تشویق به علماندوزی در سیره پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = تشویق به علماندوزی | | موضوع مرتبط = تشویق به علماندوزی | ||
| عنوان مدخل = تشویق به علماندوزی | | عنوان مدخل = تشویق به علماندوزی | ||
| مداخل مرتبط = [[تشویق به علماندوزی در سیره پیامبر خاتم]] | | مداخل مرتبط = [[تشویق به علماندوزی در سیره پیامبر خاتم]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[علم]]، در لغت به معنای دانستن و نقیض آن، [[جهل]] است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۴۱۷ و خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج ۲، ص ۱۵۲.</ref>. در مفردات آمده است که [[علم]]، دریافتن [[حقیقت]] شیء است <ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص ۵۸۰.</ref>. [[دانش]]، در [[حقیقت]]، نوری است که در پرتو آن، [[انسان]]، [[جهان]] را آنگونه که هست میبیند و جایگاه خود را در هستی مییابد. [[نور]] [[دانش]]، مراتبی دارد که بالاترین آن [[انسان]] را هم با راه [[تکامل]] آشنا میکند و هم او را در این مسیر حرکت میدهد و به مقصد اعلای [[انسانیت]] میرساند؛ از اینرو، در [[سیره معصومین]] و به ویژه [[سیره]] [[نبی اکرم]] {{صل}} بر [[علم]] و [[علم]] آموزی بسیار تأکید و از آن به شایستگی تجلیل شده است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۹۷.</ref>. | |||
== [[تشویق]] [[پیامبر]] {{صل}} به [[علم]] آموزی == | == [[تشویق]] [[پیامبر]] {{صل}} به [[علم]] آموزی == | ||
در [[احادیث]] [[نقل]] شده از [[رسول اکرم]] {{صل}} به موارد بسیاری در این باره اشاره شده است که در ادامه به نمونههایی اشاره میشود: | |||
== طلب [[علم]] == | == طلب [[علم]] == | ||
[[رسول خدا]] {{صل}} طلب [[علم]] را نزد [[خدا]] از [[نماز]]، [[روزه]] و [[حج]] [[برتر]] دانسته و فرموده است<ref>المتقی الهندی، کنز العمال، ج ۱۰، ص ۱۳۱.</ref>: "یک ساعت [[علم]] اندوزی، از [[عبادت]] در [[دل]] شب بهتر و یک روز [[علم]] اندوزی از سه ماه روزهداری بهتر است"<ref>جلال الدین سیوطی، الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۱۳۲ و کنز العمال، ج ۱۰، ص ۱۳۱.</ref>. [[پیامبر خدا]] {{صل}} طلب [[علم]] را بر هر [[زن]] و مرد مسلمانی [[واجب]] میدانست<ref>کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۳۰؛ حسن بن ابی الحسن دیلمی، اعلام الدین، ص ۸۱ و همو، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۶۵.</ref> و آن را کفاره گناهان گذشته شخص معرفی میکرد<ref>الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۶۲۱، عبداللّه بن بهرام الدارمی، سنن، ج ۱، ص ۱۳۹؛ شیخ صدوق، الامالی، ص ۶۰ و محمد بن حسن فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ج۱، ص۸.</ref> و میفرمود: "[[ملائکه]]، بالهای خود را برای طالب [[علم]] پهن میکنند"<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۴؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۸۴ و امالی صدوق، ص ۶۰.</ref>. | |||
