]] تأکید کرده است<ref>ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص۱۷۰.</ref>. مرحوم حلبی بیان می‌کند که چون [[امام]] {{ع}} [[معصوم]] و داناترین [[مردم]] است، بر [[مردم]] لازم است به ایشان [[اقتدا]] کنند<ref>همو، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص ۱۰۱.</ref>؛ پس او [[مرجع]] [[رفتاری]] [[مردم]] است.


[[ابوالفتح کراجکی]] در بیانی کوتاه از [[اسوه]] و [[پیشوا]] بودن [[امام]] {{ع}} در [[دین]] و [[دنیا]] سخن به میان آورده است<ref>ابوالفتح محمد بن علی کراجکی، کنز الفوائد، ج۱، ص۳۴۷.</ref> که می‌تواند به معنای [[اعتقاد]] به [[شأن]] مرجعیت اخلاقی [[امامان]] {{عم}} باشد.
[[ابوالفتح کراجکی]] در بیانی کوتاه از [[اسوه]] و [[پیشوا]] بودن [[امام]] {{ع}} در [[دین]] و [[دنیا]] سخن به میان آورده است<ref>ابوالفتح محمد بن علی کراجکی، کنز الفوائد، ج۱، ص۳۴۷.</ref> که می‌تواند به معنای [[اعتقاد]] به [[شأن]] مرجعیت اخلاقی [[امامان]] {{عم}} باشد.
خط ۲۳: خط ۲۳:
مرحوم [[شیخ طوسی]] ذیل برخی [[آیات قرآن کریم]] که دربردارنده [[شأن]] [[تزکیه]] برای [[پیامبران]] است، مقصود از [[تزکیه]] را این می‌داند که ایشان اموری را به [[مردم]] عرضه می‌کنند که [[مردم]] با انجام آنها [[تزکیه]] می‌شوند<ref>{{متن قرآن|يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}} «چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد» سوره بقره، آیه ۱۵۱. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۲، ص۳۰).</ref>. او [[امام]] را کسی می‌داند که [[مردم]] در گفتار و [[کردار]] به او [[اقتدا]] می‌کنند<ref>همو، الرسائل العشر، ص۱۱۱.</ref>. بر همین اساس شیخ، [[افضلیت]] را [[شرط امامت]] می‌داند و بر این [[باور]] است که باید [[امام]] حتی از امور [[مباح]] که نفرت‌انگیزند، خودداری کند<ref>همو، تلخیص الشافی، تحقیق حسین بحرالعلوم، ج۱، ص۲۱۴-۲۱۵.</ref>.
مرحوم [[شیخ طوسی]] ذیل برخی [[آیات قرآن کریم]] که دربردارنده [[شأن]] [[تزکیه]] برای [[پیامبران]] است، مقصود از [[تزکیه]] را این می‌داند که ایشان اموری را به [[مردم]] عرضه می‌کنند که [[مردم]] با انجام آنها [[تزکیه]] می‌شوند<ref>{{متن قرآن|يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ}} «چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد» سوره بقره، آیه ۱۵۱. محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۲، ص۳۰).</ref>. او [[امام]] را کسی می‌داند که [[مردم]] در گفتار و [[کردار]] به او [[اقتدا]] می‌کنند<ref>همو، الرسائل العشر، ص۱۱۱.</ref>. بر همین اساس شیخ، [[افضلیت]] را [[شرط امامت]] می‌داند و بر این [[باور]] است که باید [[امام]] حتی از امور [[مباح]] که نفرت‌انگیزند، خودداری کند<ref>همو، تلخیص الشافی، تحقیق حسین بحرالعلوم، ج۱، ص۲۱۴-۲۱۵.</ref>.


از [[متکلمان]] قرن هفتم [[هجری]] مرحوم [[خواجه نصیرالدین طوسی]] در بیانی کوتاه به این [[شأن]] اشاره کرده است. او آن‌گاه که به [[تبیین]] [[افضلیت امام]] می‌پردازد، تصریح می‌کند که [[امام]] باید تمام [[کمالات]] را به طور کامل داشته باشد؛ زیرا او پیشوای [[مردم]] است<ref>نصیرالدین طوسی، تلخیص المحصل، ص۴۳۱.</ref>. این سخن می‌تواند به معنای آن باشد که [[امام]] {{ع}} [[مرجع]] [[اخلاقی]] و [[رفتاری]] [[مردم]] نیز است.
از [[متکلمان]] قرن هفتم هجری مرحوم [[خواجه نصیرالدین طوسی]] در بیانی کوتاه به این [[شأن]] اشاره کرده است. او آن‌گاه که به [[تبیین]] [[افضلیت امام]] می‌پردازد، تصریح می‌کند که [[امام]] باید تمام [[کمالات]] را به طور کامل داشته باشد؛ زیرا او پیشوای [[مردم]] است<ref>نصیرالدین طوسی، تلخیص المحصل، ص۴۳۱.</ref>. این سخن می‌تواند به معنای آن باشد که [[امام]] {{ع}} [[مرجع]] [[اخلاقی]] و [[رفتاری]] [[مردم]] نیز است.


[[ابن میثم بحرانی]] دراین‌باره در شرح سخنان [[حضرت امیر]] {{ع}} به این نکته اشاره کرده که [[امام]] {{ع}} [[شأن]] آماده کردن، [[ارشاد]] و [[تعلیم]] [[مردم]] جهت رسیدن به [[خداوند متعال]] را دارد. کسانی که در رسیدن به [[فضایل]] [[انسانی]] دچار [[افراط]] و تفریط می‌شوند، باید به ایشان مراجعه کنند<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۰۷ و ج۲، ص۸۳.</ref>.
[[ابن میثم بحرانی]] دراین‌باره در شرح سخنان [[حضرت امیر]] {{ع}} به این نکته اشاره کرده که [[امام]] {{ع}} [[شأن]] آماده کردن، [[ارشاد]] و [[تعلیم]] [[مردم]] جهت رسیدن به [[خداوند متعال]] را دارد. کسانی که در رسیدن به [[فضایل]] [[انسانی]] دچار [[افراط]] و تفریط می‌شوند، باید به ایشان مراجعه کنند<ref>میثم بن علی بن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۰۷ و ج۲، ص۸۳.</ref>.


از [[متکلمان]] قرن هشتم هجری قمری، [[مرحوم علامه]] حلّی مستقلاً به این مسئله نپرداخته، در کتاب الالفین به مناسبت [[اثبات عصمت امام]] بارها به این نکته اشاره کرده که [[وظیفه امام]] به کمال رساندن [[بندگان]] است؛ ازاین‌رو لازم است [[معصوم]] باشد<ref>حسن بن یوسف حلی، الالفین، ج۱، ص۲۵۲-۲۵۴.</ref>. این سخن نیز می‌تواند به معنای مرجعیت رفتاری [[امام]] باشد.
از [[متکلمان]] قرن هشتم هجری قمری، مرحوم علامه حلّی مستقلاً به این مسئله نپرداخته، در کتاب الالفین به مناسبت [[اثبات عصمت امام]] بارها به این نکته اشاره کرده که [[وظیفه امام]] به کمال رساندن [[بندگان]] است؛ ازاین‌رو لازم است [[معصوم]] باشد<ref>حسن بن یوسف حلی، الالفین، ج۱، ص۲۵۲-۲۵۴.</ref>. این سخن نیز می‌تواند به معنای مرجعیت رفتاری [[امام]] باشد.


[[علامه حلّی]] با اشاره به [[آیه]] [[خلافت الهی]] [[انسان]]<ref>سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، [[امام]] {{ع}} را [[خلیفة الله]] می‌داند که فایده او به کمال رساندن قوای [[علمی]] و عملی [[مردم]] بر اساس استعدادهایشان است؛ ازاین‌رو خود باید کامل‌ترین [[مردم]] در قوای [[علمی]] و عملی باشد<ref>حسن بن یوسف حلی، الالفین، ج۲، ص۱۰۸-۱۱۰.</ref>.
[[علامه حلّی]] با اشاره به [[آیه]] [[خلافت الهی]] [[انسان]]<ref>سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، [[امام]] {{ع}} را [[خلیفة الله]] می‌داند که فایده او به کمال رساندن قوای [[علمی]] و عملی [[مردم]] بر اساس استعدادهایشان است؛ ازاین‌رو خود باید کامل‌ترین [[مردم]] در قوای [[علمی]] و عملی باشد<ref>حسن بن یوسف حلی، الالفین، ج۲، ص۱۰۸-۱۱۰.</ref>.
۱۱۱٬۷۲۲

ویرایش