آیه اذان: تفاوت میان نسخهها
←حکمت تغییر مأموریّت ابلاغ آیات سوره برائت
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
== [[حکمت]] [[تغییر]] مأموریّت [[ابلاغ]] [[آیات]] [[سوره]] برائت == | == [[حکمت]] [[تغییر]] مأموریّت [[ابلاغ]] [[آیات]] [[سوره]] برائت == | ||
سؤال: [[حضرت رسول]]{{صل}} به اتّفاق همه مفسّرین، اعم از [[شیعه]] و [[سنّی]]، ابتدا [[أبو بکر]] را [[مأمور]] ابلاغ آیات اوّلیّه سوره [[برائت]] کرد، سپس او را | سؤال: [[حضرت رسول]]{{صل}} به اتّفاق همه مفسّرین، اعم از [[شیعه]] و [[سنّی]]، ابتدا [[أبو بکر]] را [[مأمور]] ابلاغ آیات اوّلیّه سوره [[برائت]] کرد، سپس او را عزل نمود و [[حضرت علی]]{{ع}} را مأمور این کار کرد؛ آیا پیامبر{{صل}} از کارش پشیمان شد و لهذا دست به این تغییر زد؟ یا هر دو کار طبق [[دستور خداوند]] بوده است؛ هم [[نصب]] و عزل [[أبوبکر]]، و هم اعطای این مأموریّت به علی{{ع}}؟ خلاصه، این [[تغییر]] مأموریّت چه حکمتی داشته است؟ | ||
پاسخ: پاسخ این [[پرسش]] واضح است؛ [[پیامبر]]{{صل}} هر دو کار را آگاهانه انجام داد و هدفش این بود که شخصی که [[برترین]] و [[افضل]] است را معرّفی کند و ذهن [[مردم]] را از کسی که تصوّر میکردند برترین است، به سوی برترین [[حقیقی]] و | پاسخ: پاسخ این [[پرسش]] واضح است؛ [[پیامبر]]{{صل}} هر دو کار را آگاهانه انجام داد و هدفش این بود که شخصی که [[برترین]] و [[افضل]] است را معرّفی کند و ذهن [[مردم]] را از کسی که تصوّر میکردند برترین است، به سوی برترین [[حقیقی]] و واقعی [[هدایت]] کند. بدین جهت در ابتدا این مأموریّت را به أبوبکر سپرد و سپس او را عزل کرد و علی{{ع}} را [[مأمور]] این کار نمود، تا به مردم بفهماند علی{{ع}} افضل و شایستهتر از أبو بکر و همه [[مسلمانان]] است. | ||
این اوّلین مرتبهای نبود که [[حضرت رسول]]{{صل}} چنین کاری میکرد، بلکه قبلًا نیز بارها شبیه این کار را ـ برای تبیین [[هدف]] مذکور ـ انجام داده بود. مثلًا، حضرت در [[جنگ خیبر]] یک [[روز]] [[پرچم]] را به دست أبو بکر میدهد، تا [[قلعه خیبر]] را فتح کند، وی تا عصر هر چه در توان دارد سعی و تلاش میکند، ولی موفّق به فتح قلعه محکم [[خیبر]] نمیشود؛ روز دوم پرچم را به [[عمر]] میسپارد، او نیز در فتح قلعه خیبر ناکام میماند. در شب سوم میفرماید: «فردا پرچم را به دست شخصی میدهم که [[خدا]] و رسولش را [[دوست]] میدارد و خدا و پیامبر هم او را دوست میدارند، وی مرتّب به [[دشمن]] [[حمله]] میکند و هرگز [[فرار]] نمینماید. او قلعه خیبر را فتح خواهد کرد». | این اوّلین مرتبهای نبود که [[حضرت رسول]]{{صل}} چنین کاری میکرد، بلکه قبلًا نیز بارها شبیه این کار را ـ برای تبیین [[هدف]] مذکور ـ انجام داده بود. مثلًا، حضرت در [[جنگ خیبر]] یک [[روز]] [[پرچم]] را به دست أبو بکر میدهد، تا [[قلعه خیبر]] را فتح کند، وی تا عصر هر چه در توان دارد سعی و تلاش میکند، ولی موفّق به فتح قلعه محکم [[خیبر]] نمیشود؛ روز دوم پرچم را به [[عمر]] میسپارد، او نیز در فتح قلعه خیبر ناکام میماند. در شب سوم میفرماید: «فردا پرچم را به دست شخصی میدهم که [[خدا]] و رسولش را [[دوست]] میدارد و خدا و پیامبر هم او را دوست میدارند، وی مرتّب به [[دشمن]] [[حمله]] میکند و هرگز [[فرار]] نمینماید. او قلعه خیبر را فتح خواهد کرد». | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
چرا [[رسول اکرم]]{{صل}} ابتدا [[پرچم]] را به دست دو تن دیگر از [[اصحاب]] داد و سپس به علی سپرد؟ پاسخ این سؤال روشن است، حضرت میخواهد عملًا [[افضلیّت]] و [[برتری علی]]{{ع}} را نشان دهد. | چرا [[رسول اکرم]]{{صل}} ابتدا [[پرچم]] را به دست دو تن دیگر از [[اصحاب]] داد و سپس به علی سپرد؟ پاسخ این سؤال روشن است، حضرت میخواهد عملًا [[افضلیّت]] و [[برتری علی]]{{ع}} را نشان دهد. | ||
در [[جنگ احزاب]] نیز شبیه این جریان رخ داد. هنگامی که [[عمرو بن عبدود]]، آن قهرمان پرآوازه [[مشرکان]] و [[بتپرستان]]، از [[خندق]] عبور کرد و در مقابل [[مسلمانان]] قرار گرفت و هماورد و مبارزطلبید، کسی جز علی اعلام آمادگی نکرد. [[پیامبر]] فرمود: علی [[جان]] شما بنشینید! برای بار دوم [[عمرو بن عبدود]] مبارزطلبید، باز کسی جز علی از جا برنخاست. پیامبر{{صل}} فرمود: شما بنشینید! «عمرو» در مرتبه سوم سخن [[زشتی]] گفت: از بس که مبارز طلبیدم خسته شدم و صدایم گرفت، آیا کسی از بین شما مسلمانان [[مشتاق]] رفتن به [[بهشت]] نیست، تا او را به بهشت بفرستم! باز جز علی کسی برنخاست! این بار پیامبر{{صل}} [[اجازه]] داد که علی به میدان برود و در کمال تعجّب و [[حیرت]] همگان بر عمرو بن عبدود غالب و [[پیروز]] گردد<ref>فروغ ابدیّت، ج | در [[جنگ احزاب]] نیز شبیه این جریان رخ داد. هنگامی که [[عمرو بن عبدود]]، آن قهرمان پرآوازه [[مشرکان]] و [[بتپرستان]]، از [[خندق]] عبور کرد و در مقابل [[مسلمانان]] قرار گرفت و هماورد و مبارزطلبید، کسی جز علی اعلام آمادگی نکرد. [[پیامبر]] فرمود: علی [[جان]] شما بنشینید! برای بار دوم [[عمرو بن عبدود]] مبارزطلبید، باز کسی جز علی از جا برنخاست. پیامبر{{صل}} فرمود: شما بنشینید! «عمرو» در مرتبه سوم سخن [[زشتی]] گفت: از بس که مبارز طلبیدم خسته شدم و صدایم گرفت، آیا کسی از بین شما مسلمانان [[مشتاق]] رفتن به [[بهشت]] نیست، تا او را به بهشت بفرستم! باز جز علی کسی برنخاست! این بار پیامبر{{صل}} [[اجازه]] داد که علی به میدان برود و در کمال تعجّب و [[حیرت]] همگان بر عمرو بن عبدود غالب و [[پیروز]] گردد<ref>فروغ ابدیّت، ج ۲، ص۱۳۵ به بعد.</ref>. در اینجا نیز پیامبر{{صل}} برای [[اثبات]] [[برتری]] و افضلیّت علی{{ع}} بدین شکل عمل کرد، تا عملًا جایگاه و موقعیّت [[اجتماعی]] علی{{ع}} را استحکام بخشد<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[آیات ولایت در قرآن - مکارم شیرازی (کتاب)| آیات ولایت در قرآن]]، ص۳۴۱ ـ ۳۴۲.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |