ازدواج در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
[[روایت]] شده است مردی به نام خزوم دختر خود را به [[نکاح]] مردی در آورد، در حالی که از کار پدرش ناراضی بود، پس به حضور [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و جریان را عرض کرد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} تزویج [[پدر]] را رد و باطل اعلام کرد<ref>احمد شبلی، سید محمود اسداللهی، زندگی اجتماعی از نظر اسلام، ص۳۳.</ref>. | [[روایت]] شده است مردی به نام خزوم دختر خود را به [[نکاح]] مردی در آورد، در حالی که از کار پدرش ناراضی بود، پس به حضور [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و جریان را عرض کرد. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} تزویج [[پدر]] را رد و باطل اعلام کرد<ref>احمد شبلی، سید محمود اسداللهی، زندگی اجتماعی از نظر اسلام، ص۳۳.</ref>. | ||
و به این صورت [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} اولین مرحله ازدواج را [[اصلاح]] نمود و [[زن]] را از زنجیرهای [[جاهلی]] پدر و [[قبیله]] [[آزاد]] نمود.<ref>[[سید صفیه میرحسینی|میرحسینی]] و [[ابراهیم فلاح|فلاح]]، [[شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی (کتاب)|شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی]]، ص ۱۰۳.</ref> | و به این صورت [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} اولین مرحله ازدواج را [[اصلاح]] نمود و [[زن]] را از زنجیرهای [[جاهلی]] پدر و [[قبیله]] [[آزاد]] نمود.<ref>[[سید صفیه میرحسینی|میرحسینی]] و [[ابراهیم فلاح|فلاح]]، [[شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی (کتاب)|شیوههای مبارزه پیامبر با فرهنگ جاهلی]]، ص ۱۰۳.</ref> | ||
==[[انتخاب همسر]]== | |||
[[زن]] و شوهر از ارکان [[خانواده]] به شمار میروند و خانواده مهمترین نقش را در [[تربیت فرزند]] ایفا میکند؛ از اینرو، اگر [[همسران]] از لحاظ جسمی، افرادی سالم و از لحاظ [[روحی]] و [[معنوی]]، [[صالح]] و [[تربیت یافته]] باشند به جدّ میتوان گفت بخش مهمی از تربیت فرزند، سامان یافته و تضمین شده است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} هم، دیگران را به این امر خطیر سفارش کردهاند و هم خود در انتخاب همسر دقت نمودهاند. پیامبر اکرم{{صل}} میفرماید: | |||
{{متن حدیث|أَنْكِحُوا الْأَكْفَاءَ وَ انْكِحُوا فِيهِمْ وَ اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ}}<ref>حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۲۹.</ref>؛ به همشأن خود زن بدهید و از همشأن خود زن بگیرید و برای نطفههای خود [جایگاهی مناسب] [[انتخاب]] کنید. | |||
و نیز میفرماید: | |||
{{متن حدیث|اخْتَارُوا لِنُطَفِكُمْ، فَإِنَّ الْخَالَ أَحَدُ الضَّجِيعَيْنِ}}<ref>حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۲۸، ش۲.</ref>؛ برای نطفههای خود، [جایگاهی مناسب] انتخاب کنید که [ویژگیهای] دایی در [شکلگیری [[شخصیت]]] فرزند اثرگذار است. | |||
[[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} در عمل، درباره خود و خانواده خود چنین کرده و در انتخاب همسر، دقت لازم را مبذول داشتهاند. در داستان [[ازدواج حضرت فاطمه]]{{س}}، نقل شده است که افراد بسیار و به انگیزههای مختلف، تنها یادگار [[پیامبر گرامی اسلام]] را از وی [[خواستگاری]] کردند. پیامبر{{صل}} با رویگرداندن از آنها<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۴۰.</ref> یا با بیان این جمله که «[[منتظر]] [[قضای الهی]] میمانم»<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۹.</ref>، دست رد به سینه هر کدام میزد. اما همین که پسر عموی وی، [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}، برای خواستگاری نزد پیامبر{{صل}} آمد، حضرت با چهرهای گشاده با او برخورد کرد و فرمود: | |||
{{متن حدیث|مَا جَاءَ بِكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ؟ حَاجَتُكَ؟}} چه نیازی تو را به اینجا آورده است؟ | |||
امیرمؤمنان علی{{ع}} در پاسخ خواسته خویش را مطرح کرد. پیامبر{{صل}} فرمود: | |||
{{متن حدیث|يَا عَلِيُّ، إِنَّهُ قَدْ ذَكَرَهَا قَبْلَكَ رِجَالٌ، فَذَكَرْتُ ذَلِكَ لَهَا، فَرَأَيْتُ الْكَرَاهَةَ فِي وَجْهِهَا، وَ لَكِنْ عَلَى رِسْلِكَ حَتَّى أَخْرُجَ إِلَيْكَ}}؛ ای علی، پیش از تو کسان دیگری نیز [[فاطمه]] را از من [[خواستگاری]] کردهاند و من خواست آنها را به فاطمه{{س}} گفتم، اما [[کراهت]] را در چهره او یافتم، ولی [[صبر]] کن تا بازگردم. | |||
[[پیامبر]]{{صل}} پس از مطرح کردن خواسته علی{{ع}} با دخت گرامی خویش، همین که [[سکوت]] و عدم [[اعراض]] و کراهت او را دید، با [[خوشحالی]] بانگ {{متن حدیث|اللَّهُ أَكْبَرُ}} برآورد و فرمود: | |||
{{متن حدیث|سُكُوتُهَا إِقْرَارُهَا}}<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۹۳.</ref>؛ سکوت زهرا، علامت [[رضایت]] و خواست اوست. | |||
همچنین علی{{ع}} نقل میکند که: | |||
پیامبر{{صل}} در جستجوی من به [[ام ایمن]] فرمود: ام ایمن، برادرم کجاست؟ ام ایمن گفت: برادرت کیست؟ پیامبر{{صل}} فرمود: علی. ام ایمن گفت: ای [[رسول خدا]]، دخترت را به همسری کسی میدهی که [[برادر]] توست؟ رسول خدا{{صل}} فرمود: آری ام ایمن، به [[خدا]] قسم دخترم را به همشأنش که مردی است [[شریف]] و [[آبرومند]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] و کسی که در درگاه خدا [[مقرب]] است، به همسری دادم<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۰۵.</ref>. | |||
همچنین، نقل شده است که: | |||
وقتی پیامبر{{صل}} فاطمه{{س}} را به همسری علی{{ع}} داد، نزد او آمد و دید که فاطمه{{س}} گریان است، فرمود: چرا [[گریه]] میکنی؟ به خدا قسم اگر در [[خاندان]] من کسی بهتر از علی{{ع}} بود، تو را به علی نمیدادم<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ص۳۷۸، ش۶.</ref>. | |||
البته [[ناراحتی حضرت فاطمه]]{{س}} به دلیل [[ازدواج]] با [[حضرت علی]]{{ع}} نبود، بلکه به این دلیل بود که [[زنان]] [[قریش]] او را [[سرزنش]] میکردند و میگفتند: پدرت تو را به مردی [[فقیر]] و... شوهر داده است. | |||
در [[روایت]] دیگری [[حضرت فاطمه]]{{س}}، خود به سرزنش زنان قریش تصریح میکند و پیامبر{{صل}} نیز [[فضائل علی]]{{ع}} را برای او برمیشمرد<ref>خوارزمی، الموفق بن احمد بن محمد المکی، المناقب، ص۳۵۴.</ref>. | |||
البته در اینباره [[روایات]] دیگری نیز هست که حاکی از انجام این ازدواج به خواست [[پروردگار]] است؛ ولی در بعضی از همین روایات تصریح شده که این امر از آن جهت است که کسی جز علی{{ع}} همشأن و [[کفو فاطمه]]{{س}} نیست<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۷۸.</ref>، علی{{ع}} نقل میکند [[پیامبر]]{{صل}} به من فرمود: | |||
برخی مردان [[قریش]] مرا [[سرزنش]] کردهاند که چرا با وجود [[خواستگاری]] ما، [[فاطمه]]{{س}} را به همسری علی درآوردی؟ ولی من به آنها گفتم: به [[خدا]] قسم، من مانع [[ازدواج]] او با شما نشدم و من او را به همسری علی در نیاوردم. [[جبرئیل]] بر من نازل شد و گفت: «خدا میگوید: اگر علی را [[خلق]] نمیکردم، برای دخترت فاطمه{{س}} تا ابد همشأنی نبود»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۷۸؛ ج۱، ص۴۶۱.</ref>. | |||
اشکالی که ممکن است در اینجا مطرح شود آن است که این [[سیره]] با [[روایات]] [[ائمه]]{{عم}} که میفرمایند: در ازدواج [[سختگیری]] نکنید و هرگاه خواستگاری آمد که از [[خُلق]] و [[دین]] او [[راضی]] هستید، او را رد نکنید، در [[تعارض]] است؛ مثلاً [[امام باقر]]{{ع}} از پیامبر{{صل}} نقل میکند که فرمود: | |||
{{متن حدیث|إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ {{متن قرآن|إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ}}<ref>«و کافران (نیز) دوستان یکدیگرند و اگر آن (دستور) را انجام ندهید در زمین، آشوب و تباهی بزرگی رخ خواهد داد» سوره انفال، آیه ۷۳.</ref>}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۴۷.</ref>؛ هرگاه کسی به خواستگاری نزد شما آمد که از [[دین و اخلاق]] او راضی هستید، او را رد نکنید و اگر چنین کنید، در [[زمین]] [[فتنه]] و [[فساد]] بزرگی ایجاد خواهد شد. | |||
در [[روایت]] دیگری دین و [[امانت]] نیز شرط شده است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۴۷.</ref>. | |||
در پاسخ، باید گفت: اولاً، این روایات میگوید که به دین و اخلاق و حتی امانت باید توجه شود و هرگاه در این چند مورد [[رضایت]] حاصل شد، دیگر [[سختگیری]] نکنید؛ یعنی سختگیری نکردن و سهل گرفتن نسبت به دین، [[اخلاق]] و امانت نیست، بلکه سهلگیری در [[امور مادی]] و [[فقر]] و [[غنا]] و [[طبقه اجتماعی]] فرد و مهریه و امثال اینهاست. ثانیاً، بر فرض که سهلگیری در [[امور دینی]] نیز مطرح باشد، منظور روایت برای وقتی است که [[انسان]] به [[اصل دین]] و [[ایمان]] فرد [[اطمینان]] دارد، ولی به دنبال سطح بالای ایمان و [[دین]] باشد. [[امام باقر]]{{ع}} در آن [[روایت]] این مورد را [[نهی]] کرده است. [[شاهد]] آن نیز این است که [[علی بن اسباط]] به امام باقر{{ع}} مینویسد: «برای دخترانم کسی را که مثل خودم باشد، نمییابم. درباره آنها چه کنم؟» [[امام]] در پاسخ میفرماید: «به دنبال اینکه کسی مثل خودت را پیدا کنی، مباش. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: هرگاه کسی که از دین و [[خُلق]] او [[راضی]] بودید به [[خواستگاری]] آمد، دختر را به او [[تزویج]] کنید»<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۴۷.</ref>؛ یعنی علی بن اسباط به دنبال کسی مثل خودش بوده نهکفو و همشأن دخترانش؛ بنابراین امام فرموده است کسی که به [[دین و اخلاق]] او [[رضایت]] داری، او را رد نکن. ثالثاً، رضایت از دین و اخلاق امری ثابت نیست، بلکه امری نسبی است که درباره هر کس تفاوت میکند؛ شاید پیامبر{{صل}} از دین یا [[اخلاق]] یا دین و اخلاق دیگر خواستگاران دختر خویش راضی نبوده است. به علاوه، در تزویج، [[کفو]] و همشأن بودن [[همسران]] شرط است، که هیچیک از خواستگاران [[حضرت فاطمه]]{{س}}، جز علی{{ع}}، چنان نبودند. این مطلب در روایت دیگری از پیامبر{{صل}} نقل شده است که فرمود: | |||
{{متن حدیث|لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ{{ع}} لِفَاطِمَةَ مَا كَانَ لَهَا كُفْوٌ عَلَى ظَهْرِ الْأَرْضِ مِنْ آدَمَ وَ مَنْ دُونَهُ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۴۶۱.</ref>؛ اگر [[خدا]] علی{{ع}} را برای [[فاطمه]]{{س}} [[خلق]] نکرده بود، برای فاطمه{{س}} کفوی از [[آدم]] تا پایان [[خلقت]] یافت نمیشد. | |||
بنابراین، به تصریح خود پیامبر{{صل}} در برخی [[روایات]]، آن حضرت به بهترین [[خواستگار]] زهرا{{س}} جواب مثبت داده است. دیگر اینکه، بر فرض که پذیرش پیامبر{{صل}} به [[امر خدا]] بوده، امر خدا نیز براساس همشأن بودن [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} با [[حضرت زهرا]]{{س}} بوده است و سوم اینکه منافاتی ندارد که هم خدا امر کرده باشد و هم [[پیامبر]]{{صل}} و زهرا{{س}} قلباً بدین [[ازدواج]] [[تمایل]] داشته باشند و بر این اساس عمل کرده باشند. | |||
[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}}، خود نیز پس از [[رحلت فاطمه]]{{س}}، هنگامی که قصد ازدواج میکند، به سراغ [[برادر]] خویش [[عقیل]]، که در [[علم]] [[انساب]] و [[شناخت]] [[قبائل]] [[عرب]] سرآمد بود میرود و از او میخواهد همسری را برایش بجوید که زاده [[شجاعان]] باشد و فرزندانی [[شجاع]] و [[دلیر]] برایش بیاورد. عقیل با بررسی و جستجو در قبائل عرب، [[فاطمه کلابیه]] را به علی{{ع}} پیشنهاد میکند و با این ازدواج شیرمردانی چون [[حضرت ابوالفضل]]{{ع}} و برادرانش متولد میشوند که [[دلیری]] و [[شجاعت]] آنها تا ابد بر صفحه [[تاریخ]] نقش بسته است<ref>مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، ج۱، ص۵۹.</ref>. اگر [[امام سجاد]]{{ع}} نیز یکی از بهترین [[نوادگان]] [[امام مجتبی]]{{ع}} را به همسری برمیگزیند و از او [[باقر العلوم]]{{ع}} متولد میشود برای این است که [[انتخاب همسر]]، نقشی اساسی در [[تربیت]] دارد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: «جدّهام صدیقهای بود که در [[خاندان امام حسن]]{{ع}} زنی به درجه و مرتبه او نرسیده است»<ref>قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۲، ص۱۷۳.</ref>. همچنین برای [[انتخاب همسر مناسب]] و همشأن است که [[امام هادی]]{{ع}} که در [[سامرا]] [[زندگی]] میکرد، [[بشر بن مسلمان]] را به [[بغداد]] میفرستد تا [[کنیز]] پاکطینت [[رومی]] را خریداری کند تا او را به همسری فرزند خویش [[امام حسن عسکری]]{{ع}} درآورد و از او [[آخرین حجت]]، [[امام مهدی]]{{ع}} متولد شود<ref>قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، ج۲، ص۷۴۵.</ref>. | |||
بنابراین اهمیت مسئله انتخاب همسر در [[سیره معصومان]]{{عم}} روشن است. اما باید توجه داشت که تمام اهمیت این مسئله برای [[تربیت فرزند]] نیست، بلکه چنان که در برخی از [[روایات]] آمده، برای ایجاد تفاهمِ [[زن]] و شوهر و [[ثبات]] و [[آسایش]] [[خانواده]] نیز میتواند باشد، که آن هم محیط [[امن]] و سالمی را برای تربیت فراهم میآورد. برای نمونه، یکی از ویژگیهایی که [[معصومان]]{{عم}} به رعایت آن در انتخاب همسر سفارش کردهاند و ازدواج امیرمؤمنان علی{{ع}} و [[حضرت زهرا]]{{س}} نیز با توجه به این ملاک بوده است، همشأن بودن [[زن]] و شوهر است. این امر مهمترین عامل تفاهم زن و شوهر و [[استحکام]] [[نظام]] [[خانواده]] است که این نیز مهمترین عامل در پرورش درست [[فرزندان]] است. در مقابل، تفاهم نداشتن [[همسران]] و درگیری آنها که موجب ایجاد خدشه در کانون [[تربیت]] میشود، مهمترین و بیشترین عامل [[انحراف]] فرزندان است. | |||
از دیگر ویژگیهایی که برای [[انتخاب همسر]] در [[سیره معصومان]]{{عم}} به آن توجه شده، مسئله [[رفتار نیکو]] و [[ادب]] [[همسر]] است. حسین بشّار واسطی میگوید: | |||
به [[امام رضا]]{{ع}} نوشتم: یکی از [[نزدیکان]] من دخترم را از من [[خواستگاری]] کرده است، ولی بداخلاق است. [[امام]] در پاسخ [[نامه]] فرمود: «اگر بداخلاق است، دخترت را به همسری او مده»<ref>نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۴، ص۱۹۲.</ref>. | |||
بنابراین [[خوشاخلاقی]] از ویژگیهای مهمی است که در انتخاب همسر باید بدان توجه داشت. البته شاید اهمیت بسیار آن به این علت باشد که این صفت، علاوه بر اینکه از طریق برخورد و [[معاشرت]] در فرزند تأثیر میگذارد، خود حاکی از [[اصالت خانوادگی]] فرد نیز هست؛ زیرا [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: | |||
{{متن حدیث|حُسْنُ الْأَخْلَاقِ بُرْهَانُ كَرَمِ الْأَعْرَاقِ}}<ref>خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم، ج۳، ص۳۹۲.</ref>؛ [[اخلاق نیک]]، نشانه [[سرشت]] [[نیک]] [[خانوادگی]] است. | |||
در پایان این بحث باید گفت که در [[اسلام]]، اهمیت [[انتخاب]] زن، از نظر [[تربیتی]] بیش از اهمیت انتخاب شوهر است (محیط و [[وراثت]] و به ویژه وراثت)؛ زیرا تأثیر زن در فرزند بیش از مرد است. این مطلب را از [[روایات]] [[معصومان]]{{عم}} به خوبی میتوان برداشت کرد. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در مورد انتخاب زن میفرماید: | |||
{{متن حدیث|وَ انْظُرْ فِي أَيِّ نِصابٍ تَضَعُ وَلَدَكَ، فإِنَّ العِرْقَ دَسَّاسٌ}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱۵، ص۸۵۵.</ref>؛ بنگر که فرزندت را در چه [[نسل]] و [[نژادی]] قرار میدهی؛ زیرا رگ و ریشه خانوادگی در فرزند اثر میگذارد. | |||
در روایتی دیگر میفرماید: | |||
{{متن حدیث|تَزَوَّجُوا فِي الْحُجْزِ الصَّالِحِ فَإِنَّ الْعِرْقَ دَسَّاسٌ}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱۶، ص۲۹۶.</ref>؛ با خانواده [[صالح]] [[ازدواج]] کنید که رگ و ریشه در فرزند اثر میگذارد. | |||
همچنین میفرماید: | |||
{{متن حدیث|تَخَيَّرُوا لِنُطَفِكُمْ وَ انْتَخِبُوا الْمَنَاكِحُ}}<ref>متقی هندی، کنز العمال، ج۱۶، ص۳۰۲.</ref>. برای نطفههای خود [جایگاهی مناسب] برگزینید و [[زنان]] [[[نیک]]] را [[انتخاب]] کنید. | |||
اما درباره [[ازدواج]] دختر و پذیرش [[خواستگار]] میفرماید: | |||
هرگاه از [[دین و اخلاق]] خواستگار [[رضایت]] داشتید دختر را به او [[تزویج]] کنید<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۴۷.</ref>. | |||
در روایتی دیگر [[امانت]] را نیز بیان میکند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۴۷.</ref>. | |||
بنابراین، درباره انتخاب شوهر تنها سه صفت [[دیانت]]، [[اخلاق]] و امانت را شرط کرده است و به احتمال [[قوی]] شرط کردن این سه صفت هم بیشتر در [[ارتباط با خود]] [[همسر]] است تا تأثیر آن در فرزند. تأثیر این سه صفت در فرزند نیز بیشتر از حیث تأثیرات محیطی است، نه تأثیر [[وراثتی]]؛ زیرا در روایتی دیگر [[پیامبر]]{{صل}} میفرماید: | |||
{{متن حدیث|النِّكَاحُ رِقٌ فَإِذَا أَنْكَحَ أَحَدُكُمْ وَلِيدَةً فَقَدْ أَرَقَّهَا فَلْيَنْظُرْ أَحَدُكُمْ لِمَنْ يُرِقُّ كَرِيمَتَهُ}}<ref>حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۵۲.</ref>؛ ازدواج [[بردگی]] است. پس هرگاه یکی از شما خواست، دخترش را همسر دهد، باید دقت کند او را به بردگی چه کسی درمیآورد. | |||
همچنین در [[روایت]] دیگری آمده است: شخصی از [[امام حسن]]{{ع}} درباره ازدواج دخترش سؤال کرد. [[امام]] فرمود: | |||
{{متن حدیث|زَوِّجْهَا مِنْ رَجُلٍ تَقِيٍّ فَإِنَّهُ إِنْ أَحَبَّهَا أَكْرَمَهَا وَ إِنْ أَبْغَضَهَا لَمْ يَظْلِمْهَا}}<ref>طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۱۴.</ref>؛ او را به ازدواج مردی [[متقی]] درآور؛ زیرا اگر او را [[دوست]] بدارد احترامش خواهد کرد و اگر او را دوست ندارد به او [[ظلم]] نخواهد کرد. | |||
بنابراین، شرایطی که در [[روایات]] برای مرد بیان شده برای فراهم آوردن [[آسایش]] همسر است؛ اما شرایطی که برای [[زن]] بیان شده، بیشتر یا همه، مربوط به تأثیر آن شرایط بر فرزند است. روایت [[امام صادق]]{{ع}} نیز [[شاهد]] دیگری بر این مدعاست. در این روایت امام{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|زَوِّجُوا الْأَحْمَقَ، وَ لَا تُزَوِّجُوا الْحَمْقَاءَ؛ فَإِنَّ الْأَحْمَقَ يَنْجُبُ، وَ الْحَمْقَاءَ لَاتَنْجُبُ}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۵۴.</ref>؛ با مرد احمق ازدواج کنید، ولی با [[زن]] احمق [[ازدواج]] نکنید؛ زیرا مرد احمق فرزند نجیب میآورد، ولی زن احمق فرزند نجیب نمیآورد. | |||
در روایتی دیگر آمده است که یکی از [[اصحاب امام باقر]]{{ع}} در مورد ازدواج مردی با زن دیوانه [[زیبایی]] که از او خوشش آمده بود، سؤال کرد. [[امام]] فرمود: | |||
{{متن حدیث|لَا، وَ لكِنْ إِنْ كَانَتْ عِنْدَهُ أَمَةٌ مَجْنُونَةٌ، فَلَا بَأْسَ بِأَنْ يَطَأَهَا، وَ لَا يَطْلُبَ وَلَدَهَا}}<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۵۴.</ref>؛ با او ازدواج نکند ولی اگر کسی [[کنیز]] دیوانهای دارد اشکال ندارد که با او نزدیکی کند، ولی از او بچهدار نشود. | |||
در [[روایت]] دیگری نیز میفرماید: | |||
[[همنشینی]] با زن احمق [[بلا]] و فرزند او تباه است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۵، ص۳۵۳.</ref>. | |||
در جمع بین این [[روایات]] باید: گفت: به [[طور]] کلی در مورد این روایات سه احتمال را میتوان مطرح کرد: | |||
#همه این تأکیدها به علت تأثیرات محیطی مادر بر فرزند است؛ | |||
#همه این تأکیدها به لحاظ تأثیرات [[وراثتی]] مادر بر فرزند است؛ | |||
#همه این تأکیدها به سبب تأثیرات محیطی و وراثتی مادر بر فرزند است. | |||
از میان این سه احتمال، احتمال دوم با این روایات سازگارتر است؛ زیرا روایات دسته اول که بر [[انتخاب]] و [[گزینش]] زن تأکید میکرد بر نقش رگ و ریشه تأکید داشت و این حاکی از تأثیرات وراثتی مادر بر فرزند است. به علاوه، روایت اخیر نیز که در آن [[امام باقر]]{{ع}} فرمود با کنیز دیوانه همبستر شو ولی از انعقاد نطفه جلوگیری کن، حاکی از این است که زن دیوانه از نظر [[وراثت]] تأثیر میگذارد؛ زیرا اگر مراد، تأثیر [[تربیتی]] و محیطی بود، باید میفرمود [[تربیت]] او را به دیگری بسپار، نه اینکه از او [[طلب]] فرزند نکن. البته نمیتوان گفت که این روایات در صدد [[نفی]] نقش محیطی مادر است؛ بلکه چون این نقش معمولاً بر همگان روشن است، روایات نسبت به آن ساکتاند، ولی چون نقش وراثت بر بسیاری از افراد پوشیده است و ممکن است مورد [[غفلت]] واقع شود، در [[روایات]] به آن اشاره شده است. | |||
یک احتمال دیگر را نیز میتوان در اینجا مطرح کرد و آن اینکه ممکن است مراد، تأثیر [[حال]] مادر از طریق شیر باشد؛ زیرا در روایات بر تأثیر شیر نیز تأکید شده است. در عین حال، چون در روایات دسته اول بحث از تأثیر رگ و ریشه است نمیتوان آنها را از نقش [[وراثتی]] مادر منصرف دانست. دستکم میتوان گفت مراد روایات، احتمال سوم با تأکید بر نقش [[وراثت]] است. | |||
بنابراین، معلوم میشود از نظر [[تربیتی]] تأثیر [[زن]] در فرزند، اعم از محیط و وراثت (دستکم در مواردی که مادر دارای کمبود [[عقلی]] است) بیش از مرد است. از اینرو در [[اسلام]] بر دقت در [[انتخاب]] زن تأکید بیشتری شده است، ولی در پذیرش [[خواستگاری]] مرد، تنها سه ویژگی [[دین]]، [[اخلاق]] و [[امانت]] شرط شده است.<ref>[[سید علی حسینیزاده|حسینیزاده]] و [[محمد داوودی|داوودی]]، [[سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت (کتاب)|سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت]]، ص ۳۶.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |