|
|
خط ۲۰: |
خط ۲۰: |
|
| |
|
| == اقسام سیره معصوم == | | == اقسام سیره معصوم == |
| از آنچه در کاربرد [[سیره]] درباره رسول خدا {{صل}} و [[خلفا]] یاد شد، میتوان به این نتیجه رسید که روش عملی [[رهبران]] [[جامعه]] دو گونه است: روش و [[سیره فردی]] و روش و [[سیره اجتماعی]]: | | از آنچه در کاربرد [[سیره]] درباره رسول خدا {{صل}} و [[خلفا]] یاد شد، میتوان به این نتیجه رسید که روش عملی [[رهبران]] [[جامعه]] دو گونه است: روش و [[سیره فردی]] و روش و سیره اجتماعی: |
| | # '''سیره فردی''': منظور از روش فردی کارهایی است که به دیگران ارتباط پیدا نمیکند؛ مانند خوراک، [[لباس]]، [[مسکن]] و.... این موارد از سنتهای زاید محسوب میشود. روشن است [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] در این زمینهها نیز الگوی دیگران است و چه بسا وظیفههای ویژهای برای وی باشد. به فرموده [[امام علی]] {{ع}}: “خداوند بر رهبران [[عادل]] [[واجب]] کرده است که سطح [[زندگی]] خود را بسان پایینترین افراد جامعه قرار دهند تا [[نیازمندان]] از [[فقر]] خویش ناراحت نگردند”<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۱۱؛ نهج البلاغه، ص۳۲۵، خ۲۰۹.</ref>. ثقةالاسلام [[کلینی]] در [[اصول کافی]] بابی را در این باره گشوده با عنوان “سیره شخصی [[امام]] و سیره وی در خوراک و [[پوشاک]] وقتی که [[رهبری]] را به دست گرفت”<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۱۰: {{عربی|"سيرة الامام في نفسه و في المطعم و الملبس إذا ولي الأمر"}}.</ref>. در روایتی از آن باب، [[امام صادق]] {{ع}} به کسی که خرده میگیرد [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} لباس ساده و زِبر و پشمین میپوشید که فقط چهار [[درهم]] [[ارزش]] داشت؛ چرا شما لباس نو پوشیدهاید؟ حضرت پاسخ میدهد: پوشیدن چنان لباسی (در این [[زمان]]) سبب [[شهرت]] میگردد و درست نیست و آنچه پوشیدهام، لباس رایج و معمول جامعه اسلامی است؛ جز اینکه [[قائم]] ما وقتی [[قیام]] کند، لباسی مانند [[لباس علی]] {{ع}} میپوشد و برابر سیره او عمل میکند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۱۱: {{متن حدیث|غَيْرَ أَنَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ {{ع}} إِذَا قَامَ لَبِسَ ثِيَابَ عَلِيٍّ {{ع}} وَ سَارَ بِسِيرَةِ عَلِيٍّ {{ع}}}}.</ref> و در پاسخ به [[اعتراض]] مشابهی از [[سفیان]] ثوری جوابی مشابه دارد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۶۵.</ref>. |
| | # '''سیره اجتماعی''': منظور از سیره اجتماعی روش برخورد با دیگران در مسائل گوناگون [[آموزشی]]، [[فرهنگی]]، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] است. [[سیره]] در سخنان امیرالمؤمنین {{ع}} در موارد بسیار به معنای راه و روش برخورد اجتماعی به کار رفته و بر سیره [[نیکو]] با دیگران تأکید شده است؛ از جمله در [[نامه]] به [[مالک اشتر]] [[حُسن]] سیره را از [[آداب]] والی میشمارد<ref>قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۶۷: {{متن حدیث|مِمَّا يَنْبَغِي أَنْ يَأْخُذَ الْوَالِي بِهِ نَفْسُهُ مِنَ الْأَدَبِ وَ حُسْنِ السِّيرَةِ}}.</ref> و در مواردی دیگر میفرماید: “نیکویی [[سیرت]] و راه، عنوان [[نیک]] [[باطنی]] است”<ref>عبدالواحد بن محمد آمدی، غرر الحکم، ج۳، ص۳۹۱، ش۴۸۴۶: {{متن حدیث|حُسْنُ السِّيرَةِ عُنْوَانُ حُسْنِ السَّرِيرَةِ}}.</ref> یا “نیکویی سیرت و راه، [[زیبایی]] [[قدرت]] و سبب [[حفظ]] [[فرمانروایی]] است”<ref>عبدالواحد بن محمد آمدی، غرر الحکم، ج۳، ص۳۹۱، ش۴۸۴۷: {{متن حدیث|حُسْنُ السِّيرَةِ جَمَالُ الْقُدْرَةِ وَ حِصْنُ الْإِمْرَةِ}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۶۲.</ref> |
|
| |
|
| # '''سیره فردی''': منظور از روش فردی کارهایی است که به دیگران [[ارتباط]] پیدا نمیکند؛ مانند [[خوراک]]، [[لباس]]، [[مسکن]] و.... این موارد از سنتهای زاید محسوب میشود. روشن است [[رهبر]] [[جامعه اسلامی]] در این زمینهها نیز الگوی دیگران است و چه بسا وظیفههای ویژهای برای وی باشد. به فرموده [[امام علی]] {{ع}}: “خداوند بر رهبران [[عادل]] [[واجب]] کرده است که سطح [[زندگی]] خود را بسان پایینترین افراد جامعه قرار دهند تا [[نیازمندان]] از [[فقر]] خویش ناراحت نگردند”<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۱۱؛ نهج البلاغه، ص۳۲۵، خ۲۰۹.</ref>. ثقةالاسلام [[کلینی]] در [[اصول کافی]] بابی را در این باره گشوده با عنوان “سیره شخصی [[امام]] و سیره وی در خوراک و [[پوشاک]] وقتی که [[رهبری]] را به دست گرفت”<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۱۰: {{عربی|سيرة الامام في نفسه و في المطعم و الملبس إذا ولي الأمر}}.</ref>. در روایتی از آن باب، [[امام صادق]] {{ع}} به کسی که خرده میگیرد [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} لباس ساده و زِبر و پشمین میپوشید که فقط چهار [[درهم]] [[ارزش]] داشت؛ چرا شما لباس نو پوشیدهاید؟ [[حضرت]] پاسخ میدهد: [[پوشیدن]] چنان لباسی (در این [[زمان]]) سبب [[شهرت]] میگردد و درست نیست و آنچه پوشیدهام، لباس رایج و معمول جامعه اسلامی است؛ جز اینکه [[قائم]] ما وقتی [[قیام]] کند، لباسی مانند [[لباس علی]] {{ع}} میپوشد و برابر سیره او عمل میکند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۱۱: {{متن حدیث|غَيْرَ أَنَّ قَائِمَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ {{ع}} إِذَا قَامَ لَبِسَ ثِيَابَ عَلِيٍّ {{ع}} وَ سَارَ بِسِيرَةِ عَلِيٍّ {{ع}}}}.</ref> و در پاسخ به [[اعتراض]] مشابهی از [[سفیان]] ثوری جوابی مشابه دارد<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۶۵.</ref>. [[سیره عبادی]] [[حضرت]] از یک جهت جنبه فردی دارد و از جهت دیگر الگویی برای دیگران است.
| | ==== سیره و معنای نگارش شرح حال بزرگان ==== |
| # '''[[سیره اجتماعی]]''': منظور از سیره اجتماعی [[روش برخورد]] با دیگران در مسائل گوناگون [[آموزشی]]، [[فرهنگی]]، [[اجتماعی]]، [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] است. [[سیره]] در [[سخنان امیرالمؤمنین]] {{ع}} در موارد بسیار به معنای [[راه]] و روش برخورد اجتماعی به کار رفته و بر سیره [[نیکو]] با دیگران تأکید شده است؛ از جمله در [[نامه]] به [[مالک اشتر]] [[حُسن]] سیره را از [[آداب]] [[والی]] میشمارد<ref>قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۶۷: {{متن حدیث|مِمَّا يَنْبَغِي أَنْ يَأْخُذَ الْوَالِي بِهِ نَفْسُهُ مِنَ الْأَدَبِ وَ حُسْنِ السِّيرَةِ}}.</ref> و در مواردی دیگر میفرماید: “نیکویی [[سیرت]] و راه، عنوان [[نیک]] [[باطنی]] است”<ref>عبدالواحد بن محمد آمدی، غرر الحکم، ج۳، ص۳۹۱، ش۴۸۴۶: {{متن حدیث|حُسْنُ السِّيرَةِ عُنْوَانُ حُسْنِ السَّرِيرَةِ}}.</ref> یا “نیکویی سیرت و راه، [[زیبایی]] [[قدرت]] و سبب [[حفظ]] [[فرمانروایی]] است”<ref>عبدالواحد بن محمد آمدی، غرر الحکم، ج۳، ص۳۹۱، ش۴۸۴۷: {{متن حدیث|حُسْنُ السِّيرَةِ جَمَالُ الْقُدْرَةِ وَ حِصْنُ الْإِمْرَةِ}}.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۶۲.</ref>
| | یکی از معانی سیره بیان شرح حال بزرگان است. [[حاجی]] [[خلیفه]] درباره علم سیره مینویسد: “علم سِیر دربرگیرنده چند فن و بخش است: [[اسماء]] [[پیامبر]]، ویژگیها، [[فضایل]]، [[جنگها]]، تولد و [[بعثت]] آن حضرت”<ref>مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۰۱۲.</ref>. سیره [[ابن هشام]]، سیره حلبی و سیره [[ابن کثیر]] و... دربردارنده سرگذشت و [[رفتار]] پیامبرند. چون [[هدف]] از این گونه [[سیره]] نگاریها، [[پیروی]] و [[الگوگیری]] است، دیدگاههای [[عقیدتی]] افراد نیز ارائه میشود. |
|
| |
|
| ==== روش و [[احکام جهاد]] ====
| | سیره یعنی [[تاریخ]] زندگانی افراد از زوایای گوناگون. این معنا از سیره تفاوتی با تاریخ ندارد، جز اینکه تاریخ مربوط به سرگذشت تمام [[ملتها]] و قومهاست و سیره مربوط به سرگذشت انسانهای برجسته و فرهیخته. این معنا از باب توسعه در معنای سیره است. به جهت نگاه خاص و احترامآمیزی که به سیره شده، درباره بزرگان به کار میرود؛ از اینرو در تعریف سیره نوشتهاند: {{عربی|"تدوين تفاصيل حياﺓ أحد المشاهير و أعماله"}}<ref>خلیل جر، لاروس المعجم العربی الحدیث، ص۶۸۸.</ref>: [سیره] نگارش شرح زندگانی و [[رفتار]] یکی از بزرگان است. |
| در میان [[فقیهان]] و لغویان و در پارهای [[روایات]]، سیره درباره روش [[جنگی]] [[رسول خدا]] {{صل}} یعنی “مغازی” به کار رفته و کتاب سِیَر در [[کتابهای حدیثی]] و [[فقهی]]، مرادف با کتاب [[جهاد]] است. در میان فقیهان [[شیعه]] [[شیخ طوسی]] در نهایه<ref>شیخ طوسی، النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص۲۸۹.</ref> و مبسوط عنوان “کتاب الجهاد و سیرة الإمام”<ref>شیخ طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۲، ص۲.</ref> را برای مسائل جهاد [[برگزیده]].
| |
|
| |
|
| [[ابوالصلاح حلبی]] در کتاب جهاد فصلی را با عنوان “سیرة الجهاد” آورده است<ref>ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، ص۴۱۳.</ref>. ابن [[ادریس]] در سرائر از عنوان “کتاب الجهاد و سیرة الإمام”<ref>ابن ادریس، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج۲، ص۳.</ref> برای مسائل جهاد استفاده کرده است. در بیشتر کتب [[زیدیه]] کتاب [[سیر]] درباره سیره و مشخصات [[امام]] [[مسلمین]] به کار رفته است<ref>احمد مرتضی، شرح الازهار، ج۴، ص۵۱۸: {{عربی|إنما سمي هذا كتاب السير لأنه متضمن لصفة سيرة الامام في الأمة}}.</ref>؛ زیرا [[جهاد]] از نظر آنان از [[اصول دین]] است. [[بخاری]] در کتاب صحیح بحثهای جهاد را ذیل عنوان “کتاب الجهاد و السِیر” یاد کرده است<ref>محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۱۰۲۵ (تحقیق مصطفی دیب البغا).</ref>. کرمانی در شرح خود بر [[صحیح بخاری]] مینویسد: “سِیَر به کسر، جمع [[سیره]] به معنای [[راه]] است. گفته میشود از "سار یسیر" است و جهاد را از آن جهت به سیره ترجمه کردهاند که [[احکام]] یادشده در آن، از [[سیره پیامبر]] {{صل}} در جنگهایش گرفته شده است”<ref>محمد بن یوسف کرمانی، صحیح البخاری بشرح الکرمانی، ج۱۲، ص۹۲.</ref>. [[بیهقی]] در کتاب [[سنن]] الکبری مسائل جهاد را تحت عنوان “کتاب السِیرَ”<ref>احمد بن حسین بیهقی، سنن الکبری، ج۹، ص۲ (چ دارالمعرفه)؛ ج۱۳، ص۱۸۲ (چ دارالفکر).</ref> آورده، گرچه به شرح حال [[پیامبر]] {{صل}} هم پرداخته است.
| | کتابهای گوناگونی به عنوان سیره در شرح حال افراد نگاشته شده است: [[سیر الملوک (کتاب)|سیر الملوک]] یا سیاستنامه [[خواجه نظام الملک طوسی]]، [[سیر الأقطاب (کتاب)|سیر الأقطاب]]، [[سیر الأنبیاء و الائمه (کتاب)|سیر الأنبیاء و الائمه]]، [[سیرة ابن طولون (کتاب)|سیرة ابن طولون]]، [[سیرة أجنبی (کتاب)|سیرة أجنبی]]، [[سیرة ابی بکر (کتاب)|سیرة ابی بکر]]، [[سیرة الأسکندر (کتاب)|سیرة الأسکندر]]، [[سیرة الأنبیاء (کتاب)|سیرة الأنبیاء]]، [[سیرة الصدیقة الکبری (کتاب)|سیرة الصدیقة الکبری]]، [[سیرة القائم (کتاب)|سیرة القائم]] و...<ref>شیخ محسن آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۲، ص۲۷۶-۲۸۱.</ref>. [[دائرة المعارف]] اسلامیه که توسط [[مستشرقان]] نگاشته شده، سیره را به همین معنا دانسته است<ref>مستشرقین، دائرةالمعارف الاسلامیه، ج۱۲، ص۴۳۹-۴۵۸.</ref>. [[حاجی]] [[خلیفه]] نیز [[علم]] سیره را به این معنا گرفته و نخستین کسی را که دراین باره کتاب نگاشته، [[محمد بن اسحاق]] (م۱۵۱) دانسته است<ref>مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۰۱۲.</ref>. سیدحسن صدر این نظر را [[تأیید]] میکند<ref>سیدحسن صدر، تأسیس الشیعه، ص۲۳۲.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۶۹.</ref> |
| | |
| در کتابهای لغت این نکته به روشنی بیان شده که کتاب السِیر همان کتاب جهاد است. فیومی در مصباح المنیر مینویسد: “سیره در [[زبان]] [[فقها]] [[غلبه]] دارد بر جنگها”<ref>احمد بن محمد فیومی، مصباح المنیر، ص۲۹۹.</ref>. طریحی در [[مجمع البحرین]] مینویسد: “کتاب السِیر جمع سیره به معنای راه و روش است؛ زیرا احکامی که در آن وجود دارد، از روش [[رسول خدا]] {{صل}} در [[جنگها]] گرفته شده است”<ref>فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۳، ص۳۴۰.</ref>. شاید نخستین کاربرد شایع سیره، در جنگها باشد؛ زیرا [[جنگ]] با [[سیر]] و حرکت آغاز میشود. در أقرب الموارد در این باره نوشته شده است: “سیرۀ [[سلطان]] [[روش برخورد]] او با [[رعیت]] است... و اصل آن حالت سیره است؛ جز اینکه در زبان [[شرع]] بر کارهای جنگ و آنچه به آن بستگی دارد، [[چیرگی]] یافته؛ آنگونه که "[[مناسک]]" بر [[کارها]] و [[اعمال]] [[حج]] چیرگی یافته است... به جنگها ازآن رو سیره گفتهاند که با حرکت و سیر آغاز میشوند و مراد از "کتاب السِیر" روش [[برخورد امام]] با [[مجاهدان]] و [[کافران]] است و سیرۀ [[انسان]] چگونگی [[رفتار]] وی در میان [[مردم]] است... ”<ref>سعید خوری شرتونی، أقرب الموارد، ج۱، ص۵۶۲.</ref>.
| |
| | |
| در [[کتابهای حدیثی شیعه]] روایاتی وجود دارد که در آنها [[سیره]] به [[روش پیامبر]] {{صل}} در [[جنگها]] گفته شده است. در روایتی [[امام سجاد]] {{ع}} برخورد [[امیر مؤمنان]] {{ع}} با باقیمانده [[سپاه]] [[جمل]] را بسان [[برخورد پیامبر]] {{صل}} در [[روز فتح مکه]] میداند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۵، ص۱۲؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۱۶: {{متن حدیث|وَ كَانَتِ السِّيرَةُ فِيهِمْ مِنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ {{ع}} مَا كَانَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} فِي أَهْلِ مَكَّةَ يَوْمَ فَتْحِ مَكَّةَ}}.</ref>.
| |
| | |
| در روایتی دیگر آمده است امیر مؤمنان {{ع}} “درباره [[اصحاب جمل]] آن گونه عمل کرد که [[سیره رسول خدا]] {{صل}} در روز فتح مکه بود”<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۵؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۳۲، ص۲۱۰: {{متن حدیث|سَارَ فِيهِمْ وَ اللَّهِ بِسِيرَةِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} يَوْمَ الْفَتْحِ}}.</ref>؛ یعنی آنان را بخشید و با [[مهربانی]] با آنان برخورد کرد. نوع و سبک برخورد هر دو بزرگوار در [[فتح مکه]] و با اصحاب جمل یکی بود و آن گذشت و [[عفو]] بود.
| |
| | |
| [[حفص بن غیاث]] گوید: برخی برادرانم از من خواستند درباره مسائل سیره از [[امام صادق]] {{ع}} بپرسم. من هم این مسئله را پرسیدم که سپاهی از [[دشمن]] [[غنیمت]] میگیرد، بعد سپاهی دیگر به آنها ملحق میشود<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۴۵.</ref>. از این [[روایت]] استفاده میشود کلمه سیره در آن [[زمان]] به معنای مسائل مربوط به [[جنگ]] بوده است. استفاده از ترکیب واژه "سار یسیر" به جای عمل و فعل در این موارد برای اهتمامی است که به سیره گذشتگان داشتهاند. [[بدیهی]] است که بین معنای لغوی و اصطلاحی [[ارتباط]] وثیقی وجود دارد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۶۵.</ref>
| |
| | |
| ===== اولین کاربرد سیره در [[مغازی]] =====
| |
| گروهی بر این باورند که [[محمد بن مسلم شهاب زهری]] (م۱۲۴) نخستین کسی است که سیره را در معنای “مغازی” و جنگها به کار گرفته است<ref>فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی التدوین التاریخی، ج۲، ص۶۵.</ref>. این سخن ادعایی بیش نیست؛ زیرا در روایتی که از امام سجاد {{ع}} درباره [[جنگ جمل]] یاد شد، سیره در معنای [[جنگ]] به کار رفته بود و [[امام سجاد]] {{ع}} در سال ۹۵ درگذشته و استاد [[زهری]] به شمار میآید<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۳۹۵، ش۷۳۴ (چ دارالفکر)؛ ج۵، ص۲۸۵، ش۷۳۲۴ (چ داراحیاء التراث العربی).</ref>. وقتی زهری از [[حضرت]] [[حدیث]] [[نقل]] میکرد، با تعبیر [[زین العابدین]] او را میستود<ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص۲۳۰: {{عربی|كَانَ الزُّهْرِيُّ إِذَا حَدَّثَ عَنْ عَلِيِّ بن الْحُسَيْنِ {{ع}} قَالَ: حَدَّثَنِي زَيْنُ الْعَابِدِينَ عَلِيُّ بن الْحُسَيْنِ}}.</ref>. [[امام]] {{ع}} نیز در نامهای وی را از [[همکاری]] با [[دستگاه خلافت]] [[اموی]] [[نهی]] فرمود<ref>ابن شعبه حرانی، تحف العقول، تحقیق و ترجمه علیاکبر غفاری، ص۲۸۱.</ref>. امام سجاد {{ع}} در [[دعای ۲۷ صحیفه سجادیه]] درباره [[مرزداران]] میفرماید: {{متن حدیث|وَ عَلِّمْهُ السِّيَرَ وَ السُّنَنَ}}: او را [[علم]] [[جهاد]] و [[سنت]] بیاموز.
| |
| | |
| در ریاض السالکین در شرح این جمله چنین آمده: “منظور از "سِیَر" در این جمله [[احکام جهاد]] است و از این جمله استفاده میشود که چیره شدن اسم سِیر بر احکام جهاد، اصطلاحی قدیمی است که در صدر اول [[اسلام]] بوده و [[فقیهان]] زمانی که سِیَر را به گونۀ مطلق بیان کنند، منظور جنگ است”<ref>سیدعلی خان مدنی شیرازی، ریاض السالکین، ج۴، ص۲۵۶.</ref>. بنابراین نمیتوان زهری را نخستین کسی دانست که “سِیَر” را در احکام جهاد به کار گرفته؛ بلکه پیش از وی دیگران از جمله امام سجاد {{ع}} از این اصطلاح استفاده کردهاند. دور نیست که زهری این نکته را از امام سجاد {{ع}} گرفته باشد و امکان دارد این اصطلاح در آن [[زمان]] رایج بوده باشد.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۶۸.</ref>
| |
| | |
| ==== [[نگارش]] شرح حال بزرگان ====
| |
| معنای دیگر [[سیره]] بیان شرح حال بزرگان است. این معنی از دو معنای پیشین گستردهتر است و اکنون رواج دارد. [[حاجی]] [[خلیفه]] درباره علم سیره مینویسد: “علم سِیر دربرگیرنده چند فن و بخش است: [[اسماء]] [[پیامبر]]، ویژگیها، [[فضایل]]، [[جنگها]]، [[تولد]] و [[بعثت]] آن حضرت”<ref>مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۰۱۲.</ref>. سیره [[ابن هشام]]، سیره [[حلبی]] و سیره [[ابن کثیر]] و... دربردارنده سرگذشت و [[رفتار]] پیامبرند. چون [[هدف]] از این گونه [[سیره]] نگاریها، [[پیروی]] و [[الگوگیری]] است، دیدگاههای [[عقیدتی]] افراد نیز ارائه میشود.
| |
| | |
| سیره یعنی [[تاریخ]] زندگانی افراد از زوایای گوناگون. این معنا از سیره تفاوتی با تاریخ ندارد، جز اینکه تاریخ مربوط به سرگذشت تمام [[ملتها]] و قومهاست و سیره مربوط به سرگذشت انسانهای برجسته و [[فرهیخته]]. این معنا از باب توسعه در معنای سیره است. به جهت نگاه خاص و احترامآمیزی که به سیره شده، درباره بزرگان به کار میرود؛ از اینرو در تعریف سیره نوشتهاند: {{عربی|تدوين تفاصيل حياﺓ أحد المشاهير و أعماله}}<ref>خلیل جر، لاروس المعجم العربی الحدیث، ص۶۸۸.</ref>: [سیره] [[نگارش]] شرح زندگانی و [[رفتار]] یکی از بزرگان است.
| |
| | |
| کتابهای گوناگونی به عنوان سیره در شرح حال افراد نگاشته شده است: [[سیر الملوک (کتاب)|سیر الملوک]] یا سیاستنامه [[خواجه نظام الملک طوسی]]، [[سیر الأقطاب (کتاب)|سیر الأقطاب]]، [[سیر الأنبیاء و الائمه (کتاب)|سیر الأنبیاء و الائمه]]، [[سیرة ابن طولون (کتاب)|سیرة ابن طولون]]، [[سیرة أجنبی (کتاب)|سیرة أجنبی]]، [[سیرة ابی بکر (کتاب)|سیرة ابی بکر]]، [[سیرة الأسکندر (کتاب)|سیرة الأسکندر]]، [[سیرة الأنبیاء (کتاب)|سیرة الأنبیاء]]، [[سیرة الصدیقة الکبری (کتاب)|سیرة الصدیقة الکبری]]، [[سیرة القائم (کتاب)|سیرة القائم]] و...<ref>شیخ محسن آقابزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج۱۲، ص۲۷۶-۲۸۱.</ref>. [[دائرة المعارف]] اسلامیه که توسط [[مستشرقان]] نگاشته شده، سیره را به همین معنا دانسته است<ref>مستشرقین، دائرةالمعارف الاسلامیه، ج۱۲، ص۴۳۹-۴۵۸.</ref>. [[حاجی]] [[خلیفه]] نیز [[علم]] سیره را به این معنا گرفته و نخستین کسی را که دراین باره کتاب نگاشته، [[محمد بن اسحاق]] (م۱۵۱) دانسته است<ref>مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه، کشف الظنون، ج۲، ص۱۰۱۲.</ref>. [[سیدحسن صدر]] این نظر را [[تأیید]] میکند<ref>سیدحسن صدر، تأسیس الشیعه، ص۲۳۲.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۶۹.</ref> | |
|
| |
|
| == هَدْی مرادف سیره == | | == هَدْی مرادف سیره == |