پرش به محتوا

علم معصوم به عرش و کرسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۷: خط ۷:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
{{اصلی|آیا علم به عرش و کرسی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[آیا علم به عرش و کرسی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟ (پرسش)|آیا علم به عرش و کرسی علم غیب است و معصوم از آن آگاهی دارد؟]]'''{{پایان}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[علم معصوم (پرسش)|(پرسمان علم معصوم)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F۸FBF۹| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
با آنکه اقوال و نظریات مختلفی از طرف [[مفسران]] و [[متکلمان]] درباره معنای [[کرسی]] ابراز شده، اما با توجه به روایاتی که در این باره از [[ائمه]]{{عم}} رسیده و با در نظر گرفتن شواهد و قرائن دیگر، می‌توان گفت: کرسی یک [[حقیقت]] [[غیبی]] است ولی در عین [[حال]] مرکزیت [[علم الهی]] است.
 
واژه "[[عرش]]" و "کرسی" که هر دو به معنای تخت است. از [[امام صادق]]{{ع}} درباره عرش و کرسی سؤال شد که آنها چیستند؟ فرمود: عرش در یک وجه تمام [[خلق]] است و کرسی ظرف آن می‌باشند و در وجه دیگر عرش همان علمی‌ است که [[خداوند]] [[پیامبران]] و حجت‌های خود را بر آن [[آیه]] [[آگاه]] ساخته و کرسی همان علمی‌ است که خداوند هیچ یک از پیامبران و حجت‌های خود را بر آن آگاه نکرده است. مورد اول که به معنای تخت است در این آیه آمده است: {{متن قرآن|وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا}}<ref> و به راستی ما سلیمان را آزمودیم و کالبدی را بر اورنگ (پادشاهی) او افکندیم؛ سوره ص، آیه ۳۴.</ref>. مورد دوم که معنای ویژه‌ای دارد، در این آیه آمده است: {{متن قرآن|وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ}}<ref> و آنان بر چیزی از دانش وی جز آنچه او بخواهد چیرگی ندارند؛ اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است؛ سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>. به طوری که ملاحظه می‌فرمایید. این آیه از یک نوع کرسی خبر داده که مخصوص خداوند است و آن کرسی به وسعت [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است. اکنون باید دید منظور از کرسی خداوند چیست؟ در این باره اقوال و وجوهی گفته شده که ما، در زیر به آنها اشاره می‌کنیم و در پایان، نظر خود را با توجه به [[آیه شریفه]] و [[روایات]] متعددی که در این باره وارد شده است، بیان خواهیم کرد:
# بعضی از [[اهل سنت]] و [[حشویه]] و [[سلفیه]]، کرسی را به همان معنای ظاهری خود گرفته‌اند و گفته‌اند [[کرسی]] [[جسم]] بزرگی به وسعت [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است و بعضی از آنها کرسی را با [[عرش]] یکی دانسته‌اند و بعضی دیگر آنها را دو جسم متفاوت پنداشته‌اند. بعضی‌ها نیز کرسی را [[پایین‌تر]] از عرش و بعضی دیگر زیر زمین [[گمان]] کرده‌اند<ref>فخر رازی، تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، ج ۷ ص۱۲.</ref>.
# در اینجا نه تختی وجود دارد و نه [[خدا]] بر آن نشسته و نه چیز دیگر. این فقط یک نوع [[تمثیل]] است و [[عظمت خدا]] را تصویر می‌کند. نظیر این [[آیه]]: {{متن قرآن|وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ}}<ref>و خداوند را سزاوار ارجمندی وی ارج ننهادند با آنکه تمام زمین روز رستخیز در کف اوست و آسمان‌ها به دست او در هم نوردیده می‌شوند؛ سوره زمر، آیه ۶۷.</ref>. طبق این نظریه، کرسی در این آیه [[حقیقت]] خاصی را بیان نمی‌کند، بلکه فقط یک نوع مثلی است که برای رساندن عظمت خدا بیان شده است<ref>بیضاوی، انوار التنزیل ج ۱ ص۱۳۳ و زمخشری، کشاف ج ۱ ص۳۰۱.</ref>.
# منظور از کرسی، [[سلطنت]] و [[قدرت]] مطلقه خدا در [[جهان هستی]] است و همانگونه که [[پادشاه]] و [[فرمان‌روا]] در تخت می‌نشیند و [[حکمرانی]] می‌کند و تخت او [[مظهر]] [[حاکمیت]] و قدرت اوست، کرسی خدا هم کنایه از قدرت خداست<ref>فخر رازی، تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب)، ج ۷ ص۱۲ و مجمع البیان، ج ۱، ص۶۲۸.</ref>.
# منظور از کرسی، [[علم گسترده]] [[خداوند]] است که [[عالم هستی]] را فرا گرفته است این حقیقت به بیانهای گوناگونی گفته شده و از جمله [[ملا صدرا]] [[معتقد]] است که کرسی، صورت نفس کلی و محل قدر است همانگونه که عرش صورت [[عقل]] کلی و محل [[قضاء]] است. به [[عقیده]] او عرش بسبط است یعنی محل [[علم]] بسیط اجمالی است که [[تین]] ذات خداست ولی کرسی اشاره به [[علم تفصیلی]] خداوند به اشیاء است<ref>ملاصدرا، شرح الأصول الکافی، چاپ سنگی، ص۳۱۴.</ref>. [[علمای شیعه]] نوعأ [[کرسی]] را به همان [[علم الهی]] معنی کرده‌اند چون همانگونه که خواهیم دید، در بعضی از [[روایات]] از [[ائمه]]{{عم}} به همین صورت معنی شده است.
# کرسی ظرفی برای تمام [[مخلوقات]] از [[عرش]] و [[آسمان]] و [[زمین]] است و هر موجودی را که [[خدا]] [[خلق]] کرده در کرسی است. [[شیخ صدوق]] ضمن بیان این احتمال گفته در وجه دیگر کرسی همان [[علم]] خداست<ref>صدوق، الاعتقادات، ص۴۴.</ref>. [[فیض کاشانی]] ضمن [[تأیید]] این احتمال که کرسی ظرف و وعاء همه مخلوقات حتی عرش است، اضافه می‌کند: اینکه کرسی در عرش است، منافات ندارد با اینکه عرش هم داخل در کرسی است چون اینها دو [[جور]] "گون" دارند، هر کدام به نحوی شامل دیگری است. یکی، بودن [[عقلی]] اجمالی و دیگری بودن نفسی تفصیلی است<ref>فیض کاشانی، الصافی، ج ۱، ص۲۶۰.</ref>. در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} در [[مقام]] مقایسه عرش و کرسی چنین آمده: عرش و کرسی دو درب از درب‌های [[غیب]] و هر دو در غیب هستند و هر دو در غیب به هم نزدیک هستند، چون کرسی درب آشکار و بیرونی غیب است که [[آغاز آفرینش]] و همه اشیاء از آن می‌باشد و عرش درب پنهان و درونی غیب است و در آن علم چگونگی و بودن و حذ و کجایی مثبت وصفت [[اراده]] وجود دارد.
 
به طوری که ملاحظه می‌فرمایید، در روایات ما کرسی به دو چیز [[تفسیر]] شده است: یکی ظرف بودن برای موجودات و دیگری [[علم خدا]] و دیدیم که در یک [[روایت]] هر دو تفسیر یکجا آمده بود با این بیان که کرسی دو وجه و دو بعد دارد: در یک وجه، ظرف موجودات و در وجه دیگر، علم خداست. این دو تفسیر نه تنها با هم مغایرت ندارند بلکه مکمل یکدیگرند. با توجه به [[آیه شریفه]] و جملات قبل و بعد از آن و با توجه به روایات متعددی که در تفسیر کرسی وارد شده و قسمتی از آنها را نقل کردیم، ما تصور می‌کنیم که [[کرسی]] مانند [[عرش]]، یک [[حقیقت]] [[غیبی]] است که ما از ماهیت آن خبر نداریم ولی در عین [[حال]] مرکزیت [[علم الهی]] است که تمام اشیاء را فرا گرفته آنهم [[علم تفصیلی]] و به فعلیت رسیده و عینیت یافته [[خدا]] که شامل تمام موجودات می‌شود زیرا که تعلق [[علم فعلی]] خدا بر یک چیز، عین وجود آن چیز است. به عبارت دیگر: کرسی، [[مظهر]] علم تفصیلی خداست که با [[علم کلی]] او که در [[صقع]] ذات است فرق دارد و از آنجا که علم تفصیلی خدا به جزئیات هم تعلق می‌گیرد و مساوی با وجود موجودات است، می‌توان آن را ظرف و وعاء تمام موجودات دانست. بنابراین، کرسی از یک دیدگاه، همان [[علم]] خداست و از یک دیدگاه، ظرف موجودات است و این دو مکمل یکدیگرند. اینکه کرسی را مظهر [[علم خدا]] گرفتیم علاوه بر [[روایات]]، در خود [[آیه]] نیز شاهدی بر آن وجود دارد، و آن جمله قبلی است که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ}}<ref> «و آنان بر چيزى از دانش وى چيرگى ندارند»</ref> که صحبت از علم خداست و اینکه بلافاصله از کرسی و فراگیری آن، [[سخن]] گفته می‌شود، لابد تناسبی میان این دو وجود دارد»<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/۳۱۳۶۱۵/%D۸%A۸%D۸%AD%D۸%AB%DB%۸C-%D۸%AF%D۸%B۱%D۸%A۸%D۸%A۷%D۸%B۱%D۹%۸۷-%C۲%AB%DA%A۹%D۸%B۱%D۸%B۳%DB%۸C-%D۸%AE%D۸%AF%D۸%A۷%D۹%۸۸%D۹%۸۶%D۸%AF%C۲%BB بحثی درباره کرسی خداوند]، ص۲۱ - ۲۷</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش