←مقدمه
(←مقدمه) |
(←مقدمه) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
با آنکه [[حادثۀ غدیر]] خم، با حضور جمع بسیاری اتفاق افتاد و [[گواهان غدیر]] بسیار بودند، امّا برخی در ادای [[شهادت]] و [[گواهی دادن]] به [[نصب علی]]{{ع}} بر [[ولایت]]، تعلّل میورزیدند و آن حادثه را [[کتمان]] میکردند. | با آنکه [[حادثۀ غدیر]] خم، با حضور جمع بسیاری اتفاق افتاد و [[گواهان غدیر]] بسیار بودند، امّا برخی در ادای [[شهادت]] و [[گواهی دادن]] به [[نصب علی]]{{ع}} بر [[ولایت]]، تعلّل میورزیدند و آن حادثه را [[کتمان]] میکردند. | ||
[[امیر المؤمنین]] بارها در مناشدات و احتجاجهای خود به حدیث پیامبر و [[واقعۀ غدیر خم]] استشهاد میکرد و از افراد هم میخواست که [[گواهی]] دهند. گاهی کسانی با بهانۀ [[پیری]] و نسیان، اظهار میکردند که یادمان نیست. علی{{ع}} هم چند نفر را [[نفرین]] کرد، نفرین علی{{ع}} [[مستجاب]] شد و آنان به دردها و بیماریهایی دچار شدند. یکی از آنان [[انس بن مالک]] بود، دیگری [[براء بن عازب]]، سوّمی [[جریر بن عبد اللّه بجلی]]. حضرت بر [[منبر]] بود و حاضران را قسم داد که هرکس سخن پیامبر را در [[روز غدیر]] شنیده است بایستد و شهادت دهد. از این سه نفر هم به نام خواست که گواهی دهند، [[سکوت]] کردند و بهانه آوردند، با آنکه بودند و میدانستند. [[امام]] نفرین کرد که: خدایا هرکس این گواهی را کتمان کند در حالی که [[آگاه]] است، او را از [[دنیا]] مبر، تا آنکه نشانی بر او بگذاری که شناخته شود. در [[نهج البلاغه]]، نفرین حضرت با این عبارت آمده است: {{متن حدیث|إن کنت کاذبا فضربک اللّه بها بیضاء لامعة لا تواریها العمامة}}<ref>«اگر دروغ میگویی، خداوند به بیماری برص مبتلایت کند که عمامه هم آن را نپوشاند». نهج البلاغه، حکمت ۳۱۱ دلائل الصدق، ج ۲ ص۵۳۹.</ref> انس به [[بیماری]] برص [[مبتلا]] شد، [[براء]] | [[امیر المؤمنین]] بارها در مناشدات و احتجاجهای خود به حدیث پیامبر و [[واقعۀ غدیر خم]] استشهاد میکرد و از افراد هم میخواست که [[گواهی]] دهند. گاهی کسانی با بهانۀ [[پیری]] و نسیان، اظهار میکردند که یادمان نیست. علی{{ع}} هم چند نفر را [[نفرین]] کرد، نفرین علی{{ع}} [[مستجاب]] شد و آنان به دردها و بیماریهایی دچار شدند. یکی از آنان [[انس بن مالک]] بود، دیگری [[براء بن عازب]]، سوّمی [[جریر بن عبد اللّه بجلی]]. حضرت بر [[منبر]] بود و حاضران را قسم داد که هرکس سخن پیامبر را در [[روز غدیر]] شنیده است بایستد و شهادت دهد. از این سه نفر هم به نام خواست که گواهی دهند، [[سکوت]] کردند و بهانه آوردند، با آنکه بودند و میدانستند. [[امام]] نفرین کرد که: خدایا هرکس این گواهی را کتمان کند در حالی که [[آگاه]] است، او را از [[دنیا]] مبر، تا آنکه نشانی بر او بگذاری که شناخته شود. در [[نهج البلاغه]]، نفرین حضرت با این عبارت آمده است: {{متن حدیث|إن کنت کاذبا فضربک اللّه بها بیضاء لامعة لا تواریها العمامة}}<ref>«اگر دروغ میگویی، خداوند به بیماری برص مبتلایت کند که عمامه هم آن را نپوشاند». نهج البلاغه، حکمت ۳۱۱ دلائل الصدق، ج ۲ ص۵۳۹.</ref> انس به [[بیماری]] برص [[مبتلا]] شد، [[براء]] نابینا گشت و [[جریر]] [[بادیهنشین]] شد<ref>الغدیر، ج ۱ ص۱۹۲ (نظرة فی حدیث اصابة الدعوه) بحارالأنوار، ج ۳۷ ص۲۰۰، بهج الصباغه، ج ۴ ص۵۷۲.</ref> نام [[زید بن ارقم]]، عبدالرحمان بن مدلج و یزید بن ودیعه هم در شمار آنان ذکر شده است. انس برای آنکه برص او دیده نشود، همواره عمامهای برسر مینهاد و سروصورت خود را میپوشاند، امّا سفیدی برص همیشه پیدا بود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۷۵.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |