جزیرة العرب: تفاوت میان نسخهها
←بلاد العرب
برچسب: واگردانی دستی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
==بلاد العرب== | ==بلاد العرب== | ||
همان جزیرةالعرب است. نامی است که [[عرب]] از همان اوائل [[ظهور اسلام]]، [[سرزمین]] مسکونی خویش را بدان میخواند<ref>فرهنگ اصطلاحات حج، حریری، ص۳۲.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۹.</ref> | همان جزیرةالعرب است. نامی است که [[عرب]] از همان اوائل [[ظهور اسلام]]، [[سرزمین]] مسکونی خویش را بدان میخواند<ref>فرهنگ اصطلاحات حج، حریری، ص۳۲.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۹۹.</ref> | ||
==[[دین]] در [[جزیرةالعرب]]== | |||
[[پیش از ظهور اسلام]]، در هر یک از گوشههای جزیرةالعرب، نوعی [[پرستش]] و [[دینی]] خاص رواج داشته است. انواع [[پرسش]] و یا [[ادیان]] نسبتاً مطرح از ابتدا تا مقارن [[ظهور اسلام]] در این شبه جزیره عبارت بودهاند از: | |||
۱. '''پرستش [[ارواح]] و مظاهر [[طبیعت]]''': در جزیرةالعرب نمادهای طبیعت و ارواح مورد پرستش قرار میگرفته اند: «ستارهپرستی، آفتابپرستی»، [[پرستش ماه]] و [[زهره]] در میان [[اعراب]] جنوبی مرسوم بوده است. آنان ماه را به منزله «پدر»، [[شمس]] را به منزله «مادر» و زهره را به منزله «پسر» مورد پرستش قرار میدادند. زهره را «عثتر» و ماه را «ورخ» میخواندند و گاو را رمز ماه قرار داده بودند. | |||
[[اعتقاد]] به «[[روح]]، [[جن]]، [[ملائکه]] و غول» از مظاهر پرستش ارواح و اجسام در میان آنان است. در [[قرآن کریم]] نیز به [[پرستش فرشتگان]] و ملائکه به عنوان «[[دختران]] [[خدا]]»<ref>زخرف / ۱۸ و ۱۹.</ref> و نیز پرستش «جن» در میان ایشان اشاره شده است<ref>سبا / ۳۹ و ۴۰.</ref>. بنابراین تعدد [[خدایان]] و [[شرک]] در جزیرةالعرب رواج کاملی داشته است. | |||
۲. '''[[یهود]]''': در مورد ورود «یهود» به جزیرةالعرب [[اختلافات]] فراوانی است. [[یهودیان]] ببیشتر در [[حجاز]] یعنی شهرهای «یثرب، [[تیماء]]، [[خیبر]]» و نیز در [[یمن]] [[زندگی]] میکردند. تعدادی از [[مردم]] «[[حیره]]» و «[[غسان]]» نیز به این دین گرویده بودند. شایان یادآوری است یهودیان یادشده از آرامیان و [[عربان]] نو [[یهودی]] بودهاند از [[نژاد]] [[اسرائیل]] فرزند ابراهیم{{ع}}. | |||
یهودیان یثرب تا مقارن ظهور اسلام از [[قدرت]] قابل توجهی برخوردار بودند، ولی پس از آنکه [[قبایل]] مختلف آنان علیه [[رسول خدا]]{{صل}} [[توطئه]] کرده و [[پیمانشکنی]] کردند، از [[مدینه]] [[اخراج]] و یا به [[قتل]] رسیدند. بقایای یهودیان نیز در دوران [[خلیفه دوم]] به کلی از [[عربستان]] اخراج شدند. گفتنی است که یهودیان نیز [[کعبه]] و [[حرم]] را بزرگ و [[محترم]] میداشتند. | |||
۳. '''[[مسیحیت]]''': [[امپراتوری روم]] همواره در پی [[فرصت]] بود تا بر بخشی از مناطق شبه جزیره که از لحاظ استراتژیکی و سوقالجیشی برای مقابله با [[دولت]] [[ساسانیان]] دارای اهمیت فراوانی بود، از طریق اقدام نظامی و یا [[فرهنگی]] [[تسلط]] یابد و چون بسیاری از [[اقدامات نظامی]] او به نتیجه نرسید، کوشید تا از طریق اشاعه [[مسیحیت]]، جای پایی در این مناطق باز کند. | |||
اولین گام را [[امپراتوری روم]] «کنستانتین» برداشت و در سال ۳۵۶ میلادی هیأتی [[مسیحی]] به [[ریاست]] «تئوفیلیوس» به سوی جنوب [[جزیرةالعرب]] یعنی [[یمن]] اعزام داشت. این هیأت، کلیساهایی در «عدن» ([[سرزمین]] [[حمیریان]]) ساخت که معروف آنها «[[کعبه]] [[نجران]]» بود. [[مردم]] نجران در سال ۵۰۰ میلادی به وسیله «فیلمون قدیس» با مسیحیت آشنا شدند. این منطقه پس از چندی از مهمترین پایگاههای مسیحیت شده و [[هنگام ظهور اسلام]]، [[پیامبر]]{{صل}} [[مسیحیان]] این مرکز را به «[[مباهله]]» [[دعوت]] فرمود ولی آنان نپذیرفته و پرداخت [[جزیه]] را پذیرا شدند. | |||
بعضی معتقدند ابتدا [[دین]] [[مسیح]] میان [[اعراب]] ساکن [[شام]] و [[عراق]] رواج یافته و سپس به داخل شبه جزیره و نیز یمن [[نفوذ]] کرده است. از مراکز دیگر مسیحیت در جزیرةالعرب [[شهر]] «[[حیره]]» بود که حتی بعضی از [[پادشاهان]] [[عرب]] این منطقه نیز به آن گرویده بودند. در شهرهای «رُصافه، [[دومة الجندل]]، [[تیماء]] و اُبُلَّه» نیز مسیحیان میزیستهاند. البته هنگام ظهور اسلام معدود مسیحیانی نیز در [[مکه]] [[زندگی]] میکردهاند. پادشاهان [[حبشی]] جنوب نیز عمدتاً مسیحی بودند که [[ابرهه]] نیز از جمله آنان بود. | |||
۴. '''زرتشتیگری''': در شبه جزیره اقلیتی، پیرو «[[دین زرتشت]]» بودهاند که میان اعراب به دین «[[مجوس]]» اشتهار داشته است. البته بیشتر [[زرتشتیان]] ساکن در شبه جزیره، ایرانیانی بودند که در «یمن، عمانو [[بحرین]]» [[سکونت]] داشتهاند. همچنین گرایشهایی به «[[مانویت]]» در بعضی اعراب [[قریش]] وجود داشته و در مناطق حیره نیز به سبب نزدیکی به [[ایران]]، زرتشتیگری رواج داشته است. | |||
۵. '''[[حنفا]]''': تاکنون «[[حنیف]]» به عنوان دین مطرح نبوده و در مجموع کسانی را که پیرو [[دین ابراهیم]]{{ع}} بودهاند «حنیف یا [[حنفاء]]» خواندهاند. پایههای این [[اعتقاد]] بر [[یکتاپرستی]] و [[نفی شرک]] [[استوار]] بوده است. [[خداوند]] در [[قرآن کریم]]، [[دین ابراهیم]]{{ع}} را این گونه وصف میکند: {{متن قرآن|مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۷.</ref>. | |||
[[پیروان]] این [[اعتقاد]] در [[جزیرةالعرب]]، بسیار محدود بودهاند. آنان با [[تعقل]] و [[رأی]] و نظر خود، از [[پرستش]] [[بتها]] و سایر [[خدایان]] خودداری کرده، [[اعتکاف]] میکردهاند. برای بتها [[قربانی]] نکرده و از گوشت آنان نمیخوردهاند. از [[عادات]] بد [[جاهلی]] به دور بوده و به [[نکوهش]] [[بتپرستان]] میپرداختهاند؛ [[حج]] را همانند عصر ابراهیم{{ع}} انجام میدادند. آبا و [[اجداد رسول خدا]]{{صل}} همگی بر این [[دین]] بودهاند. مقارن [[ظهور اسلام]] نام چند تن از [[حنفاء]] از جمله «قُسّ بن ساعده، [[زید بن عمرو]] بن فُضیل، اُمیة بن ابی صَلت» در منابع آمده است. | |||
۶. '''[[بتپرستی]]''': از [[زمان]] [[بنای کعبه]] به دست [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، در جزیرةالعرب، [[آیین توحیدی]] و [[دین حنیف]] رواجی افته و [[حضرت اسماعیل]]{{ع}} نیز آن را تداوم بخشیدهاند. [[مردم]] آن عصر [[تقدس]] و [[احترام]] ویژهای نسبت به [[کعبه]] قایل بوده و هنگامی که کسانی از آنان به [[سفر]] رفته و یا [[مهاجرت]] میکردند، قطعهای از سنگهای کعبه یا [[حرم]] را همراه خود برده و به آن [[تبرک]] میجستند. آنان در هر مکانی که ساکن میشدند آن قطعه از سنگ را برای [[بزرگداشت]] کعبه نزد خود [[حفظ]] کرده و [[محترم]] میداشتند. دیری نپایید که این سنگها را تراشیده و به اشکال و [[صور]] مختلفی درآوردند. به این صورت بتپرستی در شبه جزیره رواج یافت. آغاز بتپرستی را باید از زمان [[تسلط]] [[قبیله]] «[[خزاعه]]» بر [[مکه]] و [[تبعید]] «جُرهمیان» دانست<ref>ابن هشام، سیرة النبویه، ج۱، ص۷۷؛ آنان از فرزندان «جرهم بن قحطان» بودهاند که از جنوب شبه جزیره به این مکان آمده و به آنان «قحطانیان» یا اعراب «عاربه» گفته میشد.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۴۹۳.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |