ثنویت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== مقدمه == | |||
ثنویت به معنای دوگانه پرستی است؛ [[اعتقاد]] به دو مبدأ جداگانه برای [[نیک]] و بد، [[عقیده]] به خدای [[خیر و شر]]، عقیده به "اهورامزدا" به عنوان خدای خیر و [[نیکی]] و "اهریمن" به عنوان خدای [[شرّ]] و بدی. این عقیده شرکآمیز از دوران باستان و در میان [[فلاسفه]] یونان قدیم هم بوده و به نحوی در [[اعتقادات]] [[زردشتیان]] و بوداییان هم ظهور یافته است. [[پیروان]] این عقیده بر این باورند که خدای خیر و خدای شرّ به کمک [[لشکریان]] خودشان که از [[فرشتگان]] و شیاطیناند، پیوسته در حال جنگاند. ثنویّت با عقیده [[توحید]] و [[یکتاپرستی]] که برای [[جهان]] یک مبدأ و منشأ میداند، مخالف است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۶۶.</ref>. | |||
در برابر [[یگانهپرستی]]، همواره گرایشهای [[شرکآلود]] با الهههای گوناگون در طول [[تاریخ]] به چشم میخورد. یکی از این [[گرایشها]] که ریشه در [[ایران]] [[زمین]] دارد، "ثنویت" است. ثنویت [[شرک در خالقیت]] و بدان معناست که [[شرور]] خدای اختصاصی و متناسب خود را دارند. عبدالحسین زرینکوب دراینباره مینویسد: مسئله وجود شرور در اوستا به نحو بارزی صبغه [[فلسفی]] دارد. [[انسان]] همواره بدان جهت که امور عالم را از دیدگاه شخص مینگرد، آنچه برای وی متضمن [[شر]] است در [[عالم هستی]] ناروا میبیند و چون خود را مستوجب آن نمییابد، در [[اسناد]] آن به آفریننده عالم، دچار [[حیرت]] میگردد. از اینجاست که [[فکر]] منشأ جداگانهای برای شر در نظرش اجتنابناپذیر مینماید<ref>زرینکوب، در قلمرو وجدان، ص۳۹۱.</ref>. | |||
بنابراین، ثنویت یعنی ادعای اینکه در عالم، دو [[نظام]] در کنار یکدیگر وجود دارد: نظام توافقها و سازگاریها و نظام تضادها و ناسازگاریها، و چون هستیها در ذات خود دوگونهاند: هستیهای خوب و هستیهای بد؛ ناچار باید از دو گونه مبدأ صدور یافته باشند تا هر یک از بدیها و خوبیها به آفرینندهای جداگانه تعلق داشته باشد<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۲۹۰.</ref>. | |||
اعتقاد به ثنویت مبتنی بر این است که [[بشر]] اشیا را دو نوع تشخیص داده است: نوع خوب و نوع بد و برای هر یک مبدأ و ریشهای قائل شده است. برای خوبها مبدئی به نام یزدان و برای بدها مبدأ و ریشهای به نام اهریمن. فاعل خیر را که دارای عالیترین صفات و [[کمالات]] میشمرده، [[برتر]] و منزهتر از این میدانسته که در [[آفرینش]] و کار موجودات بد و مضر دخالت داشته باشد. از اینرو مخلوق بودن آنها را به وسیله چنین مبدئی [[انکار]] نموده، طبعاً مبدأ دیگری که [[شر]] محض میباشد، برای آفرینش بدها و [[شرور]] فرض کرده است، یعنی انکار امکان مخلوق بودن شرور به وسیله [[خداوند]] به فرض وجود مبدئی دیگر در عرض خداوند منجر شده است. در واقع [[معتقدان]] به [[ثنویت]] خواستهاند [[خدا]] را از بدی تبرئه کنند؛ لذا او را به داشتن [[شریک]] متهم کردهاند. | |||
در جواب آنها باید گفت: شرور، اموری اعتباری و عدمی هستند؛ و نیستی، مبدأ و آفرینندهای ندارد. با این [[اعتقاد]]، [[شبهه]] ثنویت و پندار دوگانه بودن هستی و نیز وجود دو منشأ برای آفرینش هستی، از میان میرود؛ زیرا هستی، بر اساس [[بینش توحیدی]]، دو نوع نیست تا دو مبدأ لازم داشته باشد<ref>مطهری، نقدی بر مارکسیسم، ص۳۱۶؛ همو، عدل الهی، ص۱۲۴؛ همو، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۲۳۰؛ همو، توحید، ص۲۸۴.</ref>. وجودی بودن [[خیرات]] و عدمی بودن شرور، از معروفترین و متقنترین جوابهایی که در کتابهای کلامی و [[فلسفی]] به شبهه ثنویت و دوگانهپرستان داده شده است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۹۱.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |