|
|
خط ۸۴: |
خط ۸۴: |
|
| |
|
| مرجع تقلید، در نظر مقلدان از [[قداست]] و محبوبیت خاصی برخوردار است و نظر او را نظر [[امام]] [[معصوم]] میدانند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۰۶.</ref>. | | مرجع تقلید، در نظر مقلدان از [[قداست]] و محبوبیت خاصی برخوردار است و نظر او را نظر [[امام]] [[معصوم]] میدانند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۲۰۶.</ref>. |
|
| |
| == دورههای مرجعیت ==
| |
| پس از عصر امامان{{ع}}، مرجعیت دورههای گوناگونی را پشت سر نهاد. در آغاز [[غیبت]] کبرای [[امام عصر]]{{ع}}، مرجعیت [[علمای دین]] به صورت نهادی مستقل آغاز شد<ref>اخلاقی، شکلگیری سازمان روحانیت شیعه، ۲۰۱.</ref> و [[فقیهان]] برجستهای رهبری شیعیان را در [[حوزه بغداد]] بر عهده گرفتند<ref>ذبیحزاده، مرجعیت و سیاست، ۱/۱۴۰، ۱۸۹ و ۲۰۰.</ref>. پس از [[وفات]] [[شیخ طوسی]]، در حدود ۱۵۰ سال، [[دانشمندان]] [[شیعی]] با [[درک]] [[عظمت]] و [[اعتماد]] به آرای او، غالباً نظری درباره [[احکام اسلامی]] از خود بروز نمیدادند<ref>گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۲۲۳.</ref>.
| |
|
| |
| پس از دوره یاد شده که «عصر مقلده» نام گرفته بود، [[اجتهاد]] و [[فقاهت]] دوباره زنده شد. بیشتر فقها و [[مجتهدان]] این دوره از [[شهر]] حله بودند و سرآمد آنان [[ابنادریس حلی]]، [[محقق حلی]] و [[علامه حلی]] بودند<ref>گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۲۲۷.</ref>. [[تکامل]] تدریجی اجتهاد، [[نظم]] و ترتیب یافتن [[کتب فقهی]]، [[پیشرفت]] فقه مقارن، دقیق، عمیق و پردامنهتر شدن تحقیقات [[فقهی]] و [[نگارش]] آثاری درباره [[اختلاف]] [[علمی]] [[فقهای شیعه]]، از امتیازات این دوره است<ref>گرجی، تاریخ فقه و فقها، ۲۲۸.</ref>. [[عالمان]] این دوره با احاطه بر [[روحیه]] خانهای [[مغول]]، از آن برای محکم کردن پایههای علمی و مذهبی و گسترش [[تمدن اسلامی]] بهره بردند. خدمات آنان در [[ایران]] و [[ارتباط]] ([[شهید اول]]) با [[ایرانیان]]، سبب [[تحول فکری]] و [[فرهنگی]] در ایران شد و [[مردم]] با [[آگاهی]] و [[شناخت]]، آماده پذیرش [[مکتب تشیع]] و [[سیره]] [[اهلبیت]]{{ع}} شدند و صفویان این [[آمادگی]] و درخواست را در حد کمال پاسخ گفتند و [[مذهب تشیع]] در ایران به رسمیت رسید<ref>ذبیحزاده، مرجعیت و سیاست، ۱/۳۱۶.</ref>.
| |
|
| |
| در دوره [[صفویه]]، نخستین رساله عملی [[فارسی]] به نام جامع عباسی، به قلم [[شیخ بهایی]] نوشته شد<ref>ذبیحزاده، مرجعیت و سیاست، ۱/۳۵۱؛ تبرائیان، نهاد مرجعیت شیعه، ۷.</ref>. قدرت معنوی [[مجتهدان]] در این دوره، بهطور چشمگیری افزایش یافت و همتراز [[قدرت حکومت]] شد<ref>جعفریان، دین و سیاست در دوره صفوی، ۳۸.</ref>. از [[مراجع]] و فقهای بزرگ این دوره میتوان به [[محمد بن حسین عاملی]] معروف به [[شیخ بهایی]]، [[محمد تقی مجلسی]] و [[محمد باقر مجلسی]] و [[مقدس اردبیلی]]، اشاره کرد<ref>ذبیحزاده، مرجعیت و سیاست، ۱/۳۵۵ و ۳۶۳.</ref>. همکاری [[علما]] و مراجع آن [[زمان]] با [[حاکمان]] صفوی، این همکاری نه برای طمعهای [[دنیوی]]، بلکه برای [[خدمت]] به [[اسلام]] و [[ترویج]] [[مذهب]] و [[تربیت]] [[انسانها]] و حاکمان آن دوره، با بهرهبرداری از [[قدرت]] بود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۴۰ و ۸/۴۳۷.</ref>. مرجعیت در دوره قاجار، نقش پُررنگتری در رخدادها و تحولات اجتماعیسیاسی ایفا کرد که شاخصترین آن، [[مخالفت]] با [[قرارداد]] رژی و [[تحریم تنباکو]] از سوی میرزامحمدحسن شیرازی و واکنش به اشغال [[کشورهای اسلامی]] و حضور برخی از [[مراجع]] در جبهههای [[نبرد]] بود<ref>تبرائیان، نهاد مرجعیت شیعه، ۷–۸.</ref>. نهاد مرجعیت که در آغاز منطقهای و غیر متمرکز بود، بهتدریج به صورت یک نهاد متمرکز در [[جهان تشیع]] درآمد.
| |
|
| |
| فقهای شیعه پس از [[غیبت امام]] [[معصوم]]{{ع}} و در رویارویی با مسائل و پرسشهای [[فقهی]] جدید [[اقدام]] به [[نگارش]] کتابهایی با عنوان «[[اسئله و اجوبه (کتاب)|اسئله و اجوبه]]» کردند. این کتابها متناسب با شرایط و مقتضیات زمانی [[تغییر]] کردند و تبدیل به [[رسالههای عملیه]] شدند. برخی از این رسالهها، [[جامعیت]] داشتند و همه [[ابواب فقه]] را دربر میگرفتند؛ اما در بعضی دیگر تنها به مسائل فردی و [[عبادی]] پرداخته میشد<ref>مجموعه من الباحثین، آراء فی المرجعیه الشیعیه، ۴۸۲–۴۸۴.</ref>.<ref>[[حسین صالحی|صالحی، حسین]]، [[مرجعیت (مقاله)|مقاله «مرجعیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص۱۹۲ ـ ۱۹۹.</ref>
| |
|
| |
| == [[شأن]] و جایگاه ==
| |
| در [[دوران غیبت کبری]]، مرجعیت [[مردم]] در [[امور دینی]] بر عهده [[فقیه]] واجد شرایط به عنوان [[نایب عام]] [[امام]] معصوم{{ع}} گذاشته شده است. [[گزینش]] [[فقیه]] برای مرجعیت بر عهده خود [[مسلمانان]] است<ref>صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ۲/۴۸۴؛ اخلاقی، شکلگیری سازمان روحانیت شیعه، ۱۹۹ـ۲۰۰.</ref>. مرجعیت در طول [[تاریخ]] خود خدمات ارزندهای به [[اسلام]] و مسلمانان به صورت عام و به [[اهل بیت]]{{ع}} به صورت خاص کرده و از [[عقاید]]، [[ارزشها]] و مفاهیم [[اسلام اصیل]]، [[محافظت]] کرده است<ref>حکیم، المرجعیهٔ الدینیه، نجف اشرف، ۲۴–۲۵.</ref>. این نهاد در تاریخ هزارساله خود با [[استقلال]] از [[حکومتها]]، همواره تکیهگاه [[مردم]] در مقاطع حساس و حرکتهای مردمی بوده است<ref>روحبخش، میراث مرجعیتی آیتالله بروجردی و نهضت امام خمینی، ۴۳/۱۱۹.</ref>.<ref>[[حسین صالحی|صالحی، حسین]]، [[مرجعیت (مقاله)|مقاله «مرجعیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص۱۹۲ ـ ۱۹۹.</ref>
| |
|
| |
| == ویژگیها و [[وظایف]] ==
| |
| [[فقها]] برای مرجعیت [[تقلید]]، شرایطی مانند [[بلوغ]]، [[عقل]]، [[شیعه]] و مرد بودن، [[عدالت]]، حریصنبودن بر جاه و مقام [[دنیوی]] و [[اعلمیت]] را لازم میدانند<ref>امام خمینی، توضیح المسائل، ۱–۲؛ امام خمینی، تحریرالوسیله، ۱/۷–۸.</ref> و معتقدند فقیه و [[مجتهد]] جامع شرایط، باید [[دینشناس]] به تمام معنای کلمه باشد<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۷۸.</ref> و ضمن [[تسلط]] بر مسائل [[زمان]] خود، مسائل [[سیاسی]] را نیز بهخوبی بشناسد و با [[حیله]] و تزویر [[فرهنگ]] [[حاکم]] بر [[جهان]] آشنا باشد. با توجه به نقش زمان و شرایط در [[تغییر]] و [[تحول]]، زمان و مکانشناسی در کنار [[خلوص]]، [[تقوا]] و [[زهد]] [[شایسته]]، از مهمترین ویژگیهای مرجعیت میدانند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۹.</ref>.<ref>[[حسین صالحی|صالحی، حسین]]، [[مرجعیت (مقاله)|مقاله «مرجعیت»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام خمینی]]، ج۹، ص۱۹۲ ـ ۱۹۹.</ref>
| |
|
| |
|
| == جستارهای وابسته == | | == جستارهای وابسته == |