پرش به محتوا

آسانی در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:
#'''آسان‌گیری در برخوردهای [[اجتماعی]]''': از ابو [[مسعود]] نقل شده است: مردی نزد پیامبر آمد تا با حضرت سخن گوید، چون او را دید دستپاچه شد و به لرزش افتاد، حضرت گفت: «راحت باش! من که [[پادشاه]] نیستم»<ref>{{متن حدیث| هَوِّنْ عَلَيْكَ فَإِنِّي لَسْتُ بِمَلِكٍ}}؛ سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۸.</ref>. پیامبر با مردم بسیار [[مهربان]] و دلسوز بود و با آنها بسیار خودمانی برخورد می‌کرد.
#'''آسان‌گیری در برخوردهای [[اجتماعی]]''': از ابو [[مسعود]] نقل شده است: مردی نزد پیامبر آمد تا با حضرت سخن گوید، چون او را دید دستپاچه شد و به لرزش افتاد، حضرت گفت: «راحت باش! من که [[پادشاه]] نیستم»<ref>{{متن حدیث| هَوِّنْ عَلَيْكَ فَإِنِّي لَسْتُ بِمَلِكٍ}}؛ سیره نبوی، ج۱، ص۲۹۸.</ref>. پیامبر با مردم بسیار [[مهربان]] و دلسوز بود و با آنها بسیار خودمانی برخورد می‌کرد.
#'''آسان‌گیری در امر [[ازدواج]]''': روزی زنی در [[مسجد]] از پشت پرده به پیامبر {{صل}} عرض کرد دنبال همسری می‌گردد، آیا کسی پیدا می‌شود که با او ازدواج کند. حضرت از اصحاب خود پرسید: چه کسی آماده است با این [[زن]] از دواج کند؟ یکی از [[یاران]]، پاسخ مثبت داد، ولی گفت: جز پیراهنی که پوشیده‌ام، [[مال]] دیگری ندارم. پیامبر فرمود: آیا با [[قرآن]] آشنا هستی؟ پاسخ داد: فقط [[سوره واقعه]] را آموخته‌ام. حضرت پس از کسب [[رضایت]] از [[زن]]، مهریه را [[آموختن]] آن [[سوره]] به زن قرار داد و [[عقد]] [[ازدواج]] میان آن دو جاری شد<ref>حسین مظاهری، اخلاق در خانواده، ص۷۲.</ref>. امروزه حتی تصور این‌گونه ازدواج را هم نمی‌توانیم بکنیم؛ زیرا برای ازدواج چنان شرایط، آداب و رسوم سخت و دست‌وپاگیری گذاشته‌ایم که دخترها و پسرهای [[جوان]] به راحتی نمی‌توانند به هم برسند<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]] ص ۸۲-۸۵.</ref>.
#'''آسان‌گیری در امر [[ازدواج]]''': روزی زنی در [[مسجد]] از پشت پرده به پیامبر {{صل}} عرض کرد دنبال همسری می‌گردد، آیا کسی پیدا می‌شود که با او ازدواج کند. حضرت از اصحاب خود پرسید: چه کسی آماده است با این [[زن]] از دواج کند؟ یکی از [[یاران]]، پاسخ مثبت داد، ولی گفت: جز پیراهنی که پوشیده‌ام، [[مال]] دیگری ندارم. پیامبر فرمود: آیا با [[قرآن]] آشنا هستی؟ پاسخ داد: فقط [[سوره واقعه]] را آموخته‌ام. حضرت پس از کسب [[رضایت]] از [[زن]]، مهریه را [[آموختن]] آن [[سوره]] به زن قرار داد و [[عقد]] [[ازدواج]] میان آن دو جاری شد<ref>حسین مظاهری، اخلاق در خانواده، ص۷۲.</ref>. امروزه حتی تصور این‌گونه ازدواج را هم نمی‌توانیم بکنیم؛ زیرا برای ازدواج چنان شرایط، آداب و رسوم سخت و دست‌وپاگیری گذاشته‌ایم که دخترها و پسرهای [[جوان]] به راحتی نمی‌توانند به هم برسند<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]] ص ۸۲-۸۵.</ref>.


== پرسش مستقیم ==
== پرسش مستقیم ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش