خیانت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←منابع
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
===خیانت به خود=== | ===خیانت به خود=== | ||
در آغاز [[نزول]] [[حکم]] [[روزه]]، آمیزش با [[زنان]] در شبهای [[ماه رمضان]] [[حرام]] بود<ref>التبیان، ج ۲، ص۱۳۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۲۷۸.</ref> و پس از مدتی این حکم [[نسخ]] شد: {{متن قرآن|أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ ٱلصِّيَامِ ٱلرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَآئِكُمْ}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۸۷.</ref>؛ اما در [[زمان]] ثبوت حکم، برخی چون [[عمر]]<ref>جامعالبیان، ج ۲، ص۲۲۵ ـ ۲۲۷؛ تفسیر جلالین، ص۳۲؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۱۹۷.</ref> از آن [[سرپیچی]] کردند. [[قرآن کریم]] سرپیچی آنان را خیانت به خودشان مینامد: {{متن قرآن|عَلِمَ ٱللَّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَكُمْ}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۸۷.</ref><ref>روضالجنان، ج ۳، ص۵۲؛ فتح القدیر، ج ۱، ص۲۱۴.</ref>؛ نیز [[خدا]] برخی از [[مسلمانان]] را [[خائن]] به خود نامیده است: {{متن قرآن|وَلَا تُجَـٰدِلْ عَنِ ٱلَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنفُسَهُمْ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًۭا}}<ref>«و از آنان که به خویش خیانت میورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.</ref><ref>التبیان، ج ۳، ص۳۱۶ ـ ۳۱۸.</ref>. گرچه بعضی از [[مفسران]] خیانت به خویشتن را در این [[آیه]] خیانت برخی از مسلمانان به برخی دیگر دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۱۶۳؛ روض الجنان، ج ۶، ص۱۰۵؛ تفسیر مراغی، ج ۵، ص۱۴۹.</ref>، بسیاری از مفسران<ref>الکشاف، ج ۱، ص۵۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۴، ص۲۱۳؛ الصافی، ج ۱، ص۴۹۷.</ref> مراد از آن را مانند آیه ۱۸۷ بقره<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۳۱۵؛ زبدهالتفاسیر، ج ۱، ص۳۰۸؛ روحالبیان، ج ۱، ص۳۷۲.</ref>خیانت شخص به خویشتن با [[ارتکاب گناه]] و [[معصیت]] دانستهاند؛ زیرا [[گناه]] سبب کاهش بهره نفس از خیر و [[ثواب]] میشود<ref>جوامعالجامع، ج ۱، ص۱۰۵.</ref> و [[خیانتکار]] را در معرض [[کیفر خدا]] مینهد<ref>المنار، ج ۵، ص۳۹۷ ـ ۳۹۸.</ref>. در دو آیه یاد شده، مشتقهای مصدر اختیان (ثلاثی مزید از خیانت) به معنای [[مبالغه]] در [[خیانت]]<ref>الکشاف، ج ۱، ص۲۳۰؛ زبدهالبیان، ص۲۳۵.</ref> به کار رفتهاند که از آن برداشت میشود [[ارتکاب گناه]] در [[حقیقت]]، [[اصرار]] در خیانت به خود است. برخی اختیان را به [[اراده]] و [[طلب]] خیانت [نه ارتکاب آن]<ref>مفردات، ص۳۰۵، «خون».</ref> و بعضی به خیانت دوسویه<ref>لسان العرب، ج ۱۳، ص۱۴۴؛ مجمعالبحرین، ج ۱، ص۷۱۵، «خون».</ref> معنا کردهاند.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۲۳.</ref>. | در آغاز [[نزول]] [[حکم]] [[روزه]]، آمیزش با [[زنان]] در شبهای [[ماه رمضان]] [[حرام]] بود<ref>التبیان، ج ۲، ص۱۳۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۲۷۸.</ref> و پس از مدتی این حکم [[نسخ]] شد: {{متن قرآن|أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ ٱلصِّيَامِ ٱلرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَآئِكُمْ}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۸۷.</ref>؛ اما در [[زمان]] ثبوت حکم، برخی چون [[عمر]]<ref>جامعالبیان، ج ۲، ص۲۲۵ ـ ۲۲۷؛ تفسیر جلالین، ص۳۲؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۱۹۷.</ref> از آن [[سرپیچی]] کردند. [[قرآن کریم]] سرپیچی آنان را خیانت به خودشان مینامد: {{متن قرآن|عَلِمَ ٱللَّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَكُمْ}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۸۷.</ref><ref>روضالجنان، ج ۳، ص۵۲؛ فتح القدیر، ج ۱، ص۲۱۴.</ref>؛ نیز [[خدا]] برخی از [[مسلمانان]] را [[خائن]] به خود نامیده است: {{متن قرآن|وَلَا تُجَـٰدِلْ عَنِ ٱلَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنفُسَهُمْ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًۭا}}<ref>«و از آنان که به خویش خیانت میورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.</ref><ref>التبیان، ج ۳، ص۳۱۶ ـ ۳۱۸.</ref>. گرچه بعضی از [[مفسران]] خیانت به خویشتن را در این [[آیه]] خیانت برخی از مسلمانان به برخی دیگر دانستهاند<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۱۶۳؛ روض الجنان، ج ۶، ص۱۰۵؛ تفسیر مراغی، ج ۵، ص۱۴۹.</ref>، بسیاری از مفسران<ref>الکشاف، ج ۱، ص۵۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۴، ص۲۱۳؛ الصافی، ج ۱، ص۴۹۷.</ref> مراد از آن را مانند آیه ۱۸۷ بقره<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۳۱۵؛ زبدهالتفاسیر، ج ۱، ص۳۰۸؛ روحالبیان، ج ۱، ص۳۷۲.</ref>خیانت شخص به خویشتن با [[ارتکاب گناه]] و [[معصیت]] دانستهاند؛ زیرا [[گناه]] سبب کاهش بهره نفس از خیر و [[ثواب]] میشود<ref>جوامعالجامع، ج ۱، ص۱۰۵.</ref> و [[خیانتکار]] را در معرض [[کیفر خدا]] مینهد<ref>المنار، ج ۵، ص۳۹۷ ـ ۳۹۸.</ref>. در دو آیه یاد شده، مشتقهای مصدر اختیان (ثلاثی مزید از خیانت) به معنای [[مبالغه]] در [[خیانت]]<ref>الکشاف، ج ۱، ص۲۳۰؛ زبدهالبیان، ص۲۳۵.</ref> به کار رفتهاند که از آن برداشت میشود [[ارتکاب گناه]] در [[حقیقت]]، [[اصرار]] در خیانت به خود است. برخی اختیان را به [[اراده]] و [[طلب]] خیانت [نه ارتکاب آن]<ref>مفردات، ص۳۰۵، «خون».</ref> و بعضی به خیانت دوسویه<ref>لسان العرب، ج ۱۳، ص۱۴۴؛ مجمعالبحرین، ج ۱، ص۷۱۵، «خون».</ref> معنا کردهاند.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۲۳.</ref>. | ||
===خیانت به همنوعان=== | |||
خیانت به همنوعان دارای انواع گوناگونی است که یکی از آنها خیانت درعهد و پیمانهاست؛ مانند پیمانهای دوسویه نظامی واقتصادی [[دولتها]] و [[اقوام]] با یکدیگر. [[قرآن کریم]] در این عرصه، جلوههایی ویژه و برجسته از [[اخلاق اسلامی]] نمایانده است؛ مثلاً به [[مؤمنان]] دستور میدهد که پیمانهای میان خودتان را وسیله [[خدعه]] و [[نیرنگ]] قرار ندهید و به سبب [[مدارا]] با قومی که از [[همپیمانان]] شما برترند، [[عهد]] خود را نشکنید<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَتَّخِذُوٓا۟ أَيْمَـٰنَكُمْ دَخَلًۢا بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌۢ بَعْدَ ثُبُوتِهَا وَتَذُوقُوا۟ ٱلسُّوٓءَ بِمَا صَدَدتُّمْ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَكُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌۭ}} «و سوگندهایتان را (دستمایه) نیرنگی میان خود نسازید مبادا گامی پس از استواری بلغزد و برای آنکه (مردم را) از راه خداوند باز داشتید بدی را بچشید؛ و شما راست عذابی سترگ» سوره نحل، آیه ۹۴.</ref>، بلکه در هر شرایطی به پیمانهای خود [[وفادار]] باشید<ref>جامعالبیان، ج ۸، ص۲۱۹؛ مجمعالبیان، ج ۶، ص۵۹۰.</ref>. به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نیز [[اجازه]] میدهد که اگر از یکی از همپیمانان خود نشانههای پیمانشکنی را دید و از خیانتشان [[بیم]] داشت، بیاعتباری [[پیمان]] پیشین را به آنان اعلام کند و آنگاه چنانچه خواست، با آنان وارد [[کارزار]] شود<ref>الکشاف، ج ۲، ص۲۳۱؛ المبسوط، ج ۲، ص۵۸.</ref>: {{متن قرآن|وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةًۭ فَٱنۢبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَىٰ سَوَآءٍ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلْخَآئِنِينَ}}<ref>«و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمیدارد» سوره انفال، آیه ۵۸.</ref>، چنانکه آن حضرت با [[یهود]] [[بنیقریظه]] ـ که در [[جنگ خندق]] باوجود پیمانشان با [[پیامبر]]{{صل}}، به [[یاری]] [[دشمنان]] او شتافتند ـ چنین کرد<ref>جامعالبیان، ج ۶، ص۳۴، ۳۶.</ref>، پس میتوان گفت که از دیدگاه [[قرآن کریم]] [[خیانت]] به هر شکلی نارواست؛ حتی نباید خیانت پیمانشکنان را با خیانت پاسخ داد و آغاز [[جنگ با دشمن]]، بیاعلام بیاعتباری [[پیمان]] گذشته، خود کاری [[زشت]]، [[ناشایست]] و خیانتی در برابر خیانت است<ref>مجمعالبیان، ج ۴، ص۸۵۰؛ المیزان، ج ۹، ص۱۴۷.</ref>؛ لیکن به گفته برخی [[مفسران]] اینگونه عملکرد، در جایی است که نشانههای پیمانشکنی تنها از طرف مقابل آشکار شوند؛ [یعنی خائنانه پیمانشکنی کند]، پس اگر طرفِ [[همپیمان]] آشکارا پیمان را پایمال کرد، دیگر برای آغاز [[جنگ]] نیازی به [[اعلان]] [[لغو]] [[قرارداد]] نیست، بلکه خود به خود بیاعتبار میشود<ref>تیسیر الکریم الرحمن، ج ۳، ص۱۸۱ ـ ۱۸۲.</ref>. از جلوههای خیانت به دیگران، خیانت با اعضا و رفتارهاست: اعضای [[انسان]] در [[حقیقت]] امانتهایی هستند که [[خدا]] در انسان به [[ودیعت]] نهاده است و برای هریک از آنها وظیفهای [[ایمانی]] گذاشته است که اگر در انجام دادنش خیانت یا [[تعدی]] کند، خدا را با [[ایمان]] ناقص دیدار خواهد کرد<ref>نورالثقلین، ج ۵، ص۵۹؛ بحار الانوار، ج ۶۶، ص۲۷.</ref>؛ مثلاً چشم میتواند نسبت به دیگران، [[امین]] یا [[خائن]] باشد؛ قرآن کریم هشدار میدهد که خدا از خیانت [[چشمها]] [[آگاه]] است: {{متن قرآن|يَعْلَمُ خَآئِنَةَ ٱلْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِى ٱلصُّدُورُ}}<ref>«(خداوند) خیانت چشمها و آنچه را درونها پنهان میدارند میداند» سوره غافر، آیه ۱۹.</ref> خائِنَه به معنای مصدری<ref>مفردات، ص۳۰۵، «خون».</ref> یا اسم مصدری<ref>جامعالبیان، ج ۴، ص۲۱۳.</ref> یا صیغه [[مبالغه]] است، اگر به چیزی اضافه شود<ref>الصحاح، ج ۵، ص۲۱۰۹، «خون».</ref>. خیانت چشمها نگریستن به چیزی است که از دیدن آن [[نهی]] شده<ref>الدرالمنثور، ج ۵، ص۳۴۹.</ref> و به تکرار نگاهها و نگریستن به جایی و [[تظاهر]] به ندیدن [[تفسیر]] شده است<ref>نورالثقلین، ج ۴، ص۵۱۷.</ref>. با توجه به اینکه پنهان بودن در کاربرد واژه خیانت [[غلبه]] دارد، معنای دقیق خیانت [[چشم]]، نگاهی است که برای دیگری آشکار نمیشود؛ یعنی نگریستن دزدانه به آنچه نگاهکردن به آن روا نیست<ref>التبیان، ج ۹، ص۶۶؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص۵۰۲؛ المیزان، ج ۱۷، ص۳۲۱ ـ ۳۲۲.</ref>، بنابراین معنای دوم و سوم، مصداق [[خیانت]] [[چشم]] است؛ اما معنای یکم (نگریستن چشم به آنچه از دیدن آن [[نهی]] شده است) اعم از خیانت چشم است. برپایه برخی [[روایات]]، [[دختر شعیب]]{{ع}} دلیل وصف [[حضرت موسی]]{{ع}} به [[امانت]] را<ref>{{متن قرآن|قَالَتْ إِحْدَىٰهُمَا يَـٰٓأَبَتِ ٱسْتَـْٔجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ ٱسْتَـْٔجَرْتَ ٱلْقَوِىُّ ٱلْأَمِينُ}} «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref> چنین بیان کرد: حضرت موسی{{ع}} چون نمیخواست چشمش حتی به حجم بدن نامحرم بیفتد، به او گفت: از پشت سر من راه برو و راه را به من بنما<ref>جامعالبیان، ج ۱۱، ص۸۰.</ref>. [[دروغگویی]] را نیز میتوان مصداق خیانت زبان دانست. برخی روایات، [[راستگویی]] را امانت و دروغگویی را خیانت شمردهاند<ref>الخصال، ص۵۰۵؛ الدرالمنثور، ج ۳، ص۲۹۱؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص۳۷۹.</ref>. [[اسرار]] دیگران نیز امانتهاییاند که باید به خوبی از آنها [[مراقبت]] کرد. برپایه روایات، یکی از انواع خیانت زبان، [[افشای]] سخنی است که [[برادر دینی]] [[انسان]] به او سپرده و [[کتمان]] آن را خواستار شده است<ref>الدرالمنثور، ج ۵، ص۲۲۶.</ref>. از جمله اقسام خیانت به همنوعان، خیانت در [[امور اقتصادی]] و [[معاملات]] [[اجتماعی]]، مانند [[عقد]] [[ودیعه]]، عاریه و امانتگذاریهای متداول میان [[مردم]] و [[خرید و فروش]] است. [[قرآن کریم]] خیانت در پیمانه یا وزن را [[فساد در زمین]]<ref>{{متن قرآن|وَيَـٰقَوْمِ أَوْفُوا۟ ٱلْمِكْيَالَ وَٱلْمِيزَانَ بِٱلْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا۟ ٱلنَّاسَ أَشْيَآءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا۟ فِى ٱلْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵.</ref> مینامد<ref>تفسیر قرطبی، ج ۹، ص۵۸؛ المیزان، ج ۱۰، ص۳۶۳؛ ج ۱۵، ص۳۱۲؛ ج ۱۶، ص۱۲۶.</ref> و ضمن [[تهدید]] کمفروشان ([[مطفّفین]]) به [[عذاب]] [[آخرت]]: <ref>{{متن قرآن|وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ}} «وای بر کمفروشان!» سوره مطففین، آیه ۱.</ref> آنان را چنین وصف میکند که چون بستانند تمام میستانند و چون پیمانه کنند یا بکشند، [[زیان]] میرسانند: {{متن قرآن|الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ}}<ref>«آنان که چون از مردم پیمانه گیرند تمام پیمایند * و چون پیمانه دهند یا وزن کنند کم نهند،» سوره مطففین، آیه ۲-۳.</ref>، پس [[کمفروشی]] به کمدادن خائنانه پیمانه یا کمکشیدن خائنانه کالا گفته میشود<ref>التبیان، ج۱۰، ص، ۲۹۵.</ref>؛ البته به گفته برخی، واژه مطفِف به کسی گفته میشود که به اندازهای فاحش پیمانه یا وزن را کم گذارد و به مقدار اندک، [[تطفیف]] گفته نمیشود<ref>التبیان، ج ۱۰، ص۲۹۶؛ فقه القرآن، ج ۲، ص۵۵.</ref>. براساس [[روایات]]، [[خدا]] برخی از تاجران را به سبب [[خیانت]] [[عذاب]] میکند<ref>نورالثقلین، ج ۵، ص۷۱.</ref>. از جمله اموری که [[قرآن کریم]] بر آن بسیار تأکید کرده است، [[حفظ حقوق]] [[یتیمان]] و [[اموال]] آنان است و با اشاره به این موضوع که خدا میداند چه کسانی به قصد خیانت و چه اشخاصی به [[نیت]] [[اصلاح]] با یتیمان [[همزیستی]] میکنند، [[مسلمانان]] را از دستدرازی به اموال یتیمان برحذر داشته است<ref>معانی القرآن، ج ۱، ص۱۷۷؛ تفسیر سمعانی، ج ۱، ص۲۲۱.</ref>: {{متن قرآن|وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَٰنُكُمْ وَٱللَّهُ يَعْلَمُ ٱلْمُفْسِدَ مِنَ ٱلْمُصْلِحِ}}<ref> سوره بقره، آیه ۲۲۰.</ref> ورود در جرگه [[ایمان]]، نوعی [[پیمان]] جدید برای مو ٔ نان پدید میآورد که اگر آن را رعایت نکنند، در زمره خائنان درمیآیند؛ مثلاً در [[دین مبین اسلام]] به ویژه در [[مکتب اهل بیت]]{{عم}} ترک خیانت به [[برادر دینی]] یکی از [[حقوق]] [[برادری دینی]] دانسته شده؛ تا جایی که خیانت به برادر دینی، هم جرمش نسبت به خیانت به دیگران سنگینتر است و هم سبب [[گسستن]] رشته برادری دینی و [[ولایت]] [[ایمانی]] میان آنها میشود<ref>نورالثقلین، ج ۵، ص۸۶.</ref>؛ همچنین اگر مؤمنی از [[نصیحت]] [[برادر]] [[مؤمن]] در موارد لازم یا از [[یاری]] او هنگام یاری خواهیاش دریغ ورزد، به تعبیر [[روایات اسلامی]]، نه تنها به آن [[مؤمن]]، به [[خدا]] و [[رسول]] او هم [[خیانت]] کرده است<ref>الکافی، ج ۲، ص۳۶۲ ـ ۳۶۳، ۳۶۷.</ref>، چون [[جامعه]] [[ایمانی]] [[امت]] واحدی را تشکیل میدهند که خیانت به هر عضو آن، خیانت به همه پیکر جامعه است. | |||
از دیگر مصادیق خیانت به همنوعان، خیانت در [[دانش]] و [[قدرت]] است: برخی [[دانشها]] امانتیاند که [[انسان]] باید به [[درستی]] از آن نگهداری کند و در [[زمان]] مناسب آنها را به اهلش بازگرداند، و گرنه خیانت کرده است. [[بیان معارف]] [[دینی]] و جلوگیری از [[بدعتها]] [[وظیفه]] [[دانشمندان]] [[دین]] است، از اینرو در [[قرآن کریم]] [[کتمان]] [[معارف]] آسمانی از سوی دانشمندان [[اهل کتاب]]، خیانتی بزرگ و سزاوار [[خشم]]، [[عذاب]] و [[لعنت الهی]] دانسته شده است: {{متن قرآن|إِنَّ ٱلَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَآ أَنزَلْنَا مِنَ ٱلْبَيِّنَـٰتِ وَٱلْهُدَىٰ مِنۢ بَعْدِ مَا بَيَّنَّـٰهُ لِلنَّاسِ فِى ٱلْكِتَـٰبِ أُو۟لَـٰٓئِكَ يَلْعَنُهُمُ ٱللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ ٱللَّـٰعِنُونَ}}<ref>«خداوند و لعنتکنندگان، کسانی را لعنت میکنند که برهانها و رهنمودی را که فرو فرستادیم، پس از آنکه در کتاب (تورات) برای مردم روشن کردیم، پنهان میدارند» سوره بقره، آیه ۱۵۹.</ref> در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} نیز خیانت در دانش شدیدتر از خیانت در [[مال]] دانسته شده است <ref>بحارالانوار، ج ۲، ص۶۸.</ref>؛ همچنین از دیدگاه [[اسلامی]]، قدرت امانتی است که انسان باید به درستی آن را [[پاس]] بدارد و در زمان مناسب آن را به اهلش بازگرداند. براساس پارهای از [[روایات]]<ref>بحارالانوار، ج ۳۳، ص۴۱۶، ۵۲۹.</ref> و نزد بعضی [[مفسران]]<ref>التفسیر الکاشف، ج ۳، ص۴۶۹.</ref>. بزرگترین خیانت، خیانت [[حاکمان]] به امت است.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۲۴.</ref>. | |||
==[[حرمت]] و پیامدهای خیانت== | |||
براساس اشعار برخی [[آیات قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ ٱلْكِتَـٰبِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍۢ يُؤَدِّهِۦٓ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍۢ لَّا يُؤَدِّهِۦٓ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَآئِمًۭا ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا۟ لَيْسَ عَلَيْنَا فِى ٱلْأُمِّيِّـۧنَ سَبِيلٌۭ وَيَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}} «و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس میدهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان میگویند: درباره بیسوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ میبندند با آنکه خود میدانند» سوره آلعمران، آیه ۷۵.</ref> و گفته بعضی [[مفسران]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳، ص۲۶۲.</ref>، [[خیانت]] در همه [[ادیان آسمانی]] اکیدا [[حرمت]] دارد و در [[اسلام]] نیز به گونه بلیغی بر ترک خیانت تأکید شده است: [[قرآن کریم]] به صراحت [[مؤمنان]] را از خیانت باز میدارد<ref>جوامع الجامع، ج ۲، ص۱۵.</ref>: {{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَخُونُوا۟ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ وَتَخُونُوٓا۟ أَمَـٰنَـٰتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانتهای خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref> و در [[روایات]] تأکید شده که در هر وضعیتی [[ادای امانت]] [[واجب]] و خیانت [[حرام]] است<ref>بحارالانوار، ج ۶۸، ص۲.</ref>؛ نه [[فقیر]] و نه [[ثروتمند]]، [[حق]] بازپسندادن [[امانت]] را ندارد و صاحب امانت هرچند [[فاسق]] یا [[قاتل]] [[اهل بیت]]{{عم}} باشد<ref>الکافی، ج ۲، ص۶۳۶؛ ج ۵، ص۱۳۲ ـ ۱۳۳؛ دعائم الاسلام، ج ۲، ص۴۸۸؛ وسائلالشیعه، ج ۱۹، ص۷۱ ـ ۷۶.</ref>، باید امانتش را بازگردانند و [[اجماع]] [[علمای اسلام]] بر این مطلب ادعا شده است<ref>تفسیر قرطبی، ج ۵، ص۱۶۶.</ref>. از اطلاقها و عمومهای امر به ادای [[امانت در قرآن]] ـ که کسی مدعی تخصیص آنها نشده است ـ نیز میتوان چنین مطلبی را استظهار کرد<ref>{{متن قرآن|إِنَّ ٱللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا۟ ٱلْأَمَـٰنَـٰتِ إِلَىٰٓ أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُم بَيْنَ ٱلنَّاسِ أَن تَحْكُمُوا۟ بِٱلْعَدْلِ إِنَّ ٱللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُم بِهِۦٓ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ سَمِيعًۢا بَصِيرًۭا}} «خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحب آنها باز گردانید و چون میان مردم داوری میکنید با دادگری داوری کنید؛ بیگمان خداوند به کاری نیک اندرزتان میدهد؛ به راستی خداوند شنوایی بیناست» سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>؛ حتی درباره بدهکاری که از دادن حق دیگری خودداری میورزد و [[مالی]] نزد صاحب [[حق]] به [[امانت]] گذارده است. برخی با استناد به [[آیات]] ۱۹۴ بقره<ref>{{متن قرآن|ٱلشَّهْرُ ٱلْحَرَامُ بِٱلشَّهْرِ ٱلْحَرَامِ وَٱلْحُرُمَـٰتُ قِصَاصٌۭ فَمَنِ ٱعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ فَٱعْتَدُوا۟ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا ٱعْتَدَىٰ عَلَيْكُمْ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَٱعْلَمُوٓا۟ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلْمُتَّقِينَ}} «(این) ماه حرام در برابر (آن) ماه حرام است و حرمت شکنیها قصاص دارد پس هر کس بر شما ستم روا داشت همانگونه که با شما ستم روا داشته است با وی ستم روا دارید، و از خداوند پروا کنید و بدانید که خداوند با پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۱۹۴.</ref> و ۱۲۶ نحل<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا۟ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِۦ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌۭ لِّلصَّـٰبِرِينَ}} «و اگر کیفر میکنید مانند آنچه خود کیفر شدهاید کیفر کنید و اگر شکیبایی پیشه کنید همان برای شکیبایان بهتر است» سوره نحل، آیه ۱۲۶.</ref> که [[مقابله به مثل]] را در مواردی جایز شمرده، تقاص از امانت را جایز دانسته<ref>مختلف الشیعه، ج ۵، ص۲۸؛ التحریر والتنویر، ج ۵، ص۹۲؛ المنیر، ج ۱۴، ص۲۷۳.</ref>؛ اما برخی دیگر از [[عالمان]] [[امامیه]]<ref>الخلاف، ج ۶، ص۳۵۵ ـ ۳۵۶.</ref> و [[اهل تسنن]]<ref>المغنی، ج ۱۲، ص۲۲۹ ـ ۲۳۰؛ التحریر والتنویر، ج ۵، ص۹۲؛ المنیر، ج ۱۴، ص۲۷۴.</ref> آن را ممنوع خواندهاند و در [[روایات]] فراوانی از [[پیامبراکرم]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} هم این کار، [[خیانت]] در امانت و ناروا شمرده شده است<ref>الکافی، ج ۵، ص۹۸؛ تهذیب، ج ۶، ص۳۴۸؛ مسند احمد، ج ۴، ص۴۲۳.</ref>. [[قرآن کریم]] پس از آنکه به [[مؤمنان]] [[فرمان]] میدهد هنگام [[وصیت]]، دو [[شاهد]] فراخوانند، در صورت خیانت [[شاهدان]]<ref>جامع البیان، ج ۷، ص۷۳؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۴۰۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۳۵۸.</ref> به [[جایگزینی]] [[شهود]] جدید امر میکند: {{متن قرآن|فَإِنْ عُثِرَ عَلَىٰٓ أَنَّهُمَا ٱسْتَحَقَّآ إِثْمًۭا فَـَٔاخَرَانِ يَقُومَانِ مَقَامَهُمَا}}<ref> سوره مائده، آیه ۱۰۷.</ref> برپایه روایتی از [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[شهادت]] مرد و [[زن]] [[خیانتکار]] پذیرفته نمیشود<ref>مسند احمد، ج ۲، ص۳۷۷، ۴۱۴، ۴۲۱، ۴۵۰؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص۳۷۹؛ نهج الحق، ص۵۶۷.</ref>. خیانت از رذائلی است که آثار [[شومی]] در [[زندگی]] [[انسان]] به جا میگذارد؛ نه تنها سبب [[بدبختی]] انسان در سرای [[آخرت]] میشود، آثار شوم آن در همین [[دنیا]] نیز دامن انسان را میگیرند و او را به سوی [[تباهی]] و هلاک سوق میدهند. برخی از پیامدهای [[خیانت]] در [[قرآن]] بدین شرحاند.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۲۷.</ref>. | |||
===[[خشم الهی]] و [[عذاب]] آخرت=== | |||
[[قرآن کریم]] با [[نفی]] خیانت از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در زمینه [[غنیمتهای جنگی]]، او را پیرو [[خشنودی خدا]] میشناساند، در حالی که [[خیانتکار]]، گرفتار خشم الهی شده و در [[جهنم]] که بد جایگاهی است، جای میگیرد<ref>المیزان، ج ۴، ص۵۷.</ref>: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ * أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ كَمَنْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد؛ و هر کس خیانت کند در رستخیز آنچه را خیانت ورزیده است، (با خود) خواهد آورد؛ آنگاه به هر کس (پاداش) هر چه کرده است تمام داده خواهد شد و بر آنان ستم نخواهد رفت * آیا آن کس که در پی خشنودی خداوند است با آن کس که دچار خشم خداوند است و جایگاهش دوزخ، برابر است؟ و (این) پایانه بد است» سوره آل عمران، آیه ۱۶۱-۱۶۲.</ref> خدای متعالی خائنان، هر بسیار خیانتکننده [[ناسپاس]] و هر بسیار خیانتگر [[گنهکار]] را [[دوست]] ندارد: {{متن قرآن|إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلْخَآئِنِينَ}}<ref>«که خداوند خیانتکاران را دوست نمیدارد» سوره انفال، آیه ۵۸.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ}}<ref>«بیگمان خداوند از مؤمنان دفاع میکند؛ خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست نمیدارد» سوره حج، آیه ۳۸.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا}}<ref>«و از آنان که به خویش خیانت میورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمیدارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.</ref> برخی [[مفسران]] در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ}}<ref>«چرا، (بازخواست خواهند شد ولی) آن کس که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری ورزد (بداند) بیگمان خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۷۶.</ref> که درباره بعضی از [[اهل کتاب]] نازل شده است گفتهاند: هرکس به [[پیمان]] خویش [[وفا]] کند و [[تقوای الهی]] پیشه و [[خیانت]] را ترک کند، [[خدا]] او را [[دوست]] خواهد داشت؛ نیز تصریح کردهاند که اهل کتاب اگر به مفاد این [[آیه]] به شکل کامل عمل کنند، چارهای جز [[تصدیق]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نخواهند داشت<ref>الکشاف، ج ۱، ص۳۷۵.</ref>. در [[قیامت]]، خائنان نه طرفداری خواهند داشت که از آنان [[دفاع]] کند و نه [[کارگزاری]] که امورشان را [[تدبیر]] و [[اصلاح]] کند<ref>المیزان، ج ۵، ص۷۴.</ref>: {{متن قرآن|هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَنْ يُجَادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا}}<ref>«هان! (گیرم) این شمایید که در زندگانی این جهان از ایشان دفاع کردید، در رستخیز از آنان در برابر خداوند که دفاع خواهد کرد؟ یا چه کس حامی آنان خواهد بود؟» سوره نساء، آیه ۱۰۹.</ref>، بلکه آنچه را در [[دنیا]] خیانت کردهاند، در آنجا بر دوش میکشند<ref>المیزان، ج ۵، ص۷۴.</ref>: {{متن قرآن|وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ}}<ref>«هیچ پیامبری را نسزد که خیانت ورزد؛ و هر کس خیانت کند در رستخیز آنچه را خیانت ورزیده است، (با خود) خواهد آورد؛ آنگاه به هر کس (پاداش) هر چه کرده است تمام داده خواهد شد و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره آل عمران، آیه ۱۶۱.</ref> برپایه روایتی، اگر کسی در وجبی از [[زمین]] به همسایهاش خیانت کند، خدا آن را در [[روز قیامت]] طوق گردنش میکند که تا ۷ زمین امتداد دارد و در پایان به [[جهنم]] درمیافتد<ref>ثواب الاعمال، ص۲۸۲ ـ ۲۸۳؛ السنن الکبری، ج ۶، ص۹۸؛ بحارالانوار، ج ۷۳، ص۳۶۱.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود که [[خیانتکار]] داخل [[بهشت]] نمیشود<ref>مسند احمد، ج ۱، ص۹.</ref>. از سوی دیگر، براساس روایتی، اگر کسی به سبب [[حیا]] از [[خدا]] [[خیانت]] را ترک کند، [[امان]] [[روز قیامت]] برای اوست<ref>بحارالانوار، ج ۱۳، ص۳۲۸؛ ج ۶۶، ص۳۸۴.</ref>. [[قرابت]] و [[خویشی]] با [[پیامبران]] نیز [[کیفر]] خیانت را از [[انسان]] دور نمیکند، چنانکه [[زنان]] [[لوط]]{{ع}} و نوح{{ع}} به [[همسران]] خود در [[دین]] خیانت کردند<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص۲۰۲؛ المیزان، ج ۱۹، ص۳۴۲.</ref> و پیوند با [[پیامبران الهی]] در رفع کیفر خیانتشان سودی نبخشید و سرانجام به [[آتش]] درافتادند: {{متن قرآن|ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلًۭا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا۟ ٱمْرَأَتَ نُوحٍۢ وَٱمْرَأَتَ لُوطٍۢ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَـٰلِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ ٱللَّهِ شَيْـًۭٔا وَقِيلَ ٱدْخُلَا ٱلنَّارَ مَعَ ٱلدَّٰخِلِينَ}}<ref>«خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۲۸.</ref>. | |||
===مایه [[سستی]] در کارهای خیر=== | |||
[[قرآن کریم]] برخی از اقسام خیانت مانند [[شهادت]] ناحق یا [[کتمان]] آن را<ref>جامع البیان، ج ۵، ص۱۵۴؛ مجمع البیان، ج ۳، ص۴۰۰.</ref> [[اثم]] مینامد. ([[مائده]] / ۵، ۱۰۷) واژه اثم نامی برای کارهایی است که سبب سستی و تأخیر انسان در کارهای خیر میشود<ref>مفردات، ص۶۳؛ معجم مقاییس اللغه، ج ۱، ص۶۰، «إثم».</ref>، از این رو میتوان گفت که خیانت سبب سلب [[توفیق]] از انسان و ترک دیگر کارهای خیر میشود. برخی از [[آیات]] [[محبوب]] نبودن [[خیانتکار]] نزد خدا چنین برداشت کردهاند که وی حتی اندکی نیز [[محبوب خدا]] نیست و نتیجه گرفتهاند که خیانت [[گناه]] کبیرهای است که هیچ عملی با آن پذیرفته نمیشود<ref>بحارالانوار، ج ۹۳، ص۲۹.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۲۹.</ref>. | |||
===سلب [[نعمت]] و فرودآمدن [[بلا]]=== | |||
از [[آیات قرآن کریم]] برمیآید که از جمله آثار خیانت، برچیده شدن سفره [[نعمتها]] و فرودآمدن [[بلاها]] در دنیاست، چنانکه [[قوم یهود]] بر اثر خیانت پیمانشکنی گرفتار بلاهایی همچون [[سنگدلی]] شدند.<ref>{{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِم مِّيثَـٰقَهُمْ لَعَنَّـٰهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَـٰسِيَةًۭ يُحَرِّفُونَ ٱلْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ وَنَسُوا۟ حَظًّۭا مِّمَّا ذُكِّرُوا۟ بِهِۦ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَآئِنَةٍۢ مِّنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًۭا مِّنْهُمْ فَٱعْفُ عَنْهُمْ وَٱصْفَحْ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلْمُحْسِنِينَ}} «پس، برای پیمانشکنی لعنتشان کردیم و دلهاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش میکردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان- جز شمار اندکی از ایشان- آگاهی مییابی؛ آنان را ببخشای و درگذر! بیگمان خداوند نیکوکاران را دوست میدارد» سوره مائده، آیه ۱۳.</ref> آنان با [[کتمان]] [[معارف توحیدی]] و [[آیات]] [[نبوت پیامبر اسلام]]{{صل}} به این [[امانتهای الهی]] [[خیانت]] ورزیدند، بلکه به این اندازه هم بسنده نکرده و در [[نزاع]] [[عقیدتی]] میان [[مؤمنان]] و [[مشرکان]] به [[سود]] مشرکان [[داوری]] کردند و سرانجام کارشان جز [[لعنت]] و [[عذاب الهی]] و از دستدادن [[توفیق]] [[ایمان]] نبود<ref>المیزان، ج ۴، ص۳۶۷، ۳۷۸.</ref>. [[مسیحیان]] نیز به سبب پیمانشکنی و ترک [[اقرار]] به نبوت پیامبر اسلام{{صل}} در این [[دنیا]] چنین [[کیفر]] شدند که [[خدا]] تا [[روز قیامت]] میان ایشان [[دشمنی]] و [[کینه]] انداخت<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۲۶۸.</ref>.<ref>{{متن قرآن|وَمِنَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓا۟ إِنَّا نَصَـٰرَىٰٓ أَخَذْنَا مِيثَـٰقَهُمْ فَنَسُوا۟ حَظًّۭا مِّمَّا ذُكِّرُوا۟ بِهِۦ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ ٱلْعَدَاوَةَ وَٱلْبَغْضَآءَ إِلَىٰ يَوْمِ ٱلْقِيَـٰمَةِ وَسَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ ٱللَّهُ بِمَا كَانُوا۟ يَصْنَعُونَ}} «و از کسانی که میگفتند ما مسیحی هستیم پیمان گرفتیم آنگاه آنان بخشی از آنچه را که به ایشان یادآوری شده بود به فراموشی سپردند ما هم میان آنها تا روز رستخیز دشمنی و کینهجویی افکندیم و زودا که خداوند آنان را از آنچه میکردند آگاه کند» سوره مائده، آیه ۱۴.</ref> برخی از انواع خیانت، همچون خیانت در پیمانه و وزن، آفت و بلایی اجتماعیاند که [[آتش]] آنها دامان همه را میگیرد و نتیجهای جز [[فروپاشی]] [[نظام زندگی]] [[مردم]] ندارند، از اینرو [[قرآن کریم]] از آن به «[[فساد در زمین]]» یاد میکند<ref>المیزان، ج ۱۰، ص۳۶۳.</ref>.<ref>{{متن قرآن|وَيَـٰقَوْمِ أَوْفُوا۟ ٱلْمِكْيَالَ وَٱلْمِيزَانَ بِٱلْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا۟ ٱلنَّاسَ أَشْيَآءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا۟ فِى ٱلْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «و ای قوم من! پیمانه و ترازو را با دادگری، تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در زمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره هود، آیه ۸۵.</ref> [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} [[خیانت]] را یکی از اسباب ویرانی [[سرزمینها]] دانسته است<ref>نورالثقلین، ج ۳، ص۱۶۱.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۲۹.</ref>. | |||
===[[دورویی]] و [[نفاق]]=== | |||
از دیدگاه [[قرآن کریم]] برخی [[گناهان]] زمینهای برای گناهان دیگر و [[دعوت]] کننده به آنها و به تعبیر روشنتر، مادر گناهان دیگر هستند؛ برای نمونه [[خلف وعده]] و [[دروغ]]، خصلتهایی هستند که تخم نفاق را در [[دل]] میپرورانند.<ref>{{متن قرآن|فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًۭا فِى قُلُوبِهِمْ إِلَىٰ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُۥ بِمَآ أَخْلَفُوا۟ ٱللَّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا كَانُوا۟ يَكْذِبُونَ}} «آنگاه به کیفر شکستن پیمانی که با خداوند بسته بودند و دروغی که میگفتند (خداوند) تا روزی که به لقای او برسند دورویی را در دلهایشان بر جای نهاد» سوره توبه، آیه ۷۷.</ref> برخی [[مفسران]] ذیل این [[آیه]] با [[اسناد]] متعدد، [[حدیثی]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل کردهاند که ایشان خیانت در [[امانت]] را کنار خلف وعده و دروغ، سه [[نشانه]] [[منافقان]] دانستهاند<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۲۴۳ ـ ۲۴۶؛ مجمعالبیان، ج ۵، ص۸۳.</ref>. از سوی دیگر در برخی [[آیات]] و روایاتی چند، [[امانتداری]] از اوصاف [[مؤمنان راستین]] و راهی برای [[آزمایش]] و [[شناخت]] [[انسانها]] شناسانده شده است<ref>مسند احمد، ج ۶، ص۳۳۶؛ بحارالانوار، ج ۶۹، ص۱۹۸.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۳۰.</ref>. | |||
===نرسیدن به [[هدف]]=== | |||
از [[سنتهای الهی]] درباره خیانتگران این است که چون خیانت در دایره [[باطل]] است، همچون همه [[باطلها]] [[پایداری]] ندارد. خیانت ابزاری [[نامشروع]] برای رسیدن به هدف است، از اینرو [[خدا]] خائنان را در کارشان [[تأیید]] و در خیانتشان [[هدایت]] نمیکند، بنابراین سرانجام خائنان جز [[رسوایی]] و [[سرافکندگی]] و نتیجه عکس گرفتن از هدفشان نیست<ref>جامع البیان، ج ۷، ص۳۱۱؛ نیز رک: مجمع البیان، ج ۵، ص۳۶۸؛ المیزان، ج ۱۱، ص۱۹۷.</ref>: {{متن قرآن|وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا يَهْدِى كَيْدَ ٱلْخَآئِنِينَ}}<ref>«اینکه خداوند فریب خیانتپیشگان را به جایی نمیرساند» سوره یوسف، آیه ۵۲.</ref> در داستان [[حضرت یوسف]]{{ع}} در [[قرآن کریم]] نمونههایی از [[رسوایی]] خیانتکاران مانند رسوایی [[همسر]] [[عزیز مصر]] و [[زنان]] [[مصری]] که قصد [[خیانت]] به [[همسران]] خود و [[آلوده]] کردن دامان یوسف{{ع}} را داشتند بازگو شده است<ref>المیزان، ج ۱۱، ص۱۹۷.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۳۰.</ref>. | |||
===مبغوض شدن و سلب [[شایستگی]] برای مسیولیتهای [[اجتماعی]]=== | |||
از آثار طبیعی خیانت، این است که [[اعتماد عمومی]] به شخص [[خائن]] کاهش مییابد و در [[جامعه]] مبغوض همگان قرار میگیرد و در پی آن، او را شایسته پستهای گوناگون اجتماعی نمیدانند، چون لازمِ هر مسئولیتی [[امانتداری]] است: {{متن قرآن|يَـٰٓأَبَتِ ٱسْتَـْٔجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ ٱسْتَـْٔجَرْتَ ٱلْقَوِىُّ ٱلْأَمِينُ}}<ref>«یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر! او را به مزد گیر که بیگمان بهترین کسی که (میتوانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.</ref> از سویی دیگر، از آثار طبیعی ترک خیانت این است که شخص [[امین]]، نزد همگان اعتبار مییابد و در واگذاری پستها و [[مسئولیتهای اجتماعی]] او را در [[اولویت]] مینهند، چنانکه [[یوسف صدیق]]{{ع}} با ترک خیانت به عزیز مصر و پس از [[تحمل]] [[رنج]] [[زندان]]، امین [[پادشاه]] و از خاصّان او شد و در پاسخ به پادشاه که یکی از مسئولیتهای کشوری را به او پیشنهاد کرد، با وصف خود به دو ویژگی [[حفظ]] و [[دانش]]، خزانهداری مملکت [[مصر]] را پذیرفت<ref>جامع البیان، ج ۸، ص۶؛ المیزان، ج ۱، ص۲۰۰.</ref>: {{متن قرآن|وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مَكِينٌ أَمِينٌ * قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و پادشاه گفت: او را نزد من آورید تا او را (ندیم) ویژه خود گردانم و چون با او به گفت و گو پرداخت گفت: بیگمان تو امروز نزد ما بلند جایگاهی امینی * (یوسف) گفت: مرا بر گنجینههای این سرزمین بگمار که من نگاهبانی دانایم» سوره یوسف، آیه ۵۴-۵۵.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۳۱.</ref>. | |||
==عوامل ترک خیانت== | |||
عوامل و اسباب گوناگونی میتواند مانع از ارتکاب خیانت شود که برخی از مهمترین آنها بدین شرحاند. | |||
#'''دیدن [[برهان]] [[پروردگار]]''': [[قرآن کریم]] ریشه برگرداندن [[خیانت]] از یوسف{{ع}} را دیدن [[برهان]] پروردگارش بیان میدارد<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص۳۴۵.</ref>: {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِۦ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَآ أَن رَّءَا بُرْهَـٰنَ رَبِّهِۦ كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ ٱلسُّوٓءَ وَٱلْفَحْشَآءَ إِنَّهُۥ مِنْ عِبَادِنَا ٱلْمُخْلَصِينَ}}<ref>«و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref> [[حضرت یوسف]]{{ع}} با بیان اینکه [[نفس انسان]] وی را به [[بدیها]] از جمله خیانت [[فرمان]] میدهد، اشاره میکند که ترک هر [[گناه]] و از جمله خیانت، تنها با [[دستگیری]] [[رحمت الهی]] از [[انسان]] عملی میشود<ref>{{متن قرآن|وَمَآ أُبَرِّئُ نَفْسِىٓ إِنَّ ٱلنَّفْسَ لَأَمَّارَةٌۢ بِٱلسُّوٓءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّىٓ إِنَّ رَبِّى غَفُورٌۭ رَّحِيمٌۭ}} «و من نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس به بدی بسیار فرمان میدهد مگر پروردگارم بخشایش آورد؛ به راستی پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است» سوره یوسف، آیه ۵۳.</ref>.<ref>المیزان، ج ۱۱، ص۱۹۸.</ref>. برهان در لغت به معنای [[حجت]] و بیان واضح است<ref>العین، ج ۱، ص۱۵۸، «بره».</ref>. و برهان در [[آیه]] [[شریف]]، سبب یقینآور است که [[حق]] را آشکار میکند و تردیدی برای شککننده به جا نمیگذارد و برهانی که یوسف{{ع}} دید، ماهیت آن از قبیل نوعی [[علم حضوری]] و [[شهودی]] بود که [[خدا]] به [[بندگان]] [[مخلَص]] خود عطا میکند و با داشتن آن [[علم]] مکشوف و [[یقین]] مشهود، دیگر انسان هیچ به [[معصیت]] [[گرایش]] ندارد، بنابراین دیدن برهان [[پروردگار]] با [[مقام]] [[منیع]] [[عصمت از گناه]] ملازم است<ref>المیزان، ج ۱۱، ص۱۳۰؛ نیز رک: مواهب علیه، ج ۲، ص۲۳۷؛ نهج البیان، ج ۳، ص۱۱۷.</ref>. برخی از [[مفسران]] [[اهل تسنن]]، برهان پروردگار را چنین [[تفسیر]] کردهاند که [[حضرت یعقوب]]{{ع}} یا [[جبرئیل امین]] در آن لحظه به چهرهای خاص ممثَّل شد و یوسف{{ع}} را از [[آلوده]] شدن به [[زنا]] باز داشت، که در این میان بعضی با استناد به برخی [[روایات]]، تحقق انگیزه [[خیانت]] از سوی یوسف{{ع}} را میپذیرند<ref>جامع البیان، ج ۱۲، ص۲۳۹ ـ ۲۴۹؛ الدرالمنثور، ج ۴، ص۱۳ ـ ۱۴.</ref> و بعضی دیگر رد میکنند<ref>کشف الاسرار، ج ۵، ص۵۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص۱۶۶.</ref> و آن را از قبیل [[اسرائیلیات]] و [[اساطیر]] و منافی با [[مقام]] بلند [[نبوت]] و [[عصمت یوسف]]{{ع}} میدانند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۶، ص۴۴۰؛ فی ظلال القرآن، ج ۴، ص۱۹۸۱.</ref>. عدهای نیز [[برهان]] [[پروردگار]] را به معنای [[حجت]] آشکار او و مراد از دیدن آن را، کمال [[یقین]] به آن دانستهاند<ref>غریب القرآن، ص۲۱۵؛ روحالمعانی، ج ۱۲، ص۳۲۱.</ref>. | |||
#'''[[تقوا]] و باورهای [[حق]]''': [[اعتقادات]] درست به همراه [[ترس از خدا]] بهترین راه [[پیشگیری]] از خیانت است. [[قرآن کریم]] آنجا که به ادای برخی [[امانتها]] دستور میدهد، بیدرنگ به [[تقواپیشگی]] امر میکند و [[انسان]] را از [[ظلم]] یا خیانت به [[امانت]] برحذر میدارد و [[اعلان]] میکند که [[خدا]] بر آنچه در [[دل]] نهفته میدارند [[آگاه]] است<ref>التبیان، ج ۲، ص۳۸۱؛ نیز رک: الاصفی، ج ۱، ص۱۳۴.</ref>.<ref>{{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَىٰٓ أَجَلٍۢ مُّسَمًّۭى فَٱكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌۢ بِٱلْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَن يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ ٱللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ ٱلَّذِى عَلَيْهِ ٱلْحَقُّ وَلْيَتَّقِ ٱللَّهَ رَبَّهُۥ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْـًۭٔا فَإِن كَانَ ٱلَّذِى عَلَيْهِ ٱلْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُۥ بِٱلْعَدْلِ وَٱسْتَشْهِدُوا۟ شَهِيدَيْنِ مِن رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌۭ وَٱمْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ ٱلشُّهَدَآءِ أَن تَضِلَّ إِحْدَىٰهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَىٰهُمَا ٱلْأُخْرَىٰ وَلَا يَأْبَ ٱلشُّهَدَآءُ إِذَا مَا دُعُوا۟ وَلَا تَسْـَٔمُوٓا۟ أَن تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَىٰٓ أَجَلِهِۦ ذَٰلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ ٱللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَـٰدَةِ وَأَدْنَىٰٓ أَلَّا تَرْتَابُوٓا۟ إِلَّآ أَن تَكُونَ تِجَـٰرَةً حَاضِرَةًۭ تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوٓا۟ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَآرَّ كَاتِبٌۭ وَلَا شَهِيدٌۭ وَإِن تَفْعَلُوا۟ فَإِنَّهُۥ فُسُوقٌۢ بِكُمْ وَٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ ٱللَّهُ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَىْءٍ عَلِيمٌۭ}} «ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید و باید نویسندهای میان شما دادگرانه بنویسد و هیچ نویسندهای نباید از نوشتن به گونهای که خداوند بدو آموخته است سر، باز زند پس باید بنویسد و آنکه وامدار است باید املا کند و از خداوند، پروردگار خویش، پروا بدارد و چیزی از آن کم ننهد و امّا اگر وامدار، کم خرد یا ناتوان باشد یا نتواند املا کند باید سرپرست او دادگرانه املا کند و دو تن از مردانتان را نیز گواه بگیرید و اگر دو مرد نباشند یک مرد و دو زن از گواهان مورد پسند خود (گواه بگیرید) تا اگر یکی از آن دو زن از یاد برد دیگری به یاد او آورد و چون گواهان (برای گواهی) فرا خوانده شوند نباید سر، باز زنند و تن نزنید از اینکه آن (وام) را چه خرد و چه کلان به سر رسید آن بنویسید، این نزد خداوند دادگرانهتر و برای گواهگیری، استوارتر و به اینکه دچار تردید نگردید، نزدیکتر است؛ مگر داد و ستدی نقد باشد که (دست به دست) میان خود میگردانید پس گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید و چون داد و ستد میکنید گواه بگیرید؛ و نویسنده و گواه نباید زیان بینند و اگر چنین کنید (نشان) نافرمانی شماست و از خداوند پروا کنید؛ و خداوند به شما آموزش میدهد؛ و خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref> خیانتکاران معمولاً بر اثر [[ترس]] از خبردارشدن [[مردم]]، پنهانی به عمل ننگین خود دست میزنند. [[قرآن]] گروهی از [[خیانتپیشگان]] [[روزگار]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را [[نکوهش]] میکند که ایشان از ترس و [[شرم]]، کار خود را از مردم میپوشانند؛ اما از [[خدا]] شرم نمیکنند و پوشیده نمیدارند، در حالی که حیاکردن از او سزاوارتر است؛ زیرا خدا پیوسته با آنان و از رازشان [[آگاه]] است<ref>کنزالدقائق، ج ۳، ص۵۳۴؛ روحالبیان، ج۲، ص۳۴۰.</ref>: {{متن قرآن|يَسْتَخْفُونَ مِنَ ٱلنَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ ٱللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَىٰ مِنَ ٱلْقَوْلِ وَكَانَ ٱللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا}}<ref>«(کارهای خود را) از مردم پوشیده میدارند و از خداوند پوشیده نمیتوانند داشت در حالی که او هنگامی که آنان شب را با گفتاری ناخوشایند وی میگذرانند با آنان است و خداوند به آنچه انجام میدهند نیک داناست» سوره نساء، آیه ۱۰۸.</ref> نیز از آنجا که یکی از ریشههای [[خیانت]]، لحاظ [[برتری]] عددی یا توانی امتی بر [[امت]] دیگر است<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص۵۹۰.</ref>، [[قرآن کریم]] با [[نهی]] از پیمانشکنی بدین سبب، تفاوتها را مایه [[آزمایش]] [[مردم]] میداند: {{متن قرآن|تَتَّخِذُونَ أَيْمَـٰنَكُمْ دَخَلًۢا بَيْنَكُمْ أَن تَكُونَ أُمَّةٌ هِىَ أَرْبَىٰ مِنْ أُمَّةٍ إِنَّمَا يَبْلُوكُمُ ٱللَّهُ بِهِۦ وَلَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ مَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref>سوره نحل، آیه ۹۲.</ref> و در [[حقیقت]] به جای [[ترس]] از مردم، [[ترس از خدا]] را فراروی [[انسان]] مینهد. همچنین تصحیح برخی باورهای [[خرافی]] میتواند انسان را از ارتکاب خیانت بازدارد، چنانکه [[یهود]]<ref>حقائق التاویل، ص۱۲۵؛ الکشاف، ج ۱، ص۳۷۵؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۷۷۷.</ref> به سبب باورداشت برتری خود بر دیگر [[اقوام]] که اندک اندک به آن رنگ [[دینی]] هم دادند، [[جان]] و [[مال]] غیر یهود را برخود [[مباح]] و خیانت به آنان را روا دانستند: {{متن قرآن|وَمِنْ أَهْلِ ٱلْكِتَـٰبِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍۢ يُؤَدِّهِۦٓ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍۢ لَّا يُؤَدِّهِۦٓ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَآئِمًۭا ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا۟ لَيْسَ عَلَيْنَا فِى ٱلْأُمِّيِّـۧنَ سَبِيلٌۭ وَيَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ ٱلْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ}}<ref>«و از اهل کتاب کسی هست که اگر دارایی فراوانی بدو بسپاری به تو باز پس میدهد و از ایشان کسی نیز هست که چون دیناری بدو بسپاری به تو باز نخواهد داد مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی؛ این بدان روی است که آنان میگویند: درباره بیسوادان راهی (برای بازخواست) بر ما نیست و بر خداوند دروغ میبندند با آنکه خود میدانند» سوره آلعمران، آیه ۷۵.</ref> | |||
#'''[[شهادت]] برای [[خدا]] و [[قیام]] پیوسته به [[قسط]]''': از آنجا که گاهی انگیزه [[خیانت]]، سودرسانی به خود و [[خویشان]] یا [[دوستان]] است، [[انسان]] باید پیوسته به [[قسط]] [[قیام]] کند و برای [[خدا]] [[گواهی]] دهد، گرچه به [[زیان]] خود یا نزدیکانش باشد و از [[هوای نفس]] [[پیروی]] نکند تا از گرفتار شدن به خیانت در [[امان]] بماند<ref>جامعالبیان، ج ۴، ص۴۳۳.</ref>.<ref>{{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ كُونُوا۟ قَوَّٰمِينَ بِٱلْقِسْطِ شُهَدَآءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰٓ أَنفُسِكُمْ أَوِ ٱلْوَٰلِدَيْنِ وَٱلْأَقْرَبِينَ إِن يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًۭا فَٱللَّهُ أَوْلَىٰ بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا۟ ٱلْهَوَىٰٓ أَن تَعْدِلُوا۟ وَإِن تَلْوُۥٓا۟ أَوْ تُعْرِضُوا۟ فَإِنَّ ٱللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًۭا}} «ای مؤمنان! به دادگری بپاخیزید و برای خداوند گواهی دهید هر چند به زیان خود یا پدر و مادر و یا نزدیکان (تان) باشد و اگر (هر یک از دو طرف دعوا) دارا باشد یا نادار، خداوند به (دستگیری از) هر دو سزاوارتر است، پس (در گواهی دادن) از هوا (ی نفس) پیروی نکنید که به یک سوگرایید و اگر (در گواهی دادن) زبان بگردانید یا (از آن) رو برتابید بیگمان خداوند از آنچه میکنید آگاه است» سوره نساء، آیه ۱۳۵.</ref> یادآوری این نکته که [[فرزندان]] و خویشان در [[روز رستاخیز]] بهرهای به انسان نمیرسانند و پیامد خیانت دامن انسان را میگیرد، انگیزهای مناسب برای ترک خیانت فراهم میکند<ref>المیزان، ج ۱۹، ص۲۳۰.</ref>.<ref>{{متن قرآن|لَن تَنفَعَكُمْ أَرْحَامُكُمْ وَلَآ أَوْلَـٰدُكُمْ يَوْمَ ٱلْقِيَـٰمَةِ يَفْصِلُ بَيْنَكُمْ وَٱللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌۭ}} «خویشان و فرزندانتان در روز رستخیز سودی برایتان نخواهند داشت، (خداوند در آن روز) میان شما جدایی میافکند و خداوند بدانچه میکنید بیناست» سوره ممتحنه، آیه ۳.</ref> برخی از [[مفسران]] از آمدن [[آیه]] {{متن قرآن|وَٱعْلَمُوٓا۟ أَنَّمَآ أَمْوَٰلُكُمْ وَأَوْلَـٰدُكُمْ فِتْنَةٌۭ وَأَنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥٓ أَجْرٌ عَظِيمٌۭ}}<ref>«و بدانید که داراییها و فرزندانتان مایه آزمونند و اینکه خداوند است که پاداشی سترگ نزد اوست» سوره انفال، آیه ۲۸.</ref> به دنبال [[نهی]] از خیانت نتیجه گرفتهاند که آیه هشدار به مو ٔ نان است که مبادا [[مال]] و فرزند، شما را از به پاداشتن وظایفتان در برابر [[خدا]]، [[امت]] و [[وطن]] باز دارد<ref>الکاشف، ج ۳، ص۴۶۹.</ref>. | |||
#'''بهرهگیری از [[شهود]] و [[سوگند]]''': [[قرآن کریم]] برای [[پیشگیری]] از [[خیانت]]، افزون بر راهکارهای درونی و [[شناختی]]، رهنمودهای عملی و بیرونی نیز نشان میدهد که از مهمترین آنها بهرهگیری از دو [[شاهد]] [[عادل]] و گاه سوگند دادن شهود در عقدها و پیمانهای دوطرفه است و در صورت آشکار شدن نشانههای خیانت [[شاهدان]]، در برخی موارد به [[جایگزینی]] شهود جدید سفارش میکند. [[سوگند خوردن]] شاهدان پس از [[نماز]] [[فریضه]] بر ترک خیانت نیز راهکاری دیگر است<ref>جامع البیان، ج ۵، ص۱۰۶؛ ر.ک: تفسیر قرطبی، ج ۶، ص۳۵۴.</ref>. [[نوشتن]] [[دَین]] مهلتدار و شاهد گرفتن بر آن نیز از راهکارهای عملی [[قرآن]] برای پیشگیری از هرگونه مشکلی از جمله خیانت در بازپرداخت آن است.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۳۱.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |