حج: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
امام سجاد{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|... الْحَاجُّ مَغْفُورٌ لَهُ وَ مَوْجُوبٌ لَهُ الْجَنَّةُ وَ مُسْتَأْنَفٌ لَهُ الْعَمَلُ وَ مَحْفُوظٌ فِي أَهْلِهِ وَ مَالِهِ}}<ref>وسائل الشیعه، ج۸، ص۵؛ کافی، ج۴، ص۲۵۳.</ref> [[زائر]] خانهٔ [[خدا]] از [[آمرزش الهی]] بهرهمند شده و [[بهشت]] بر او [[واجب]] و [[اعمال]] خود را از آغاز شروع نموده و [[خانواده]] و سرمایهٔ [[مالی]] او در [[حفظ]] خدای [[رحیم]] است<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۴۴.</ref>. | امام سجاد{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|... الْحَاجُّ مَغْفُورٌ لَهُ وَ مَوْجُوبٌ لَهُ الْجَنَّةُ وَ مُسْتَأْنَفٌ لَهُ الْعَمَلُ وَ مَحْفُوظٌ فِي أَهْلِهِ وَ مَالِهِ}}<ref>وسائل الشیعه، ج۸، ص۵؛ کافی، ج۴، ص۲۵۳.</ref> [[زائر]] خانهٔ [[خدا]] از [[آمرزش الهی]] بهرهمند شده و [[بهشت]] بر او [[واجب]] و [[اعمال]] خود را از آغاز شروع نموده و [[خانواده]] و سرمایهٔ [[مالی]] او در [[حفظ]] خدای [[رحیم]] است<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۴۴.</ref>. | ||
===آثار [[معنوی]] و [[اخروی]] | ===آثار [[معنوی]] و [[اخروی]] حج=== | ||
# [[نور]] حج؛ | # [[نور]] حج؛ | ||
# [[غفران الهی]]؛ | # [[غفران الهی]]؛ | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
به روزهای دهم و یازدهم و [[دوازدهم ذیحجه]] گویند. پنجمین عمل از [[اعمال]] [[حج تمتع]]، [[قربانی کردن]] در [[سرزمین منی]] است و اصطلاح نحر درباره قربانی کردن شتر به کار برده میشود<ref>فرهنگ اصطلاحات حج، حریری، ص۲۲.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۵۹.</ref> | به روزهای دهم و یازدهم و [[دوازدهم ذیحجه]] گویند. پنجمین عمل از [[اعمال]] [[حج تمتع]]، [[قربانی کردن]] در [[سرزمین منی]] است و اصطلاح نحر درباره قربانی کردن شتر به کار برده میشود<ref>فرهنگ اصطلاحات حج، حریری، ص۲۲.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۱۵۹.</ref> | ||
==[[تاریخ]] | ==[[تاریخ]] حج== | ||
از نظر [[آیات مبارکه]] [[قرآن]]، [[کعبه]] خانهای کهن و منسوب به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} است. اما [[پرسش]] این است که آیا کعبه پیش از حضرت ابراهیم{{ع}} وجود داشته یا نه؟ همه [[مفسران شیعه]] و بیشتر [[مفسران اهل سنت]] بر آنند که کعبه پیش از ابراهیم{{ع}} بوده و پیشینه آن، به [[زمان]] [[حضرت آدم]]، بلکه قبل از آن بر میگردد؛ چون از سویی ظاهر اطلاق [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا}}<ref>«بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.</ref> این است که کعبه کهنترین [[معبد]] است و از سوی دیگر همه [[انبیا]] بر اساس [[آیات]] ۳۱، ۵۸ و ۵۹ [[مریم]] و آیات دیگر [[نماز]] و [[سجده]] میگزاردند. پس اگر بگوییم قبلهگاه آنها غیر از کعبه بوده، با اطلاق آیه سازگاری نخواهد داشت<ref>فصلنامه میقات حج، ش۴، ص۵۵.</ref>. و همچنین، این آیه و آیه پس از آن، در [[مقام]] بیان مزایای [[خانه خدا]] است که نخستین مزیت آن، داشتن پیشینه طولانی و ممتد ذکر شده است؛ به این معنی که محلی پیش از کعبه پرستشگاه عمومی [[مردم]] نبوده وگرنه اولیت آن [[باطل]] خواهد شد. | از نظر [[آیات مبارکه]] [[قرآن]]، [[کعبه]] خانهای کهن و منسوب به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} است. اما [[پرسش]] این است که آیا کعبه پیش از حضرت ابراهیم{{ع}} وجود داشته یا نه؟ همه [[مفسران شیعه]] و بیشتر [[مفسران اهل سنت]] بر آنند که کعبه پیش از ابراهیم{{ع}} بوده و پیشینه آن، به [[زمان]] [[حضرت آدم]]، بلکه قبل از آن بر میگردد؛ چون از سویی ظاهر اطلاق [[آیه]]: {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا}}<ref>«بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.</ref> این است که کعبه کهنترین [[معبد]] است و از سوی دیگر همه [[انبیا]] بر اساس [[آیات]] ۳۱، ۵۸ و ۵۹ [[مریم]] و آیات دیگر [[نماز]] و [[سجده]] میگزاردند. پس اگر بگوییم قبلهگاه آنها غیر از کعبه بوده، با اطلاق آیه سازگاری نخواهد داشت<ref>فصلنامه میقات حج، ش۴، ص۵۵.</ref>. و همچنین، این آیه و آیه پس از آن، در [[مقام]] بیان مزایای [[خانه خدا]] است که نخستین مزیت آن، داشتن پیشینه طولانی و ممتد ذکر شده است؛ به این معنی که محلی پیش از کعبه پرستشگاه عمومی [[مردم]] نبوده وگرنه اولیت آن [[باطل]] خواهد شد. | ||
دلیل دیگر این که این آیه در پاسخ به ایراد [[یهود]] در [[تغییر قبله]] به سوی کعبه است که [[اعتراض]] کردند [[بیت المقدس]] سزاوار به استقبال است، چون که قبل از کعبه ساخته شده و [[قبله]] گروهی از انبیا بوده است؛ و نیز نخستین [[خانه]] [[توحید]] و با سابقه معبد در [[زمین]] است. | دلیل دیگر این که این آیه در پاسخ به ایراد [[یهود]] در [[تغییر قبله]] به سوی کعبه است که [[اعتراض]] کردند [[بیت المقدس]] سزاوار به استقبال است، چون که قبل از کعبه ساخته شده و [[قبله]] گروهی از انبیا بوده است؛ و نیز نخستین [[خانه]] [[توحید]] و با سابقه معبد در [[زمین]] است. | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
سؤال این است که آغاز [[مراسم حج]] آیا همزمان با وجود کعبه بوده یا از [[زمان]] [[حضرت ابراهیم]]؟ | سؤال این است که آغاز [[مراسم حج]] آیا همزمان با وجود کعبه بوده یا از [[زمان]] [[حضرت ابراهیم]]؟ | ||
با توجه به این که در [[آیات قرآن]]، | با توجه به این که در [[آیات قرآن]]، حج و کعبه به حضرت ابراهیم نسبت داده شده، بررسی [[تاریخی]] حج را در چهار فصل به [[طور]] جداگانه مرور میکنیم: | ||
#پیش از حضرت ابراهیم{{ع}}. | #پیش از حضرت ابراهیم{{ع}}. | ||
#دوران حضرت ابراهیم{{ع}}. | #دوران حضرت ابراهیم{{ع}}. | ||
خط ۱۹۰: | خط ۱۹۰: | ||
{{متن حدیث|قَالَ الْحَلَبِيُّ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} عَنِ الْبَيْتِ أَ كَانَ يُحَجُّ قَبْلَ أَنْ يُبْعَثَ النَّبِيُّ{{صل}} قَالَ نَعَمْ وَ تَصْدِيقُهُ فِي الْقُرْآنِ قَوْلُ شُعَيْبٍ حِينَ قَالَ لِمُوسَى حَيْثُ تَزَوَّجَ {{متن قرآن|عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ}}<ref>«بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref> وَ لَمْ يَقُلْ ثَمَانِيَ سِنِينَ وَ إِنَّ آدَمَ وَ نُوحاً حَجَّا وَ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ قَدْ حَجَّ الْبَيْتَ بِالْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ وَ الرِّيحِ وَ حَجَّ مُوسَى عَلَى جَمَلٍ أَحْمَرَ يَقُولُ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ وَ إِنَّهُ كَمَا قَالَ اللَّهُ {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.</ref> وَ قَالَ {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ}}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند» سوره بقره، آیه ۱۲۷.</ref> وَ قَالَ {{متن قرآن|أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«که خانه مرا برای طوافکنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوعکنندگان سجدهگزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> وَ إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ الْحَجَرَ لآِدَمَ وَ كَانَ الْبَيْتَ}}<ref>تفسیر برهان، ج۱، ص۱۵۵؛ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۶۰.</ref>؛ | {{متن حدیث|قَالَ الْحَلَبِيُّ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} عَنِ الْبَيْتِ أَ كَانَ يُحَجُّ قَبْلَ أَنْ يُبْعَثَ النَّبِيُّ{{صل}} قَالَ نَعَمْ وَ تَصْدِيقُهُ فِي الْقُرْآنِ قَوْلُ شُعَيْبٍ حِينَ قَالَ لِمُوسَى حَيْثُ تَزَوَّجَ {{متن قرآن|عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ}}<ref>«بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref> وَ لَمْ يَقُلْ ثَمَانِيَ سِنِينَ وَ إِنَّ آدَمَ وَ نُوحاً حَجَّا وَ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ قَدْ حَجَّ الْبَيْتَ بِالْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ وَ الرِّيحِ وَ حَجَّ مُوسَى عَلَى جَمَلٍ أَحْمَرَ يَقُولُ لَبَّيْكَ لَبَّيْكَ وَ إِنَّهُ كَمَا قَالَ اللَّهُ {{متن قرآن|إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«بیگمان نخستین خانهای که برای (عبادت) مردم (بنا) نهاده شد همان است که در مکّه است، خجسته و رهنمون برای جهانیان» سوره آل عمران، آیه ۹۶.</ref> وَ قَالَ {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ}}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه (کعبه) را فرا میبردند» سوره بقره، آیه ۱۲۷.</ref> وَ قَالَ {{متن قرآن|أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«که خانه مرا برای طوافکنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوعکنندگان سجدهگزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref> وَ إِنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ الْحَجَرَ لآِدَمَ وَ كَانَ الْبَيْتَ}}<ref>تفسیر برهان، ج۱، ص۱۵۵؛ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۶۰.</ref>؛ | ||
شاید وجه [[استشهاد]] [[امام صادق]]{{ع}} بر سه، [[آیه]] این باشد که آیه نخست مربوط به | شاید وجه [[استشهاد]] [[امام صادق]]{{ع}} بر سه، [[آیه]] این باشد که آیه نخست مربوط به حج [[انبیا]]، تا پیش از ابراهیم و آیه دوم [[زمان]] ابراهیم{{ع}} و آیه سوم مربوط به بعد از زمان ابراهیم، یعنی سلیمان و [[موسی]] باشد؛ چراکه در آیه سوم ابراهیم [[مأموریت]] یافت که [[خانه خدا]] را برای سه دسته {{متن قرآن|لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}} پاکسازی کند و روشن است که مراد، فقط [[طواف]] کنندگان در زمان ابراهیم{{ع}} نیست، بلکه شامل آنهایی است که بعداً هم میآیند. پس با [[تمسک به آیات]]، میتوان وجود اجمالی حج را از زمان [[آدم]]{{ع}} تا ابراهیم{{ع}} [[اثبات]] کرد. | ||
علاوه بر این [[آیات]]، [[روایات]] خاص دیگری هم نقل شده که دلالت، بر انجام حج در این برهه از [[تاریخ]] دارد. | علاوه بر این [[آیات]]، [[روایات]] خاص دیگری هم نقل شده که دلالت، بر انجام حج در این برهه از [[تاریخ]] دارد. | ||
بعد از [[جبرئیل]] و [[فرشتگان]]، نخستین کسی که خانه خدا را [[زیارت]] کرد و [[اعمال]] حج را انجام داد، [[حضرت آدم]] است که روایات در این زمینه بسیار است و مرحوم [[کلینی]] در [[فروع کافی]] بابی با نام حج آدم<ref>فروع کافی، ج۴، ص۱۹۰.</ref> آورده است. این روایات در بیشتر کتب [[تفسیری]] و [[جوامع روایی]] نقل شده است.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۲۳۴.</ref> | بعد از [[جبرئیل]] و [[فرشتگان]]، نخستین کسی که خانه خدا را [[زیارت]] کرد و [[اعمال]] حج را انجام داد، [[حضرت آدم]] است که روایات در این زمینه بسیار است و مرحوم [[کلینی]] در [[فروع کافی]] بابی با نام حج آدم<ref>فروع کافی، ج۴، ص۱۹۰.</ref> آورده است. این روایات در بیشتر کتب [[تفسیری]] و [[جوامع روایی]] نقل شده است.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۲۳۴.</ref> | ||
===دوران [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}=== | ===دوران [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}=== | ||
آن چه که از نظر [[قرآن]] امر مسلم، [[قطعی]] و انکارناپذیر میباشد، وجود حج و احیای آن، در زمان حضرت ابراهیم{{ع}} است و این مطلب را میشود از آیات متعددی استفاده کرد که صریحترین آنها آیه {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیدهای که از هر راه دوری میرسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> میباشد که حضرت ابراهیم [[مأمور]] شد [[اعلان]] عمومی کند برای همه [[انسانها]]؛ چه آنهایی که در آن [[زمان]] بودند و چه بعداً میآیند. از این رو بعضی از [[مفسران]] گفتهاند که هر کس در هر زمان به | آن چه که از نظر [[قرآن]] امر مسلم، [[قطعی]] و انکارناپذیر میباشد، وجود حج و احیای آن، در زمان حضرت ابراهیم{{ع}} است و این مطلب را میشود از آیات متعددی استفاده کرد که صریحترین آنها آیه {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار تا پیاده و سوار بر هر شتر تکیدهای که از هر راه دوری میرسند، نزد تو آیند» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> میباشد که حضرت ابراهیم [[مأمور]] شد [[اعلان]] عمومی کند برای همه [[انسانها]]؛ چه آنهایی که در آن [[زمان]] بودند و چه بعداً میآیند. از این رو بعضی از [[مفسران]] گفتهاند که هر کس در هر زمان به حج مشرف میشود، در [[حقیقت]] لبیک به همان [[دعوت]] ابراهیم{{ع}} است. | ||
پس، وجود حج در زمان ابراهیم، امری است مسلم و [[قطعی]]، اما این که چگونه انجام میگرفته و چه مناسکی وجود داشت، دقیقاً مشخص نیست. فی الجمله، از بعضی [[آیات]] و [[روایات]] میشود برداشت کرد که [[اعمال]] زیر در آن زمان وجود داشته و جزوه [[مناسک حج]] بوده است: | پس، وجود حج در زمان ابراهیم، امری است مسلم و [[قطعی]]، اما این که چگونه انجام میگرفته و چه مناسکی وجود داشت، دقیقاً مشخص نیست. فی الجمله، از بعضی [[آیات]] و [[روایات]] میشود برداشت کرد که [[اعمال]] زیر در آن زمان وجود داشته و جزوه [[مناسک حج]] بوده است: | ||
# [[طواف]]: از [[آیه]]: {{متن قرآن|طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ}}<ref>«و خانه مرا برای طوافکنندگان و قیامکنندگان و رکوعکنندگان سجدهگزار پاکیزه بدار!» سوره حج، آیه ۲۶.</ref>. | # [[طواف]]: از [[آیه]]: {{متن قرآن|طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ}}<ref>«و خانه مرا برای طوافکنندگان و قیامکنندگان و رکوعکنندگان سجدهگزار پاکیزه بدار!» سوره حج، آیه ۲۶.</ref>. | ||
خط ۲۰۴: | خط ۲۰۴: | ||
===بعد از ابراهیم تا [[ظهور اسلام]]=== | ===بعد از ابراهیم تا [[ظهور اسلام]]=== | ||
علاوه بر [[آیات]] و روایاتی که گذشت، آیات دیگری هم دلالت بر وجود | علاوه بر [[آیات]] و روایاتی که گذشت، آیات دیگری هم دلالت بر وجود حج و کیفیت بعضی از [[مناسک حج]] در این [[زمان]] خاص دارد که شرح آنها در ذیل میآید. | ||
#{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ}}<ref>«(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref>. [[آیه مبارکه]]، در مورد [[ازدواج حضرت]] [[موسی]] با یکی از [[دختران شعیب]] است که مهریه دخترش، هشت سال کار قرار داده شد. از این که به جای {{عربی|ثَمَانِيَ سِنِينَ}} {{متن قرآن|ثَمَانِيَ حِجَجٍ}} ذکر شده، فهمیده میشود که در آن زمان، آن قدر معروف بوده که معیار شمارش سال قرار حج میگرفت. و از سوی دیگر بیانگر این مطلب است که در هر سال یک بار حج صورت میپذیرد. | #{{متن قرآن|قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ}}<ref>«(شعیب) گفت: میخواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی» سوره قصص، آیه ۲۷.</ref>. [[آیه مبارکه]]، در مورد [[ازدواج حضرت]] [[موسی]] با یکی از [[دختران شعیب]] است که مهریه دخترش، هشت سال کار قرار داده شد. از این که به جای {{عربی|ثَمَانِيَ سِنِينَ}} {{متن قرآن|ثَمَانِيَ حِجَجٍ}} ذکر شده، فهمیده میشود که در آن زمان، آن قدر معروف بوده که معیار شمارش سال قرار حج میگرفت. و از سوی دیگر بیانگر این مطلب است که در هر سال یک بار حج صورت میپذیرد. | ||
#{{متن قرآن|وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طوافکنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوعکنندگان سجدهگزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref>. | #{{متن قرآن|وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ}}<ref>«و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طوافکنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوعکنندگان سجدهگزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref>. | ||
خط ۲۱۰: | خط ۲۱۰: | ||
علاوه بر آیات، روایاتی هم راجع به حج موسی و سلیمان و داوود و [[عیسی]] و... در کتب [[روایی]] نقل شده که مرحوم [[کلینی]] آنها را در [[فروع کافی]] با عنوان {{عربی|حَجُّ الْأَنْبِيَاءِ{{عم}}}}<ref>فروع کافی، ج۴، ص۲۱۲.</ref>، جمعآوری کرده است. | علاوه بر آیات، روایاتی هم راجع به حج موسی و سلیمان و داوود و [[عیسی]] و... در کتب [[روایی]] نقل شده که مرحوم [[کلینی]] آنها را در [[فروع کافی]] با عنوان {{عربی|حَجُّ الْأَنْبِيَاءِ{{عم}}}}<ref>فروع کافی، ج۴، ص۲۱۲.</ref>، جمعآوری کرده است. | ||
از بعض [[روایات]] استفاده میشود که برای [[مردم]] جای سؤال بود که آیا حج به وسیله [[اسلام]] تأسیس شد یا قبل از اسلام هم وجود داشت؛ از جمله روایاتی که [[زراره]] از [[امام باقر]]{{ع}} نقل کرده که از حضرت سؤال کردند: آیا قبل از [[بعثت پیامبر خدا]]{{صل}} | از بعض [[روایات]] استفاده میشود که برای [[مردم]] جای سؤال بود که آیا حج به وسیله [[اسلام]] تأسیس شد یا قبل از اسلام هم وجود داشت؛ از جمله روایاتی که [[زراره]] از [[امام باقر]]{{ع}} نقل کرده که از حضرت سؤال کردند: آیا قبل از [[بعثت پیامبر خدا]]{{صل}} حج انجام میگرفت یا نه؟ فرمود: بله. | ||
سپس تعبیری به کار برد که دلالت بر استمرار حج در زمانهای گذشته دارد: {{متن حدیث|أَنَّ النَّاسَ قَدْ كَانُوا يَحُجُّونَ}}. آنگاه فرمود: {{متن حدیث|نُخْبِرُكُمْ أَنَّ آدَمَ وَ نُوحاً وَ سُلَيْمَانَ قَدْ حَجُّوا الْبَيْتَ... وَ لَقَدْ حَجَّهُ مُوسَى}}<ref>مستدرک الوسایل، ج۸، ص۹؛ تفسیر برهان، ج۱، ص۳۰۰.</ref>؛ | سپس تعبیری به کار برد که دلالت بر استمرار حج در زمانهای گذشته دارد: {{متن حدیث|أَنَّ النَّاسَ قَدْ كَانُوا يَحُجُّونَ}}. آنگاه فرمود: {{متن حدیث|نُخْبِرُكُمْ أَنَّ آدَمَ وَ نُوحاً وَ سُلَيْمَانَ قَدْ حَجُّوا الْبَيْتَ... وَ لَقَدْ حَجَّهُ مُوسَى}}<ref>مستدرک الوسایل، ج۸، ص۹؛ تفسیر برهان، ج۱، ص۳۰۰.</ref>؛ | ||
و اما حج در [[دوران جاهلیت]]؛ دسته دیگر از [[آیات]]، نه تنها دلالت بر وجود حج در [[زمان جاهلیت]] دارد، بلکه چگونگی بعضی از [[مناسک حج]] را نیز بیان کرده است که آن آیات به شرح زیر است: | و اما حج در [[دوران جاهلیت]]؛ دسته دیگر از [[آیات]]، نه تنها دلالت بر وجود حج در [[زمان جاهلیت]] دارد، بلکه چگونگی بعضی از [[مناسک حج]] را نیز بیان کرده است که آن آیات به شرح زیر است: | ||
خط ۲۱۷: | خط ۲۱۷: | ||
از مجموعه آیات و [[روایات]] استفاده شد که حج در این برهه از [[تاریخ]]، نه تنها وجود داشته، بلکه امری معروف و مشهور بوده؛ به طوری که معیار شمارش سال قرار گرفته بود و در هر سال این عمل [[عبادی]] انجام میگرفته است. منتهی به وسیله سودجویان و قدرتطلبان، حج از [[حقیقت]] اصلی و توحیدیاش [[منحرف]] گشت و هر کس برای [[منافع شخصی]] یا گروهی، چیزی را بر آن اضافه یا جایگزین نمود و [[عبادت]] [[مردم]] در پاکترین مرکز عبادت، تبدیل به سوت کشیدن و کف زدن و [[فحشا]] و تفاخرات موهوم و [[آلوده]] به انواع بدعتها و [[خرافات]] گردید و کانون [[توحیدی]] که به وسیله ابراهیم{{ع}} پاکسازی شده بود، تبدیل به [[بت]] [[خانه]] و [[بتکده]] شد؛ به طوری که هر گروهی که به [[مکه]] میآمد، برای خود بتی داشت و در مقابل آن [[تعظیم]] و [[کرنش]] میکرد.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۲۳۵.</ref> | از مجموعه آیات و [[روایات]] استفاده شد که حج در این برهه از [[تاریخ]]، نه تنها وجود داشته، بلکه امری معروف و مشهور بوده؛ به طوری که معیار شمارش سال قرار گرفته بود و در هر سال این عمل [[عبادی]] انجام میگرفته است. منتهی به وسیله سودجویان و قدرتطلبان، حج از [[حقیقت]] اصلی و توحیدیاش [[منحرف]] گشت و هر کس برای [[منافع شخصی]] یا گروهی، چیزی را بر آن اضافه یا جایگزین نمود و [[عبادت]] [[مردم]] در پاکترین مرکز عبادت، تبدیل به سوت کشیدن و کف زدن و [[فحشا]] و تفاخرات موهوم و [[آلوده]] به انواع بدعتها و [[خرافات]] گردید و کانون [[توحیدی]] که به وسیله ابراهیم{{ع}} پاکسازی شده بود، تبدیل به [[بت]] [[خانه]] و [[بتکده]] شد؛ به طوری که هر گروهی که به [[مکه]] میآمد، برای خود بتی داشت و در مقابل آن [[تعظیم]] و [[کرنش]] میکرد.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۲۳۵.</ref> | ||
=== | ===حج از [[زمان]] [[ظهور اسلام]] تاکنون=== | ||
این برهه از زمان را به سه دوره تقسیم نموده، سپس هر دوره را به [[طور]] جداگانه بررسی میکنیم: | این برهه از زمان را به سه دوره تقسیم نموده، سپس هر دوره را به [[طور]] جداگانه بررسی میکنیم: | ||
خط ۲۲۳: | خط ۲۲۳: | ||
عمره رسمی دوم در [[سال هشتم هجرت]]، در [[فتح مکه]] انجام گرفت که پیامبر در این سال همچون [[ابراهیم خلیل]]، مشغول پاکسازی [[حریم]] [[قدس]] [[کعبه]] از [[بت]] و بتپرستی شد و با [[تلاوت]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ}}<ref>«و بگو حقّ آمد و باطل از میان رفت» سوره اسراء، آیه ۸۱.</ref> بتها را یکی پس از دیگری به [[زمین]] کشید. | عمره رسمی دوم در [[سال هشتم هجرت]]، در [[فتح مکه]] انجام گرفت که پیامبر در این سال همچون [[ابراهیم خلیل]]، مشغول پاکسازی [[حریم]] [[قدس]] [[کعبه]] از [[بت]] و بتپرستی شد و با [[تلاوت]] [[آیه]] {{متن قرآن|وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ}}<ref>«و بگو حقّ آمد و باطل از میان رفت» سوره اسراء، آیه ۸۱.</ref> بتها را یکی پس از دیگری به [[زمین]] کشید. | ||
اما نخستین | اما نخستین حج [[واجب]] که بعد از [[بعثت پیامبر خدا]]{{صل}} به [[طور]] رسمی انجام گرفت، در سال نهم پس از [[هجرت]] بود که به دلایلی، خود پیامبر در آن شرکت نکرد و [[امیرالحاج]] در آن سال [[حضرت علی]]، [[امیر مؤمنان]]{{ع}} بود و در این سال بود که [[سوره]] [[برائت]] نازل شد و پیامبر{{صل}} به علی{{ع}} [[مأموریت]] داد که برای اعلام جدایی کامل [[مرز]] [[توحید]] از [[شرک]] و [[کفر]] و جدایی صفوف مسلمانان از صفوف [[کفار]]، چند آیه از اوایل سوره برائت را همراه با قطعنامهای در مجمع عمومی حج برای [[مردم]] قرائت کند و این سال از یک طرف آخرین سال شرکت [[مشرکین]] در [[مراسم حج]] بود و از سوی دیگر، نخستین سالی بود که مسلمانان و [[مشرکان]]، با هم مراسم حج برگزار کردند. | ||
اما بزرگترین و شکوهمندترین حج در اسلام، در [[سال دهم هجرت]] واقع شد، که [[پیامبر خدا]]{{صل}} در آن شرکت کرد<ref>بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۷۸؛ فروع کافی، ج۴، ص۲۴۵.</ref> و [[مناسک]] و [[اعمال]] [[واقعی]] | اما بزرگترین و شکوهمندترین حج در اسلام، در [[سال دهم هجرت]] واقع شد، که [[پیامبر خدا]]{{صل}} در آن شرکت کرد<ref>بحار الانوار، ج۲۱، ص۳۷۸؛ فروع کافی، ج۴، ص۲۴۵.</ref> و [[مناسک]] و [[اعمال]] [[واقعی]] حج را در عمل به [[مسلمانان]] [[آموزش]] داد و فرمود: {{متن حدیث|خُذُوا عَنِّي مَنَاسِكَكُمْ}}؛ «همانگونه که در مورد [[نماز]] فرمود: {{متن حدیث|صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي}}. | ||
ابتدا و انتهای این [[مراسم]]، با مجموع خطبههای آن حضرت در [[جوامع روایی]] و [[تاریخی]] [[فریقین]] نقل شده است. تلاش [[پیامبر]]{{صل}} در این حج، این بود که [[مناسک حج]] را از آلودگیهای [[شرک جاهلی]] و [[بدعتها]] و [[خرافات]] [[پاک]] کند و این اولین حجی بود که هیچ مشرکی [[حق]] شرکت در آن را نداشت. از این رو، تمام ویژگیهای حج [[جاهلی]] [[نفی]] و محتوای [[توحیدی]] حج در قالب مناسک حج و به وسیله [[پیامبر مکرم اسلام]] در عمل و [[منطق]] بیان شد و هر گونه [[امتیازطلبی]] و [[تبعیض]]، [[لغو]] و حتی [[اختلافات]] ظاهری برکنار گردید و همه با یک شکل و یک [[لباس]] و یک نوع عمل، به انجام مناسک حج پرداختند. و بدین وسیله افزون بر [[تعلیم]] صحیح مناسک حج، [[عظمت]] [[اسلام]] و مسلمانان به نمایش گذاشته شد و این اولین و آخرین حجی بود که شخص پیامبر{{صل}} در جمع مسلمانان شرکت کرد، اما در این که پیامبر{{صل}} چند حج و [[عمره]] انجام داد، [[اختلاف]] نظریه وجود دارد و در بعضی [[روایات]]، تا ۲۰ حج برای پیامبر ذکر شده که حضرت مخفیانه انجام داده است؛ چنان که فرمود: {{متن حدیث|حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عِشْرِينَ حَجَّةً مُسْتَسِرَّةً}}<ref>بحارالانوار، ج۲۱، ص۳۹۸.</ref>. | ابتدا و انتهای این [[مراسم]]، با مجموع خطبههای آن حضرت در [[جوامع روایی]] و [[تاریخی]] [[فریقین]] نقل شده است. تلاش [[پیامبر]]{{صل}} در این حج، این بود که [[مناسک حج]] را از آلودگیهای [[شرک جاهلی]] و [[بدعتها]] و [[خرافات]] [[پاک]] کند و این اولین حجی بود که هیچ مشرکی [[حق]] شرکت در آن را نداشت. از این رو، تمام ویژگیهای حج [[جاهلی]] [[نفی]] و محتوای [[توحیدی]] حج در قالب مناسک حج و به وسیله [[پیامبر مکرم اسلام]] در عمل و [[منطق]] بیان شد و هر گونه [[امتیازطلبی]] و [[تبعیض]]، [[لغو]] و حتی [[اختلافات]] ظاهری برکنار گردید و همه با یک شکل و یک [[لباس]] و یک نوع عمل، به انجام مناسک حج پرداختند. و بدین وسیله افزون بر [[تعلیم]] صحیح مناسک حج، [[عظمت]] [[اسلام]] و مسلمانان به نمایش گذاشته شد و این اولین و آخرین حجی بود که شخص پیامبر{{صل}} در جمع مسلمانان شرکت کرد، اما در این که پیامبر{{صل}} چند حج و [[عمره]] انجام داد، [[اختلاف]] نظریه وجود دارد و در بعضی [[روایات]]، تا ۲۰ حج برای پیامبر ذکر شده که حضرت مخفیانه انجام داده است؛ چنان که فرمود: {{متن حدیث|حَجَّ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} عِشْرِينَ حَجَّةً مُسْتَسِرَّةً}}<ref>بحارالانوار، ج۲۱، ص۳۹۸.</ref>. | ||
همچنان که در سال [[وجوب]] حج در اسلام هم اختلاف وجود دارد که آیا در [[سال ششم هجرت]] با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> [[واجب]] شد یا در سال نهم و یا در [[سال دهم]] با نزول آیه {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> که [[پیامبر]] تصمیم به | همچنان که در سال [[وجوب]] حج در اسلام هم اختلاف وجود دارد که آیا در [[سال ششم هجرت]] با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ}}<ref>«و حجّ و عمره را برای خداوند تمام (و کامل) بجا آورید» سوره بقره، آیه ۱۹۶.</ref> [[واجب]] شد یا در سال نهم و یا در [[سال دهم]] با نزول آیه {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار» سوره حج، آیه ۲۷.</ref> که [[پیامبر]] تصمیم به حج گرفت. | ||
۲. '''در [[زمان]] [[امامان معصوم]]{{عم}}'''؛ از آنجا [[امام]] [[معصوم]]{{عم}} [[وارثان]] [[صالح]] پیامبر و [[احیاگر]] [[سنت رسول الله]]{{صل}} هستند، در طول [[تاریخ]] با [[بذل جان]] و [[مال]] در [[حفظ]] و نگهداری آن کوشیدند و امامان معصوم، به تعبیر [[امام سجاد]]{{ع}} و [[فرزندان]] [[راستین]] [[مکه]] و [[منا]] و [[کعبه]] پاسدار [[روح]] کعبه هستند و با حضور [[فکری]] و [[تبلیغی]] و شخصی و عینی خود، در حفظ و [[حراست]] حج، از هیچگونه تحریفی مضایقه نداشتند؛ چراکه حج یکی از سنگرها و پایگاههای مهم برای [[ترویج]] و احیای [[فرهنگی]] [[غنی]] [[اسلام]] است. از این رو، [[ائمه]]{{عم}} در طول [[زندگی]]، [[اصرار]] بر حضور شخصی خود در حج داشتند که سفرهای متعدد [[امامان]] و [[خطبه]] و سخنرانیهای آنها در مواضع مختلف حج، گویای حساسیت امامان معصوم بر مسأله حج است که از هر [[فرصت]] مناسب در [[مسجدالحرام]] و [[عرفات]] و... استفاده نموده و به تشکیل جلسه و ایراد [[سخنرانی]] میپرداختند؛ چنان که [[امام حسین]]{{ع}} برای حفظ و [[قداست]] کعبه و [[حرم]]، حاضر شد حج را ناتمام گذارده، به بیابانها آواره گردد تا [[حریم]] [[امن]] [[الهی]] دچار خدشه نشود. | ۲. '''در [[زمان]] [[امامان معصوم]]{{عم}}'''؛ از آنجا [[امام]] [[معصوم]]{{عم}} [[وارثان]] [[صالح]] پیامبر و [[احیاگر]] [[سنت رسول الله]]{{صل}} هستند، در طول [[تاریخ]] با [[بذل جان]] و [[مال]] در [[حفظ]] و نگهداری آن کوشیدند و امامان معصوم، به تعبیر [[امام سجاد]]{{ع}} و [[فرزندان]] [[راستین]] [[مکه]] و [[منا]] و [[کعبه]] پاسدار [[روح]] کعبه هستند و با حضور [[فکری]] و [[تبلیغی]] و شخصی و عینی خود، در حفظ و [[حراست]] حج، از هیچگونه تحریفی مضایقه نداشتند؛ چراکه حج یکی از سنگرها و پایگاههای مهم برای [[ترویج]] و احیای [[فرهنگی]] [[غنی]] [[اسلام]] است. از این رو، [[ائمه]]{{عم}} در طول [[زندگی]]، [[اصرار]] بر حضور شخصی خود در حج داشتند که سفرهای متعدد [[امامان]] و [[خطبه]] و سخنرانیهای آنها در مواضع مختلف حج، گویای حساسیت امامان معصوم بر مسأله حج است که از هر [[فرصت]] مناسب در [[مسجدالحرام]] و [[عرفات]] و... استفاده نموده و به تشکیل جلسه و ایراد [[سخنرانی]] میپرداختند؛ چنان که [[امام حسین]]{{ع}} برای حفظ و [[قداست]] کعبه و [[حرم]]، حاضر شد حج را ناتمام گذارده، به بیابانها آواره گردد تا [[حریم]] [[امن]] [[الهی]] دچار خدشه نشود. | ||
خط ۲۳۴: | خط ۲۳۴: | ||
{{متن حدیث|يَفْقِدُ النَّاسُ إِمَامَهُمْ، يَشْهَدُ الْمَوْسِمَ، فَيَرَاهُمْ وَ لَايَرَوْنَهُ}}<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۵۱.</ref>؛ همچنان که از [[محمد بن عثمان]]، یکی از [[نواب خاص امام زمان]]{{ع}} نقل شده است که: {{متن حدیث|وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَيَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ يَرَى النَّاسَ وَ يَعْرِفُهُمْ وَ يَرَوْنَهُ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ}}<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۵۲.</ref>. | {{متن حدیث|يَفْقِدُ النَّاسُ إِمَامَهُمْ، يَشْهَدُ الْمَوْسِمَ، فَيَرَاهُمْ وَ لَايَرَوْنَهُ}}<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۵۱.</ref>؛ همچنان که از [[محمد بن عثمان]]، یکی از [[نواب خاص امام زمان]]{{ع}} نقل شده است که: {{متن حدیث|وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَيَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ يَرَى النَّاسَ وَ يَعْرِفُهُمْ وَ يَرَوْنَهُ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ}}<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۵۲.</ref>. | ||
۳. ''' | ۳. '''حج در عصر کنونی''': از آنجا که [[مراسم]] با [[شکوه]] حج، مهمترین سنگر و پایگاه برای [[ترویج]] [[اسلام ناب محمدی]]{{صل}} است و آثار و فواید مختلفی در تمام زمینههای فردی و [[اجتماعی]]، مادی و [[معنوی]]، [[سیاسی]]، اجتماعی، [[فرهنگی]] و [[اقتصادی]] به همراه دارد و از سوی دیگر، موجب [[اتحاد]] [[مسلمین]] [[جهان]] و شکوه و [[عزت اسلام]] و در مقابل، موجب [[ضعف]] و [[زبونی]] [[دشمنان اسلام]] و مسلمین میگردد، از این رو، همه کسانی که به نحوی منافعشان از طریق انجام حج به خطر میافتد، سعی بر آن داشته و دارند که حج را از مسیر [[واقعی]] آن [[منحرف]] و بیاثر و بیخاصیت گردانند که شیطانیترین راه برای تأمین این اهداف شوم، ابقای ظاهری حج و محتوا کردن آن است. اگر در آن [[روز]]، [[کفار]] [[قریش]] [[بت]] را میپرستیدند و [[اعمال]] حج را [[آلوده]] به انواع [[خرافات]] و [[بدعتها]] کرده بودند، امروز هم بتهای غرب مورد [[پرستش]] واقع میشوند و اعمال حج آلوده به انواع موهومات و بدعتها توسط وهابی گردیده است<ref>فصلنامه میقات حج، ش۵۱، ص۹۰.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۲۳۶.</ref> | ||
==[[تحریف]] در | ==[[تحریف]] در حج== | ||
[[مردم]] همچنان به [[پیروی]] از [[انبیاء]]، [[مناسک حج]] را به جا میآوردند تا آن که: {{متن قرآن|فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ}}<ref>«اما روزگار بر آنان به درازا کشید و دلهاشان سخت شد» سوره حدید، آیه ۱۶.</ref> به تدریج، [[فساد]] در [[زندگی]] و سپس تحریف در مناسک حج پدید آمد و حج با [[شرک]]، [[آلوده]] گردید و [[قدرت]] طلبان و سودجویان [[سلطهگر]] از موقعیت [[کعبه]] برای تثبیت موضع خود [[سوء استفاده]] کردند و هر کدام در کعبه برای خود خدائی و آئینی ساختند و در [[حقیقت]]، پایگاهی بدلی برای [[حفظ قدرت]] و [[منافع]] خود ایجاد نمودند. | [[مردم]] همچنان به [[پیروی]] از [[انبیاء]]، [[مناسک حج]] را به جا میآوردند تا آن که: {{متن قرآن|فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ}}<ref>«اما روزگار بر آنان به درازا کشید و دلهاشان سخت شد» سوره حدید، آیه ۱۶.</ref> به تدریج، [[فساد]] در [[زندگی]] و سپس تحریف در مناسک حج پدید آمد و حج با [[شرک]]، [[آلوده]] گردید و [[قدرت]] طلبان و سودجویان [[سلطهگر]] از موقعیت [[کعبه]] برای تثبیت موضع خود [[سوء استفاده]] کردند و هر کدام در کعبه برای خود خدائی و آئینی ساختند و در [[حقیقت]]، پایگاهی بدلی برای [[حفظ قدرت]] و [[منافع]] خود ایجاد نمودند. | ||
[[قبیله]] «[[جرهم]]» علیه قبیله «[[سعد بن عدنان]]» و سپس «[[عمروبن ربیعه بن حارثه]]» [[رئیس قبیله]] «[[خزاعه]]»، علیه «[[عمروبن حارث جرهمی]]» رئیس قبیله «جرهم» و آن گاه قبیله «[[قصی بن کلاب]]» برای نابودی قبیله «خزاعه» [[جنگها]] به راه انداختند و هر کدام با [[پیروزی]] بر کعبه، جای پای خود را با [[بت]] جدید و [[مراسم]] [[شرکآلود]] ویژهای تثبیت نمودند<ref>فروع کافی، ج۴، ص۲۱۱.</ref>. | [[قبیله]] «[[جرهم]]» علیه قبیله «[[سعد بن عدنان]]» و سپس «[[عمروبن ربیعه بن حارثه]]» [[رئیس قبیله]] «[[خزاعه]]»، علیه «[[عمروبن حارث جرهمی]]» رئیس قبیله «جرهم» و آن گاه قبیله «[[قصی بن کلاب]]» برای نابودی قبیله «خزاعه» [[جنگها]] به راه انداختند و هر کدام با [[پیروزی]] بر کعبه، جای پای خود را با [[بت]] جدید و [[مراسم]] [[شرکآلود]] ویژهای تثبیت نمودند<ref>فروع کافی، ج۴، ص۲۱۱.</ref>. | ||
خط ۲۴۲: | خط ۲۴۲: | ||
و اما درباره انتقال حج به [[یمن]]؛ موقعیت کعبه و ریشهدار بودن مناسک حج، هر قبیله [[قدرتمند]]، [[جاه طلب]] و [[سلطه]] جوئی را به [[وسوسه]] [[تسخیر]] این مرکز [[دلها]] و مقصد [[آمال]] میانداخت و هر کدام پس از پیروزی، ضمن [[نصب]] بت ویژه و ایجاد [[بدعت]] جدید، سعی بر آن داشتند که [[مراسم حج]] هر چه باشکوهتر و جذابتر و با آرایشی چشمگیرتر برگزار گردد. | و اما درباره انتقال حج به [[یمن]]؛ موقعیت کعبه و ریشهدار بودن مناسک حج، هر قبیله [[قدرتمند]]، [[جاه طلب]] و [[سلطه]] جوئی را به [[وسوسه]] [[تسخیر]] این مرکز [[دلها]] و مقصد [[آمال]] میانداخت و هر کدام پس از پیروزی، ضمن [[نصب]] بت ویژه و ایجاد [[بدعت]] جدید، سعی بر آن داشتند که [[مراسم حج]] هر چه باشکوهتر و جذابتر و با آرایشی چشمگیرتر برگزار گردد. | ||
در تمامی [[درگیریها]] و کشمکشها، که بر سر [[حراست]] کعبه و [[سیادت]] بر آن رخ میداد، قدرتهای سلطهجو علیرغم [[اختلاف]] و درگیری و تفاوت در بتهای ویژه و مراسم مخصوص به خود، در یک جهت متفق القول بودند و آن این که برگزاری [[مراسم]] [[توحیدی]] | در تمامی [[درگیریها]] و کشمکشها، که بر سر [[حراست]] کعبه و [[سیادت]] بر آن رخ میداد، قدرتهای سلطهجو علیرغم [[اختلاف]] و درگیری و تفاوت در بتهای ویژه و مراسم مخصوص به خود، در یک جهت متفق القول بودند و آن این که برگزاری [[مراسم]] [[توحیدی]] حج به زبان مقاصد و [[منافع]] تمامی آنها بوده و در نهایت موجب زوال [[قدرت]] و نابودی [[مطامع]] آنها میباشد. چنان که هر گونه صدمه و [[زیان]] به اصل [[کعبه]] و [[مراسم حج]]، آنان را از بهرهگیری سرشار از یک موقعیت رایگان که از گذشتگان به ایشان رسیده است [[محروم]] خواهد نمود. پر کردن [[چاه زمزم]] توسط [[قبیله]] «[[جرهم]]» نیز نه به خاطر آن بود که با ایجاد مشکل آب از ممانعت کنند، بلکه اقدامی برای [[نفی]] زمینه [[سیادت]] دیگران محسوب میشد. | ||
علی رغم این [[تفکر]] سودجویانه برای اولین بار؛ حادثه جدیدی در [[تاریخ]] [[جاهلی]] رخ داد و فرمانروای [[یمن]] بر آن شد که این موقعیت [[تاریخی]] را از [[مکه]] به یمن انتقال دهد و با [[حفظ]] اصل حج و [[جاذبه]] آن، محل برگزاری [[مناسک]] را [[تغییر]] دهد تا بهرههای مادی و [[معنوی]] حاصل از مراسم حج نصیب دربار [[ابرهه]] گردد. | علی رغم این [[تفکر]] سودجویانه برای اولین بار؛ حادثه جدیدی در [[تاریخ]] [[جاهلی]] رخ داد و فرمانروای [[یمن]] بر آن شد که این موقعیت [[تاریخی]] را از [[مکه]] به یمن انتقال دهد و با [[حفظ]] اصل حج و [[جاذبه]] آن، محل برگزاری [[مناسک]] را [[تغییر]] دهد تا بهرههای مادی و [[معنوی]] حاصل از مراسم حج نصیب دربار [[ابرهه]] گردد. | ||
خط ۲۴۸: | خط ۲۴۸: | ||
زمانی هم مسائلی از قبیل [[غارت]] رفتن اشیاء زرین کعبه [[قریش]] را بر آن داشت که به خاطر [[استحکام]] و [[امنیت]] و [[شکوه]] بیشتر کعبه آن را منهدم و سپس به نوسازی آن [[همت]] گمارند. گرچه این حادثه همزمان با سیادت [[مجدد]] حامیان [[دین حنیف]] و آئین توحیدی ابراهیمی است و اینک [[عبدالمطلب]] و فرزندانش پاسدار [[حرمت]] کعبه و اختیاردار [[زمزم]] و متولی تأمین آب [[آشامیدنی]] حجاجاند و [[پیامبر]]{{صل}} در [[دوران جوانی]] شخصاً قریش را در تجدید بنا [[هدایت]] و [[یاری]] میدهد، اما کعبه همچنان جولانگاه [[بت]] داران و هیاکل [[شرک]] است و هر قبیلهای در [[خانه خدا]] بتی دارد و از رهگذر آن منافعی را میطلبد<ref>در راه برپایی حج ابراهیمی، عمید زنجانی، ص۸۸.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۲۴۵.</ref> | زمانی هم مسائلی از قبیل [[غارت]] رفتن اشیاء زرین کعبه [[قریش]] را بر آن داشت که به خاطر [[استحکام]] و [[امنیت]] و [[شکوه]] بیشتر کعبه آن را منهدم و سپس به نوسازی آن [[همت]] گمارند. گرچه این حادثه همزمان با سیادت [[مجدد]] حامیان [[دین حنیف]] و آئین توحیدی ابراهیمی است و اینک [[عبدالمطلب]] و فرزندانش پاسدار [[حرمت]] کعبه و اختیاردار [[زمزم]] و متولی تأمین آب [[آشامیدنی]] حجاجاند و [[پیامبر]]{{صل}} در [[دوران جوانی]] شخصاً قریش را در تجدید بنا [[هدایت]] و [[یاری]] میدهد، اما کعبه همچنان جولانگاه [[بت]] داران و هیاکل [[شرک]] است و هر قبیلهای در [[خانه خدا]] بتی دارد و از رهگذر آن منافعی را میطلبد<ref>در راه برپایی حج ابراهیمی، عمید زنجانی، ص۸۸.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۲۴۵.</ref> | ||
==[[تشرف]] در | ==[[تشرف]] در حج== | ||
تشرف به معنای دیدن و [[شرف]] حضور یافتن به [[خدمت]] [[امام زمان]]{{ع}} است. | تشرف به معنای دیدن و [[شرف]] حضور یافتن به [[خدمت]] [[امام زمان]]{{ع}} است. | ||
البته [[رؤیت]]، [[ملاقات]]، [[فیض حضور]]، [[شهود]] و [[مشاهده]] با هم تفاوتهایی دارد. اگر چه در [[توقیع امام زمان]]{{ع}} به آخرین [[نائب]] خود [[علی بن محمد سمری]] آمده است که: «هر کس در [[دوران غیبت کبری]]، ادعای دیدن مرا نماید، [[دروغگو]] است، اما از طرف دیگر حکایات متواتری با سندهای معتبر، در آنها بیان شده که عدهای از اشخاص و علمای مورد [[وثوق]]، به خدمت حضرت مشرف شده و او را دیدهاند. | البته [[رؤیت]]، [[ملاقات]]، [[فیض حضور]]، [[شهود]] و [[مشاهده]] با هم تفاوتهایی دارد. اگر چه در [[توقیع امام زمان]]{{ع}} به آخرین [[نائب]] خود [[علی بن محمد سمری]] آمده است که: «هر کس در [[دوران غیبت کبری]]، ادعای دیدن مرا نماید، [[دروغگو]] است، اما از طرف دیگر حکایات متواتری با سندهای معتبر، در آنها بیان شده که عدهای از اشخاص و علمای مورد [[وثوق]]، به خدمت حضرت مشرف شده و او را دیدهاند. | ||
خط ۲۶۰: | خط ۲۶۰: | ||
میگفت: وقتی به تهران آمدم و نزد آقا شیخ محمد حسن رفتم و قضیه را نقل کردم، ایشان بسیار گریست و مرا متوجه کرد که آن شخص [[امام عصر]]{{ع}} بوده است، در حالی که من در [[عرفات]] و کاظمین آن [[بزرگوار]] را نشناخته بودم<ref>برکات سرزمین وحی، ص۹۱.</ref>. | میگفت: وقتی به تهران آمدم و نزد آقا شیخ محمد حسن رفتم و قضیه را نقل کردم، ایشان بسیار گریست و مرا متوجه کرد که آن شخص [[امام عصر]]{{ع}} بوده است، در حالی که من در [[عرفات]] و کاظمین آن [[بزرگوار]] را نشناخته بودم<ref>برکات سرزمین وحی، ص۹۱.</ref>. | ||
[[تشرف]] در راه [[مسجدالحرام]]؛ مرحوم [[حجة الاسلام و المسلمین]] [[هادی]] مروی نقل کردند: «[[آیتالله]] شیخ [[راضی]] نجفی تبریزی» ابوالزوجه [[شهید]] حاج شیخ عباس شیرازی، با شنیدن [[شهادت]] ایشان بسیار ناراحت شد و میگفت: نمیتوانم شهادت حاج شیخ عباس شیرازی را [[باور]] کنم. خیلی نا آرام بود و [[گریه]] میکرد، زمینهای فراهم گردید که ایشان به | [[تشرف]] در راه [[مسجدالحرام]]؛ مرحوم [[حجة الاسلام و المسلمین]] [[هادی]] مروی نقل کردند: «[[آیتالله]] شیخ [[راضی]] نجفی تبریزی» ابوالزوجه [[شهید]] حاج شیخ عباس شیرازی، با شنیدن [[شهادت]] ایشان بسیار ناراحت شد و میگفت: نمیتوانم شهادت حاج شیخ عباس شیرازی را [[باور]] کنم. خیلی نا آرام بود و [[گریه]] میکرد، زمینهای فراهم گردید که ایشان به حج مشرف شد و پس از بازگشت، داستانی را نقل کرد. گفت [[خداوند]] [[عنایت]] کرد و در کاروانی که نزدیک [[حرم]] مستقر بود، قرار گرفتم (چون پایش ناراحت بود و با [[عصا]] راه میرفت) در ساعات میان ۹ تا ۱۰ که وقت خلوتی است به مسجدالحرام رفتم، روزهای هفتم و [[هشتم ذیحجه]] بود و همه [[زائران]] به مکه آمده بودند و خیابانها شلوغ بود. یک بار که به طرف حرم میرفتم، دیدم هیچ کسی در خیابان نیست، ماشین دیده میشود، ولی کسی در داخل آنها نیست، [[تعجب]] کردم که خیابانهای شلوغ همه [[روزه]]، چرا امروز [[خلوت]] است در همین [[فکر]] بودم که ناگاه دیدم فردی از روبهرو میآید، نعلین مردانهای در پا و نقابی بر چهره داشت. به محض این که خواستم سؤالی بکنم، مثل کسی که برق او را گرفته باشد، خشکم زد. در مقابلم ایستاد و هیچ حرکتی نتوانستم بکنم. [[نقاب]] را تا بالای ابرو بالا زد، وقتی چشمم به آن صورت [[زیبا]] افتاد، مکرر گفتم: {{متن حدیث|مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ}} این جمله را چند بار تکرار کردم و مبهوت [[جمال]] ایشان شدم. سپس نقاب را انداخت و من دوباره غوغای [[جمعیت]] را دیدم. | ||
در جلسه بعد، یکی از منسوبین از ایشان پرسید چه درخواستی از [[خدا]] کرده بودی که این ماجرا برایت رخ داد؟ گفت: وقتی چشمم به [[کعبه]] افتاد، بیاختیار این جمله بر زبانم جاری شد که {{متن حدیث|اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ...}} و آن گاه افزود: خیلی [[غصه]] خوردم که ای کاش غیر از «[[رؤیت]]»، «تکلم» را هم خواسته بودم. چون در مرتبه اول که چشم [[انسان]] به کعبه میافتد، هر آرزویی که داشته باشد [[اجابت]] میشود<ref>برکات سرزمین وحی، ص۹۴.</ref>. | در جلسه بعد، یکی از منسوبین از ایشان پرسید چه درخواستی از [[خدا]] کرده بودی که این ماجرا برایت رخ داد؟ گفت: وقتی چشمم به [[کعبه]] افتاد، بیاختیار این جمله بر زبانم جاری شد که {{متن حدیث|اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ...}} و آن گاه افزود: خیلی [[غصه]] خوردم که ای کاش غیر از «[[رؤیت]]»، «تکلم» را هم خواسته بودم. چون در مرتبه اول که چشم [[انسان]] به کعبه میافتد، هر آرزویی که داشته باشد [[اجابت]] میشود<ref>برکات سرزمین وحی، ص۹۴.</ref>. | ||
کسانی که در دوران [[غیبت طولانی]] آن حضرت به دیدارش مفتخر شدهاند، بسیارند. برشمردن نام و نشان همه آنان ممکن نیست. [[علامه مجلسی]] در کتاب خود<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱ – ۷۷.</ref> نام گروهی را که در [[غیبت کبری]] به دیدار حضرت نایل آمدهاند، بر شمرده است. | کسانی که در دوران [[غیبت طولانی]] آن حضرت به دیدارش مفتخر شدهاند، بسیارند. برشمردن نام و نشان همه آنان ممکن نیست. [[علامه مجلسی]] در کتاب خود<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱ – ۷۷.</ref> نام گروهی را که در [[غیبت کبری]] به دیدار حضرت نایل آمدهاند، بر شمرده است. | ||
خط ۲۶۶: | خط ۲۶۶: | ||
علاوه بر اینها، [[دانشمندان]] پیشین و معاصر نیز کتابهای جداگانهای درباره داستان کسانی که به دیدار آن حضرت مفتخر شدهاند، به رشته تحریر در آوردهاند. از جمله آنها است: تبصرة [[الولی]] فیمن [[رأی]] [[القائم]] المهدی، [[سید هاشم بحرانی]] - تذکرة الطالب فیمن رأی [[الامام المهدی]] الغائب، میثمی [[عراقی]]- دارالسلام فیمن فاز بسلام الامام، مرحوم نوری - بدائع الکلام فیمن اجتمع بالامام، [[سید]] جمال الدین محمد طباطبایی - البهجة فیمن فاز بلقاء [[الحجة]]، میرزا محمد [[نقی]] الماسی [[اصفهانی]] - العبقری الحسان، [[علی اکبر]] نهاوندی<ref>موعود نامه، مجتبی تونهای، ص۲۲۵.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۲۵۱.</ref> | علاوه بر اینها، [[دانشمندان]] پیشین و معاصر نیز کتابهای جداگانهای درباره داستان کسانی که به دیدار آن حضرت مفتخر شدهاند، به رشته تحریر در آوردهاند. از جمله آنها است: تبصرة [[الولی]] فیمن [[رأی]] [[القائم]] المهدی، [[سید هاشم بحرانی]] - تذکرة الطالب فیمن رأی [[الامام المهدی]] الغائب، میثمی [[عراقی]]- دارالسلام فیمن فاز بسلام الامام، مرحوم نوری - بدائع الکلام فیمن اجتمع بالامام، [[سید]] جمال الدین محمد طباطبایی - البهجة فیمن فاز بلقاء [[الحجة]]، میرزا محمد [[نقی]] الماسی [[اصفهانی]] - العبقری الحسان، [[علی اکبر]] نهاوندی<ref>موعود نامه، مجتبی تونهای، ص۲۲۵.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۲۵۱.</ref> | ||
==[[تشریع]] | ==[[تشریع]] حج== | ||
درباره تشریع حج، [[روایات]] بسیاری وارد شده که یکی از آنان را ذکر میکنیم: | درباره تشریع حج، [[روایات]] بسیاری وارد شده که یکی از آنان را ذکر میکنیم: | ||
[[فضل بن شاذان]] از [[هشتمین امام]]، [[علی بن موسی الرضا]]{{ع}} از علل تشریع حج میپرسد و حضرت پاسخ میدهد: | [[فضل بن شاذان]] از [[هشتمین امام]]، [[علی بن موسی الرضا]]{{ع}} از علل تشریع حج میپرسد و حضرت پاسخ میدهد: | ||
خط ۲۷۶: | خط ۲۷۶: | ||
{{متن حدیث|وَ تَعَبِ الْأَبْدَانِ وَ الِاشْتِغَالِ عَنِ الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ وَ حَظْرِ الْأَنْفُسِ عَنِ اللَّذَّاتِ}}؛ «حج بدن را به [[سختی]] انداختن، از [[زن]] و فرزند دور شدن، و [[جان]] را از [[هواهای نفسانی]] و [[شهوات]] و لذتهای [[نامشروع]] منع کردن و تمرین [[خودسازی]] و گناه نکردن است». | {{متن حدیث|وَ تَعَبِ الْأَبْدَانِ وَ الِاشْتِغَالِ عَنِ الْأَهْلِ وَ الْوَلَدِ وَ حَظْرِ الْأَنْفُسِ عَنِ اللَّذَّاتِ}}؛ «حج بدن را به [[سختی]] انداختن، از [[زن]] و فرزند دور شدن، و [[جان]] را از [[هواهای نفسانی]] و [[شهوات]] و لذتهای [[نامشروع]] منع کردن و تمرین [[خودسازی]] و گناه نکردن است». | ||
{{متن حدیث|... مَعَ مَا فِي ذَلِكَ لِجَمِيعِ الْخَلْقِ مِنَ الْمَنَافِعِ فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا وَ مَنْ فِي الْبَرْدِ وَ الْحَرِّ مِمَّنْ يَحُجُّ وَ مِمَّنْ لَا يَحُجُّ مِنْ بَيْنِ تَاجِرٍ وَ جَالِبٍ وَ بَائِعٍ وَ مُشْتَرٍ وَ كَاسِبٍ وَ مِسْكِينٍ وَ مُكَارٍ وَ فَقِيرٍ وَ قَضَاءِ حَوَائِجِ أَهْلِ الْأَطْرَافِ فِي الْمَوَاضِعِ الْمُمْكِنِ لَهُمُ الِاجْتِمَاعُ فِيهَا}}؛ «در حج برای تمامی [[مردم]] در شرق و غرب [[زمین]] و آنان که در دریا و خشکی به سر میبرند؛ چه آنها که حج میگزارند و چه غیر آنان، از تاجر، وارد کننده، فروشنده و خریدار، کاسب و کرایه دهنده مرکب و [[فقیر]] و [[مسکین]]، سودمند بوده و [[نیازهای مردم]] در اطراف و اکناف [[زمین]] را بر میآورد». | {{متن حدیث|... مَعَ مَا فِي ذَلِكَ لِجَمِيعِ الْخَلْقِ مِنَ الْمَنَافِعِ فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا وَ مَنْ فِي الْبَرْدِ وَ الْحَرِّ مِمَّنْ يَحُجُّ وَ مِمَّنْ لَا يَحُجُّ مِنْ بَيْنِ تَاجِرٍ وَ جَالِبٍ وَ بَائِعٍ وَ مُشْتَرٍ وَ كَاسِبٍ وَ مِسْكِينٍ وَ مُكَارٍ وَ فَقِيرٍ وَ قَضَاءِ حَوَائِجِ أَهْلِ الْأَطْرَافِ فِي الْمَوَاضِعِ الْمُمْكِنِ لَهُمُ الِاجْتِمَاعُ فِيهَا}}؛ «در حج برای تمامی [[مردم]] در شرق و غرب [[زمین]] و آنان که در دریا و خشکی به سر میبرند؛ چه آنها که حج میگزارند و چه غیر آنان، از تاجر، وارد کننده، فروشنده و خریدار، کاسب و کرایه دهنده مرکب و [[فقیر]] و [[مسکین]]، سودمند بوده و [[نیازهای مردم]] در اطراف و اکناف [[زمین]] را بر میآورد». | ||
{{متن حدیث|مَعَ مَا فِيهِ مِنَ التَّفَقُّهِ وَ نَقْلِ أَخْبَارِ الْأَئِمَّةِ{{عم}} إِلَى كُلِّ صُقْعٍ وَ نَاحِيَةٍ كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى {{متن قرآن|فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند» سوره حج، آیه ۲۸.</ref>}}؛ «علاوه بر آن، | {{متن حدیث|مَعَ مَا فِيهِ مِنَ التَّفَقُّهِ وَ نَقْلِ أَخْبَارِ الْأَئِمَّةِ{{عم}} إِلَى كُلِّ صُقْعٍ وَ نَاحِيَةٍ كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى {{متن قرآن|فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ}}<ref>«اما چرا از هر گروه ایشان دستهای رهسپار نمیگردند تا دین آگاه شوند و چون نزد قوم خود باز آمدند آنها را بیم دهند باشد که بپرهیزند» سوره توبه، آیه ۱۲۲.</ref> {{متن قرآن|لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ}}<ref>«تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند» سوره حج، آیه ۲۸.</ref>}}؛ «علاوه بر آن، حج جایگاه فراگیری [[فقه]] و احگام [[دین]]، و انتقال و گسترش [[اخبار]] [[پیشوایان]] به گوشه و کنار [[[جهان]]] است. همانگونه که [[خداوند]] فرمود: پس چرا کوچ نمیکنند از هر [[فرقه]] و.»..<ref>عیون اخبار الرضا، باب ۳۴، مروی از ابن شاذان؛ با همین مضمون در باب ۳۳ نیز نقل شده است.</ref>.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۲۵۴.</ref> | ||
==[[تشویق]] به حج== | ==[[تشویق]] به حج== | ||
تأکید [[ائمه معصومین]]{{عم}} بر این بوده که از [[عظمت]] حج کاسته نشود و همیشه این [[مراسم]] عظیم [[عبادی]] [[سیاسی]] با [[شکوه]] هر چه تمامتر برگزار گردد؛ لذا از هر فرصتی استفاده کرده و [[مردم]] را به انجام حج [[ترغیب]] میفرمودند. عذافر میگوید: [[امام]] صادق{{ع}} به من فرمود: چه چیز مانع شده که همه ساله به حج نروی؟ گفتم: فدایت گردم، [[زن]] و فرزند! امام فرمود: هنگامی که از [[دنیا]] رفتی چه کسی آنها را اداره میکند؟ به [[همسر]] و فرزندانت سرکه و [[زیتون]] بخوران و با مازاد آن همه ساله به حج مشرف شو<ref>وسائل، ج۱۱، ص۱۳۴.</ref>. | تأکید [[ائمه معصومین]]{{عم}} بر این بوده که از [[عظمت]] حج کاسته نشود و همیشه این [[مراسم]] عظیم [[عبادی]] [[سیاسی]] با [[شکوه]] هر چه تمامتر برگزار گردد؛ لذا از هر فرصتی استفاده کرده و [[مردم]] را به انجام حج [[ترغیب]] میفرمودند. عذافر میگوید: [[امام]] صادق{{ع}} به من فرمود: چه چیز مانع شده که همه ساله به حج نروی؟ گفتم: فدایت گردم، [[زن]] و فرزند! امام فرمود: هنگامی که از [[دنیا]] رفتی چه کسی آنها را اداره میکند؟ به [[همسر]] و فرزندانت سرکه و [[زیتون]] بخوران و با مازاد آن همه ساله به حج مشرف شو<ref>وسائل، ج۱۱، ص۱۳۴.</ref>. | ||
[[امام صادق]]{{ع}} با افرادی دیگر نیز، همین برخورد را داشتهاند. [[عیسی بن ابی منصور]] میگوید: امام صادق{{ع}} به من فرمود: ای [[عیسی]] اگر میتوانی نان را با نمک بخوری و همه ساله به حج بروی این کار را بکن<ref>وسائل، ج۱۱، ص۱۳۵.</ref>. ترغیب و [[تشویق]] [[مردم]] به حدی است که [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: برای [[ترک حج]] [[استخاره]] جایز نیست و حتی برای نرفتن به | [[امام صادق]]{{ع}} با افرادی دیگر نیز، همین برخورد را داشتهاند. [[عیسی بن ابی منصور]] میگوید: امام صادق{{ع}} به من فرمود: ای [[عیسی]] اگر میتوانی نان را با نمک بخوری و همه ساله به حج بروی این کار را بکن<ref>وسائل، ج۱۱، ص۱۳۵.</ref>. ترغیب و [[تشویق]] [[مردم]] به حدی است که [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: برای [[ترک حج]] [[استخاره]] جایز نیست و حتی برای نرفتن به حج نباید [[مشورت]] کرد. [[اسحاق بن عمار]] میگوید: به امام صادق{{ع}} گفتم: مردی [[ضعیف]] الحال با من در مورد حج مشورت کرد، به او گفتم حج نرود، آن گاه [[امام]] فرمود: {{متن حدیث|مَا أَخْلَقَكَ أَنْ تَمْرَضَ سَنَةً}} و اسحاق بن عمار میگوید یک سال پس از آن مریض بودم<ref>فروع کافی، ج۴، ص۲۷۱.</ref>. | ||
یکی از شرایط انجام حج، [[استطاعت]] [[مالی]] است لیکن در [[روایات]] حتی کسانی که مستطیع هم نیستند برای انجام این [[فریضه الهی]] تشویق شدهاند. | یکی از شرایط انجام حج، [[استطاعت]] [[مالی]] است لیکن در [[روایات]] حتی کسانی که مستطیع هم نیستند برای انجام این [[فریضه الهی]] تشویق شدهاند. | ||
[[معاویة بن وهب]] از افراد مختلفی نقل میکند که به امام صادق{{ع}} گفتهاند ما مقروض هستیم، آیا [[پول]] [[قرض]] کرده و حج انجام دهیم؟ امام فرمودند: آری [حج وسیله خواهد بود که][[دین]] او زودتر ادا شود<ref>وسائل، ج۱۱، ص۱۴۰.</ref>. | [[معاویة بن وهب]] از افراد مختلفی نقل میکند که به امام صادق{{ع}} گفتهاند ما مقروض هستیم، آیا [[پول]] [[قرض]] کرده و حج انجام دهیم؟ امام فرمودند: آری [حج وسیله خواهد بود که][[دین]] او زودتر ادا شود<ref>وسائل، ج۱۱، ص۱۴۰.</ref>. | ||
خط ۳۰۳: | خط ۳۰۳: | ||
==[[حجة الاسلام]]== | ==[[حجة الاسلام]]== | ||
اولین حجی است که بر هر [[مسلمان]] [[واجب]] میشود. به بیانی دیگر، حجة الاسلام حجی است که بیش از یک مرتبه در تمام [[عمر]]، بر مستطیع واجب نیست. | اولین حجی است که بر هر [[مسلمان]] [[واجب]] میشود. به بیانی دیگر، حجة الاسلام حجی است که بیش از یک مرتبه در تمام [[عمر]]، بر مستطیع واجب نیست. | ||
در مقابل این | در مقابل این حج، حجی است که [[وجوب]] آن به خاطر [[نذر]] باشد و یا حجهایی که مکراراً به صورت استحبابی انجام میشود. | ||
یکی از حجهایی که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} انجام داده است، معروف به «[[حجة الوداع]]» است که گاه آن را «حجة الاسلام و گاه «[[حجة البلاغ]]» نامیدهاند. | یکی از حجهایی که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} انجام داده است، معروف به «[[حجة الوداع]]» است که گاه آن را «حجة الاسلام و گاه «[[حجة البلاغ]]» نامیدهاند. | ||
«[[ابن سعد]]» در «طبقات» میگوید: «[[ابن عباس]]» [[کراهت]] داشت نام «حجة الوداع» را بر حج [[رسول خدا]] بنهد و خود آن را حجة الاسلام مینامید. شاید [[اصرار]] وی از آن جهت بود که بزرگترین شاخص حج [[پیامبر]] آن بود که در طی [[مناسک حج]]، [[اسلام]] با تمام محتوایش به نمایش گذارده شد، و در برابر حج [[شرکآلود]] [[جاهلی]]، حج صحیح ارائه گردید. | «[[ابن سعد]]» در «طبقات» میگوید: «[[ابن عباس]]» [[کراهت]] داشت نام «حجة الوداع» را بر حج [[رسول خدا]] بنهد و خود آن را حجة الاسلام مینامید. شاید [[اصرار]] وی از آن جهت بود که بزرگترین شاخص حج [[پیامبر]] آن بود که در طی [[مناسک حج]]، [[اسلام]] با تمام محتوایش به نمایش گذارده شد، و در برابر حج [[شرکآلود]] [[جاهلی]]، حج صحیح ارائه گردید. | ||
خط ۳۱۸: | خط ۳۱۸: | ||
کسی که [[اعمال]] و [[مناسک حج]] را انجام میدهد حاج است و در [[عرف]] [[جامعه]] به او حاجی میگویند. | کسی که [[اعمال]] و [[مناسک حج]] را انجام میدهد حاج است و در [[عرف]] [[جامعه]] به او حاجی میگویند. | ||
[[امام ششم]]{{ع}} میفرماید: حجاج سه صنف بازگشت میکنند؛ صنفی از [[آتش جهنم]] [[آزاد]] میشوند، و صنفی از [[گناهان]] خود بیرون میروند، مانند روزی که ما در آنها را زاییده است، و صنفی محفوظ خواهند بود از [[اهل]] و [[مال]] خویش. | [[امام ششم]]{{ع}} میفرماید: حجاج سه صنف بازگشت میکنند؛ صنفی از [[آتش جهنم]] [[آزاد]] میشوند، و صنفی از [[گناهان]] خود بیرون میروند، مانند روزی که ما در آنها را زاییده است، و صنفی محفوظ خواهند بود از [[اهل]] و [[مال]] خویش. | ||
از آن حضرت سؤال شد که: چگونه بدانیم | از آن حضرت سؤال شد که: چگونه بدانیم حج ما قبول شده است؟ فرمود: اگر در شما تغییری پدید آید، حج شما قبول است. به [[طور]] کلی [[نور]] حج، چون شمع فروزان و ستارهای درخشان، در حاجی باید ساطع باشد. | ||
حاجی باید بداند که پس از بازگشت از این [[سفر]] باید حامل نوری باشد که تا پایان [[عمر]]، تاریکیهای [[زندگی]] خود را روشن و آنها را که به دیدن او میآیند و یا بعد از مراجعت، با او سر و کار دارند، از گفتار و [[کردار]] و [[بینش]] او، [[حقیقت]] رهنمود گردند. | حاجی باید بداند که پس از بازگشت از این [[سفر]] باید حامل نوری باشد که تا پایان [[عمر]]، تاریکیهای [[زندگی]] خود را روشن و آنها را که به دیدن او میآیند و یا بعد از مراجعت، با او سر و کار دارند، از گفتار و [[کردار]] و [[بینش]] او، [[حقیقت]] رهنمود گردند. | ||
طبق [[روایات]] بسیاری، گناهان حاجی به هنگام سعی [[صفا و مروه]] و وقوف [[عرفات]]، هر اندازهای که باشد، آمرزیده میشود. پس حاجی باید یادش باشد آن [[روز]] که بازگشت مینماید، دیگر گناهی برای او باقی نمیماند. حاجی باید ملتفت باشد که چون بازگشت به [[وطن]] نمود، ممکن است روزهای اول، هفتههای اول، و بلکه ماههای اول، بعد از سفر تا گرد و غبار حج هنوز باقی است، معنویتش باقی باشد، اما بعد از اندک زمانی کمکم [[نفس اماره]] و «[[شیطان]] نیمه جانی» که به او سنگ زده است، به سراغش آمده، به اندک وقتی [[روحانیت]] خود را از دست داده، بر [[غرور]] و نخوتش افزوده میگردد. | طبق [[روایات]] بسیاری، گناهان حاجی به هنگام سعی [[صفا و مروه]] و وقوف [[عرفات]]، هر اندازهای که باشد، آمرزیده میشود. پس حاجی باید یادش باشد آن [[روز]] که بازگشت مینماید، دیگر گناهی برای او باقی نمیماند. حاجی باید ملتفت باشد که چون بازگشت به [[وطن]] نمود، ممکن است روزهای اول، هفتههای اول، و بلکه ماههای اول، بعد از سفر تا گرد و غبار حج هنوز باقی است، معنویتش باقی باشد، اما بعد از اندک زمانی کمکم [[نفس اماره]] و «[[شیطان]] نیمه جانی» که به او سنگ زده است، به سراغش آمده، به اندک وقتی [[روحانیت]] خود را از دست داده، بر [[غرور]] و نخوتش افزوده میگردد. | ||
خط ۳۲۵: | خط ۳۲۵: | ||
[[امام پنجم]]{{ع}} در [[حدیثی]] طولانی میفرماید: حاجی وقتی که مناسک حج را انجام داد، گناهان او آمرزیده میشود و تا چهارماه ([[ذیالحجه]]، [[محرم]]، صفر و [[ربیع الاول]]) [[خدا]] امر میکند، [[حسنات]] او را بنویسند و [[سیئات]] او را ننویسند، مگر آنکه [[گناه]] کبیرهای که مستوجب [[آتش]] باشد، انجام دهد. | [[امام پنجم]]{{ع}} در [[حدیثی]] طولانی میفرماید: حاجی وقتی که مناسک حج را انجام داد، گناهان او آمرزیده میشود و تا چهارماه ([[ذیالحجه]]، [[محرم]]، صفر و [[ربیع الاول]]) [[خدا]] امر میکند، [[حسنات]] او را بنویسند و [[سیئات]] او را ننویسند، مگر آنکه [[گناه]] کبیرهای که مستوجب [[آتش]] باشد، انجام دهد. | ||
از این [[روایت]] مهمتر، این است که در کتاب [[وسائل الشیعه]] از [[امام ششم]]{{ع}} روایت نموده: که [[خداوند عزوجل]] همانا شخص [[حاجی]] و [[خانواده]] و بستگان او را و حتی کسانی را که برایشان [[طلب آمرزش]] نموده، تا چهار ماه گناهانشان را میآمرزد و گناهی برای آنها ثبت نمیشود!<ref>وسائل الشیعه، ج۸، ص۷۱.</ref> | از این [[روایت]] مهمتر، این است که در کتاب [[وسائل الشیعه]] از [[امام ششم]]{{ع}} روایت نموده: که [[خداوند عزوجل]] همانا شخص [[حاجی]] و [[خانواده]] و بستگان او را و حتی کسانی را که برایشان [[طلب آمرزش]] نموده، تا چهار ماه گناهانشان را میآمرزد و گناهی برای آنها ثبت نمیشود!<ref>وسائل الشیعه، ج۸، ص۷۱.</ref> | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: نشانه قبول | [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: نشانه قبول حج، ترک گناهانی است که [[بنده]] [[مؤمن]] پیش از حج، آنها را مرتکب میشد. | ||
وظایفی را که [[پیشوایان]] مذهبی ما نسبت به [[تجلیل]] حجاج و زائرین [[خانه خدا]] به هنگام بازگشت آنان از [[سفر حج]] بیان فرمودهاند، در [[حقیقت]] دستوراتی ارشادی و [[فطری]] است. | وظایفی را که [[پیشوایان]] مذهبی ما نسبت به [[تجلیل]] حجاج و زائرین [[خانه خدا]] به هنگام بازگشت آنان از [[سفر حج]] بیان فرمودهاند، در [[حقیقت]] دستوراتی ارشادی و [[فطری]] است. | ||
خط ۳۳۲: | خط ۳۳۲: | ||
در روایت دیگر نیز آن حضرت میفرماید: ای گروهی که به حج نرفتهاید! [[حاجیان]] را در موقع بازگشت با خوشروئی دیدن کنید و با آنها مصافحه نمائید و آنها را [[محترم]] بشمارید تا در [[اجر]] و [[ثواب]] با آنها [[شریک]] باشید. | در روایت دیگر نیز آن حضرت میفرماید: ای گروهی که به حج نرفتهاید! [[حاجیان]] را در موقع بازگشت با خوشروئی دیدن کنید و با آنها مصافحه نمائید و آنها را [[محترم]] بشمارید تا در [[اجر]] و [[ثواب]] با آنها [[شریک]] باشید. | ||
امام ششم{{ع}} میفرماید: هر کس با حاج مصافحه کند، در حالی که هنوز غبار آلوده است، مانند کسی است که حجرالاسود را بوسیده<ref>راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ص۲۲۵.</ref>. | امام ششم{{ع}} میفرماید: هر کس با حاج مصافحه کند، در حالی که هنوز غبار آلوده است، مانند کسی است که حجرالاسود را بوسیده<ref>راهنمای حرمین شریفین، ابراهیم غفاری، ص۲۲۵.</ref>. | ||
به کسی که هم | به کسی که هم حج کرده و هم به [[مدینه]] مشرف شده باشد، [[حاجی]] حرمین هم میگویند و زنی را که حج گزارده باشد، حاجیه صدا میکنند.<ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[محمدنامه (کتاب)|محمدنامه]]، ص ۳۵۰.</ref> | ||
==حَلق== | ==حَلق== | ||
تراشیدن سر در [[حج تمتع]] و [[عمره]]، از عباداتی است که [[مظهر]] و نشانه [[خضوع]] و [[خشوع]] [[بنده]] در برابر [[خالق]] توانا و [[متعال]] است. [[خداوند سبحان]]، [[بندگان]] خویش را به میهمانی خود فرا خوانده و آنها نیز در جرگه [[اطاعت]] اوقدم نهادهاند و از [[بندگی]] غیرش ([[بتها]]، قدرتها، هوا و [[هوسها]]) گریختهاند و در بند [[اسارت]] [[عشق]] به [[الله]] به حالت [[احرام]] درآمدهاند و به اعمالی چون [[طواف]]، سعی بین [[صفا و مروه]]، وقوف در [[عرفات]]، [[رمی]] جمرات و [[قربانی]] پرداختهاند. در این هنگام، [[خداوند]] از آنان میخواهد علامت بندگی و خشوع و [[تسلیم]] کامل، یعنی «حلق» و «تقصیر» در حج تمتع و عمره [[تمتع]] و مفرده را با شیوهای خاص به همراه [[قصد قربت]] او، بر خود ظاهر سازند و با این [[فریضه الهی]] از احرام خارج گردند. جد بزرگ ما [[آدم]]{{ع}} از انجام این [[فریضه]] در | تراشیدن سر در [[حج تمتع]] و [[عمره]]، از عباداتی است که [[مظهر]] و نشانه [[خضوع]] و [[خشوع]] [[بنده]] در برابر [[خالق]] توانا و [[متعال]] است. [[خداوند سبحان]]، [[بندگان]] خویش را به میهمانی خود فرا خوانده و آنها نیز در جرگه [[اطاعت]] اوقدم نهادهاند و از [[بندگی]] غیرش ([[بتها]]، قدرتها، هوا و [[هوسها]]) گریختهاند و در بند [[اسارت]] [[عشق]] به [[الله]] به حالت [[احرام]] درآمدهاند و به اعمالی چون [[طواف]]، سعی بین [[صفا و مروه]]، وقوف در [[عرفات]]، [[رمی]] جمرات و [[قربانی]] پرداختهاند. در این هنگام، [[خداوند]] از آنان میخواهد علامت بندگی و خشوع و [[تسلیم]] کامل، یعنی «حلق» و «تقصیر» در حج تمتع و عمره [[تمتع]] و مفرده را با شیوهای خاص به همراه [[قصد قربت]] او، بر خود ظاهر سازند و با این [[فریضه الهی]] از احرام خارج گردند. جد بزرگ ما [[آدم]]{{ع}} از انجام این [[فریضه]] در حج خود کوتاهی نکرد. بلکه همانطور که [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: [[خدای سبحان]] [[جبرئیل]] را به همراه<ref>فصلنامه میقات حج، ج۹، ص۲۷ و ۲۸؛ کافی، ج۴، ص۱۹۵.</ref> یاقوتی از [[بهشت]] فرستاد، آنگاه سر آدم توسط خود او و یا جبرئیل تراشیده شد. | ||
«حلق» (سر تراشیدن) این [[سنت الهی]] در [[دوران جاهلیت]] هم به جا آورده میشد. معتمرین هر گاه عمره خود را به جای میآوردند سرشان را نیز میتراشیدند. [[قرآن مجید]] سر تراشی در حج را در [[رؤیای صادق]] [[رسول خدا]]{{صل}} مطرح میفرماید. | «حلق» (سر تراشیدن) این [[سنت الهی]] در [[دوران جاهلیت]] هم به جا آورده میشد. معتمرین هر گاه عمره خود را به جای میآوردند سرشان را نیز میتراشیدند. [[قرآن مجید]] سر تراشی در حج را در [[رؤیای صادق]] [[رسول خدا]]{{صل}} مطرح میفرماید. | ||
{{متن قرآن|لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کردهاید، بیآنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد میشوید بنابراین او چیزی را میدانست که شما نمیدانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref>. | {{متن قرآن|لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ}}<ref>«خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کردهاید، بیآنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد میشوید بنابراین او چیزی را میدانست که شما نمیدانید، از این رو پیش از آن پیروزی نزدیکی پدید آورد» سوره فتح، آیه ۲۷.</ref>. | ||
مرحوم [[صاحب جواهر]] لله در موضوع [[وجوب]] سر تراشیدن در [[منا]] برای کسی که اولین بار موفق به انجام | مرحوم [[صاحب جواهر]] لله در موضوع [[وجوب]] سر تراشیدن در [[منا]] برای کسی که اولین بار موفق به انجام حج میشود (که اصطلاحاً به او صروره میگویند) به [[روایت]] «[[سلیمان بن مهران]]» [[استشهاد]] میکند و میگوید: سلیمان از [[امام صادق]]{{ع}} سؤال کرد: چرا حلق و سر تراشیدن بر «صروره» [[واجب]] است نه بر دیگران؟ | ||
حضرت در جواب فرمود: زیرا با عمل سر تراشیدن علامت [[ایمان]] را در خود ظاهر نموده (و سپس فرمود) آیا نشنیدهاید قول [[خداوند عزوجل]] را {{متن قرآن|لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ...}} که در [[سوره فتح]] آمده است. | حضرت در جواب فرمود: زیرا با عمل سر تراشیدن علامت [[ایمان]] را در خود ظاهر نموده (و سپس فرمود) آیا نشنیدهاید قول [[خداوند عزوجل]] را {{متن قرآن|لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ...}} که در [[سوره فتح]] آمده است. | ||
[[فضیلت]] حلق بر تقصیر؛ اگر چه غیر صروره ملزم به حلق و تراشیدن سر نیست و مخیر است میان کوتاه کردن مو و ناخن و تراشیدن سر، اما حلق و تراشیدن سر فضیلت و [[ثواب]] بیشتری دارد. امام صادق{{ع}} فرمود: | [[فضیلت]] حلق بر تقصیر؛ اگر چه غیر صروره ملزم به حلق و تراشیدن سر نیست و مخیر است میان کوتاه کردن مو و ناخن و تراشیدن سر، اما حلق و تراشیدن سر فضیلت و [[ثواب]] بیشتری دارد. امام صادق{{ع}} فرمود: | ||
خط ۳۴۵: | خط ۳۴۵: | ||
==[[فلسفه حج]]== | ==[[فلسفه حج]]== | ||
[[مراسم]] پرشکوه | [[مراسم]] پرشکوه حج همچون [[عبادات]] دیگر، دارای [[برکات]] و آثار فراوانی در فرد و [[جامعه اسلامی]] است که اگر طبق برنامه صحیح انجام پذیرد و از آن بهرهبرداری [[درستی]] شود، میتواند منشاء [[تحول]] تازهای در [[جوامع اسلامی]] گردد. | ||
این [[مناسک]] بزرگ در [[حقیقت]] دارای چهار بعد است؛ که هر یک از دیگری ریشهدارتر و سودمندتر است. | این [[مناسک]] بزرگ در [[حقیقت]] دارای چهار بعد است؛ که هر یک از دیگری ریشهدارتر و سودمندتر است. | ||
خط ۳۵۴: | خط ۳۵۴: | ||
در [[روایات اسلامی]] میخوانیم کسی که حج را به [[طور]] کامل انجام دهد: «از [[گناهان]] خود بیرون میآید، همانند روزی که از مادر متولد شده»<ref>بحار الانوار، ج۹۹، ص۲۶.</ref>. | در [[روایات اسلامی]] میخوانیم کسی که حج را به [[طور]] کامل انجام دهد: «از [[گناهان]] خود بیرون میآید، همانند روزی که از مادر متولد شده»<ref>بحار الانوار، ج۹۹، ص۲۶.</ref>. | ||
۲. بعد [[سیاسی]] حج؛ مراسم حج در عین این که خالصترین و عمیقترین عبادات را عرضه میکند، مؤثرترین وسیله برای پیشبرد اهداف [[سیاسی]] [[اسلام]] است. [[روح]] [[عبادت]]، [[توجه به خدا]] و روح [[سیاست]]، توجه به [[خلق]] خداست، این دو در | ۲. بعد [[سیاسی]] حج؛ مراسم حج در عین این که خالصترین و عمیقترین عبادات را عرضه میکند، مؤثرترین وسیله برای پیشبرد اهداف [[سیاسی]] [[اسلام]] است. [[روح]] [[عبادت]]، [[توجه به خدا]] و روح [[سیاست]]، توجه به [[خلق]] خداست، این دو در حج آنچنان به هم آمیختهاند که تار و پود یک پارچهاند! | ||
حج عامل [[مبارزه]] با [[تعصبات]] ملی و نژاد پرستی و محدود شدن در حصار و مرزهای جغرافیایی است. حج وسیلهای است برای انتقال [[اخبار]] سیاسی [[کشورهای اسلامی]] از هر نقطه به نقطه دیگر، و خلاصه حج، عامل مؤثری است برای شکستن زنجیرهای [[اسارت]] و [[استعمار]] و [[آزاد]] ساختن [[مسلمین]]. | حج عامل [[مبارزه]] با [[تعصبات]] ملی و نژاد پرستی و محدود شدن در حصار و مرزهای جغرافیایی است. حج وسیلهای است برای انتقال [[اخبار]] سیاسی [[کشورهای اسلامی]] از هر نقطه به نقطه دیگر، و خلاصه حج، عامل مؤثری است برای شکستن زنجیرهای [[اسارت]] و [[استعمار]] و [[آزاد]] ساختن [[مسلمین]]. | ||
روی همین جهت، [[حضرت علی]]{{ع}} هنگامی که [[فلسفه]] [[فرائض]] و [[عبادات]] را میشمرد، درباره حج میگوید: {{متن حدیث|الْحَجُّ تَقْوِيَةً لِلدِّينِ}}<ref>نهج البلاغه، فیض الاسلام، کلمات قصار، شماره ۲۴۴، ص۱۱۹۷.</ref> «[[خداوند]] [[مراسم حج]] را برای تقویت [[آیین اسلام]] [[تشریع]] کرد». | روی همین جهت، [[حضرت علی]]{{ع}} هنگامی که [[فلسفه]] [[فرائض]] و [[عبادات]] را میشمرد، درباره حج میگوید: {{متن حدیث|الْحَجُّ تَقْوِيَةً لِلدِّينِ}}<ref>نهج البلاغه، فیض الاسلام، کلمات قصار، شماره ۲۴۴، ص۱۱۹۷.</ref> «[[خداوند]] [[مراسم حج]] را برای تقویت [[آیین اسلام]] [[تشریع]] کرد». | ||
خط ۳۶۱: | خط ۳۶۱: | ||
لذا در [[روایات اسلامی]] میخوانیم یکی از فوائد حج، نشر اخبار و آثار [[رسول الله]]{{صل}} به تمام [[جهان اسلام]] است. | لذا در [[روایات اسلامی]] میخوانیم یکی از فوائد حج، نشر اخبار و آثار [[رسول الله]]{{صل}} به تمام [[جهان اسلام]] است. | ||
«[[هشام بن حکم]]» میگوید: از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[فلسفه حج]] و [[طواف]] کعبه سوال کردم، فرمود:<ref>وسائل الشیعه، ج۸، ص۹.</ref> خداوند این [[بندگان]] را آفرید... و فرمانهایی از طریق [[مصلحت]] [[دین]] و [[دنیا]] به آنها داد، از جمله اجتماع [[مردم]] شرق و غرب را (در [[آیین]] حج) مقرر داشت تا مسلمانان به خوبی یکدیگر را بشناسند و از [[حال]] هم [[آگاه]] شوند و هر گروهی سرمایههای [[تجاری]] را از شهری به [[شهر]] دیگر منتقل کنند. و برای این که آثار [[پیامبر]]{{صل}} و اخبار او شناخته شود، مردم آنها را به خاطر آورند و هرگز فراموش نکنند<ref>تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۷۹.</ref>. | «[[هشام بن حکم]]» میگوید: از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[فلسفه حج]] و [[طواف]] کعبه سوال کردم، فرمود:<ref>وسائل الشیعه، ج۸، ص۹.</ref> خداوند این [[بندگان]] را آفرید... و فرمانهایی از طریق [[مصلحت]] [[دین]] و [[دنیا]] به آنها داد، از جمله اجتماع [[مردم]] شرق و غرب را (در [[آیین]] حج) مقرر داشت تا مسلمانان به خوبی یکدیگر را بشناسند و از [[حال]] هم [[آگاه]] شوند و هر گروهی سرمایههای [[تجاری]] را از شهری به [[شهر]] دیگر منتقل کنند. و برای این که آثار [[پیامبر]]{{صل}} و اخبار او شناخته شود، مردم آنها را به خاطر آورند و هرگز فراموش نکنند<ref>تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۷۹.</ref>. | ||
بنابراین، | بنابراین، حج میتوانند تبدیل به یک [[کنگره]] عظیم [[فرهنگی]] شود و [[اندیشمندان]] [[جهان اسلام]] در ایامی که در [[مکه]] هستند گردهم آیند و [[افکار]] و ابتکارات خویش را بر دیگران عرضه کنند. | ||
یکی از بدبختیهای بزرگ این است که [[مرزهای کشور اسلامی]]، سبب جدایی فرهنگی آنها شود، [[مسلمانان]] هر [[کشور]] تنها به خود بیندیشند که در این صورت، [[جامعه واحد اسلامی]] پاره پاره و نابود میگردد. طبیعی است که حج میتواند جلو این [[سرنوشت]] شوم را بگیرد. | یکی از بدبختیهای بزرگ این است که [[مرزهای کشور اسلامی]]، سبب جدایی فرهنگی آنها شود، [[مسلمانان]] هر [[کشور]] تنها به خود بیندیشند که در این صورت، [[جامعه واحد اسلامی]] پاره پاره و نابود میگردد. طبیعی است که حج میتواند جلو این [[سرنوشت]] شوم را بگیرد. | ||
خط ۳۶۹: | خط ۳۶۹: | ||
و اما در [[روایات]] بسیاری، [[فلسفه حج]] چنین بیان شده است: | و اما در [[روایات]] بسیاری، [[فلسفه حج]] چنین بیان شده است: | ||
# | # حج، پشتوانه [[دین]] | ||
# حج، [[پرچم]] دین | # حج، [[پرچم]] دین | ||
# حج، [[آرامش]] [[دلها]] | # حج، [[آرامش]] [[دلها]] |