کعبه: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
در [[تاریخ]] آمده است اولین کسی که [[خانه خدا]] را [[جامه]] پوشاند، [[حضرت آدم]] بود که آن را با پیراهن موئی پوشانید. [[پس از ظهور اسلام]] و [[فتح مکه]]، اولین کسی که کعبه را با قماش [[یمانی]] پوشاند، [[پیغمبر]]{{صل}} بود<ref>راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ج۱، ص۱۵۱.</ref>. | در [[تاریخ]] آمده است اولین کسی که [[خانه خدا]] را [[جامه]] پوشاند، [[حضرت آدم]] بود که آن را با پیراهن موئی پوشانید. [[پس از ظهور اسلام]] و [[فتح مکه]]، اولین کسی که کعبه را با قماش [[یمانی]] پوشاند، [[پیغمبر]]{{صل}} بود<ref>راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ج۱، ص۱۵۱.</ref>. | ||
اولین کسی که دستور داد جامههای گوناگون را از تن کعبه برداشته و یک جامه بر آن کنند، [[مهدی عباسی]] بود. و اولین کسی که کعبه را جامه گرانبها پوشاند، تُبّع [[زمامدار]] [[یمن]] بود. <ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۴۸.</ref> | اولین کسی که دستور داد جامههای گوناگون را از تن کعبه برداشته و یک جامه بر آن کنند، [[مهدی عباسی]] بود. و اولین کسی که کعبه را جامه گرانبها پوشاند، تُبّع [[زمامدار]] [[یمن]] بود. <ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۴۸.</ref> | ||
==بازسازی [[کعبه]]== | |||
[[مورخان]] نوشتهاند که بارها کعبه ویران شد و بارها سیل پایههای آن را فرو ریخت. از این رو، [[خانه]] بر آمده به دست ابراهیم و اسماعیل، بر جا نماند. لیکن افراد [[دوره جاهلی]] که سخت دلبسته [[حفظ]] شکل؛ جای و بنیادش بودند، پس از هر ویرانی یا آسیبی، تا آنجا که مقدورشان بود، میکوشیدند خانه را به شکلی که در [[روزگار]] [[پدران]] و نیاکانشان داشت، بازگردانند و آن را برآورند؛ لذا هیچ تغییری در آن راه نمیدادند و صورت بنا را دگرگون نمیکردند. مورخان بیتالحرام را چنین وصف کردهاند: تا پنج سال پیش از [[اسلام]]، دیوارهای کعبه سنگچین بود و سنگها بیآن که ملاطی آنها را به هم بپیوندد، تا بالای قد [[آدمی]]، روی هم چیده شده بود. گفتهاند که در [[عهد]] اسماعیل، نُه ذراع ارتفاع داشت و مسقف نبود و دری داشت که به [[زمین]] چسبیده بود. نخستین کسی که برای آن چفت گذاشت «تُبَّع» بود و سپس [[عبدالمطلب]] دری آهنی برای آن ساخت و آن را با زر به دست آمده از دو آهوی زرین [که بر اثر حفر [[چاه زمزم]] [[کشف]] شده بود] آراست. این نخستین باری بود که کعبه را میآراستند. وصفی که مورخان این گونه از کعبه ارائه میکنند، ما را بر آن میدارد تا آن را ویرانهای ابتدایی و ساده تصور کنیم؛ حیاطی مربع گونه که دیوارهای سنگی بیهیچ ملاطی که آنها را به یکدیگر بپیوندد – آن را در برگرفته است و پرندگان شکاری در آن مأوی گزیدهاند و هیچ حائلی کف آن را از اشعه سوزان [[خورشید]] و بارانهایی که بر [[مکه]] فرود میآید و گاه به شکل آب از دهانههای چاهها بیرون میزند، حفظ نمیکند. این خانه، در [[حقیقت]]، چهار دیواریی است سنگی که ارتفاع آن از قامت [[انسان]] [[تجاوز]] نمیکند. پارهای از مورخان گفتهاند که عامر بن جادر [[ازدی]]، پس از اسماعیل، نخستین کسی بود که برای کعبه [[جدار]] ([[دیوار]]) گذاشت؛ لذا «جادر» (برآورنده [[جدار]]) [[لقب]] گرفت. | |||
