پرش به محتوا

حدیث وصایت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
«وصایت» [[سیره]] [[رسولان الهی]] برای تداوم راه و [[حراست]] از [[مکتب الهی]] خود بوده است. از [[زمان]] [[حضرت آدم]]{{ع}} تا زمان [[حضرت عیسی]]{{ع}}، هر [[پیامبر]] شخصی را [[وصی]] خود معرفی کرده است تا ادامه دهنده راه او و [[راهنما]] و [[پیشوای امت]] پس از او باشد. [[رسول الله]]{{صل}} نیز با تصریح بر این [[حقیقت]]، در موارد متعدد و مناسبت‌های مختلف، وصی بودن [[امام علی]]{{ع}} را [[اعلان]] کرده و با اشاره به اوصیای [[پیامبران پیشین]] فرموده است: {{متن حدیث|إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ وَصِيّاً وَ وَارِثاً وَ إِنَّ عَلِيّاً وَصِيِّي وَ وَارِثِي‌}}<ref>{{متن حدیث|أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ: قَالَ: قُلْنَا لِسَلْمَانَ: سَلِ النَّبِيَّ مَنْ وَصِيُّهُ فَقَالَ لَهُ سَلْمَانُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ وَصِيُّكَ‌، قَالَ: يَا سَلْمَانُ مَنْ كَانَ وَصِيُّ مُوسَى، فَقَالَ: يُوشَعُ بْنُ نُونٍ. قَالَ: فَإِنَّ وَصِيِّي وَ وَارِثِي يَقْضِي دَيْنِي وَ يُنْجِزُ مَوْعُودِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ}}؛ (ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۹۲)</ref>؛ «هر رسولی، وصی و [[وارث]] دارد و علی وصی و وارث من است». این تعبیر برای مولا چندان شایع بود که از همان ابتدا، [[لقب]] وصی بدو منحصر شد. آن‌گاه که به تقاضای بعضی از [[مسلمانان]]، [[سلمان]] از [[وصی پیامبر]] سؤال کرد، رسول الله با اشاره به وصی [[حضرت موسی]]{{ع}}، امام علی{{ع}} را وصی خود معرفی فرمود<ref>ابن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۱۵؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۶، ص۲۲۱.</ref>. در شهره بودن این لقب همین بس که در [[جنگ جمل]]، یکی از [[سربازان]] [[عایشه]]، در معرفی خود و [[قبیله]] خود می‌گوید: {{عربی|"نحن بني ضبة أعداء على ذاك الذي يعرف قدما بالوصي"}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۴۵.</ref>. «ما [[فرزندان]] [[ضبه]]، [[دشمنان علی]] هستیم؛ همو که از گذشته وصی شناخته می‌شد».
«وصایت» [[سیره]] [[رسولان الهی]] برای تداوم راه و حراست از مکتب الهی خود بوده است. از [[زمان]] [[حضرت آدم]]{{ع}} تا زمان [[حضرت عیسی]]{{ع}}، هر [[پیامبر]] شخصی را [[وصی]] خود معرفی کرده است تا ادامه دهنده راه او و [[راهنما]] و پیشوای امت پس از او باشد. [[رسول الله]]{{صل}} نیز با تصریح بر این [[حقیقت]]، در موارد متعدد و مناسبت‌های مختلف، وصی بودن [[امام علی]]{{ع}} را [[اعلان]] کرده و با اشاره به اوصیای پیامبران پیشین فرموده است: {{متن حدیث|إِنَّ لِكُلِّ نَبِيٍّ وَصِيّاً وَ وَارِثاً وَ إِنَّ عَلِيّاً وَصِيِّي وَ وَارِثِي‌}}<ref>{{متن حدیث|أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ: قَالَ: قُلْنَا لِسَلْمَانَ: سَلِ النَّبِيَّ مَنْ وَصِيُّهُ فَقَالَ لَهُ سَلْمَانُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ وَصِيُّكَ‌، قَالَ: يَا سَلْمَانُ مَنْ كَانَ وَصِيُّ مُوسَى، فَقَالَ: يُوشَعُ بْنُ نُونٍ. قَالَ: فَإِنَّ وَصِيِّي وَ وَارِثِي يَقْضِي دَيْنِي وَ يُنْجِزُ مَوْعُودِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ}}؛ (ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۳۹۲)</ref>؛ «هر رسولی، وصی و [[وارث]] دارد و علی وصی و وارث من است». این تعبیر برای مولا چندان شایع بود که از همان ابتدا، [[لقب]] وصی بدو منحصر شد. آن‌گاه که به تقاضای بعضی از [[مسلمانان]]، [[سلمان]] از [[وصی پیامبر]] سؤال کرد، رسول الله با اشاره به وصی [[حضرت موسی]]{{ع}}، امام علی{{ع}} را وصی خود معرفی فرمود<ref>ابن حنبل، فضائل الصحابه، ج۲، ص۶۱۵؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۶، ص۲۲۱.</ref>. در شهره بودن این لقب همین بس که در [[جنگ جمل]]، یکی از [[سربازان]] [[عایشه]]، در معرفی خود و [[قبیله]] خود می‌گوید: {{عربی|"نحن بني ضبة أعداء على ذاك الذي يعرف قدما بالوصي"}}<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۴۵.</ref>. «ما [[فرزندان]] [[ضبه]]، [[دشمنان علی]] هستیم؛ همو که از گذشته وصی شناخته می‌شد».


بهترین [[شاهد]] در [[صحت]] این ادعا و دلالت آن، [[اعتراض]] [[خوارج]] به امام علی{{ع}} است. آن‌گاه که مدتی از [[جنگ صفین]] گذشت و [[خستگی]] و [[احساسات]] خوارج فروکش کرد و آنان به [[اشتباه]] خود پی بردند، سعی بر آن داشتند تا [[شریک]] جرمی بیابند و به هر گونه، [[امام]] را نیز مقصر جلوه دهند. یکی از [[اعتراضات]] آنان به امام آن بود که او «[[وصی پیامبر]]» است با پیگیری نکردن [[حق]] خود، [[وصایت]] را ضایع کرد. امام در پاسخ به آنان فرمود: «شما بودید که دیگران را بر من مقدم داشتید و حق مرا ضایع کردید»<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۹۲؛ ابن مغازلی، مناقب، ص۴۱۳. همچنین بنگرید: طبری امامی، المسترشد، ص۳۹۴؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۴۴۵.</ref>.
بهترین [[شاهد]] در [[صحت]] این ادعا و دلالت آن، [[اعتراض]] [[خوارج]] به امام علی{{ع}} است. آن‌گاه که مدتی از [[جنگ صفین]] گذشت و [[خستگی]] و [[احساسات]] خوارج فروکش کرد و آنان به [[اشتباه]] خود پی بردند، سعی بر آن داشتند تا [[شریک]] جرمی بیابند و به هر گونه، [[امام]] را نیز مقصر جلوه دهند. یکی از [[اعتراضات]] آنان به امام آن بود که او «[[وصی پیامبر]]» است با پیگیری نکردن [[حق]] خود، [[وصایت]] را ضایع کرد. امام در پاسخ به آنان فرمود: «شما بودید که دیگران را بر من مقدم داشتید و حق مرا ضایع کردید»<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۹۲؛ ابن مغازلی، مناقب، ص۴۱۳. همچنین بنگرید: طبری امامی، المسترشد، ص۳۹۴؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۴۴۵.</ref>.
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش