پرش به محتوا

فاطمیان: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۴
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۴: خط ۴:
[[ابن حوشب]]، [[داعی]] [[اسماعیلیان]] در [[یمن]]، بعد از [[مرگ]] دو تن از داعیان [[اسماعیلی]] در [[مغرب]] به نام‌های حُلوانی و [[ابوسفیان]]، در [[سال ۲۸۸ ق]]/۹۰۱م. [[ابوعبدالله شیعی]] را برای نشر [[دعوت]] به آن [[سرزمین]] فرستاد. ابوعبدالله جماعتی از حُجاج کتامه<ref>کنامه از قبایل بربر در افریقا است.</ref> را جذب کرده، با آنان به سرزمین مغرب رفت، دعوتش را میان [[مردم]] [[گسترش داد]]، پیروانی گرد او فراهم آمدند و بدین گونه کارش بالا گرفت تا این که در [[سال ۲۹۶ ق]]. / ۹۰۹ م. بر قَیروان مسلط شد و [[حکومت]] اغالبه را برانداخت. او سپس درپی [[عبیدالله مهدی]] در سَلَمِیّه فرستاد و او را برای به دست گرفتن [[کارها]] به افریقیه فرا خواند. عبیدالله دعوت او را [[اجابت]] و سلمیه را به سوی مغرب ترک کرد، در [[سال ۲۹۷ ق]]. / ۹۱۰م. به آنجا رسید، به عنوان [[خلیفه]] با وی [[بیعت]] شد و مهدی امیرالمؤمنین [[لقب]] گرفت. او بنیانی را نهاد که [[حکومت فاطمی]] بر آن [[استوار]] شد<ref>در خصوص نسب خلفای فاطمی، ر. ک: عنان، محمد عبدالله: الحاکم بامرالله و اسرار الدعوة الفاطمیه، ص۴۷-۷۵. اما در خصوص ایجاد حکومت فاطمیان، ر. ک: حسن ابراهیم حسن، تاریخ الدولة الفاطمیه، ص۱-۵۰.</ref>.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|دولت عباسیان]]، ص ۲۱۰.</ref>
[[ابن حوشب]]، [[داعی]] [[اسماعیلیان]] در [[یمن]]، بعد از [[مرگ]] دو تن از داعیان [[اسماعیلی]] در [[مغرب]] به نام‌های حُلوانی و [[ابوسفیان]]، در [[سال ۲۸۸ ق]]/۹۰۱م. [[ابوعبدالله شیعی]] را برای نشر [[دعوت]] به آن [[سرزمین]] فرستاد. ابوعبدالله جماعتی از حُجاج کتامه<ref>کنامه از قبایل بربر در افریقا است.</ref> را جذب کرده، با آنان به سرزمین مغرب رفت، دعوتش را میان [[مردم]] [[گسترش داد]]، پیروانی گرد او فراهم آمدند و بدین گونه کارش بالا گرفت تا این که در [[سال ۲۹۶ ق]]. / ۹۰۹ م. بر قَیروان مسلط شد و [[حکومت]] اغالبه را برانداخت. او سپس درپی [[عبیدالله مهدی]] در سَلَمِیّه فرستاد و او را برای به دست گرفتن [[کارها]] به افریقیه فرا خواند. عبیدالله دعوت او را [[اجابت]] و سلمیه را به سوی مغرب ترک کرد، در [[سال ۲۹۷ ق]]. / ۹۱۰م. به آنجا رسید، به عنوان [[خلیفه]] با وی [[بیعت]] شد و مهدی امیرالمؤمنین [[لقب]] گرفت. او بنیانی را نهاد که [[حکومت فاطمی]] بر آن [[استوار]] شد<ref>در خصوص نسب خلفای فاطمی، ر. ک: عنان، محمد عبدالله: الحاکم بامرالله و اسرار الدعوة الفاطمیه، ص۴۷-۷۵. اما در خصوص ایجاد حکومت فاطمیان، ر. ک: حسن ابراهیم حسن، تاریخ الدولة الفاطمیه، ص۱-۵۰.</ref>.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش، محمد سهیل]]، [[دولت عباسیان (کتاب)|دولت عباسیان]]، ص ۲۱۰.</ref>


==[[فاطمیان]] در [[مکه]]==
==فاطمیان در [[مکه]]==
درست در سالی که فاطمیان بر [[مصر]] چیره شدند؛ یعنی سال ۳۵۸؛ یکی از شرفا و [[سادات]] مکه با نام جعفر بن محمد... بن حسن بن حسن بن علی{{ع}} مکه را در [[اختیار]] خود گرفت. پیش از آن، معز فاطمی در کار [[اصلاح]] میان [[آل جعفر]] و حسنیون در مکه دخالت کرده و آنان را [[صلح]] داده بود. اکنون نیز اشراف با [[دولت فاطمی]]، پیوند یافته و با [[قدرت]] یافتن آنان در مصر، [[عباسیان]] و فاطمیان بر سر [[تسلط]] بر مکه که مهم‌ترین [[حرم]] [[دنیای اسلام]] است، به رقابتی تنگاتنگ مشغول شدند. تسلط بر این [[شهر]]، به نوعی رسمیت و [[مشروعیت خلافت]] صاحب تسلط را در اذهان [[استوار]] می‌کرد<ref>تاریخ مکه، احمد السباعی، ص۱۹۴.</ref>. هیچ چیز برای [[حاکمان]] [[علوی]] مکه، بهتر از استفاده از این [[رقابت]] برای کشاندن [[اموال]] و [[ثروت]] بیشتر به این شهر، مفید و سودمند نبود. با این [[حال]]، طبیعی بود که [[اشراف مکه]]، به لحاظ [[تشیع]] [[فطری]]، با دولت فاطمی [[سازش]] بیشتری داشتند و به نام آنان [[خطبه]] می‌خواندند. جعفر تا سال ۳۸۰ بر مکه [[حکومت]] کرد و پس از وی فرزندانش [[عیسی]] و سپس [[ابوالفتوح]] [[حکومت مکه]] را در اختیار گرفتند.
درست در سالی که فاطمیان بر [[مصر]] چیره شدند؛ یعنی سال ۳۵۸؛ یکی از شرفا و [[سادات]] مکه با نام جعفر بن محمد... بن حسن بن حسن بن علی{{ع}} مکه را در [[اختیار]] خود گرفت. پیش از آن، معز فاطمی در کار [[اصلاح]] میان [[آل جعفر]] و حسنیون در مکه دخالت کرده و آنان را [[صلح]] داده بود. اکنون نیز اشراف با [[دولت فاطمی]]، پیوند یافته و با [[قدرت]] یافتن آنان در مصر، [[عباسیان]] و فاطمیان بر سر [[تسلط]] بر مکه که مهم‌ترین [[حرم]] [[دنیای اسلام]] است، به رقابتی تنگاتنگ مشغول شدند. تسلط بر این [[شهر]]، به نوعی رسمیت و [[مشروعیت خلافت]] صاحب تسلط را در اذهان [[استوار]] می‌کرد<ref>تاریخ مکه، احمد السباعی، ص۱۹۴.</ref>. هیچ چیز برای [[حاکمان]] [[علوی]] مکه، بهتر از استفاده از این [[رقابت]] برای کشاندن [[اموال]] و [[ثروت]] بیشتر به این شهر، مفید و سودمند نبود. با این [[حال]]، طبیعی بود که [[اشراف مکه]]، به لحاظ [[تشیع]] [[فطری]]، با دولت فاطمی [[سازش]] بیشتری داشتند و به نام آنان [[خطبه]] می‌خواندند. جعفر تا سال ۳۸۰ بر مکه [[حکومت]] کرد و پس از وی فرزندانش [[عیسی]] و سپس [[ابوالفتوح]] [[حکومت مکه]] را در اختیار گرفتند.
درست همان [[طور]] که [[مدینه]] در اختیار [[نوادگان]] [[امام حسین]]{{ع}} بود، مکه در اختیار حسنی‌ها درآمد و درگیری میان این دو [[خاندان]] آغاز و تا مدت‌ها ادامه یافت. خاندان جعفر بن محمد یاد شده، تا سال ۴۵۳ بر مکه حکومت کردند. این [[دولت]] را، دولت نخست [[اشرف]] در مکه معرفی کنند پس از آنها برای دو سال [[طایفه]] اشراف سلیمانی بر مکه حکومت کردند و دوره سوم [[حکومت اشراف]]، توسط [[ابوهاشم]] [[محمد بن جعفر]] که او نیز از [[سادات حسنی]] بود تأسیس گردید. وی به نام فاطمی‌ها خطبه می‌خواند و پس از [[گرفتاری]] فاطمی‌ها در مصر و قطع کمک آنان، وی از سال ۴۶۲ به نام عباسیان خطبه خواند؛ با این حال، به دلیل [[تشیع]]، جمله {{متن حدیث|حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ}} همچنان در [[اذان]] [[مسجدالحرام]] گفته می‌شد. فاطمی‌ها به [[رقابت]] خود ادامه دادند و [[خطبه]] خوانی به نام [[عباسی‌ها]] و فاطمی‌ها، مرتب [[تغییر]] می‌کرد. این مسأله بسته به آن بود که کدام یک بتوانند [[حاکم مکه]] را با هدایای خود قانع کنند. بی‌تردید یکی از آثار [[نفوذ]] فاطمی‌ها در [[مکه]]، نفوذ [[مذهب تشیع]] در این [[شهر]] بود<ref>تاریخ مکه، احمد السباعی، ص۲۱۶.</ref>. که در سه شکل [[اسماعیلی]]، [[زیدی]] و امامی خود را نشان می‌داد. جامع این سه [[گرایش]]، همان [[شعار]] {{متن حدیث|حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ}} بود که هیچ [[سنی]] با آن موافق نبوده و برخاستن این ندا از اذان [[مسجد الحرام]]، همه آنان را ناراحت می‌کرد.
درست همان [[طور]] که [[مدینه]] در اختیار [[نوادگان]] [[امام حسین]]{{ع}} بود، مکه در اختیار حسنی‌ها درآمد و درگیری میان این دو [[خاندان]] آغاز و تا مدت‌ها ادامه یافت. خاندان جعفر بن محمد یاد شده، تا سال ۴۵۳ بر مکه حکومت کردند. این [[دولت]] را، دولت نخست [[اشرف]] در مکه معرفی کنند پس از آنها برای دو سال [[طایفه]] اشراف سلیمانی بر مکه حکومت کردند و دوره سوم [[حکومت اشراف]]، توسط [[ابوهاشم]] [[محمد بن جعفر]] که او نیز از [[سادات حسنی]] بود تأسیس گردید. وی به نام فاطمی‌ها خطبه می‌خواند و پس از [[گرفتاری]] فاطمی‌ها در مصر و قطع کمک آنان، وی از سال ۴۶۲ به نام عباسیان خطبه خواند؛ با این حال، به دلیل [[تشیع]]، جمله {{متن حدیث|حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ}} همچنان در [[اذان]] [[مسجدالحرام]] گفته می‌شد. فاطمی‌ها به [[رقابت]] خود ادامه دادند و [[خطبه]] خوانی به نام [[عباسی‌ها]] و فاطمی‌ها، مرتب [[تغییر]] می‌کرد. این مسأله بسته به آن بود که کدام یک بتوانند [[حاکم مکه]] را با هدایای خود قانع کنند. بی‌تردید یکی از آثار [[نفوذ]] فاطمی‌ها در [[مکه]]، نفوذ [[مذهب تشیع]] در این [[شهر]] بود<ref>تاریخ مکه، احمد السباعی، ص۲۱۶.</ref>. که در سه شکل [[اسماعیلی]]، [[زیدی]] و امامی خود را نشان می‌داد. جامع این سه [[گرایش]]، همان [[شعار]] {{متن حدیث|حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ}} بود که هیچ [[سنی]] با آن موافق نبوده و برخاستن این ندا از اذان [[مسجد الحرام]]، همه آنان را ناراحت می‌کرد.
۷۴٬۱۶۳

ویرایش