همچنین [[روایت]] شده است که [[رسول خدا]] {{صل}} ضمن بیان خطبهای غرّا درباره طلب [[علم]] و [[علم]] آموزی، چنین فرمود: "طلب [[علم]] بر هر مسلمانی [[واجب]] است. پس آن را در جایگاهش طلب کنید و از اهلش بگیرید؛ به درستی که یادگیری در [[راه خدا]]، [[نیکی]] و طلبش، [[عبادت]] و مباحثه درباره آن [[تسبیح]] و عمل به آن، [[جهاد]] و [[آموزش]] آن به کسی که آن را نمیداند، [[صدقه]] و بذل آن به اهلش مایه نزدیکی به خداست؛ چرا که [[دانش]]، نشان دهنده [[حلال]] و [[حرام]] است و به جویندهاش، راه [[بهشت]] را مینمایاند و در [[وحشت]]، مونس است و در تنهایی، همراه و در [[خوشی]] و ناخوشی، [[راهنما]] و سلاحی بر ضد [[دشمنان]] و زیوری برای همدلان است. | |||
[[خداوند]] کسانی را با آن بزرگ میدارد و آنها را [[پیشوایان]] خیر و [[نیکی]] قرار میدهد که دیگران به ایشان [[اقتدا]] میکنند و بر اعمالشان مینگرند و از آثارشان اقتباس میشود و [[فرشتگان]] به [[دوستی]] با آنها رغبت میورزند و با بال هایشان آنها را در [[نماز]] لمس میکنند و هر چیزی حتی ماهیان و جانوران دریاها و درندگان و چهارپایان خشکی برای آنها ن [[آمرزش]] میطلبد؛ چرا که دانش، حیات [[دلها]] و [[روشنایی]] دیدگان در برابر [[نابینایی]] و [[توانایی]] پیکرها در برابر [[ناتوانی]] است، [[خدا]] حاملان [[دانش]] را به جایگاههای برگزیدگان میرساند و مجالس [[نیکان]] را در [[دنیا]] و [[آخرت]] به آنها ارزانی میدارد. [[خداوند]] با [[دانش]]، [[اطاعت]] و پرستیده میشود و با [[دانش]] است که [[خدا]] شناخته و یگانه دانسته میشود و با [[دانش]] است که پیوند میان [[خویشاوندان]] صورت میگیرد و [[حلال]] و [[حرام]] شناخته میشود. [[دانش]]، پیشوای عمل و عمل، پیرو آن است. [[خداوند]] آن را به [[نیک]] بختان [[الهام]] میکند و تیره بختان را از آن [[محروم]] میدارد <ref>ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۶۵ و شیخ طوسی، الامالی، ص ۴۸۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۹۷ ـ ۲۹۸.</ref> | |||
== [[فضیلت]] [[عالمان]] == | == [[فضیلت]] [[عالمان]] == | ||
[[رسول خدا]] {{صل}} [[علما]] را امینان [[خدا]]<ref>کنز العمال، ج ۱۰، ص ۱۳۴ و ابن سلامه، مسند الشهاب، ج ۱، ص ۱۰۰.</ref>، [[وارثان]] [[انبیا]]<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۴؛ امالی صدوق، ص ۶۰ و من لا یحضره الفقیه، ص ۳۸۴.</ref> و نزدیکترین افراد به [[پیامبران]] دانسته<ref>کنزالعمال، ج ۱۰، ص ۱۳۴ و الهیثمی، مجمع الزوائد، ص ۱۲۶.</ref>، [[مسلمانان]] را به [[تعظیم]] و [[تکریم]] [[علما]] توصیه میکرد و میفرمود: "[[دانشمندان]] را گرامی بدارید؛ زیرا ا آنان [[وارثان]] انبیایند؛ پس هر که آنان را گرامی بدارد، [[خدا]] و پیامبرش را گرامی داشته است"<ref>الجامع الصغیر، ج ۱، ص ۲۱۲.</ref>. [[نبی اکرم]] {{صل}} نگریستن به چهره عالم را [[عبادت]]<ref>ابن ابی جمهور، عوالی اللآلی، ج ۴، ص ۷۳؛ امالی طوسی، ص ۴۵۴ و محمد بن محمد کوفی، الجعفریات، ص ۱۹۴.</ref> و مدادشان را [[افضل]] از [[خون]] [[شهدا]] دانسته است<ref>امالی طوسی، ص ۵۲۱؛ امالی صدوق، ص ۱۶۸ و کنز العمال، ج ۱۰، ص ۱۴۱.</ref>. [[فرستاده خدا]] {{صل}} [[فضل]] عالم بر غیر عالم را مانند [[فضیلت]] [[پیامبر]] {{صل}} بر امتش<ref>الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> و [[علما]] [[ستارگان]] مانند [[ستارگان]] [[آسمان]] دانسته است که افرادی به [[کمک]] آنها راه را مییابند و همین که [[ستارگان]] ناپدیدشدند، ممک است، [[هدایت]] یافتگان نیز راه را گم کنند<ref>مسند ابن حنبل، ج ۳، ص ۱۵۷؛ شهید ثانی، منیة المرید، ص ۱۰۴ و مجمع الزوائد، ص ۱۲۱.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۹۹.</ref> | |||
== [[حقیقت علم]] از نظر [[رسول اکرم]] {{صل}} == | == [[حقیقت علم]] از نظر [[رسول اکرم]] {{صل}} == | ||
[[حقیقت علم]] و [[معرفت]]، نوری است که [[انسان]] را در جهت بهروزی و [[تکامل]] قرار میدهد. خطر بزرگی که امروز، [[جامعه بشری]] را تهدید میکند، این است که پوسته [[علم]] و [[معرفت]] رشد کرده؛ اما با جدا شدن از مغز و [[حقیقت]] آن، جهت و [[فلسفه]] واقعی خود را از دست داده است؛ از اینرو، از [[علم]] در مسیر [[انحطاط]] [[انسان]] استفاده میشود. | |||
[[رسول]] [[اسلام]] {{صل}} با توجه به این [[حقیقت]]، علومی را [[شایسته]] فراگیری و [[آموختن]] میدانست که آموختنش سبب [[تقرب به خدا]] و بیرغبتی به [[دنیا]] شود. آن حضرت میفرمود: هر کس بر [[دانش]] او افزوده شود و بیرغبتی او به [[دنیا]] افزایش نیابد، دوری اش از [[خدا]] بیشتر خواهد شد. <ref>{{متن حدیث|مَنِ ازْدَادَ عِلْماً وَ لَمْ تَزْددْ فِي الدُّنْيَا زُهْداً لَمْ يَزْدَدْ مِنَ اللَّهِ إِلَّا بُعْداً}}؛ اعلام الدین، ص ۸۱؛ الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۵۶۴ و کنز العمال، ج ۱۰، ص ۱۹۳.</ref>؛ چنین [[علمی]] از نظر [[رسول خدا]] {{صل}} از حضور در تشییع جنازه [[مؤمن]]، بهتر و از قرائت کل [[قرآن]]، والاتر است<ref>تاج الدین شعیری، جامع الاخبار،، ص ص ۳۷ - ۳۸.</ref>. | |||
در نظر ایشان، [[علمی]] سودمند است که زمینه کمال فرد را فراهم آورد؛ نه [[علمی]] که دانستن یا ندانستنش، سود و زیانی برای فرد نداشته باشد؛ [[نقل]] شده است، روزی [[پیامبر]] {{صل}} به [[مسجد]] وارد شده و دید که عدهای دور مردی جمع شده اند؛ پس فرمود: "چه خبر است؟" گفتند: "مردی است بسیار [[دانا]]"؛ فرمود: "به چه چیز؟" گفتند: "به نسبهای [[مردم]] و ایام [[جاهلیت]] و اشعار آنها"؛ [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "دانشی است که سودی نمیبخشد و ندانستنش زیانی نمیرساند"<ref>الکافی، ج۱، ص۳۲؛ امالی صدوق، ص۲۶۷-۲۶۸ و شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص۱۴۱.</ref>. | |||
از نظر [[نبی اکرم]] {{صل}} [[علم]] باید در راه [[سعادت]] و بهروزی شخص به کار گرفته شود و ایشان [[علمی]] را که برای به دست آوردن [[منافع]] مادی حاصل شود، [[علمی]] نمیداند که در [[آخرت]] دستگیر فرد شود و [[سعادت]] او را تضمین کند: {{متن حدیث|مَنْ طَلَبَ الْعِلْمَ يُرِيدُ بِهِ حَرْثَ الدُّنْيَا لَمْ يَنَلْ حَرْثَ الْآخِرَةِ}}<ref>ورام بن ابی فراس، مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۶ و ابوالفتح کراجکی، کنزالفوائد، ج۲، ص۱۰۸.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۲۹۹ ـ ۳۰۰.</ref> | |||
== [[تشویق]] به [[آموزش]] [[علم]] == | == [[تشویق]] به [[آموزش]] [[علم]] == | ||
[[نبی]] [[خدا]] {{صل}} [[آموزش]] [[علم]] را امری [[پسندیده]] معرفی میکرد و افراد را از [[کتمان]] [[علم]] بر حذر میداشت. آن حضرت، نشر و [[آموزش]] [[علوم]] را [[بهترین]] صدقات دانسته و فرموده است: "[[مردم]]، صدقهای همچون نشر [[دانش]] ندادهاند"<ref>منیة المرید، ص۱۰۵؛ مجمع الزوائد، ص۱۶۶ و الطبرانی، المعجم الکبیر، ج۷، ص۲۳۱.</ref>. همچنین میفرمود: "هر که [[علمی]] بیاموزد و دیگران از [[علم]] او استفاده کنند، همپای [[ثواب]] آن شخص، به این عالم، [[ثواب]] میدهند<ref>الطبرانی، مسند الشامیین، ج ۳، ص ۲۶۳؛ مسند الشهاب، ج ۱، ص ۱۸۸ و الجامع الصغیر، ج ۲، ص ۱۸۵.</ref> و هر کس [[علم]] را از اهلش مخفی نگه دارد، این [[علم]] در [[روز قیامت]]، افساری از [[آتش]] میشود و بر صورت آن عالم مینشیند"<ref>علامه حلی، نهج الحق و کشف الصدق، ص۳۷ و کنزالعمال، ج۱۰، ص۲۱۶.</ref>. | |||
[[رسول]] [[اسلام]] {{صل}} سپردن [[دانش]] به نااهل را عامل [[تباهی]] آن [[علم]] دانسته<ref>الجامع الصغیر، ج۱، ص۷؛ کنزالعمال، ج۱۰، ص۱۸۴ و مجموعه ورام، ج۲، ص۱۱۹.</ref> و [[مسلمانان]] را به [[نوشتن]] [[علوم]] و دانسته هایشان [[تشویق]] کرده و فرموده باشد است: "هرگاه [[مؤمن]] بمیرد و یک و ورق از او به جای ماند که [[علمی]] بر آن نوشته شده باشد، آن ورقه در [[روز قیامت]] بین او و بین [[آتش]] حائل میشود و [[خدا]] برای هر حرفی که بر آن کاغذ نوشته شده است، شهری که هفت برابر [[زمین]] و وسیعتر از دنیاست، به او عطا میکند"<ref>شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۹۶ و امالی صدوق، ص۳۷.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۳۰۰ ـ ۳۰۱.</ref> | |||
== [[نهضت]] [[علمی]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و نقش آن در [[پیشرفت]] [[علمی]] [[مسلمانان]] == | == [[نهضت]] [[علمی]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و نقش آن در [[پیشرفت]] [[علمی]] [[مسلمانان]] == | ||
راه و رسم [[پیامبر]] {{صل}} در تمام دوران رسالتش، گویای تلاش آن حضرت در [[علم]] آموزی و [[خردورزی]] [[مسلمانان]] است. [[رسول خدا]] {{صل}} همگان را به [[فراگیری دانش]] فرا میخواند و بر [[آموزش]] و به ویژه [[آموزش]] [[دینی]] تأکید میورزید؛ به گونهای که میتوان سخنان مکرر [[پیامبر]] {{صل}} درباره [[آموختن]] و [[آموزش]] [[کتاب خدا]] و تلاشهای [[علمی]] پیوسته را از جلوههای [[نهضت]] [[علمی]] [[نبی اکرم]] {{صل}} دانست؛ از اینرو، از همان ابتدای [[بعثت]]، [[آموزش]] [[دین]]، اساس کار آموزشی [[مسلمانان]] بود<ref>روضة الواعظین، ج ۱، ص ۱۲: جامع الاخبار، ص ۳۷ - ۳۸ و... .</ref>. | |||
[[رسول خاتم]] {{صل}} پس از [[هجرت]]، از [[مسجد]] به صورت پایگاهی برای [[آموزش]] در کنار سایر [[امور سیاسی]]، [[نظامی]] و [[اداری]] بهره بردند. [[مسجد]] در زمان [[رسول خدا]] {{صل}} تنها مرکز [[پرستش]] نبود؛ بلکه همهگونه [[تعلیمات دینی]] و [[علمی]] حتی امور مربوط به [[خواندن و نوشتن]] در آن جا صورت میگرفت. شاید یکی از [[اسرار]] این [[کارها]] در [[مسجد]] این بود که [[رهبر]] [[عالی]] [[قدر]] [[اسلام]] میخواست عملا نشان بدهد که [[علم]] و [[ایمان]] با یکدیگر همراهاند و هر کجا که مرکز [[ایمان]] باشد، آن جا باید مرکز [[دانش]] نیز باشد. | |||
* [[عبداللّه بن سعید بن عاص]] به [[فرمان پیامبر]] {{صل}} در [[مدینه]] به [[مردم]]، [[خواندن و نوشتن]] میآموخت <ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج ۲، ص ۸۹ و ابن اثیر، اسدالغابه، ج ۳، ص ۱۵۸.</ref>. از عبادة بن صامت نیز [[نقل]] شده است که میگفت: "من به جمعی از [[اصحاب]] صفه، [[خواندن و نوشتن]] و [[قرآن]] میآموختم"<ref> اسدالغابه، ج ۳، ص۵۶.</ref> | |||
در [[مدینه]] [[پیامبر]] {{صل}} از [[تبعیض]] در امر [[آموزش]] و [[محروم]] کردن استعدادها از [[فراگیری دانش]] خبری نبود و این حرکت همگانی در تحصیل [[علم]] در اوضاع و احوالی عینیت مییافت که در [[جهان]]، در [[فراگیری علم]] دیدگاههای طبقاتی به شدت [[حاکم]] و [[دانش]]، مختص [[توانگران]] و [[ثروتمندان]] بود و محرومان و [[ناتوانان]] در کنار آن همه [[ستم]] که در حقشان صورت میگرفت، از [[فراگیری دانش]] نیز [[محروم]] بودند. از این [[نهضت]] [[علمی]] [[رسول خدا]] {{صل}} در [[مدینه]]، حتی [[زنان]] هم بیبهره نبودند؛ ام سلمیان بن ابی حثمة [[نقل]] میکند، پس از آنکه به عدهای از [[زنان]] [[مدینه]]، [[خواندن و نوشتن]] آموخته بود، [[پیامبر]] {{صل}} به وی [[دستور]] داد که به برخی [[زنان]] مانند [[حفصه]] [[قرآن]] نیز بیاموزد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۶۹ و بلاذری، فتوح البلدان، ص ۴۵۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۰۲.</ref>. | |||
* [[عبداللّه بن سعید بن عاص]] به [[فرمان پیامبر]] {{صل}} در [[مدینه]] به [[مردم]]، [[خواندن و نوشتن]] میآموخت <ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابه، ج ۲، ص ۸۹ و ابن اثیر، اسدالغابه، ج ۳، ص ۱۵۸.</ref>. از عبادة بن صامت نیز [[نقل]] شده است که میگفت: "من به جمعی از [[اصحاب]] صفه، [[خواندن و نوشتن]] و [[قرآن]] میآموختم"<ref> اسدالغابه، ج ۳، ص۵۶.</ref>. | |||
شور و [[اشتیاق]] [[علم]] آموزی به مرتبهای رسیده بود که [[ابوسعید خدری]] میگوید: [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} چون در جایی مینشستند، موضوع صحبتشان [[فقه]] بود. در مجلسشان یا یکی از آنان سورهای میخواند یا به کسی میگفتند: سورهای بخوان"<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۲۸۵.</ref>. | |||
[[رسول خدا]] {{صل}} به [[آموزش و پرورش]] بسیار توجه داشت. آن حضرت به مشرکانی که در [[جنگ بدر]] به [[اسارت]] [[سپاه اسلام]] در آمده بودند و [[توان]] پرداخت دیه [[آزادی]] خود را نداشتند، اعلام کرد که میتوانند با [[آموزش]] [[خواندن و نوشتن]] به ده نفر از [[کودکان]] [[انصار]]، آزاد شوند<ref>همان، ص ۱۶ و تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۱۱۹.</ref>. این عمل باعث شد بسیاری از [[کودکان]] [[مسلمان]]، [[خواندن و نوشتن]] بیاموزند که [[زید بن ثابت]] نیز از آنان بود<ref>همان.</ref>. | |||
در [[مسجد]] [[مدینه]]، حلقههای درس و بحث تشکیل میشد و آن حضرت یا خود، آنها را برگزار میکرد و یا در جمع آنها شرکت و [[مردم]] را برای حضور در این حلقهها [[تشویق]] میکرد. [[اصحاب]]، پس از [[نماز]]، حلقه حلقه، دور حضرت یا دور هم مینشستند و [[قرآن]] میخواندند و [[واجبات]] و [[مستحبات]] [[دین]] را میآموختند<ref>ابو یعلی، مسند، ج ۷، ص ۱۲۹.</ref>. این جلسات در [[مسجد]] [[مدینه]] به قدری جالب بود که [[نمایندگان]] [[قبیله]] ثقیف از دیدن این منظره سخت تکان خوردند و از کوشش [[مسلمانان]] در [[فراگیری احکام]] و [[معارف]] انگشت تعجب به دندان گرفتند<ref>جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ص ۴۴۰.</ref>. | |||
از [[عبداللّه بن عمروعاص]] [[روایت]] شده است که روزی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[مسجد]] خود دو مجلس را دید و فرمود: "هر دو خوب است و یکی بهتر است؛ چرا که آنان [[دعا]] میکنند و [[خدا]] را میخوانند و اگر [[خدا]] بخواهد به ایشان عطا میکند و اگر بخواهد منع میکند؛ اما اینان [[علم]] [[دین]] میآموزند و به [[جاهل]] میآموزانند و من معلّم [[مبعوث]] شدهام." پس حضرت در حلقه اهل [[علم]] نشست<ref>سنن الدارمی، ج ۱، ص ۹۹ ۔ ۱۰۰ و ابن ماجه، سنن، ج ۱، ص ۸۳.</ref>. | |||
[[رسول خدا]] {{صل}} در پی آن بود که [[دانش]] را در همه سرزمینها نشر دهد؛ از اینرو، به فرستادگانی که به مناطق مختلف گسیل میداشت، توصیه و تأکید میکرد که در بسط [[دانش]]، به ویژه [[علوم دینی]] بکوشند. آن حضرت به معاذ بن جبل - هنگامی که او را به سوی [[یمن]] میفرستاد - فرمود: "ای معاذ، به آنان، [[کتاب خدا]] را بیاموز و آنها را با [[اخلاق نیکو]] [[تربیت]] کن... پس آموزگاران را در میان آنها بپراکن!"<ref>حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۵ - ۲۶.</ref>.<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص۳۰۱ ـ ۳۰۳.</ref> | |||
== خاتمه == | == خاتمه == | ||
اندکی بعد، [[نهضت]] [[علمی]] [[رسول خدا]] {{صل}} به ثمر نشست و [[اصحاب]] ایشان با استفاده از محضر پربار [[علمی]] آن حضرت توانستند شاگردانی [[تربیت]] کنند که بسیاری از آنها [[پیشرفت]] [[علمی]] [[مسلمانان]] را رقم زدند؛ که از این افراد میتوان به [[ابوالاسود دوئلی]]، [[ابن عباس]] و... اشاره کرد<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی| حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۳۰۳.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |