لبخند: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←مقدمه) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[لبخند در قرآن]] | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[لبخند در قرآن]] | پرسش مرتبط = }} | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[خنده]]، حالتی در [[انسان]] است که از شعف و [[خوشحالی]] برمیخیزد و در آن، لبها و دهان به حرکت در میآیند و بیشتر همراه صدای خاصی است<ref>لغت نامه، ج ۷، ص ۹۹۸۴، «خنده».</ref>. در زبان عربی، مرادف با کلماتی نظیر [[تبسم]] و ضحک است و آن را باز شدن صورت و نمایان شدن دندانها بر اثر [[شادمانی]] [[روح]] تعریف کرده و به جهت نمایان شدن دندانها هنگام خنده دندانهای جلو را ضاحکه نامیدهاند<ref>مفردات، ص ۲۹۲، «ضحک».</ref>. تبسم، مرحلهای پایینتر از ضحک و [[بهترین]] حالت خنده و از [[ویژگیهای پیامبران]] است<ref>تفسیر سمعانی، ج ۴، ص ۸۶؛ فتح القدیر، ج ۴، ص ۱۳۱.</ref>. در این نوع خنده دندانها دیده میشوند؛ ولی صدایی به گوش نمیرسد<ref>العین، ج ۷، ص ۲۷۷، «بسم»؛ الصحاح، ج ۵، ص ۱۸۷۲؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۴۱۲.</ref>. این واژه یک مرتبه در [[سوره نمل]] [[آیه]] ۱۹ به کار رفته است. کتکته، قهقهه و زهرقه، حالتهایی از خنده هستند که هر یک براساس شدت و [[ضعف]]، خنده بر آن اطلاق میشود<ref>العین، ج ۳، ص ۳۴۱، «قه»؛ ۳۶۴، «الزهق»؛ الصحاح، ج ۱، ص ۲۶۲، «کتکته»؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۷۸، «کتکته»؛ ج ۱۰، ص ۱۴۹، «زهزق»؛ ج ۱۳، ص ۵۳۱، «قهقه»؛ ترتیب اصلاح المنطق، ص ۸۸، «تبسم».</ref>.<ref>[[حسن رضایی|رضایی، حسن]]؛ [[خنده (مقاله)|مقاله «خنده»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۷]].</ref> | [[خنده]]، حالتی در [[انسان]] است که از شعف و [[خوشحالی]] برمیخیزد و در آن، لبها و دهان به حرکت در میآیند و بیشتر همراه صدای خاصی است<ref>لغت نامه، ج ۷، ص ۹۹۸۴، «خنده».</ref>. در زبان عربی، مرادف با کلماتی نظیر [[تبسم]] و ضحک است و آن را باز شدن صورت و نمایان شدن دندانها بر اثر [[شادمانی]] [[روح]] تعریف کرده و به جهت نمایان شدن دندانها هنگام خنده دندانهای جلو را ضاحکه نامیدهاند<ref>مفردات، ص ۲۹۲، «ضحک».</ref>. تبسم، مرحلهای پایینتر از ضحک و [[بهترین]] حالت خنده و از [[ویژگیهای پیامبران]] است<ref>تفسیر سمعانی، ج ۴، ص ۸۶؛ فتح القدیر، ج ۴، ص ۱۳۱.</ref>. در این نوع خنده دندانها دیده میشوند؛ ولی صدایی به گوش نمیرسد<ref>العین، ج ۷، ص ۲۷۷، «بسم»؛ الصحاح، ج ۵، ص ۱۸۷۲؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۴۱۲.</ref>. این واژه یک مرتبه در [[سوره نمل]] [[آیه]] ۱۹ به کار رفته است. کتکته، قهقهه و زهرقه، حالتهایی از خنده هستند که هر یک براساس شدت و [[ضعف]]، خنده بر آن اطلاق میشود<ref>العین، ج ۳، ص ۳۴۱، «قه»؛ ۳۶۴، «الزهق»؛ الصحاح، ج ۱، ص ۲۶۲، «کتکته»؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۷۸، «کتکته»؛ ج ۱۰، ص ۱۴۹، «زهزق»؛ ج ۱۳، ص ۵۳۱، «قهقه»؛ ترتیب اصلاح المنطق، ص ۸۸، «تبسم».</ref>.<ref>[[حسن رضایی|رضایی، حسن]]؛ [[خنده (مقاله)|مقاله «خنده»]]؛ [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۷ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم ج۷]].</ref> | ||
خط ۸: | خط ۹: | ||
از [[عبد الله بن حارث]] نقل شده است که حضرت فرمود: «من هیچ کسی را ندیدم که متبسمتر از [[رسول خدا]] باشد»<ref>{{متن حدیث| مَا رَأَيْتُ أَحَداً أَكْثَرَ تَبَسُّماً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}}}؛ سیره نبوی، ج۳، ص۱۷۷.</ref>. | از [[عبد الله بن حارث]] نقل شده است که حضرت فرمود: «من هیچ کسی را ندیدم که متبسمتر از [[رسول خدا]] باشد»<ref>{{متن حدیث| مَا رَأَيْتُ أَحَداً أَكْثَرَ تَبَسُّماً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}}}}؛ سیره نبوی، ج۳، ص۱۷۷.</ref>. | ||
[[پیامبر]]{{صل}} همیشه تبسم بر لب داشت و به دیگران نیز سفارش میکرد تا همراه متبسم باشد و همدیگر را با چهرهای باز [[ملاقات]] کنند.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص | [[پیامبر]]{{صل}} همیشه تبسم بر لب داشت و به دیگران نیز سفارش میکرد تا همراه متبسم باشد و همدیگر را با چهرهای باز [[ملاقات]] کنند.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص ۲۵-۲۶.</ref> | ||
==پیآمدهای [[اجتماعی]] تبسم== | ==پیآمدهای [[اجتماعی]] تبسم== | ||
خط ۲۲: | خط ۲۳: | ||
وقتی [[سلام]] و احوالپرسی به پایان رسید، معمولاً ارتباط چهره به چهره با صحبت ادامه مییابد که اگر این ارتباط برای اولین بار بین [[متکلم]] و مخاطب شکل میگیرد، خوب است از اسم، [[قوم]]، منطقه و [[ملیت]] هم دیگر سؤال شود تا این ارتباط ادامهدار گردد. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود: از [[برادر]] [[مسلمان]] خود که او را دوست میداری، اسم، اسم پدر و [[قبیله]] و قوم او را سؤال کن<ref>الفقه الاجتماع، ص۵۳۵.</ref>. | وقتی [[سلام]] و احوالپرسی به پایان رسید، معمولاً ارتباط چهره به چهره با صحبت ادامه مییابد که اگر این ارتباط برای اولین بار بین [[متکلم]] و مخاطب شکل میگیرد، خوب است از اسم، [[قوم]]، منطقه و [[ملیت]] هم دیگر سؤال شود تا این ارتباط ادامهدار گردد. [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} فرمود: از [[برادر]] [[مسلمان]] خود که او را دوست میداری، اسم، اسم پدر و [[قبیله]] و قوم او را سؤال کن<ref>الفقه الاجتماع، ص۵۳۵.</ref>. | ||
در روایتی دیگر از [[پیامبر]]{{صل}} آمده است که فرمود: این نوعی جفاست که دو شخص همدیگر را [[همراهی]] کنند، اما از اسم و [[کنیه]] هم دیگر نپرسند<ref>الفقه الاجتماع، ص۵۳۵.</ref>.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص | در روایتی دیگر از [[پیامبر]]{{صل}} آمده است که فرمود: این نوعی جفاست که دو شخص همدیگر را [[همراهی]] کنند، اما از اسم و [[کنیه]] هم دیگر نپرسند<ref>الفقه الاجتماع، ص۵۳۵.</ref>.<ref>[[محمد جواد برهانی|برهانی، محمد جواد]]، [[سیره اجتماعی پیامبر اعظم - برهانی (کتاب)|سیره اجتماعی پیامبر اعظم]]، ص ۲۶-۲۸.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |