تفرقه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = | ||
| مداخل مرتبط = [ | | مداخل مرتبط = [[[تفرقه در جامعهشناسی اسلامی]] - [[تفرقه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== آیا نصب امام عامل تفرقه بین مسلمانان است؟ == | == آیا نصب امام عامل تفرقه بین مسلمانان است؟ == | ||
یکی دیگر از ادله یا [[شبهات]] [[اهل سنت]] در [[انکار اصل نصب]] رویکرد آسیبشناسی از آن است؛ به این معنی که در صورت وجود [[نص]] خاص از [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} درباره [[امامت]] و [[حکومت]]، عدهای موافق و عدهی دیگر [[مخالف]] آن شده و [[جامعه]] یا تفرقه و تشتت مواجه میشود و این برخلاف مصالح [[اسلام]] و [[مسلمانان]] است. [[سیفالدین آمدی]] چگونگی لزوم تفرقه و ضرر از [[نصب]] را چنین تشریح میکند: (۱): با استنکاف بعضی از [[مردم]] از [[امام]] و [[خلیفه]] [[منصوب]]، [[جامعه]] دچار [[فتنه]] و اختلاف میشود و آن اضرار به دیگران است. (۲): [[امام]] [[منصوب]] از جنس [[مردم]] است و [[ریاست]] شخصی بر دیگرانی که مثل خودش است، تحکم و زورگویی و آن اضرار به غیر است. (۳): [[امام]] [[منصوب]] یا [[معصوم]] و یا غیرمعصوم است، اولی بنا بر مبانی [[اهل سنت]] ممتنع است، اما در غیرمعصوم بودن امام، احتمال [[کفر]] و فسق وجود دارد و در این فرض اگر [[عزل]] نشود ضرر [[کفر]] یا فسقش به [[جامعه]] منتهی میشود، و اگر [[عزل]] شود از عزلش باز [[فتنه]] و اختلاف لازم میآید <ref>آمدی، ابکار الأفکار، ج۳، صص ۴۲۰ و ۴۲۱.</ref>. برخی از [[عالمان]] [[اهل سنت]] در مقایسه ضرر اصل [[نصب]] و عدم آن با این تحلیل که ضرر [[نصب]] از ضرر عدم آن بیشتر است، به [[تأیید]] و تقویت دیدگاه خود میپردازند<ref>شرح المواقف، ج۸، ص ۳۸۴.</ref>. | |||
در تحلیل این شبهه نکات ذیل قابل توجه است: | در تحلیل این شبهه نکات ذیل قابل توجه است: | ||
# '''لزوم [[تبعیت]] از حکم شرعی:''' پیش از آنکه به تحلیل و نقد ادعای فوق اشاره شود، تذکار این نکته لازم به نظر میرسد که شخص [[مسلمان]] واقعی نسبت به انجام تکالیف دینی و شرعی خودش باید [[مطیع]] و منقاد باشد و در [[مقام]] سبک و سنگین کردن آن نسبت به منافع خودش برنیاید. بر این اساس اگر با مطالعه مبانی شرعی و دینی ما به این نتیجه برسیم که از طرف [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} و [[خداوند]] درباره [[خلافت]] شخصی مانند [[امام علی|علی]] {{ع}} [[نصب]] شده است، باید به آن ملتزم باشیم. پس ادعای [[اهل سنت]] که [[نصب]] موجب ضرر و اضرار به دیگران میشود، علاوه بر اینکه واقعیت ندارد، خود از [[اهل سنت]] واقعی بودن بیرون است، یعنی نی واقعی کسی است که هر آنچه [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} فرموده به آن ملتزم باشد. | # '''لزوم [[تبعیت]] از حکم شرعی:''' پیش از آنکه به تحلیل و نقد ادعای فوق اشاره شود، تذکار این نکته لازم به نظر میرسد که شخص [[مسلمان]] واقعی نسبت به انجام تکالیف دینی و شرعی خودش باید [[مطیع]] و منقاد باشد و در [[مقام]] سبک و سنگین کردن آن نسبت به منافع خودش برنیاید. بر این اساس اگر با مطالعه مبانی شرعی و دینی ما به این نتیجه برسیم که از طرف [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} و [[خداوند]] درباره [[خلافت]] شخصی مانند [[امام علی|علی]] {{ع}} [[نصب]] شده است، باید به آن ملتزم باشیم. پس ادعای [[اهل سنت]] که [[نصب]] موجب ضرر و اضرار به دیگران میشود، علاوه بر اینکه واقعیت ندارد، خود از [[اهل سنت]] واقعی بودن بیرون است، یعنی نی واقعی کسی است که هر آنچه [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} فرموده به آن ملتزم باشد. | ||
# '''[[نصب خاص]] بهترین گزینه:''' اینکه ادعا شده با معرفی و [[نصب]] [[رهبر]] و [[خلیفه]] [[جامعه]] دچار اختلاف میشود، صرف ادعاست و با اصل [[نصب]] ملازمهای ندارد، به دیگر سخن باید به تعیینکننده [[نصب]]، یعنی شخص ناصب و نیز شخص [[منصوب]] توجه شود، اگر ناصب در [[نصب]] خود تمام گزینهها و ملاکهای لازم برای [[مقام امامت]] و [[خلافت]] را لحاظ کند و ناصب شخص عالم و خبره و دلسوز برای [[جامعه]] و [[جامعه]] نیز به این مسئله [[ایمان]] داشته باشد، [[نصب]] چنین شخصیتی با اقبال عمومی روبرو خواهد شد و چون فرض این است که وی به همه جوانب و ابعاد مسئله [[رهبری]] و نیاز [[جامعه]] [[آگاهی]] دارد و تنها مصالح [[جامعه]] و [[دین]] را لحاظ میکند، چنین [[نصب|نصبی]] بالضروره برای جامه و کشور نیز مفید بلکه امر لازم خواهد بود. پس نهتنها از اصل [[نصب]] هیچ ضرر و زیانی متوجه [[جامعه]] نمیشود، بلکه میتوان گفت در فرض فوق "شخصیت جامع ناصب و [[منصوب]]" مصلحت [[جامعه]] نیز در پذیرفتن [[نصب]] است. باری اگر شخص ناصب به جای لحاظ مصالح [[جامعه]]، مصلحت خود، خانواده، قوم و قبیله خویش را لحاظ کند، شخص [[منصوب]] نیز بهترین گزینه نخواهد بود. در چنین فرضی امکان اختلاف آرا و تفرقه و مناقشه وجود دارد و اگر به هر دلیلی چه از راه اکراه و اجبار یا عدم اطلاع [[مردم]] از حقایق، [[مردم]] به پذیرش چنین شخصی تن نداند، موجب ضرر و زیان در حقوق شهروندان و نیز خود [[دین]] خواهد شد. با این مقدمه ما از [[اهل سنت]] سؤال میکنیم اگر [[پیامبر اسلام]] {{صل}} شخص خاصی را به م قام [[امامت]] و [[خلافت]] برگزیند (که [[برگزیده]] است)، آیا وی فرد جامع و لایق و دارای بهترین [[صفات]] و شرایط لازم را لحاظ و [[نصب]] میکند؟ یا اینکه به جای لحاظ مصالح [[جامعه]] و دین، مصالح فردی و قبیلهای را در [[نصب]] خود دخالت میدهد؟ جواب هر [[مسلمان|مسلمانی]] به این سؤال گزینه اول است. در این فرض که فرد پیشنهادی یگانه فرد صلاحیتدار برای [[رهبری جامعه]] است، پذیرفتن چنین شخصیتی آیا به ضرر و زیان و با تفرقه همراه خواهد بود یا اینکه [[مردم]] با [[علم]] و [[ایمان|ایمانی]] که به [[علم]] و دلسوزی [[پیامبر]] خود دارند، گزینه وی را بهترین گزینه تلقی نموده و با جان و دل از آن حمایت میکنند. باری ممکن است در این میان برخی از کسانی که [[مخالف]] شخص [[منصوب]] هستند، به تخریب و ترور شخصیت وی دست زده و با بهانههای واهی [[صلاحیت]] او را زیر سؤال ببرند، چنانکه در حق [[حضرت علی]] {{ع}} اتفاق افتاد و گفتند که [[امام علی|علی]] {{ع}} جوان و برای [[رهبری]] [[صلاحیت]] ندارد، یا شخصی شوخطبع است یا [[قریش]] او را قبول نخواهند کرد (به این بهانه در صفحات پیشین اشاره شد). در این صورت با کار گذاشتن شخص [[منصوب]] ممکن است در [[جامعه]] افرباد غیر صلاحیتداربه [[حکومت]] تکیه کنند یا [[جامعه]] با اختلاف و تنش روبرو شود. لکن این آسیب نه از طرف اصل [[نصب]] بلکه به علت توطئهها و نقشه های افبراد سودجو و منفعتطلب به وجود میآید و به اصل [[نصب]] ربطی ندارد. به پاسخ فوق - یعنی [[نصب]] بهترین گزینه و گزینه عدم [[نصب]] با لوازمهایی چون اختلاف تشتت همراه است- فلاسفهای مانند [[بوعلی سینا]] تصریح کردند. آنجا که بعد از اشاره به دو گزینه [[نصب]] یا [[انتخاب]] مینویسد:{{عربی|" الأستخلاف بالنص اصوب فان ذلک لا یؤدی الی التشعب و التشاغب و الاختلاف"}} <ref>الهیات شفا، ص ۴۵۱.</ref> | # '''[[نصب خاص]] بهترین گزینه:''' اینکه ادعا شده با معرفی و [[نصب]] [[رهبر]] و [[خلیفه]] [[جامعه]] دچار اختلاف میشود، صرف ادعاست و با اصل [[نصب]] ملازمهای ندارد، به دیگر سخن باید به تعیینکننده [[نصب]]، یعنی شخص ناصب و نیز شخص [[منصوب]] توجه شود، اگر ناصب در [[نصب]] خود تمام گزینهها و ملاکهای لازم برای [[مقام امامت]] و [[خلافت]] را لحاظ کند و ناصب شخص عالم و خبره و دلسوز برای [[جامعه]] و [[جامعه]] نیز به این مسئله [[ایمان]] داشته باشد، [[نصب]] چنین شخصیتی با اقبال عمومی روبرو خواهد شد و چون فرض این است که وی به همه جوانب و ابعاد مسئله [[رهبری]] و نیاز [[جامعه]] [[آگاهی]] دارد و تنها مصالح [[جامعه]] و [[دین]] را لحاظ میکند، چنین [[نصب|نصبی]] بالضروره برای جامه و کشور نیز مفید بلکه امر لازم خواهد بود. پس نهتنها از اصل [[نصب]] هیچ ضرر و زیانی متوجه [[جامعه]] نمیشود، بلکه میتوان گفت در فرض فوق "شخصیت جامع ناصب و [[منصوب]]" مصلحت [[جامعه]] نیز در پذیرفتن [[نصب]] است. باری اگر شخص ناصب به جای لحاظ مصالح [[جامعه]]، مصلحت خود، خانواده، قوم و قبیله خویش را لحاظ کند، شخص [[منصوب]] نیز بهترین گزینه نخواهد بود. در چنین فرضی امکان اختلاف آرا و تفرقه و مناقشه وجود دارد و اگر به هر دلیلی چه از راه اکراه و اجبار یا عدم اطلاع [[مردم]] از حقایق، [[مردم]] به پذیرش چنین شخصی تن نداند، موجب ضرر و زیان در حقوق شهروندان و نیز خود [[دین]] خواهد شد. با این مقدمه ما از [[اهل سنت]] سؤال میکنیم اگر [[پیامبر اسلام]] {{صل}} شخص خاصی را به م قام [[امامت]] و [[خلافت]] برگزیند (که [[برگزیده]] است)، آیا وی فرد جامع و لایق و دارای بهترین [[صفات]] و شرایط لازم را لحاظ و [[نصب]] میکند؟ یا اینکه به جای لحاظ مصالح [[جامعه]] و دین، مصالح فردی و قبیلهای را در [[نصب]] خود دخالت میدهد؟ جواب هر [[مسلمان|مسلمانی]] به این سؤال گزینه اول است. در این فرض که فرد پیشنهادی یگانه فرد صلاحیتدار برای [[رهبری جامعه]] است، پذیرفتن چنین شخصیتی آیا به ضرر و زیان و با تفرقه همراه خواهد بود یا اینکه [[مردم]] با [[علم]] و [[ایمان|ایمانی]] که به [[علم]] و دلسوزی [[پیامبر]] خود دارند، گزینه وی را بهترین گزینه تلقی نموده و با جان و دل از آن حمایت میکنند. باری ممکن است در این میان برخی از کسانی که [[مخالف]] شخص [[منصوب]] هستند، به تخریب و ترور شخصیت وی دست زده و با بهانههای واهی [[صلاحیت]] او را زیر سؤال ببرند، چنانکه در حق [[حضرت علی]] {{ع}} اتفاق افتاد و گفتند که [[امام علی|علی]] {{ع}} جوان و برای [[رهبری]] [[صلاحیت]] ندارد، یا شخصی شوخطبع است یا [[قریش]] او را قبول نخواهند کرد (به این بهانه در صفحات پیشین اشاره شد). در این صورت با کار گذاشتن شخص [[منصوب]] ممکن است در [[جامعه]] افرباد غیر صلاحیتداربه [[حکومت]] تکیه کنند یا [[جامعه]] با اختلاف و تنش روبرو شود. لکن این آسیب نه از طرف اصل [[نصب]] بلکه به علت توطئهها و نقشه های افبراد سودجو و منفعتطلب به وجود میآید و به اصل [[نصب]] ربطی ندارد. به پاسخ فوق - یعنی [[نصب]] بهترین گزینه و گزینه عدم [[نصب]] با لوازمهایی چون اختلاف تشتت همراه است- فلاسفهای مانند [[بوعلی سینا]] تصریح کردند. آنجا که بعد از اشاره به دو گزینه [[نصب]] یا [[انتخاب]] مینویسد:{{عربی|" الأستخلاف بالنص اصوب فان ذلک لا یؤدی الی التشعب و التشاغب و الاختلاف"}} <ref>الهیات شفا، ص ۴۵۱.</ref> | ||
خط ۲۹: | خط ۲۸: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:978964298273.jpg|22px]] [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|'''امامت''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||