آیه فتلقی آدم: تفاوت میان نسخهها
←«کلمات» چه بوده است؟
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
=== «کلمات» چه بوده است؟ === | === «کلمات» چه بوده است؟ === | ||
در مورد اینکه منظور از کلمات که [[حضرت آدم]] به آنها متوسّل شد و به درگاه الهی [[توبه]] کرد، چه بوده است؟ نظریّات مختلفی مطرح شده، که به سه نمونه آن اشاره میشود. | در مورد اینکه منظور از کلمات که [[حضرت آدم]] به آنها متوسّل شد و به درگاه الهی [[توبه]] کرد، چه بوده است؟ نظریّات مختلفی مطرح شده، که به سه نمونه آن اشاره میشود. | ||
# منظور از کلمات همان چیزی است که در آیه ۲۳ [[سوره اعراف]] آمده است؛ خداوند در این آیه میفرماید: {{متن قرآن|رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳.</ref>. حضرت آدم و | # منظور از کلمات همان چیزی است که در آیه ۲۳ [[سوره اعراف]] آمده است؛ خداوند در این آیه میفرماید: {{متن قرآن|رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}}<ref>«پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳.</ref>. حضرت آدم و حوّا با این کلمات به درگاه خداوند توبه کردند<ref>مرحوم [[طبرسی]] این نظریّه را از دانشمندانی نظیر «حسن»، «[[قتاده]]»، «[[عکرمة]]» و «[[سعید بن جبیر]]» نقل کرده است (مجمع البیان، ج۱، ص۸۹).</ref>. | ||
# منظور از کلمات به [[اعتقاد]] «[[مجاهد]]» این جملات بوده است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ لا الهَ الّا انْتَ، سُبْحانَکَ وَ بِحَمْدِکَ رَبِّ انِی ظَلَمْتُ نَفْسی فَاغْفِرْ لی انَّکَ خَیْرُ الْغافِرینَ. اللَّهُمَّ لا الهَ الّا انْتَ، سُبْحانَکَ وَ بِحَمْدِکَ رَبِّ انِی ظَلَمْتُ نَفْسی فَارْحَمْنی، انَّکَ انْتَ ارْحَمُ الرَّاحِمینَ. اللَّهُمَّ لا الهَ الّا انْتَ، سُبْحانَکَ وَ بِحَمْدِکَ رَبِّ انِی ظَلَمْتُ نَفْسی، فَتُبْ عَلَیَّ انَّکَ انْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ}}؛ پروردگارا! هیچ معبودی به غیر از تو وجود ندارد، تو منزّه هستی و من به [[حمد]] و ستایشت مشغولم، پروردگارا! من به خویشتن [[ظلم]] کردم؛ مرا ببخش که تو بهترین بخشایندگانی. پروردگارا! هیچ معبودی به غیر از تو نیست، تو منزّه هستی و من به [[حمد]] تو مشغولم، خدای من! من به خویشتن [[ظلم]] کردم؛ تو به من رحم کن که تو بهترین رحمکنندگانی. پروردگارا! هیچ [[الهی]] جز تو نیست، منزّه هستی و من به حمد تو مشغولم، خدای من! من به خویشتن ظلم کردم، توبهام را بپذیر، که تو توبهپذیر و [[مهربان]] هستی<ref>التّبیان، جلد۱، ص۱۶۹.</ref>. | # منظور از کلمات به [[اعتقاد]] «[[مجاهد]]» این جملات بوده است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ لا الهَ الّا انْتَ، سُبْحانَکَ وَ بِحَمْدِکَ رَبِّ انِی ظَلَمْتُ نَفْسی فَاغْفِرْ لی انَّکَ خَیْرُ الْغافِرینَ. اللَّهُمَّ لا الهَ الّا انْتَ، سُبْحانَکَ وَ بِحَمْدِکَ رَبِّ انِی ظَلَمْتُ نَفْسی فَارْحَمْنی، انَّکَ انْتَ ارْحَمُ الرَّاحِمینَ. اللَّهُمَّ لا الهَ الّا انْتَ، سُبْحانَکَ وَ بِحَمْدِکَ رَبِّ انِی ظَلَمْتُ نَفْسی، فَتُبْ عَلَیَّ انَّکَ انْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ}}؛ پروردگارا! هیچ معبودی به غیر از تو وجود ندارد، تو منزّه هستی و من به [[حمد]] و ستایشت مشغولم، پروردگارا! من به خویشتن [[ظلم]] کردم؛ مرا ببخش که تو بهترین بخشایندگانی. پروردگارا! هیچ معبودی به غیر از تو نیست، تو منزّه هستی و من به [[حمد]] تو مشغولم، خدای من! من به خویشتن [[ظلم]] کردم؛ تو به من رحم کن که تو بهترین رحمکنندگانی. پروردگارا! هیچ [[الهی]] جز تو نیست، منزّه هستی و من به حمد تو مشغولم، خدای من! من به خویشتن ظلم کردم، توبهام را بپذیر، که تو توبهپذیر و [[مهربان]] هستی<ref>التّبیان، جلد۱، ص۱۶۹.</ref>. | ||
# منظور از کلمات، [[حضرت محمّد]]{{صل}}، [[حضرت علی]]{{ع}}، [[فاطمه]]، حسن و حسین{{عم}} است؛ یعنی [[آدم]]{{ع}} به خمسه طیّبه [[توسّل]] جست و آنها را [[شفیع]] درگاه [[خداوند]] قرار داد و خداوند به [[برکت]] آن بزرگواران توبهاش را پذیرفت<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۸۹.</ref>. | # منظور از کلمات، [[حضرت محمّد]]{{صل}}، [[حضرت علی]]{{ع}}، [[فاطمه]]، حسن و حسین{{عم}} است؛ یعنی [[آدم]]{{ع}} به خمسه طیّبه [[توسّل]] جست و آنها را [[شفیع]] درگاه [[خداوند]] قرار داد و خداوند به [[برکت]] آن بزرگواران توبهاش را پذیرفت<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۸۹.</ref>. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
[[احادیث]] فراوانی، در منابع شیعه و [[اهل سنت]]، وجود دارد که احتمال سوم را [[تأیید]] میکند؛ هر چند جمع بین هر سه احتمال امکانپذیر است و منافاتی بین احتمالات سهگانه فوق نیست. بدین معنی که [[حضرت آدم]] به خمسه طیّبه توسّل جست، ولی صیغه و الفاظ توبهاش به همان شکلی که در دو احتمال دیگر آمده، بوده است. | [[احادیث]] فراوانی، در منابع شیعه و [[اهل سنت]]، وجود دارد که احتمال سوم را [[تأیید]] میکند؛ هر چند جمع بین هر سه احتمال امکانپذیر است و منافاتی بین احتمالات سهگانه فوق نیست. بدین معنی که [[حضرت آدم]] به خمسه طیّبه توسّل جست، ولی صیغه و الفاظ توبهاش به همان شکلی که در دو احتمال دیگر آمده، بوده است. | ||
همانگونه که گفته شد، عدّهای از دانشمندان اهل سنّت احتمال سوم، که مورد اتّفاق علمای شیعه میباشد، را پذیرفتهاند و روایاتی در این زمینه نقل کردهاند که به هشت نفر از آنان اشاره میشود: علّامه | همانگونه که گفته شد، عدّهای از دانشمندان اهل سنّت احتمال سوم، که مورد اتّفاق علمای شیعه میباشد، را پذیرفتهاند و روایاتی در این زمینه نقل کردهاند که به هشت نفر از آنان اشاره میشود: علّامه بیهقی در کتاب دلائل النّبوّة<ref>به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۶.</ref>؛ علّامه [[ابن عساکر]] در مسند<ref>به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۷.</ref>؛ علّامه [[سیوطی]] در [[تفسیر]] الدّرّ المنثور<ref> الدّرّالمنثور، ج۱، ص۶۰ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۸).</ref>؛ علّامه سیوطی در جمع الجوامع<ref>به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۸.</ref>؛ علّامه کاشفی در معارج النّبوّة<ref>معارج النّبوّة، رکن ۲، ص۹ (به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۸).</ref>؛ علّامه [[قندوزی]] در ینابیع المودّة<ref>ینابیع المودّة، ص۹۷ (به نقل از [[احقاق الحق]]، ج۳، ص۷۹).</ref>؛ علّامه ابن المغازلی در مناقب<ref>به نقل از احقاق الحق، ج۳، ص۷۷.</ref>؛ علّامه نطنزی در خصایص العلویّة<ref>به نقل از احقاق الحق، ج ۳، ص۷۸.</ref>. | ||
به چند نمونه از [[روایات]] مذکور توجّه کنید: | به چند نمونه از [[روایات]] مذکور توجّه کنید: | ||
# [[ابن مغازلی]] از [[ابن عبّاس]] چنین نقل میکند: «از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} سؤال شد: که منظور از کلماتی که [[آدم]] آنها را از سوی [[خداوند]] دریافت کرد (و به آنها [[توسّل]] جست و [[توبه]] کرد) چه بوده است؟ [[حضرت رسول]]{{صل}} فرمودند: آدم از خداوند خواست که به [[حقّ]] [[محمّد]]، علی، [[فاطمه]]، حسن و حسین توبه او را بپذیرد و خداوند توبهاش را پذیرفت»<ref>{{عربی|"سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَنِ الْکَلِماتِ الَّتی تَلَقَّاها آدَمَ، قال: سَأَلَهُ آدَمُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ الّا ما تُبْتَ عَلَیْهِ فَتابَ عَلَیْهِ"}}؛ احقاق الحق، ج۳، ص۷۶.</ref>. | # [[ابن مغازلی]] از [[ابن عبّاس]] چنین نقل میکند: «از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} سؤال شد: که منظور از کلماتی که [[آدم]] آنها را از سوی [[خداوند]] دریافت کرد (و به آنها [[توسّل]] جست و [[توبه]] کرد) چه بوده است؟ [[حضرت رسول]]{{صل}} فرمودند: آدم از خداوند خواست که به [[حقّ]] [[محمّد]]، علی، [[فاطمه]]، حسن و حسین توبه او را بپذیرد و خداوند توبهاش را پذیرفت»<ref>{{عربی|"سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عَنِ الْکَلِماتِ الَّتی تَلَقَّاها آدَمَ، قال: سَأَلَهُ آدَمُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ الّا ما تُبْتَ عَلَیْهِ فَتابَ عَلَیْهِ"}}؛ احقاق الحق، ج۳، ص۷۶.</ref>. | ||
# [[ابن عساکر]] در | # [[ابن عساکر]] در مسند، از [[خلیفه دوم]] چنین نقل میکند: «آدم (به هنگام توبه به درگاه [[پروردگار]] چنین) گفت: پروردگارا! تو را به حقّ محمّد و [[آل محمّد]] میخوانم که از من درگذری... و اگر محمّد و آل محمّد نبود، خداوند آدم را [[خلق]] نمیکرد»<ref>{{عربی|"قالَ آدَمُ: أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آلِه الّا غَفَرْتَ لی- الی قوله{{ع}}- وَ لَوْ لا هُوَ ما خَلَقْتُکَ"}}؛ احقاق الحق، ج۳، ص۷۷.</ref>. [[عمر بن خطاب]] هر چند این [[روایت]] را به [[پیامبر]] نسبت نداده، ولی اینگونه مطالب چیزی نیست که غیر پیامبر{{صل}} یا [[امام]] [[معصوم]]{{عم}} از آن مطّلع باشد؛ بنابراین، حتماً آن را از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} شنیده است. | ||
# علّامه نطنزی روایت زیر را در خصائص العلویّه از [[مجاهد]] نقل میکند: «کلماتی که آدم از [[خداوند]] دریافت کرد چنین بود: «پروردگارا! به [[حقّ]] [[محمّد]]، علی، [[فاطمه]]، حسن و حسین توبهام را بپذیر، سپس خداوند توبهاش را پذیرفت»<ref>{{عربی|"انَّ الْکَلِماتِ الَّتی تَلَقَّاها آدَمُ مِنْ رَبِّهِ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ الّا تُبْتَ عَلَیْهِ فَتابَ اللَّهُ عَلَیْهِ"}}؛ احقاق الحق، ج۳، ص۷۸.</ref>. | # علّامه نطنزی روایت زیر را در خصائص العلویّه از [[مجاهد]] نقل میکند: «کلماتی که آدم از [[خداوند]] دریافت کرد چنین بود: «پروردگارا! به [[حقّ]] [[محمّد]]، علی، [[فاطمه]]، حسن و حسین توبهام را بپذیر، سپس خداوند توبهاش را پذیرفت»<ref>{{عربی|"انَّ الْکَلِماتِ الَّتی تَلَقَّاها آدَمُ مِنْ رَبِّهِ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ الّا تُبْتَ عَلَیْهِ فَتابَ اللَّهُ عَلَیْهِ"}}؛ احقاق الحق، ج۳، ص۷۸.</ref>. | ||
در ادامه این [[روایت]] آمده است وقتی [[توبه]] [[آدم]] پذیرفته شد، انگشتری برای خویش تهیّه کرد که بر روی نگین آن نام [[پیامبر اسلام]] به عنوان | در ادامه این [[روایت]] آمده است وقتی [[توبه]] [[آدم]] پذیرفته شد، انگشتری برای خویش تهیّه کرد که بر روی نگین آن نام [[پیامبر اسلام]] به عنوان رسول اللَّه و نام [[حضرت علی]] به عنوان [[امیر المؤمنین]] حک شده بود. | ||
خلاصه اینکه، طبق [[روایات]] فراوانی که در کتابهای [[تشیّع]] و تسنّن آمده منظور از کلماتی که [[حضرت آدم]] به آن [[توسّل]] جست و در [[سایه]] توسّل به آن کلمات توبهاش پذیرفته شد، «خمسه طیّبه» بوده است. آیا این مقام در [[عالم هستی]] برای هیچ کس جز [[اهل بیت]] [[عصمت]]{{عم}} [[ثابت]] شده است؟! آیا این [[فضیلت]] بزرگ دلالت نمیکند که این [[خاندان]] برترین انسانها هستند؟! اگر آنها برترین هستند (که هستند) و خداوند بخواهد خلیفهای برای پیامبرش تعیین کند، آیا با وجود برترین افراد، [[حکمت خداوند]] [[اجازه]] میدهد که دیگران به عنوان [[خلیفه رسول خدا]] [[نصب]] شوند؟! و اگر [[مردم]] بخواهند [[انتخاب]] نمایند، آیا [[عقل]] اجازه میدهد که با وجود برترین افراد، به سراغ اشخاص دیگر رفت و آنها را انتخاب نمود؟!<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[آیات ولایت در قرآن - مکارم شیرازی (کتاب)| آیات ولایت در قرآن]]، ص۲۴۱ ـ ۲۴۹.</ref> | خلاصه اینکه، طبق [[روایات]] فراوانی که در کتابهای [[تشیّع]] و تسنّن آمده منظور از کلماتی که [[حضرت آدم]] به آن [[توسّل]] جست و در [[سایه]] توسّل به آن کلمات توبهاش پذیرفته شد، «خمسه طیّبه» بوده است. آیا این مقام در [[عالم هستی]] برای هیچ کس جز [[اهل بیت]] [[عصمت]]{{عم}} [[ثابت]] شده است؟! آیا این [[فضیلت]] بزرگ دلالت نمیکند که این [[خاندان]] برترین انسانها هستند؟! اگر آنها برترین هستند (که هستند) و خداوند بخواهد خلیفهای برای پیامبرش تعیین کند، آیا با وجود برترین افراد، [[حکمت خداوند]] [[اجازه]] میدهد که دیگران به عنوان [[خلیفه رسول خدا]] [[نصب]] شوند؟! و اگر [[مردم]] بخواهند [[انتخاب]] نمایند، آیا [[عقل]] اجازه میدهد که با وجود برترین افراد، به سراغ اشخاص دیگر رفت و آنها را انتخاب نمود؟!<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[آیات ولایت در قرآن - مکارم شیرازی (کتاب)| آیات ولایت در قرآن]]، ص۲۴۱ ـ ۲۴۹.</ref> |