باز به گفته [[مورخان]]، در نیمه اول [[قرن هفتم]] میلادی؛ یعنی پنج سال پیش از [[اسلام]] و زمانی که [[رسول خدا]]، سی و پنج ساله بود، [[کعبه]] دچار آتشسوزی شد. در این هنگام بر آن شدند تا [[خانه]] را بازسازی کنند و برایش سقفی چوبی بگذارند؛ لذا دست به کار شدند و دیوارها را که پیشتر نُه ذراع ارتفاع داشت - تا هیجده ذراع بر آوردند و سقفی بر دو ردیف سه ستونه چوبی بر آن گذاشتند. همچنین در آن را از سطح [[زمین]] بالاتر آوردند، که جز با پلکان نمیشد بدان وارد شد. دیوارها را نیز با یک ردیف سنگ و یک ردیف چوب برآوردند. در [[اخبار]] آمده است که رسول خدا{{صل}} چون در سال [[فتح مکه]] وارد کعبه شد، کنار ستونی ایستاد و [[دعا]] کرد. در آن هنگام در خانه شش ستون بود. | |||
مورخان درباره دلیل بازسازی کعبه گفتهاند که دیوارهای سنگی که ملاطی نداشت و ارتفاع آن از قامت [[آدمی]] [[تجاوز]] نمیکرد، به تدریج از هم گسیخته شده و سنگهایش بر زمین فرو ریخته بود؛ لذا بر آن شدند، تا دیوارهایش را بر آورند و چون تنی چند از [[قریش]] و دیگران [[گنج]] خانه را که در چاهی در میان آن قرار داشت، دزدیده بودند، [[مردم]] بر مسقف کردن آن هم داستان شدند. | |||
این بنای تازه نیز آنگونه که از وصفش در کتابهای مورخان بر میآید، بنایی فاخر نبود. تنها اتاقی بود که اینک سقفی چوبی بر شش ستون در دو ردیف آن را میپوشاند. دیوارهایش که پیشتر نه ذراع ارتفاع داشت و کمی بیشتر یا کمتر از قامت آدمی بود، تا هیجده ذراع بالا آمده بود. این بار مواد ساختمانی محکمی در این بنا به کار رفت؛ ردیفی از چوب و ردیفی از سنگ و در مجموع پانزده ردیف چوبی و شانزده ردیف سنگی دیوارهایش را تشکیل میداد. سقف آن را نیز [[مسطح]] کرده بودند و برایش ناودانی گذاشته بودند که آب [[باران]] از آن سرازیر میشد<ref>حج و عمره در قرآن و حدیث، محمدی ری شهری، ص۱۲۲.</ref>. | |||
آنچه از کتب [[تاریخ]] استفاده میشود، [[کعبه]] تا [[زمان]] حاضر ۱۲ مرتبه خراب و تجدید بنا شده است! | |||
#بنای [[ملائکه]]: در [[مناسک]] الشیعه است که: ابتداءً قبل از [[آدم]]{{ع}} ملائکه آن را بنا کردهاند. | |||
#بنای [[حضرت آدم]]{{ع}} بوده که بعد از [[هبوط]]، به [[امر پروردگار]] آن را ساخت و بعد خراب شد. | |||
# [[شیث]] فرزند حضرت آدم تجدید بنا کرد، و در [[طوفان نوح]] خراب شد، و بعضی گفتهاند در [[طوفان]]، [[خداوند]] آن را نگه داشت و لذا به [[بیت عتیق]] نامیده شد. | |||
#بنای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در سال ۱۸۹۰ قبل از میلاد. | |||
#به وسیله [[قبیله]] جُرهم تعمیر گردید. | |||
#به وسیله [[عمالقه]] تعمیر یافت. | |||
#به وسیله [[قصی بن کلاب]] - جد بزرگ [[حضرت رسول]]{{صل}} - تجدید بنا شد، و بعد در اثر سیل، خرابی یافت. ۸- به وسیله [[قریش]] در دوره [[جاهلیت]] تجدید بنا شد، و اینجا بود که [[حجرالأسود]] به دست [[پیغمبر]]{{صل}} [[نصب]] شد. | |||
#بنای [[عبدالله بن زبیر]] در سال ۶۴ ه د ق. | |||
#بنای حجاج بن یوسف به دستور [[عبدالملک بن مروان]] بوده است. در این نوبت بوده که حجرالأسود به دست [[امام چهارم]]{{ع}} نصب گردید. | |||
#به وسیله [[سلاطین روم]] تجدید بنا شد، این تجدید بنا، بعد از [[یورش]] [[ملاحده]] و [[قرامطه]]، و بردن حجرالأسود به [[کوفه]] در سال ۳۳۹ بوده است در این بار، بوده که حجرالأسود به دست [[مبارک]] [[صاحب الأمر]]{{ع}} کار گذاشته شد. | |||
#به وسیله [[سلطان]] سلیمان [[عثمانی]] در سال ۱۰۳۹ ه د تجدید بنا و تعمیر اساسی شد، و این بنا تا کنون باقی است. نقل شده که این تعمیر در پی سیل عظیمی بوده که سرازیر [[مسجدالحرام]] شد و سقف کعبه را خراب نمود و در این واقعه ۴۰۰۲ نفر هلاک شدند. | |||
ناگفته نماند: که بعضی از این ۱۲ بار به صورت تعمیر بوده، و اساس [[خانه]] بر جای بوده است. | |||
و اما نوسازی [[کعبه]] به وسیله [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}: | |||
[[امام ششم]]{{ع}} فرمود: [[خدا]] به ابراهیم دستور داد که به [[حج]] رود، و اسماعیل هم با او حج کند، هر دو حج کردند. وقتی سال [[آینده]] شد، خدا به ابراهیم [[اجازه]] حج و ساختمان کعبه داد. در آن [[روز]]، با اینکه [[عربها]] به حج [[خانه]] میآمدند، [[خانه خدا]] کومهای روی هم ریخته بود، ولی پایههایش معلوم بود. چون در آن سال [[مردم]] از حج برگشتند، اسماعیل{{ع}} سنگ جمع کرد و در جوف کعبه ریخت. وقتی اجازه ساختمان آن از جانب خدا رسید، ابراهیم آمد و گفت: ای پسر عزیزم، خدا دستور ساختمان [[خانه کعبه]] را داده است. | |||
چون محل آن را [[کشف]] کردند یکپارچه سنگ سرخ بود. خدا [[وحی]] کرد که خانه را روی همان بنا کنند؛ و چهار [[فرشته]] فرستاد که سنگ جمع کنند. [[فرشتگان]] سنگ میآوردند و به دست ابراهیم و اسماعیل میدادند و آنها به کار میبردند، تا شش ذرع تمام شد و دو در برایش قرار دادند، یکی برای دخول، و یکی برای خروج و سردری بر آن نهادند و قطعه آهنی بر درهای آن [[نصب]] کردند، ولی خود خانه برهنه بود. | |||
ابراهیم خانه را ساخت و برگشت. اسماعیل که در آنجا اقامت داشت، [[زن]] با هوشی داشت، به اسماعیل گفت خوب است، دو تا پرده به این درها آویزان کنیم، اسماعیل گفت: دو تا پرده به طول شش ذرع برای آنها درست میکنیم، چون پردهها را به درها آویختند خوششان آمد، گفتند خوب است جامهای هم برای کعبه ببافیم که این سنگهای بدنما را بپوشاند. اسماعیل پذیرفت، زنش به سرعت مشغول کار شد، و پشم زیادی نزد خویشانش فرستاد و [[درخواست کمک]] کرد. | |||
امام ششم{{ع}} فرمود: از آن روز [[همکاری]] در پشمریسی میان [[زنها]] مرسوم گردید، آن زن [[شتاب]] کرد و کمک خواست، چون شقهای بافته میشد، فوراً آن را به خانه میآویخت. [[موسم حج]] آینده رسید، هنوز یک سمت کعبه پیراهن نشده بود، [[زن]] [[حضرت اسماعیل]] به او گفت: برای این یک سمت، که [[پوشش]] به آن نرسیده چه کنیم؟ آن را با بافته برگ خرما پوشانیدند. دیگر سال، [[عربها]] به شیوه خود به [[حج]] آمدند، وضعی دیدند که خوششان آمد، پس گفتند شایسته است برای کارکنان این [[خانه]] پیشکشی آورد. از اینجا پیشکشی و [[قربانی]] رسم شد، و هر تیرهای از [[عرب]]، [[پول]] یا چیز دیگری میآوردند، تا مبلغ بسیاری جمع شد، و آن [[حصیر]] خرمائی را کندند و پیراهن خانه را تمام کردند. [[کعبه]] تا مدتی سقف نداشت، حضرت اسماعیل ستونهائی از چوب تهیه نمود با شاخههای درخت خرما آن را پوشانید و گل اندود کرد. | |||
چون سال دیگر به حج آمدند و پوشش سقف کعبه را دیدند، گفتند سزاوار است برای کارکنان این خانه بیشتر پیشکشی آورد، از این رو در سال [[آینده]] شترهای بسیاری برای قربانی آوردند. اسماعیل{{ع}} نمیدانست که آنها را چه باید کرد. [[وحی]] رسید شترها را بکش و [[حاجیان]] را مهمانی کن<ref>وسائل الشیعه، ج۹، ص۳۲۶.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۷۵.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |