آیه امانت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←مقدمه
(←پانویس) |
(←مقدمه) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
{{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا * لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است* تا خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را عذاب فرماید و از مردان و زنان مؤمن درگذرد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۷۲-۷۳.</ref>. | {{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا * لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ وَيَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بیگمان او ستمکارهای نادان است* تا خداوند مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را عذاب فرماید و از مردان و زنان مؤمن درگذرد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۷۲-۷۳.</ref>. | ||
[[خداوند]] در این [[آیه]]، با | [[خداوند]] در این [[آیه]]، با تجلیل از امانتی سخن میگوید که حمل آن برهمه [[مخلوقات]] عرضه شد و هیچیک از آنان، جزنوع [[انسانی]]، [[قدرت]] تحمل آن را نداشتند. بدینترتیب [[استعداد]] و توان حمل [[امانت]]، [[ارزش]] و کرامتی برای [[انسان]] تلقی گردید. از بررسی واژه امانت استفاده میشود که امانت اصالتاً متعلّق به صاحب آن است و موقتاً در [[اختیار]] فردی [[امین]] قرار میگیرد. از سیاق آیه روشن میشود که امانت مورد اشاره آن چنان با ارزش و وزین است که حتی موجودات آسمانی، یعنی [[ملائکه]] [[مقرّب]] [[پروردگار]] نیز توان حمل آن را نداشتند. در [[حقیقت]]، ابای از حمل به معنای ابراز عجزو نداشتن استعداد حمل کامل امانت بود و این تنها نوع انسانی بود که با اظهار توان حمل امانت، استعداد ذاتی و [[برتری]] خود بر همه موجودات را بیان نمود. | ||
حمل امری غیرمادی در [[عوالم]] مجرّده، به معنای | حمل امری غیرمادی در [[عوالم]] مجرّده، به معنای فهم حقیقت آن واتحاد با آن است؛ چنانکه در حمل [[علم]] و یا [[حکمت]] نیز چنین معنایی مراد است. از آنجا که رتبه بندی موجودات از نظر قدرت [[درک]] و تحمل [[علوم]] نیز به مرتبه وجودی آنان باز میگردد، بنابراین، امانت مورد اشاره در آیه، در مرتبه اسمای کلیه و یا [[اسم اعظم]] [[الهی]] است. | ||
با توجه به سیاق آیه روشن میشود که اولاً، امانت مذکور از اعظم [[اسمای الهی]] است که سایر | با توجه به سیاق آیه روشن میشود که اولاً، امانت مذکور از اعظم [[اسمای الهی]] است که سایر اسما ابای از حمل آن نمودند و ثانیاً، چون همه عالم جلوه [[اسمای الهی]] است، روشن میشود که صاحب [[امانت]] جامع همه اسما و عالم به همه آنان و در نتیجه، به [[اذن الهی]]، مدیر و مدبّر سایر اسما عالم است و [[ولایت]] بر آنان دارد. | ||
بنابر [[نصوص]] [[قرآنی]] و [[روایی]]، [[مقام امامت]] مدیر و مدبّر عالم و صاحب [[مقام ولایت]] برهمه اسما است. نتیجه آنکه، امانت در [[آیه شریفه]] اشاره به مقام امامت و ولایت و [[امین الهی]] بودن بر [[مردم]] دارد. | بنابر [[نصوص]] [[قرآنی]] و [[روایی]]، [[مقام امامت]] مدیر و مدبّر عالم و صاحب [[مقام ولایت]] برهمه اسما است. نتیجه آنکه، امانت در [[آیه شریفه]] اشاره به مقام امامت و ولایت و [[امین الهی]] بودن بر [[مردم]] دارد. | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
در [[آیه]] بعد، [[خداوند]] ملاک [[شرک]] ونفاق از [[ایمان]] را به قبول و رد امانت باز میگرداند. | در [[آیه]] بعد، [[خداوند]] ملاک [[شرک]] ونفاق از [[ایمان]] را به قبول و رد امانت باز میگرداند. | ||
معنای این سخن با توجه به مطالب قبل روشن میشود که در [[نظام]] [[شریعت]]، مرتبه ایمان و [[اسلام]] [[انسانها]] به [[میزان]] [[تولّی]] به | معنای این سخن با توجه به مطالب قبل روشن میشود که در [[نظام]] [[شریعت]]، مرتبه ایمان و [[اسلام]] [[انسانها]] به [[میزان]] [[تولّی]] به ولایت امام زمان خود است؛ به این ترتیب، به تعبیر آیه، کسانی که به طورکلی وعلنی انکارامامت بنمایند، مشرکند و آنان که به حسب ظاهرایمان آورند، ولی در عمل [[پیروی]] از آنان نکنند، [[منافق]] هستند و تنها کسانی که [[تولی]] به ولایت امام زمان خود بنمایند [[مؤمن]] محسوب میشوند. | ||
استدلال بر امامت [[عامه]] و [[ضرورت وجود دائمی امام]] [[معصوم]] در میان مردم با استفاده از [[آیه امانت]] به صورتهای مختلف بیان شد. حدّ وسط در هریک از [[براهین]]، یا با توجه به مقام منیع [[امانت الهی]] و [[ضرورت]] وجود [[راهنما]] در چگونگی حفاظت از آن بیان گردید و یا از منظر [[کرامت انسانی]] و راه به ثمر نشاندن گوهر [[فطرت انسانی]] بیان شد. در هر دو صورت، شکل منطقی [[استدلال]] به یک صورت است. | |||
'''استدلال اول''': صورت منطقی در استدلال اول، با تشکیل دادن قیاسی اقترانی و [[حد وسط]] قرار گرفتن امانت [[ولایت الهی]] شکل میگیرد؛ به این ترتیب که بگوییم: | '''استدلال اول''': صورت منطقی در استدلال اول، با تشکیل دادن قیاسی اقترانی و [[حد وسط]] قرار گرفتن امانت [[ولایت الهی]] شکل میگیرد؛ به این ترتیب که بگوییم: | ||
بنابر آیه شریفه، امانت به نوع [[انسانی]] عرضه شد و او آن را پذیرفت؛ بنابراین: اولاً، [[وظیفه]] همه انسانها، [[حفظ امانت]] و ولایت الهی است {{متن قرآن|وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ}}؛ ثانیاً، [[حفظ امانت]] و [[ولایت الهی]]، تنها با [[تولّی]] به | بنابر آیه شریفه، امانت به نوع [[انسانی]] عرضه شد و او آن را پذیرفت؛ بنابراین: اولاً، [[وظیفه]] همه انسانها، [[حفظ امانت]] و ولایت الهی است {{متن قرآن|وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ}}؛ ثانیاً، [[حفظ امانت]] و [[ولایت الهی]]، تنها با [[تولّی]] به ولایت امام [[معصوم]] حاصل میگردد. | ||
نتیجه آنکه: همه [[انسانها]] دائماً موظّف به تولّی به ولایت امام معصوم هستند. | نتیجه آنکه: همه [[انسانها]] دائماً موظّف به تولّی به ولایت امام معصوم هستند. | ||
بدیهی است هنگامی که اصل [[نیازمندی]] دائمی [[مردم]] به وجود امام معصوم ثابت میشود، بنابر قاعدة [[لطف]]، [[ضرورت وجود دائمی امام]] در میان مردم نیز از طرف [[خداوند]] ثابت میگردد. | |||
'''استدلال دوم''': شکل منطقی در استدلال دوم، با توجه به [[کرامت انسانی]] و [[استعداد]] والای انسانها در رسیدن به | '''استدلال دوم''': شکل منطقی در استدلال دوم، با توجه به [[کرامت انسانی]] و [[استعداد]] والای انسانها در رسیدن به مقام تمکّن در [[توحید]] و ولایت الهی شکل میگیرد؛ به این ترتیب که بگوییم: اگرهمه انسانها استعداد رسیدن به مقام تمکّن در توحید و حمل کامل و صحیح [[امانت الهی]] را دارند، باید همیشه معلمی ربّانی و شخصیتی معصوم به [[عصمت الهی]] در میان آنان باشد، تا [[تربیت]] آنان برای رسیدن به این مقام را بر عهده گیرد. | ||
با بهرهمندی از [[آیه امانت]]، مقدم در قضیه شرطیّه ثابت است و درنتیجه، [[تالی]] ثابت میگردد؛ به این ترتیب میگوییم: بنابر آیه امانت، همه انسانها استعداد حمل امانت الهی و رسیدن به مقام تمکّن در توحید را واجد هستند؛ پس همیشه باید معلمی ربّانی و شخصیتی معصوم به عصمت الهی در میان مردم وجود داشته باشد، تا تربیت انسانها را برای رسیدن به این مقام برعهده گیرد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، | با بهرهمندی از [[آیه امانت]]، مقدم در قضیه شرطیّه ثابت است و درنتیجه، [[تالی]] ثابت میگردد؛ به این ترتیب میگوییم: بنابر آیه امانت، همه انسانها استعداد حمل امانت الهی و رسیدن به مقام تمکّن در توحید را واجد هستند؛ پس همیشه باید معلمی ربّانی و شخصیتی معصوم به عصمت الهی در میان مردم وجود داشته باشد، تا تربیت انسانها را برای رسیدن به این مقام برعهده گیرد<ref>[[محمد تقی فیاضبخش|فیاضبخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)| ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵]]، ص۴۲۱ و ۴۵۳.</ref>. | ||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == |