اسم مستأثر در حدیث: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
تعبیر {{متن حدیث|حَرْفٌ وَاحِدٌ}} در این روایت، شاید عبارت دیگر {{متن قرآن|عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ}} است که در [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي...}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است.».. سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> آمده است. در این [[آیه]]، در عین تجلیل از مقام [[آصف]] و [[ستایش]] وی، به ناچیزی و کمی این موهبت [[علمی]]، نسبت به مجموع [[علم کتاب]] اشاره دارد. | تعبیر {{متن حدیث|حَرْفٌ وَاحِدٌ}} در این روایت، شاید عبارت دیگر {{متن قرآن|عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ}} است که در [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي...}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت میآورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است.».. سوره نمل، آیه ۴۰.</ref> آمده است. در این [[آیه]]، در عین تجلیل از مقام [[آصف]] و [[ستایش]] وی، به ناچیزی و کمی این موهبت [[علمی]]، نسبت به مجموع [[علم کتاب]] اشاره دارد. | ||
از این مطلب نکته دیگری روشن میشود که شاید مراد از هفتاد و دو حرف از [[اسم اعظم]] که نزد [[ائمه]] {{عم}} است، {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}} باشد که در آیه {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> آمده است. در [[تفاسیر]] [[روایی]] آمده که مراد از کسی که علم کتاب نزد او است، [[امام علی]] {{ع}} است. در نتیجه استفاده میشود که مراد از هفتاد و سه حرف اسم اعظم، حرف متعارف نیست، بلکه [[علوم]] و حقایق الهی است که کمترین نمود آن حرف است و این علوم، طبق این [[روایت]]، هفتاد و سه است که یکی از آن نزد [[آصف بن برخیا]]، [[وزیر]] [[حضرت سلیمان]] بود و هفتاد و دوتای آن نزد ائمه {{عم}} است و آخرین آن، [[اسم مستأثر]] است که مخصوص [[خدا]] است؛ پس اسم مستأثر، [[علم]] ویژهای خواهد بود. همانگونه که ملاحظه شد، در این روایت، اسم مستأثر و ماهیت آن به طور | از این مطلب نکته دیگری روشن میشود که شاید مراد از هفتاد و دو حرف از [[اسم اعظم]] که نزد [[ائمه]] {{عم}} است، {{متن قرآن|عِلْمُ الْكِتَابِ}} باشد که در آیه {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}<ref>«و کافران میگویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.</ref> آمده است. در [[تفاسیر]] [[روایی]] آمده که مراد از کسی که علم کتاب نزد او است، [[امام علی]] {{ع}} است. در نتیجه استفاده میشود که مراد از هفتاد و سه حرف اسم اعظم، حرف متعارف نیست، بلکه [[علوم]] و حقایق الهی است که کمترین نمود آن حرف است و این علوم، طبق این [[روایت]]، هفتاد و سه است که یکی از آن نزد [[آصف بن برخیا]]، [[وزیر]] [[حضرت سلیمان]] بود و هفتاد و دوتای آن نزد ائمه {{عم}} است و آخرین آن، [[اسم مستأثر]] است که مخصوص [[خدا]] است؛ پس اسم مستأثر، [[علم]] ویژهای خواهد بود. همانگونه که ملاحظه شد، در این روایت، اسم مستأثر و ماهیت آن به طور اجمال مشخص شد. | ||
دوم: [[علامه مجلسی]] در [[بحارالانوار]] میفرماید: {{متن حدیث|فِقْهُ الرِّضَا، قَالَ {{ع}}:... اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكَ وَ مِنْكَ وَ بِعَبْدِكَ الَّذِي جَعَلْتَهُ سَفِيراً بَيْنَكَ وَ بَيْنَ خَلْقِكَ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ نُورِكَ وَ نَفَخْتَ فِيهِ مِنْ رُوحِكَ وَ اسْتَوْدَعْتَهُ فِيهِ مِنْ عِلْمِكَ وَ عَلَّمْتَهُ مِنْ كِتَابِكَ وَ أَمِنْتَهُ عَلَى وَحْيِكَ وَ اسْتَأْثَرْتَهُ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ لِنَفْسِكَ ثُمَّ اتَّخَذْتَهُ حَبِيباً وَ نَبِيّاً وَ خَلِيلًا}}<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۸۴، ص۶۲ (بیروت، داراحیاء) / ج۸۷، ص۶۲ (تهران، چاپ اسلامیه).</ref>. | دوم: [[علامه مجلسی]] در [[بحارالانوار]] میفرماید: {{متن حدیث|فِقْهُ الرِّضَا، قَالَ {{ع}}:... اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِكَ وَ مِنْكَ وَ بِعَبْدِكَ الَّذِي جَعَلْتَهُ سَفِيراً بَيْنَكَ وَ بَيْنَ خَلْقِكَ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ نُورِكَ وَ نَفَخْتَ فِيهِ مِنْ رُوحِكَ وَ اسْتَوْدَعْتَهُ فِيهِ مِنْ عِلْمِكَ وَ عَلَّمْتَهُ مِنْ كِتَابِكَ وَ أَمِنْتَهُ عَلَى وَحْيِكَ وَ اسْتَأْثَرْتَهُ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ لِنَفْسِكَ ثُمَّ اتَّخَذْتَهُ حَبِيباً وَ نَبِيّاً وَ خَلِيلًا}}<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۸۴، ص۶۲ (بیروت، داراحیاء) / ج۸۷، ص۶۲ (تهران، چاپ اسلامیه).</ref>. |