پرش به محتوا

رفتار با اصحاب: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۲: خط ۲۲:


== تلاش برای رفع نیاز [[اصحاب]] ==
== تلاش برای رفع نیاز [[اصحاب]] ==
[[سیره معصومین]]{{عم}} همیشه بر دستگیری [[نیازمندان]] و به ویژه اصحاب بوده است. هر گاه اصحاب نیاز [[مالی]] پیدا می‌کردند، خدمت آن بزرگواران می‌رسیدند و کمک‌های لازم را دریافت می‌نمودند. «[[مفضل بن قیس بن رمانه]]» می‌گوید: نزد [[ابی عبدالله]]{{ع}} رفتم از [[روزگار]] و بعضی [[مشکلات]] [[زندگی]] نزد آن حضرت [[شکایت]] بردم. و از او التماس [[دعا]] کردم. به کنیز فرمود: کیسه‌ای را که ابوجعفر برای ما فرستاد، بیار. کسیه را حاضر کرد. آن‌گاه فرمود: در این کیسه چهارصد دینار است؛ با آن روزگارت را اداره کن. عرض کردم: فدایت شوم، منظور کمک نداشتم، بلکه خواستم برایم دعا کنید. فرمود: دعا را هیچ‌گاه ترک نکن<ref>بحار الانوار، ج۴۷، ص۳۴.</ref>.
[[سیره معصومین]]{{عم}} همیشه بر دستگیری [[نیازمندان]] و به ویژه اصحاب بوده است. هر گاه اصحاب نیاز [[مالی]] پیدا می‌کردند، خدمت آن بزرگواران می‌رسیدند و کمک‌های لازم را دریافت می‌نمودند. «مفضل بن قیس بن رمانه» می‌گوید: نزد ابی عبدالله{{ع}} رفتم از [[روزگار]] و بعضی [[مشکلات]] [[زندگی]] نزد آن حضرت [[شکایت]] بردم. و از او التماس [[دعا]] کردم. به کنیز فرمود: کیسه‌ای را که ابوجعفر برای ما فرستاد، بیار. کسیه را حاضر کرد. آن‌گاه فرمود: در این کیسه چهارصد دینار است؛ با آن روزگارت را اداره کن. عرض کردم: فدایت شوم، منظور کمک نداشتم، بلکه خواستم برایم دعا کنید. فرمود: دعا را هیچ‌گاه ترک نکن<ref>بحار الانوار، ج۴۷، ص۳۴.</ref>.


[[صفوان جمال]] [[روایت]] کرده است: نزد [[امام صادق]]{{ع}} حضور داشتم که مردی از اهالی [[مکه]] وارد شد و از آن حضرت تقاضا کرد که در کرایه وسیله [[سفر]] به او کمک کند. چون این کار به [[حرفه]] من مربوط می‌شد، [[امام]] فرمود: برخیز و برادرت را [[یاری]] کن. عرض کردم: جانم فدایت! آماده [[همکاری]] هستم. با او رفتم و [[خداوند]] وسیله را مهیا ساخت. دوباره به [[منزل]] امام برگشتم. پرسید: چه کردی؟ پاسخ دادم: نیازش برطرف شد. آن‌گاه فرمود: {{متن حدیث|أَمَا إِنَّكَ أَنْ تُعِينَ أَخَاكَ الْمُسْلِمَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ طَوَافِ أُسْبُوعٍ بِالْبَيْتِ مُبْتَدِئاً}}<ref>اصول کافی، ج۲، ص۱۵۸.</ref>؛ «این کار از هفت بار [[طواف]] [[کعبه]] نزد من [[برتر]] است»<ref>[[محمد احسانی|احسانی، محمد]]، [[سیره اخلاقی و تربیتی معصومین (کتاب)|سیره اخلاقی و تربیتی معصومین]]، ص ۲۸۷.</ref>.
[[صفوان جمال]] [[روایت]] کرده است: نزد [[امام صادق]]{{ع}} حضور داشتم که مردی از اهالی [[مکه]] وارد شد و از آن حضرت تقاضا کرد که در کرایه وسیله [[سفر]] به او کمک کند. چون این کار به [[حرفه]] من مربوط می‌شد، [[امام]] فرمود: برخیز و برادرت را [[یاری]] کن. عرض کردم: جانم فدایت! آماده [[همکاری]] هستم. با او رفتم و [[خداوند]] وسیله را مهیا ساخت. دوباره به [[منزل]] امام برگشتم. پرسید: چه کردی؟ پاسخ دادم: نیازش برطرف شد. آن‌گاه فرمود: {{متن حدیث|أَمَا إِنَّكَ أَنْ تُعِينَ أَخَاكَ الْمُسْلِمَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ طَوَافِ أُسْبُوعٍ بِالْبَيْتِ مُبْتَدِئاً}}<ref>اصول کافی، ج۲، ص۱۵۸.</ref>؛ «این کار از هفت بار [[طواف]] [[کعبه]] نزد من [[برتر]] است»<ref>[[محمد احسانی|احسانی، محمد]]، [[سیره اخلاقی و تربیتی معصومین (کتاب)|سیره اخلاقی و تربیتی معصومین]]، ص ۲۸۷.</ref>.
۱۱۳٬۱۶۰

ویرایش