مردمآزاری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = آزار| عنوان مدخل = مردمآزاری | مداخل مرتبط = نکوهش آزار دیگران در سیره پیامبر خاتم| پرسش مرتبط = }} == مقدمه == از بارزترین نشانههای پیروی از رسول اکرم {{صل}} رعایت حقوق دیگران و خودداری از آزار رساندن به مر...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = آزار| عنوان مدخل = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = آزار| عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[نکوهش آزار دیگران در سیره پیامبر خاتم]]| پرسش مرتبط = }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
[[انس بن مالک]] نیز در این باره [[روایت]] کرده است که "[[پیامبر خدا]] {{صل}} هرگاه شب برای خواندن [[قرآن]] برمیخاست، با صدای آهسته [[قرآن]] میخواند و فقط همین [[قدر]] از کلامش فهمیده میشد که آیهای تمام شده و آن [[حضرت]]، آیهای دیگر را آغاز کرده است. گفتیم: ای [[رسول خدا]] {{صل}} چرا [[قرآن]] را بلندتر نمیخوانید؟ فرمود [[عایشه]]: "خوش ندارم که با این کار، همنشین من یا افراد خانوادهام [[آزار]] بینند"<ref>الطبرانی، مسند الشامیین، ج ۴، ص ۳۰۵.</ref>. از [[عایشه]] [[نقل]] شده است که [[رسول خدا]] {{صل}} خوش نداشت از او بوی آزاردهندهای به مشام برسد<ref>مسند احمد، ج ۶، ص ۲۴۹ و المعجم الاوسط، ج ۳، ص ۱۸۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۶-۲۱۷.</ref>. | [[انس بن مالک]] نیز در این باره [[روایت]] کرده است که "[[پیامبر خدا]] {{صل}} هرگاه شب برای خواندن [[قرآن]] برمیخاست، با صدای آهسته [[قرآن]] میخواند و فقط همین [[قدر]] از کلامش فهمیده میشد که آیهای تمام شده و آن [[حضرت]]، آیهای دیگر را آغاز کرده است. گفتیم: ای [[رسول خدا]] {{صل}} چرا [[قرآن]] را بلندتر نمیخوانید؟ فرمود [[عایشه]]: "خوش ندارم که با این کار، همنشین من یا افراد خانوادهام [[آزار]] بینند"<ref>الطبرانی، مسند الشامیین، ج ۴، ص ۳۰۵.</ref>. از [[عایشه]] [[نقل]] شده است که [[رسول خدا]] {{صل}} خوش نداشت از او بوی آزاردهندهای به مشام برسد<ref>مسند احمد، ج ۶، ص ۲۴۹ و المعجم الاوسط، ج ۳، ص ۱۸۵.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۶-۲۱۷.</ref>. | ||
== توصیه به [ | == توصیه به [حمل [[آزار]] [[مردم]] == | ||
[[رسول خدا]] {{صل}} [[مردم]] را به [ | [[رسول خدا]] {{صل}} [[مردم]] را به [حمل [[آزار]] دیگران فرا خوانده، میفرماید: "[[آزار]] بزرگتر و کوچکتر و بهتر و بدتر از خودت را [حمل کن که اگر چنین باشی، [[خداوند عزوجل]] را به گونهای [[ملاقات]] خواهی کرد که مقابل [[فرشتگان]] بر تو مینازد"<ref>قطب الدین راوندی، الدعوات، ۱۴۰۷ ص ۲۹۵.</ref>. خود آن [[حضرت]] نیز دوران رسالتش انواع اذیتها را [حمل کرد؛ در حالی که [[کفار]]، ادعای نبوتش را [[تکذیب]] کردند و [[یهودیان]] و [[منافقان]] درباره او انواع آزارها را به کار گرفتند تا آن حد که فرمود: {{متن حدیث|مَا أُوذِيَ نَبِيٌ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ }}<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج ۳، ص ۲۴۷.</ref>. ایشان، پیوسته این آزارها را [حمل کردند تا توانستند [[شریعت اسلام]] را به بار بنشانند<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۷.</ref>. | ||
اما [[پیامبر خدا]] {{صل}} [ | اما [[پیامبر خدا]] {{صل}} [حمل [[آزار]] و اذیتی را که باعث [[ضعف]] و زبونی [[مسلمانان]] شود، برنمی تافت و قاطعانه آن را رد میکرد. [[روایت]] شده است که [[سمرة بن جندب]] در باغ مردی از [[انصار]]، درخت خرمایی داشت و خانه مرد [[انصاری]]، ابتدای باغ بود و سمره بیآنکه از [[صاحب]] خانه اجازه بگیرد، به خانه مرد [[انصاری]] وارد شده، به سراغ درخت خرمای خود میرفت. مرد [[انصاری]] به او [[اعتراض]] کرد و از او خواست که زمان ورود به خانه، اجازه بگیرد؛ اما هر چه در این باره با سمره سخن گفت، ثمری نبخشید. پس، آن مرد [[انصاری]] [[خدمت]] [[رسول اکرم]] {{صل}} آمد و از سمره شکایت کرد؛ آن [[حضرت]] کسی را نزد سمره فرستاد و شکایت مرد [[انصاری]] را به او اطلاع داد و به او فرمود: "هرگاه میخواهی به باغ وارد شوی، از او اجازه بگیر!" اما سمره، سخن [[رسول خدا]] {{صل}} را نیز نپذیرفت؛ پس، [[حضرت]] به او فرمود: "آن درخت را به من بفروش!" سمره نپذیرفت؛ [[حضرت]]، قیمتش را زیاد کرد؛ اما او باز هم نپذیرفت تا آنکه قیمت بالایی را پیشنهاد داد و او باز هم خودداری کرد. پس [[رسول اکرم]] {{صل}} فرمود: "آن درخت را به من بده تا برای تو در [[بهشت]]، درخت خرمایی را ضامن شوم که هر وقت بخواهی، میوهاش را به راحتی بچینی"؛ اما باز هم سمره نپذیرفت. پس [[حضرت]] در این وقت به مرد [[انصاری]] فرمود: "برو درخت او را بکن و نزدش بیفکن که در [[دین اسلام]]، ضرر و زیانی نیست"<ref>الکافی، ج ۵، ص ۲۹۲؛ شیخ طوسی، التهذیب، ج ۷، ص ۱۴۷ و من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۰۳.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۷-۲۱۸.</ref>. | ||
در روایتی دیگر از [[امام محمد باقر]] {{ع}} [[نقل]] شده است که مردی [[خدمت]] [[رسول]] خاتم {{صل}} آمد و از دست [[همسایه]] [[مردم]] آزارش به آن [[حضرت]] شکایت کرد؛ [[پیامبر خدا]] {{صل}} به او فرمود: "[[صبر]] داشته باش و [[شکیبایی]] پیشه کن." آن مرد رفت و پس از مدتی، [[خدمت]] [[نبی اکرم]] {{صل}} رسید و دوباره از دست همسایهاش شکایت کرد. [[پیامبر]] {{صل}} باز هم به او فرمود: "[[صبر]] داشته باش!" آن مرد رفت و پس از گذشت مدتی برای بار سوم [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} رسید و دوباره از دست [[همسایه]] خود شکایت کرد. [[پیامبر]] {{صل}} این بار فرمود: "[[روز جمعه]] که [[مردم]] به سوی [[نماز جمعه]] میآیند، اسباب و اثاثیهات را بر سر راه بگذار تا هر کسی که به [[نماز جمعه]] میرود، آنها را ببیند؛ هنگامی که از تو پرسیدند که چرا اسباب و اثاثیهات را بیرون ریختهای، موضوع را برای [[مردم]] بازگو کن"؛ آن مرد رفت و طبق فرموده [[رسول خدا]] {{صل}} عمل کرد. [[همسایه]] [[مردم]] آزارش که وضع را چنین و آبروی خود را در خطر دید، بیدرنگ به سوی او شتافت و ملتمسانه از وی خواست که وسایلش را به خانه برگرداند و با او [[عهد]] کرد که دیگر آنگونه [[رفتار]] نکنند و وی را نیازارد <ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۶۸ و ابن حبان، صحیح، ج ۲، ص ۲۷۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۸.</ref>. | در روایتی دیگر از [[امام محمد باقر]] {{ع}} [[نقل]] شده است که مردی [[خدمت]] [[رسول]] خاتم {{صل}} آمد و از دست [[همسایه]] [[مردم]] آزارش به آن [[حضرت]] شکایت کرد؛ [[پیامبر خدا]] {{صل}} به او فرمود: "[[صبر]] داشته باش و [[شکیبایی]] پیشه کن." آن مرد رفت و پس از مدتی، [[خدمت]] [[نبی اکرم]] {{صل}} رسید و دوباره از دست همسایهاش شکایت کرد. [[پیامبر]] {{صل}} باز هم به او فرمود: "[[صبر]] داشته باش!" آن مرد رفت و پس از گذشت مدتی برای بار سوم [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} رسید و دوباره از دست [[همسایه]] خود شکایت کرد. [[پیامبر]] {{صل}} این بار فرمود: "[[روز جمعه]] که [[مردم]] به سوی [[نماز جمعه]] میآیند، اسباب و اثاثیهات را بر سر راه بگذار تا هر کسی که به [[نماز جمعه]] میرود، آنها را ببیند؛ هنگامی که از تو پرسیدند که چرا اسباب و اثاثیهات را بیرون ریختهای، موضوع را برای [[مردم]] بازگو کن"؛ آن مرد رفت و طبق فرموده [[رسول خدا]] {{صل}} عمل کرد. [[همسایه]] [[مردم]] آزارش که وضع را چنین و آبروی خود را در خطر دید، بیدرنگ به سوی او شتافت و ملتمسانه از وی خواست که وسایلش را به خانه برگرداند و با او [[عهد]] کرد که دیگر آنگونه [[رفتار]] نکنند و وی را نیازارد <ref>الکافی، ج ۲، ص ۶۶۸ و ابن حبان، صحیح، ج ۲، ص ۲۷۸.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی |حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۲۱۸.</ref>. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
[[رده:فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]] | [[رده:فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]] | ||
[[رده:آزار]] | [[رده:آزار]] | ||