پرش به محتوا

دارالندوه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۲۰: خط ۲۰:
* به هر حال آنچه مشخص است اینکه دارالندوه پس از [[بنی‌امیه]] به دست خلفای [[بنی‌عباس]] رسید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۳.</ref>. به مرور زمان، دارالندوه به منظور گسترش [[مسجدالحرام]] [[تخریب]] شد. نخست [[عبدالملک مروان]] و پسرش، بخشی از آن را به [[مسجد]] اضافه کردند، و در زمان [[خلفای عباسی]] این کار ادامه یافت. گزارش‌های [[تاریخی]]، به [[اختلاف]] از دوران [[منصور]]<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵۹.</ref>، [[معتضد]]<ref>شمس الدین محمد بن احمد الذهبی (م ۷۴۸)؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۲۱، ص۷؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۶۵.</ref> و [[موفق عباسی]] نام می‌برند که احتمالاً در هر کدام از دوره‌ها بخشی از کار یا تعمیرات صورت پذیرفته است. سرانجام دارالندوه به طور کامل، ضمیمه [[مسجدالحرام]] شد<ref>شمس الدین محمد بن احمد الذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۲۱، ص۷؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۶۵.</ref>.
* به هر حال آنچه مشخص است اینکه دارالندوه پس از [[بنی‌امیه]] به دست خلفای [[بنی‌عباس]] رسید<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۶۳.</ref>. به مرور زمان، دارالندوه به منظور گسترش [[مسجدالحرام]] [[تخریب]] شد. نخست [[عبدالملک مروان]] و پسرش، بخشی از آن را به [[مسجد]] اضافه کردند، و در زمان [[خلفای عباسی]] این کار ادامه یافت. گزارش‌های [[تاریخی]]، به [[اختلاف]] از دوران [[منصور]]<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۵۹.</ref>، [[معتضد]]<ref>شمس الدین محمد بن احمد الذهبی (م ۷۴۸)؛ تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۲۱، ص۷؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۶۵.</ref> و [[موفق عباسی]] نام می‌برند که احتمالاً در هر کدام از دوره‌ها بخشی از کار یا تعمیرات صورت پذیرفته است. سرانجام دارالندوه به طور کامل، ضمیمه [[مسجدالحرام]] شد<ref>شمس الدین محمد بن احمد الذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۲۱، ص۷؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۲۶۵.</ref>.
* در یکی از این نقل‌های [[تاریخی]] آمده است که با [[امتناع]] [[مردم]] از فروختن خانه‌هایشان برای وسعت بخشیدن به [[مسجدالحرام]]، [[منصور عباسی]] با [[امام صادق]] {{ع}} [[مشورت]] کرد. ایشان فرمودند: "از [[مردم]] بپرس: آیا آنان بر [[خانه]] ([[کعبه]]) وارد شده‌اند یا [[خانه]] بر آنان؟" [[مردم]] نیز در پاسخ گفتند: "ما بر [[خانه کعبه]] وارد شده‌ایم" و بدین ترتیب خانه‌ها [[تخریب]] و همه دارالندوه، جزئی از [[مسجد الحرام]] شد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۶۹.</ref><ref>[[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[دارالندوه (مقاله)|دارالندوه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۵۰-۳۵۲.</ref>.
* در یکی از این نقل‌های [[تاریخی]] آمده است که با [[امتناع]] [[مردم]] از فروختن خانه‌هایشان برای وسعت بخشیدن به [[مسجدالحرام]]، [[منصور عباسی]] با [[امام صادق]] {{ع}} [[مشورت]] کرد. ایشان فرمودند: "از [[مردم]] بپرس: آیا آنان بر [[خانه]] ([[کعبه]]) وارد شده‌اند یا [[خانه]] بر آنان؟" [[مردم]] نیز در پاسخ گفتند: "ما بر [[خانه کعبه]] وارد شده‌ایم" و بدین ترتیب خانه‌ها [[تخریب]] و همه دارالندوه، جزئی از [[مسجد الحرام]] شد<ref>احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۶۹.</ref><ref>[[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[دارالندوه (مقاله)|دارالندوه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۵۰-۳۵۲.</ref>.
==[[دارالندوه]]==
«دارالندوه» یا انجمن [[مشورت]] و [[اجتماع]]، یکی از مکان‌هایی است که سابقه طولانی در [[تاریخ مکه]] دارد و می‌توان گفت قدیمی‌ترین بنایی بوده که در این [[شهر]] ساخته شده و از [[دوران جاهلیت]] تا [[هجرت پیامبر]]{{صل}} اهمیت فراوانی داشته است. این مکان به دست «[[قصی بن کلاب]]» بنیاد نهاده شد تا مهم‌ترین [[امور سیاسی]]، نظامی، [[اقتصادی]] در آن مورد [[شور]] و بحث واقع گردد<ref>شفاء الغرام، فاسی المکی، ج۱، ص۳۵.</ref>. [[ازرقی]] می‌گوید: این جا محل سکونت قصی نیز بوده است<ref>اخبار مکه ازرقی، ج۲، ص۳۸۴.</ref>.
سران و ریش سفیدان و بزرگان [[قبایل]] و به ویژه [[قریش]]، هر از چندگاهی در این مکان [[اجتماعی]] داشته و به حل و فصل امور می‌پرداخته‌اند. [[سرپرستی]] دارالندوه پس از قصی به «[[عبد مناف]]» و سپس به «هاشم» رسید. [[هنگام ظهور اسلام]]، «[[حکیم بن حزام بن خویلد]]»، برادرزاده [[حضرت خدیجه]]{{س}} این [[خانه]] را به هزار درهم خرید.
«دارالندوه» در دوران ۱۳ ساله [[بعثت]] [[رسول خدا]]{{صل}} و قبل از [[فتح مکه]]، همچنان از اهمیت خاصی برخوردار بود. در این مکان [[تصمیمات]] [[شومی]] علیه [[پیامبر]]{{صل}} و [[بنی‌هاشم]] گرفته شد که نخستین آنها [[محاصره اقتصادی]]، اجتماعی آنان در «[[شعب ابی طالب]]» و دومین آن نیز [[توطئه]] [[قتل پیامبر]]{{صل}} بود.
وقتی [[بیعت]] دوم [[عقبه]] در [[ذی الحجه]] [[سال سیزدهم بعثت]] به انجام رسید و سپس در فاصله‌ای کمتر از سه ماه، بیشتر [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} به سوی [[مدینه]] رهسپار شدند و [[رجال]] قریش دانستند که یثرب به صورت پایگاه و پناهگاهی برای رسول خدا و [[یاران]] او درآمده و [[مردم]] آن برای [[جنگیدن]] با [[دشمنان]] رسول خدا{{صل}} آماده‌اند، از [[هجرت رسول خدا]]{{صل}} بیمناک شدند و برای جلوگیری از آن، در آخر ماه صفر سال چهارده بعثت در دارالندوه فراهم گشتند و به مشورت پرداختند. پس از گزارشی که درباره اهمیت موضوع و [[لزوم]] اقدام فوری از طرف بعضی به عرض [[جمعیت]] رسید، کسی نظر داد که رسول خدا{{صل}} را به زنجیر کرده و [[زندانی]] کنند تا مانند [[نابغه]] و [[زهیر]]، روزی [[مرگ]] وی نیز فرا رسد و از دست وی [[آسوده]] شوند. در رد این نظر گفته شد که اگر او را [[حبس]] کنید، البته خبر به هر وسیله به [[گوش]] [[یاران]] وی می‌رسد و بسا که هم‌دستان بر شما [[حمله]] برند و او را از چنگ شما درآورند و آن گاه، با [[رهبری]] وی بر شما [[پیروز]] گردند. دیگری پیشنهاد کرد که او را از [[مکه]] بیرون کنند.
دلیل رد این پیشنهاد این بود که مگر تأثیر گفتار و شیرینی سخن و دلربایی محمد{{صل}} را ندیده‌اند؟! به [[خدا]] قسم که اگر دست به چنین کاری زدید، باشد که بر طایفه‌ای از [[عرب]] وارد شود و با گفتار و سخنان دلربای خویش، آنان را تحت تأثیر قرار دهد و پیرو خویش گرداند و سپس با آنان بر شما حمله برد. [[فکری]] بهتر از این باید اندیشید.
[[ابوجهل بن هشام]] گفت: من در این باره نظری دارم که [[فکر]] شما تاکنون به آن نرسیده است. پیشنهاد می‌کنم که از هر [[قبیله]]، [[جوانی]] [[دلیر]] و نَسَب‌ دار [[انتخاب]] کنیم و آن گاه به هر کدام از این [[جوانان]]، شمشیری برنده بدهیم. همگی بر او بتازند و دسته جمعی او را بکشند تا از وی آسوده شویم. در این صورت، [[خون]] وی در میان همه [[قبایل]] پراکنده می‌شود و [[بنی عبد مناف]] نمی‌توانند با همه [[طوایف]] [[قریش]] بجنگند و ناچار به گرفتن [[دیه]] تن می‌دهند و ما هم دیه می‌دهیم. این پیشنهاد به اتفاق آراء پذیرفته شد و با همین تصمیم پراکنده شدند. می‌گویند دربار؟ همین انجمن و تصمیم قریش [[آیه]] ۳۰ [[سوره انفال]] {{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.</ref> نازل شد.
از طرفی [[رجال]] [[قریش]] با تصمیم [[قاطع]] بر کُشتن [[رسول خدا]]{{صل}} پراکنده شدند و از طرفی دیگر [[جبرئیل]] فرود آمد و گفت: امشب را در بستری که شب‌های گذشته می‌خوابیدی، مخواب<ref>تاریخ پیامبر اسلام، دکتر محمد ابراهیم آیتی، دارالفکر، ص۱۹۰.</ref>.
با [[عنایت الهی]] و [[فداکاری]] «[[علی بن ابی طالب]]{{ع}}» در [[لیلة المبیت]]، این [[توطئه]] نافرجام ماند و علی{{ع}} به جای آن حضرت در بستر خوابید و [[جان]] خود را برای [[نجات]] رسول خدا{{صل}} در معرض [[معامله]] با [[معبود]] قرار داد و زمینه [[مهاجرت]] ایشان به [[شهر مدینه]] را فراهم ساخت؛ به این مناسبت بود که این [[آیه]] در [[حق]] [[حضرت علی]]{{ع}} نازل گردید:
{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان می‌گذرد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref>.
به این طریق [[پیامبر]]{{صل}} با [[سلامتی]] کامل از توطئه [[مشرکان]] رهانیده شد<ref>سیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۴۸۲.</ref>. [[دارالندوه]] در دوران پس از پیامبر{{صل}} از اعتبار چندانی برخوردار نبود. [[معاویه]] آن را در دوران [[حکومت]] خود خرید و هرگاه به [[حج]] می‌آمد در آنجا ساکن می‌شد. بخشی از دارالندوه در توسع [[عبدالملک]] و فرزند او ضمیمه [[مسجدالحرام]] شد. این [[خانه]] در [[دورۀ عباسی]] نیز محل اقامت [[خلفا]] و [[حاکمان مکه]] گردید و فاکهی از [[مالکیت]] «الموفق» [[عباسی]] خبر می‌دهد که وی آن را به «[[حارث بن عیسی]]» داده بود. بعدها دارالندوه را از اساس تخریب و به جای آن مسجدی ساختند که از آن [[دوازده]] در، به داخل مسجدالحرام باز می‌شد و مسقف بود. سرانجام نیز در عصر حاضر، ضمیمه مسجدالحرام گردید، که اکنون اثری از آن باقی نمانده است<ref>اخبار مکه، ازرقی ج۲، ص۳۸۷.</ref>.<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۴۷۹.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[دارالندوه (مقاله)|دارالندوه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
# [[پرونده:42439.jpg|22px]] [[منیره شریعت‌جو|شریعت‌جو، منیره]]، [[دارالندوه (مقاله)|دارالندوه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|'''فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱''']]
# [[پرونده:IM010703.jpg|22px]] [[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|'''محمدنامه''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۳٬۱۸۵

ویرایش