پرش به محتوا

خوارج: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰٬۰۱۳ بایت حذف‌شده ،  ۲۶ ژوئن
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
'''خوارج''' به کسانی گفته می‌شود که از [[بیعت]] و [[اطاعت امام]] و [[حاکم]] [[شرعی]] بیرون رفته و [[سرپیچی]] و [[طغیان]] کنند. این واژه [[لقب]] گروهی از [[سپاه]] [[حضرت علی]] {{ع}} است که در [[جنگ صفین]] و پس از ماجرای [[حکمیت]] از [[فرمان]] و [[اطاعت امام]] [[امتناع]] کرده و علیه ایشان شورش کرده و [[جنگ نهروان]] را به راه انداختند. برخی از عقاید خوارج عبارت است از اینکه [[علی]] {{ع}} با قبول [[حکمیت]] [[گناه]] کرده است و باید [[توبه]] کند؛ مرتکب [[گناه کبیره]] [[کافر]] است و ریختن خونش رواست، مگر [[توبه]] کند.
'''خوارج''' به کسانی گفته می‌شود که از [[بیعت]] و [[اطاعت امام]] و [[حاکم]] [[شرعی]] بیرون رفته و [[سرپیچی]] و [[طغیان]] کنند. این واژه [[لقب]] گروهی از [[سپاه]] [[حضرت علی]] {{ع}} است که در [[جنگ صفین]] و پس از ماجرای [[حکمیت]] از [[فرمان]] و [[اطاعت امام]] [[امتناع]] کرده و علیه ایشان شورش کرده و [[جنگ نهروان]] را به راه انداختند. برخی از عقاید خوارج عبارت است از اینکه [[علی]] {{ع}} با قبول [[حکمیت]] [[گناه]] کرده است و باید [[توبه]] کند؛ مرتکب [[گناه کبیره]] [[کافر]] است و ریختن خونش رواست، مگر [[توبه]] کند.


== خوارج کیستند؟ ==
== خوارج کیستند؟ ==
خوارج در لغت از “خروج”<ref>کلمه “خروج” اگر به “علی” متعدی شود دو معنای نزدیک به یکدیگر دارد: یکی در [[مقام]] [[پیکار]] و [[جنگ]] برآمدن و دیگری [[تمرد]] و [[عصیان]] و [[شورش]]. {{عربی|خرج فلان على فلان على فلان: برزلقئاله. وخرجت الرعبة على الملك: تمردت}} المنجد. کلمه “خوارج” که معادل [[فارسی]] آن “شورشیان” است از “خروج” به معنای دوم گرفته شده است. این جمعیت را از آن نظر خوارج گفتند که از [[فرمان]] [[علی]] تمرد کردند و علیه او شوریدند و چون تمرد خود را بر یک [[عقیده]] و مسلک مذهبی مبتنی کردند، بخله‌ای شدند و این اسم به آنها اختصاص می‌یافت و لذا به سایر کسانی که بعد از آنها [[قیام]] کردند و بر [[حاکم]] وقت [[طغیان]] نمودند خارجی گفته نشد. اگر اینها [[مکتب]] و عقیده خاصی نمی‌داشتند مثل سایر یاغی‌های دوره‌های بعد بودند. ولی اینها عقائدی داشتند و بعدها خود این [[عقائد]] موضوعیت پیدا کرد. اگر چه هیچ وقت موفق نشدند [[حکومتی]] تشکیل دهند امّا موفق شدند [[فقه]] و ادبی برای خود به وجود بیاورند (به [[ضحی]] الإسلام، ج۳، ص۳۴۰ - ۳۴۷، طبع ششم مراجعه شود). اشخاصی بودند که هرگز اتفاق نیفتاد [[خروج]] کنند ولی بر عقیده خوارج بودند. مثل آنچه درباره عمروبن [[عبید]] و بعضی دیگر از [[معتزله]] گفته می‌شود. افرادی از معتزله که در عقیده [[امربه معروف و نهی از منکر]] و یا در مسئله مخلّد بودن [[مرتکب کبیره]] با خوارج همفکر بوده‌اند درباره‌شان گفته می‌شود {{متن حدیث|وَ كَانَ‏ يَرَى‏ رَأْيَ‏ الْخَوَارِجِ‏}} یعنی همچون خوارج می‌اندیشد. حتی بعضی از [[زن‌ها]] بوده‌اند که عقیده خارجی داشته‌اند. در کامل مبرد، ج۲، ص۱۵۴ داستان زنی را [[نقل]] می‌کند که عقیده خارجی داشته است بنابر این مفهوم لغوی کلمه و مفهوم اصطلاحی آن عموم من وجه است.</ref> به معنای [[سرکشی]] و طغیان و [[شورشیان]] است و در اصطلاح کسانی که از [[اطاعت امام]] و [[حاکم]] [[شرعی]] بیرون رفته و [[سرپیچی]] و [[طغیان]] کنند، خارجی هستند، یعنی از [[بیعت]] و [[اطاعت]] [[حاکم]] بیرون رفته و بر او [[خروج]] کرده‌ا‌ند<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۵۴؛ همو، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۹۹؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۹۸.</ref>.  
خوارج در لغت از “خروج”<ref>کلمه “خروج” اگر به “علی” متعدی شود دو معنای نزدیک به یکدیگر دارد: یکی در [[مقام]] [[پیکار]] و [[جنگ]] برآمدن و دیگری [[تمرد]] و [[عصیان]] و [[شورش]]. {{عربی|خرج فلان على فلان على فلان: برزلقئاله. وخرجت الرعبة على الملك: تمردت}} المنجد. کلمه “خوارج” که معادل [[فارسی]] آن “شورشیان” است از “خروج” به معنای دوم گرفته شده است. این جمعیت را از آن نظر خوارج گفتند که از [[فرمان]] [[علی]] تمرد کردند و علیه او شوریدند و چون تمرد خود را بر یک [[عقیده]] و مسلک مذهبی مبتنی کردند، بخله‌ای شدند و این اسم به آنها اختصاص می‌یافت و لذا به سایر کسانی که بعد از آنها [[قیام]] کردند و بر [[حاکم]] وقت [[طغیان]] نمودند خارجی گفته نشد. اگر اینها [[مکتب]] و عقیده خاصی نمی‌داشتند مثل سایر یاغی‌های دوره‌های بعد بودند. ولی اینها عقائدی داشتند و بعدها خود این [[عقائد]] موضوعیت پیدا کرد. اگر چه هیچ وقت موفق نشدند [[حکومتی]] تشکیل دهند امّا موفق شدند [[فقه]] و ادبی برای خود به وجود بیاورند (به [[ضحی]] الإسلام، ج۳، ص۳۴۰ - ۳۴۷، طبع ششم مراجعه شود). اشخاصی بودند که هرگز اتفاق نیفتاد [[خروج]] کنند ولی بر عقیده خوارج بودند. مثل آنچه درباره عمروبن [[عبید]] و بعضی دیگر از [[معتزله]] گفته می‌شود. افرادی از معتزله که در عقیده [[امربه معروف و نهی از منکر]] و یا در مسئله مخلّد بودن [[مرتکب کبیره]] با خوارج همفکر بوده‌اند درباره‌شان گفته می‌شود {{متن حدیث|وَ كَانَ‏ يَرَى‏ رَأْيَ‏ الْخَوَارِجِ‏}} یعنی همچون خوارج می‌اندیشد. حتی بعضی از [[زن‌ها]] بوده‌اند که عقیده خارجی داشته‌اند. در کامل مبرد، ج۲، ص۱۵۴ داستان زنی را [[نقل]] می‌کند که عقیده خارجی داشته است بنابر این مفهوم لغوی کلمه و مفهوم اصطلاحی آن عموم من وجه است.</ref> به معنای [[سرکشی]] و طغیان و [[شورشیان]] است و در اصطلاح کسانی که از [[اطاعت امام]] و [[حاکم]] [[شرعی]] بیرون رفته و [[سرپیچی]] و [[طغیان]] کنند، خارجی هستند، یعنی از [[بیعت]] و [[اطاعت]] [[حاکم]] بیرون رفته و بر او [[خروج]] کرده‌ا‌ند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۵۴؛ همو، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۹۹؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۹۸.</ref>.  


خوارج، [[لقب]] گروهی از [[سپاه]] [[حضرت علی]] {{ع}} است که در [[جنگ صفین]] و پس از ماجرای [[حکمیت]]، از [[فرمان]] و [[اطاعت امام]] [[امتناع]] کرده و علیه ایشان [[شورش]] کردند<ref>برای شناخت پیدایش، پیشینه، عملکرد، ویژگی‌ها وسرانجام آنان ر. ک: «دانشنامۀ امام علی» ج ۹ مقالۀ «مارقین»؛ «جاذبه و دافعۀ علی» شهید مطهری، ص ۱۰۵ و....</ref> و با [[شعار]] {{عربی|لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ}} که به تعبیر [[حضرت امیر]] سخن حقّی است که ارادۀ [[باطل]] از آن کرده‌اند<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت ۱۹۸؛ {{متن حدیث|کَلِمَةُ حَقٍ‏ یُرَادُ بِهَا بَاطِل‏}}</ref>، عَلَم [[مخالفت]] با [[حکومت علوی]] را برافراشتند<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۵۴؛ همو، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۹۹؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۹؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۳۷۵- ۳۷۶؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۱. </ref>. این گروه در طول [[تاریخ]] با نام‌های مختلفی خوانده شده‌اند از جمله: [[شراه]]، [[محکمه]]، [[حکمیه]]، [[حروریه]]، [[مارقه]] ([[مارقین]]) و وهبیین<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۱، فرقه خوارج؛ فرهنگ فرق اسلامی، ۱۸۷؛ فرهنگنامه فرقه‌های اسلامی، ۱۳۸.</ref>.
خوارج، [[لقب]] گروهی از [[سپاه]] [[حضرت علی]] {{ع}} است که در [[جنگ صفین]] و پس از ماجرای [[حکمیت]]، از [[فرمان]] و [[اطاعت امام]] [[امتناع]] کرده و علیه ایشان [[شورش]] کردند<ref>برای شناخت پیدایش، پیشینه، عملکرد، ویژگی‌ها وسرانجام آنان ر.ک: «دانشنامۀ امام علی» ج ۹ مقالۀ «مارقین»؛ «جاذبه و دافعۀ علی» شهید مطهری، ص ۱۰۵ و....</ref> و با [[شعار]] {{عربی|لَا حُکْمَ إِلَّا لِلَّهِ}} که به تعبیر [[حضرت امیر]] سخن حقّی است که ارادۀ [[باطل]] از آن کرده‌اند<ref>نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت ۱۹۸؛ {{متن حدیث|کَلِمَةُ حَقٍ‏ یُرَادُ بِهَا بَاطِل‏}}</ref>، عَلَم [[مخالفت]] با [[حکومت علوی]] را برافراشتند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۵۴؛ [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۹۹؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۹؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۳۷۵- ۳۷۶؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۱. </ref>. این گروه در طول [[تاریخ]] با نام‌های مختلفی خوانده شده‌اند از جمله: [[شراه]]، [[محکمه]]، [[حکمیه]]، [[حروریه]]، [[مارقه]] ([[مارقین]]) و وهبیین<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۱، فرقه خوارج؛ فرهنگ فرق اسلامی، ۱۸۷؛ فرهنگنامه فرقه‌های اسلامی، ۱۳۸.</ref>.


== [[پیشگویی]] [[رسول خدا]] {{صل}} درباره [[ظهور]] خوارج ==
== [[پیشگویی]] [[رسول خدا]] {{صل}} درباره [[ظهور]] خوارج ==
هنگامی که [[رسول خدا]] {{صل}} [[غنائم]] [[حنین]] را تقسیم کرد، مرد شانه خمیده و قد بلندی که [[اثر سجده]] در پیشانی‌اش هویدا بود، پیش [[پیامبر اکرم]] {{صل}} آمد و بر همه [[سلام]] کرد و بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به طور خاص [[سلام]] نکرد. سپس از [[پیامبر]] {{صل}} پرسید: "[[غنائم]] را چگونه تقسیم کردید؟" [[پیامبر اکرم]] {{صل}} پرسید: "تو چگونه دیدی؟" او جواب داد: "[[عدالت]] را رعایت نکردی!" [[رسول خدا]] {{صل}} [[خشمگین]] شد و به او گفت: "وای بر تو! اگر [[عدالت]] نزد من نباشد، پس نزد چه کسی است؟!" [[مسلمانان]] پرسیدند: "ای [[رسول خدا]] آیا او را بکشیم؟!" [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "خیر، او را رها کنید. به زودی او پیروانی پیدا می‌کند که همانند تیری که از [[هدف]] بیرون می‌رود، از [[دین]] بیرون می‌روند و [[خداوند]] آنها را بعد از من به [[دست]] [[علی]] محبوب‌ترین [[بنده]] خود نابود می‌سازد". وی در [[جنگ نهروان]] به [[دست]] [[امام علی]] {{ع}} کشته شد<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۴۸؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ج۱۶، ص۳۸۷.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۱۰.</ref>
هنگامی که [[رسول خدا]] {{صل}} [[غنائم]] [[حنین]] را تقسیم کرد، مرد شانه خمیده و قد بلندی که [[اثر سجده]] در پیشانی‌اش هویدا بود، پیش [[پیامبر اکرم]] {{صل}} آمد و بر همه [[سلام]] کرد و بر [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به طور خاص [[سلام]] نکرد. سپس از [[پیامبر]] {{صل}} پرسید: "[[غنائم]] را چگونه تقسیم کردید؟" [[پیامبر اکرم]] {{صل}} پرسید: "تو چگونه دیدی؟" او جواب داد: "[[عدالت]] را رعایت نکردی!" [[رسول خدا]] {{صل}} [[خشمگین]] شد و به او گفت: "وای بر تو! اگر [[عدالت]] نزد من نباشد، پس نزد چه کسی است؟!" [[مسلمانان]] پرسیدند: "ای [[رسول خدا]] آیا او را بکشیم؟!" [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "خیر، او را رها کنید. به زودی او پیروانی پیدا می‌کند که همانند تیری که از [[هدف]] بیرون می‌رود، از [[دین]] بیرون می‌روند و [[خداوند]] آنها را بعد از من به [[دست]] [[علی]] محبوب‌ترین [[بنده]] خود نابود می‌سازد". وی در [[جنگ نهروان]] به [[دست]] [[امام علی]] {{ع}} کشته شد<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۴۸؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ج۱۶، ص۳۸۷.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱]]، ص۲۱۰.</ref>


== جنگ نهروان ==
== جنگ نهروان ==
{{اصلی|جنگ نهروان}}
{{اصلی|جنگ نهروان}}
خوارج پس از [[صفین]] با [[عبدالله بن وهب راسبی]] به عنوان [[خلیفه]] [[بیعت]] کرده و با ۱۲ هزار تن در [[حروراء]] (نزدیکی [[کوفه]]) اعلام موجودیت کردند. [[امام]] ابتدا به [[احتجاج]] با آنها برخاست و درصدد [[اصلاح]] آنها برآمد و برای آنها [[حقوق اجتماعی]] قائل بود: حضور در [[مساجد]]، بهره‌مندی از [[بیت المال]] و نجنگیدن تا زمانی که [[سلاح]] برنداشتند<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۶۰، ۱۱۸، ۱۲۱ و ۱۲۳؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۳۷۶.</ref>. [[احتجاجات]] [[امام]] و [[یاران]] [[حضرت]] موجب [[هدایت]] بسیاری از خوارج شد و حدود ۸ هزار نفر از آنها بازگشتند، ولی چهار هزار نفر که همچنان بر راه [[باطل]] خود [[اصرار]] داشتند، [[جنگ نهروان]] را به راه انداختند. [[امام]] درصدد دفع [[فتنه]] آنها برآمد و با آنها جنگید و هلاکشان ساخت و تنها تعداد اندکی باقی ماندند<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۹-۲۴۰؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۱؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۳۷۶- ۳۷۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۵۴ و [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۹۹.</ref>.
خوارج پس از [[صفین]] با [[عبدالله بن وهب راسبی]] به عنوان [[خلیفه]] [[بیعت]] کرده و با ۱۲ هزار تن در [[حروراء]] (نزدیکی [[کوفه]]) اعلام موجودیت کردند. [[امام]] ابتدا به [[احتجاج]] با آنها برخاست و درصدد [[اصلاح]] آنها برآمد و برای آنها [[حقوق اجتماعی]] قائل بود: حضور در [[مساجد]]، بهره‌مندی از [[بیت المال]] و نجنگیدن تا زمانی که [[سلاح]] برنداشتند<ref>نهج البلاغه، خطبه‌های ۶۰، ۱۱۸، ۱۲۱ و ۱۲۳؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۳۷۶.</ref>. [[احتجاجات]] [[امام]] و [[یاران]] [[حضرت]] موجب [[هدایت]] بسیاری از خوارج شد و حدود ۸ هزار نفر از آنها بازگشتند، ولی چهار هزار نفر که همچنان بر راه [[باطل]] خود [[اصرار]] داشتند، [[جنگ نهروان]] را به راه انداختند. [[امام]] درصدد دفع [[فتنه]] آنها برآمد و با آنها جنگید و هلاکشان ساخت و تنها تعداد اندکی باقی ماندند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۹-۲۴۰؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۱؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۳۷۶- ۳۷۸؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۲۵۴ و [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۹۹.</ref>.


== فرقه‌ها و مسلک‌ها ==
== فرقه‌ها و مسلک‌ها ==
هر چند در [[جنگ نهروان]] خوارج جز تعداد انگشت شماری از بین رفتند ولی [[تفکرات]] جاهلانه آنها باقی ماند و بعدها به تدریج هوادارانی پیدا کرده و به نشر [[عقاید]] خویش پرداختند و حدود دو قرن [[جهان اسلام]] را دستخوش [[آشوب]] و [[ناامنی]] کردند اما سرانجام به کلی از میان رفتند<ref>خوارج و علل پیدایش آنان؛ الملل و النحل‌، ۱/ ۱۱۷؛ دائرة المعارف تشیع‌، ۷/ ۲۹۹؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۹-۲۴۰.</ref>. لکن ظاهراً دنباله‌های چنین تفکری همچنان در طول [[تاریخ]] باقی ماند<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۹۹ و فرهنگ غدیر، ص۲۵۴.</ref> و در اثر [[ترویج]] و [[تبلیغ]]، انشعاباتی یافتند که تا بیست [[فرقه]] برای آنها شمرده‌اند؛ از جمله: ازرقیه، [[عجارده]]، [[صفریه]]، [[واقفه]]. از میان خوارج فقط [[فرقه]] [[اباضیه]] معتدل‌تر بودند که [[فرصت]] بقا یافتند و بقیه از میان رفتند<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 379.</ref>.
هر چند در [[جنگ نهروان]] خوارج جز تعداد انگشت شماری از بین رفتند ولی [[تفکرات]] جاهلانه آنها باقی ماند و بعدها به تدریج هوادارانی پیدا کرده و به نشر [[عقاید]] خویش پرداختند و حدود دو قرن [[جهان اسلام]] را دستخوش [[آشوب]] و [[ناامنی]] کردند اما سرانجام به کلی از میان رفتند<ref>خوارج و علل پیدایش آنان؛ الملل و النحل‌، ۱/ ۱۱۷؛ دائرة المعارف تشیع‌، ۷/ ۲۹۹؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۳۹-۲۴۰.</ref>. لکن ظاهراً دنباله‌های چنین تفکری همچنان در طول [[تاریخ]] باقی ماند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۹۹ و فرهنگ غدیر، ص۲۵۴.</ref> و در اثر [[ترویج]] و [[تبلیغ]]، انشعاباتی یافتند که تا بیست [[فرقه]] برای آنها شمرده‌اند؛ از جمله: ازرقیه، [[عجارده]]، [[صفریه]]، [[واقفه]]. از میان خوارج فقط [[فرقه]] [[اباضیه]] معتدل‌تر بودند که [[فرصت]] بقا یافتند و بقیه از میان رفتند<ref>[[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۳۷۹.</ref>.


== ویژگی‌ها و خصوصیات ==
== ویژگی‌ها و خصوصیات ==
برخی از ویژگی‌های خوارج عبارت‌اند از: اغلب بادیه‌نشینانی بیابان‌گرد و [[خشن]] بودند؛ مردمانی [[منحرف]] و [[جاهل]] که [[عُجب]] و [[غرور]] وجودشان را فراگرفته و به انحرافشان کشانده بود، با [[احکام الهی]]، کمترین آشنایی را داشتند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۱۵.</ref>. زهدپیشگی و [[تظاهر]] به [[عبادت]]، سطحی نگر، دارای [[تعصبات]] قبیلگی و [[جاهلی]]، سبک مغزی، [[سفاهت]] و [[ناشکیبایی]] از دیگر صفات آنان بود<ref>{{متن حدیث|أَنْتُمْ مَعَاشِرُ أَخِفَّاءُ الْهَام سُفَهَاءُ الْأَحْلَامِ‏ وَ لَمْ آتِ لَا أَبَا لَکُمْ بُجْراً وَ لَا أَرَدْتُ لَکُمْ ضُرّا}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۳۶.</ref>. افرادی تندرو و [[خشونت]] طلب که [[قرآن]] [[ورد]] زبانشان بود ولی به آن عمل نمی‌کردند، سخن خوب می‌گفتند، اما کردارشان بد بود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۶۲.</ref>. در متون [[تاریخی]] [[اقدام]] به [[گناهان کبیره]] از خوارج گزارش شده است، گناهانی چون جنایت و [[آدم]] کشی، هرزگی و عیاشی، [[جعل حدیث]] و... <ref>ر.ک: [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۳۷۸-۳۷۹.</ref>.
برخی از ویژگی‌های خوارج عبارت‌اند از: اغلب بادیه‌نشینانی بیابان‌گرد و [[خشن]] بودند؛ مردمانی [[منحرف]] و [[جاهل]] که [[عُجب]] و [[غرور]] وجودشان را فراگرفته و به انحرافشان کشانده بود، با [[احکام الهی]]، کمترین آشنایی را داشتند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۱۵.</ref>. زهدپیشگی و [[تظاهر]] به [[عبادت]]، سطحی نگر، دارای [[تعصبات]] قبیلگی و [[جاهلی]]، سبک مغزی، [[سفاهت]] و [[ناشکیبایی]] از دیگر صفات آنان بود<ref>{{متن حدیث|أَنْتُمْ مَعَاشِرُ أَخِفَّاءُ الْهَام سُفَهَاءُ الْأَحْلَامِ‏ وَ لَمْ آتِ لَا أَبَا لَکُمْ بُجْراً وَ لَا أَرَدْتُ لَکُمْ ضُرّا}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۳۶.</ref>. افرادی تندرو و [[خشونت]] طلب که [[قرآن]] [[ورد]] زبانشان بود ولی به آن عمل نمی‌کردند، سخن خوب می‌گفتند، اما کردارشان بد بود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۶۲.</ref>. در متون [[تاریخی]] [[اقدام]] به [[گناهان کبیره]] از خوارج گزارش شده است، گناهانی چون جنایت و [[آدم]] کشی، هرزگی و عیاشی، [[جعل حدیث]] و...<ref>ر.ک: [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۳۷۸-۳۷۹.</ref>.


== مبانی فکری (عقاید) ==
== مبانی فکری (عقاید) ==
خط ۳۸: خط ۳۹:
# [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]] و [[انتخاب]] [[عثمان]] و [[امام علی]] {{ع}} را صحیح می‌دانستند با این تفاوت که [[عثمان]] در اواخر چون [[مصالح]] [[مسلمین]] را نادیده گرفته [[کافر]] و [[واجب]] القتل است و [[علی]] {{ع}} چون [[حکمیت]] را پذیرفته [[کافر]] و [[واجب]] است کشته شود؛
# [[خلافت ابوبکر]] و [[عمر]] و [[انتخاب]] [[عثمان]] و [[امام علی]] {{ع}} را صحیح می‌دانستند با این تفاوت که [[عثمان]] در اواخر چون [[مصالح]] [[مسلمین]] را نادیده گرفته [[کافر]] و [[واجب]] القتل است و [[علی]] {{ع}} چون [[حکمیت]] را پذیرفته [[کافر]] و [[واجب]] است کشته شود؛
# جایز است در عالم امامی نباشد؛
# جایز است در عالم امامی نباشد؛
# هرجا خوارج [[حاکم]] نباشند دارالکفر است و باید بر علیه ساکنین آن [[قیام]] کرد<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۴۰؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۲؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۳۷۹؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۹۸.</ref>.
# هرجا خوارج [[حاکم]] نباشند دارالکفر است و باید بر علیه ساکنین آن [[قیام]] کرد<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۴۰؛ [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۲۹۲؛ [[سید حسین دین‌پرور|دین‌پرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه ج۱]]، ص ۳۷۹؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۳۹۸.</ref>.


== خوارج معاصر ==
== خوارج معاصر ==
گرچه خوارج منقرض شده‌اند ولی [[افکار]] ایشان در میان [[مسلمانان]] ریشه دوانیده و [[روح]] این [[تفکر]] در میان بسیاری از مقدس‌نماها وجود داشته و مزاحمی برای [[پیشرفت]] [[اسلام]] و [[مسلمانان]] بوده است. [[امام علی]] {{ع}} [[مخالف]] [[فکر]] خوارج بودند. شخص آنها و [[فکر]] آنها در هر زمانی که باشد مورد [[انتقاد]] [[حضرت]] است<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، مشکلات علی، مجموعه آثار، ج ۱۶، صص ۲۹۳، ۳۰۹ و ۶۱۱.</ref>. یکی از مشخصات [[تفکر]] خوارج که در حال حاضر هم میان [[مسلمانان]] وجود دارد ظاهرگرایی و تشخیص [[حق و باطل]] به اعتبار شخصیت‌ها و چهره‌های تأثیرگذار در [[جامعه]] است. ایشان در هر قضیه‌ای ظاهر را دیده و [[معتقد]] بودند [[اکثریت]] که بزرگان [[صحابه]] هم در میان آنها هستند، ملاک حقیقت‌اند. در حالی که در [[اندیشه]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[حق و باطل]] مقیاس شخصیت‌ها است نه اینکه اشخاص مقیاس [[حق و باطل]] باشند<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۰۶.</ref>. [[تنگ‌نظری]] نیز از دیگر ویژگی خوارج است که امروز در [[جامعه اسلامی]] [[مشاهده]] می‌شود. امروزه برخی خشک‌مغزان، همه [[مردم]] [[جهان]]، جز عده کمی مانند خود را، به دیده [[الحاد]] و [[کفر]] می‌نگرند و دایره [[اسلام]] و [[هدایت]] را بسیار محدود می‌پندارند. این [[تفکر]] که سایر فرق [[مسلمانان]] مخلد در [[عذاب]] هستند از خوارج به [[مسلمانان]] رسیده است<ref>ر. ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۲۹۳؛ یادداشت‌ها، ج ۳، ص ۳۷۱.</ref>.
گرچه خوارج منقرض شده‌اند ولی [[افکار]] ایشان در میان [[مسلمانان]] ریشه دوانیده و [[روح]] این [[تفکر]] در میان بسیاری از مقدس‌نماها وجود داشته و مزاحمی برای [[پیشرفت]] [[اسلام]] و [[مسلمانان]] بوده است. [[امام علی]] {{ع}} [[مخالف]] [[فکر]] خوارج بودند. شخص آنها و [[فکر]] آنها در هر زمانی که باشد مورد [[انتقاد]] [[حضرت]] است<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، مشکلات علی، مجموعه آثار، ج ۱۶، صص ۲۹۳، ۳۰۹ و ۶۱۱.</ref>. یکی از مشخصات [[تفکر]] خوارج که در حال حاضر هم میان [[مسلمانان]] وجود دارد ظاهرگرایی و تشخیص [[حق و باطل]] به اعتبار شخصیت‌ها و چهره‌های تأثیرگذار در [[جامعه]] است. ایشان در هر قضیه‌ای ظاهر را دیده و [[معتقد]] بودند [[اکثریت]] که بزرگان [[صحابه]] هم در میان آنها هستند، ملاک حقیقت‌اند. در حالی که در [[اندیشه]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[حق و باطل]] مقیاس شخصیت‌ها است نه اینکه اشخاص مقیاس [[حق و باطل]] باشند<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۳۰۶.</ref>. [[تنگ‌نظری]] نیز از دیگر ویژگی خوارج است که امروز در [[جامعه اسلامی]] [[مشاهده]] می‌شود. امروزه برخی خشک‌مغزان، همه [[مردم]] [[جهان]]، جز عده کمی مانند خود را، به دیده [[الحاد]] و [[کفر]] می‌نگرند و دایره [[اسلام]] و [[هدایت]] را بسیار محدود می‌پندارند. این [[تفکر]] که سایر فرق [[مسلمانان]] مخلد در [[عذاب]] هستند از خوارج به [[مسلمانان]] رسیده است<ref>ر.ک: [[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[جاذبه و دافعه علی (کتاب)|جاذبه و دافعه علی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۲۹۳؛ یادداشت‌ها، ج ۳، ص ۳۷۱.</ref>.
   
   
درسی که می‌توان از خوارج برای این دوران گرفت [[لزوم]] هماهنگی میان تقدس و [[بینش]] افراد است. [[تاریخ اسلام]] [[گواه]] این مطلب است که با افزایش مقدس‌های فاقد [[بینش]] و [[بصیرت]]، خطر عوام‌فریبی از سوی [[دشمنان]] بیشتر شده است<ref>ر. ک: [[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]؛ صفحه ۹۸ تا۱۰۶.</ref>.
درسی که می‌توان از خوارج برای این دوران گرفت [[لزوم]] هماهنگی میان تقدس و [[بینش]] افراد است. [[تاریخ اسلام]] [[گواه]] این مطلب است که با افزایش مقدس‌های فاقد [[بینش]] و [[بصیرت]]، خطر عوام‌فریبی از سوی [[دشمنان]] بیشتر شده است<ref>ر.ک: [[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، [[امیر مؤمنان علی (کتاب)|امیر مؤمنان علی؛ چلچراغ حکمت]]؛ ص۹۸ ـ ۱۰۶.</ref>.
 
== [[شورش‌های خوارج]] ==
=== [[نهضت‌های خوارج در دوران امویان]] ===
 
==پیشینه [[خوارج]]==
هر چند ظهور آشکارای خوارج در [[جنگ صفین]] و در پی واقعه بر نیزه کردن قرآنها و [[ماجرای حکمیت]] بود، [[حقیقت]] این است که تخم [[شک و تردید]] در [[جنگ جمل]] در [[دل]] آنان افتاده بود؛ آن هنگامی که با موضع علی{{ع}} در قبال [[اسیران]] و [[غنایم]] روبه‌رو شدند. حتی می‌توان گفت زمانی شک و تردید در آنان رخنه کرد که علی{{ع}} به [[خلافت]] رسید و [[سیره]] [[عمر بن خطاب]] را در [[بخشش]] و عطا رها کرد و [[مساوات]] را پیشه خود ساخت و احدی را بر دیگری [[برتری]] نداد. در این [[زمان]] بود که به آن حضرت [[اعتراض]] کردند. آنان خواسته خود را در جنگ جمل مطرح کردند و به علی{{ع}} گفتند که مطابق [[سنت]] خلفای قبلی به ما بده، اما آن حضرت با رد درخواست آنان، به [[سنت رسول خدا]]{{صل}} عمل کرد.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[مارقین (مقاله)| مقاله «مارقین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]] ص ۲۳۹.</ref>
 
==[[اندیشه]] [[خارجی‌گری]] در جنگ جمل==
ماجرای جنگ جمل و اعتراض [[سپاهیان]] به [[امام علی]]{{ع}} در خصوص غنایم، پرده از چهره درونی آنان برمی‌دارد. ایشان پس از [[جدایی از امام]] علی{{ع}} و خروج بر او به این نکته تصریح کرده‌اند. این [[مردم]] از [[نادانی]] [[رنج]] می‌بردند و از [[احکام اسلامی]] [[آگاهی]] نداشتند و نمی‌توانستند بفهمند که چرا علی{{ع}} در جنگ جمل، آنان را از [[اسیر]] کردن [[زنان]] و [[کودکان]] بازداشت، اما غنایم [[جنگ]] را در میانشان تقسیم کرد؟ در یکی از روایت‌های [[تاریخی]] آمده است:
علی با سپاهیان خویش نزد آنان آمد. همگی در برابر او به پا خاستند. علی پیش از جنگ از آنان پرسید: چه چیزی را از من ناخوش داشتید و شما را از من [[خشمگین]] ساخت؟ گفتند نخستین چیزی که [[خشم]] ما را برانگیخت این بود که همراه تو در [[جمل]] جنگیدیم و چون [[سپاه جمل]] [[شکست]] خوردند، تو غنایم آنان را بر ما [[مباح]] کردی و ما را از [[اسارت]] زنان و فرزندانشان بازداشتی. چگونه اموالشان را [[حلال]] دانستی ولی زنان و کودکانشان را [[حرام]] خواندی؟ علی{{ع}} پاسخ داد: اموالشان را به جای اموالی که پیش از آمدن من، از [[بیت المال]] [[بصره]] [[غارت]] کردند، [[حلال]] نمودم؛ اما [[زنان]] و [[کودکان]] با ما [[جنگ]] نکردند و آنان به موجب [[احکام]] [[دارالاسلام]]، [[مسلمان]] هستند و ارتدادی از آنان به وقوع نپیوسته است، و تا کسی [[کفر]] نورزد، نمی‌توان او را به [[بندگی]] گرفت.... از این گذشته، اگر زنان [[سپاه جمل]] را بر شما حلال می‌کردم، کدام یک از شما [[عایشه]] را سهم خویش می‌کرد؟! آنان از این گفته [[خجالت]] کشیدند و شرمنده شدند...<ref>بغدادی، عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، ص۷۸. ر.ک: ابن اعثم، الفتوح، ج۴، ص۱۲۲ – ۱۲۳؛ حمیری، ابو العباس، قرب الاسناد، ص۶۲؛ ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج۴، ص۲۸۲؛ طبری، محب الدین، ذخائر العقبی، ص۲۳۲؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۶۰ – ۳۶۲؛ شیخ مفید، الجمل، ص۲۱۶ - ۲۱۷؛ عسکری، سید مرتضی، احادیث ام المؤمنین عائشه، ص۱۸۱ - ۱۸۲؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم والرسل والملوک، ج۳، ص۵۴۳ – ۵۴۵؛ مبرد، ابو العباس، الکامل فی الادب، ج۳، ص۲۳۸؛ ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۴، ص۳۳۱؛ دینوری، ابن قتیبه، الامامة والسیاسه، ج۱، ص۷۷؛ مقدسی، طاهر بن مطهر، البدء والتاریخ، ج۵، ص۲۲۳ - ۲۲۴؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ص۹۹.</ref>.
 
مطابق برخی [[روایات]]، آنان به [[ابن عباس]] [[اعتراض]] کردند و پاسخ پیش‌گفته را او به آنان داد<ref>ر.ک: هیثمی، نور الدین، مجمع الزوائد، ج۶، ص۲۴۰؛ نسائی، احمد بن شعیب، خصائص امیر المؤمنین علی{{ع}}، ص۱۴۷ – ۱۴۸؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ص۱۸۴ – ۱۸۵؛ ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج۷، ص۲۷۶ - ۲۸۱؛ یعقوبی، احمد بن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۶۷؛ ابن عساکر، ترجمة الامام علی{{ع}} من تاریخ دمشق، ج۳، ص۱۵۱.</ref>. در روایتی دیگر آمده است که [[خوارج]]، علی{{ع}} را به سبب اینکه [[اموال]] جنگجویان [[جمل]] را به [[غنیمت]] [[نبرد]] و زنان و فرزندانشان را [[اسیر]] نکرد، [[نفرین]] کردند<ref>شهرستانی، محمد بن عبد الکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۱۶؛ عسکری، سید مرتضی، احادیث ام المؤمنین عائشه، ج۱، ص۱۸۸.</ref>.
[[یاران علی]]{{ع}} در اردوگاه [[جمل]]، بر سیم و زر و کالاهای دیگر می‌گذشتند، ولی چیزی برنمی‌داشتند، مگر سلاحی را که در [[جنگ]] به کار برده یا مرکوبی را که سوار بر آن جنگیده بودند. یکی از یاران علی{{ع}} به او گفت: ای [[امیرالمؤمنین]]! چگونه کشتن ایشان بر ما روا است، ولی [[اموال]] و [[اسیر]] گرفتن آنان بر ما ناروا و [[حرام]] است؟ فرمود: [[یکتاپرستان]] را نمی‌توان به [[اسارت]] گرفت و اموال آنان را نمی‌توان به [[غنیمت]] برد؛ مگر آن‌چه را در جنگ به کار برده‌اند. آن‌چه را نمی‌دانید، رها کنید و به آن‌چه [[فرمان]] داده می‌شوید، عمل کنید<ref>دینوری، ابو حنیفه، الاخبار الطوال، ص۱۵۱.</ref>.
 
برخی مدعی‌اند که یکی از مهم‌ترین عوامل پیدایش [[خوارج]]، [[عبدالله بن سبأ]] و اصول [[فکری]] وی بوده است. یکی از [[مبانی فکری]] او جرئت و جسارتش در [[مبارزه]] با [[خلفا]] و [[ائمه]] و [[حکم]] به [[کفر]] آنان است<ref>ر.ک: بلیغ، عبدالحکیم، ادب المعتزله، ص۲۷ - ۲۸.</ref>. احتمال می‌رود این سخن از برخی [[خاورشناسان]] به عاریت گرفته شده باشد. یکی از [[مستشرقان]] همین مطلب را مطرح کرده و کوشیده است آن را مورد مناقشه قرار دهد. او بیان می‌کند که خوارج، [[دشمنان]] شیعه‌مسلک خویش را در [[کوفه]] با صفت «سبایی» [[تحقیر]] و [[مذمت]] می‌کردند<ref>ر.ک: ولهاوزن، یولیوس، الخوارج والشیعه، ص۳۸.</ref>.
ما نمی‌دانیم که از کجا برای اینان ثابت شده است که عبدالله بن سبأ چنین تأثیر شگرفی در خوارج و دیگران داشته و چگونه [[اندیشه]] وی با این سرعت [[خارق‌العاده]] گسترش یافته است؟ معلوم نیست چگونه [[فرقه]] سبایی‌گری به صورت یک دینِ پراکنده و فراگیر درآمده است و چطور این کلمه به یک صفت [[زشت]] بدل گردید که [[فرقه‌ها]] و [[مذاهب]]، یکدیگر را با آن تحقیر و مذمت می‌کردند؟! عبدالله بن سبأ در [[اعتقاد]] به علی{{ع}} راه [[غلو]] در پیش گرفت و به دست شخص آن حضرت به [[مجازات]] رسید.
پاسخ این [[پرسش]] نیز نامعلوم است که اصول [[فکری]] [[عبدالله بن سبأ]] چه بوده است که در میان [[مردم]] رواج یافته بود؟ چگونه مردم جرئت و [[جسارت]] [[مبارزه]] با [[خلفا]] را از او آموختند؛ اما [[غلو]] وی را درباره علی{{ع}} -که حضرت را تا سرحد خدایی بالا برد- فرانگرفتند؟ اگر چنان بود که [[خوارج]]، مخالفان خود را با عنوان سبایی [[مذمت]] و [[تحقیر]] می‌کردند، چگونه اصول فکری آنان را پذیرفتند؟<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[مارقین (مقاله)| مقاله «مارقین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]] ص ۲۴۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش