پرش به محتوا

عقیده: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
دل‌بستگی به یک [[باور]]، و پذیرفتن آن به معنای [[تسلیم]] [[قلب]] در برابر آن است، و معنای [[تسلیم]] [[قلب]]، [[تسلیم]] شدن در برابر آن [[باور]]، و در [[حقیقت]] به معنای [[تسلیم]] شدن [[مرکز حکومت]] و [[فرماندهی]] وجود [[آدمی]] به آن عقیده و [[باور]] است، که نتیجۀ آن [[حکومت]] و [[فرماندهی]] آن [[باور]] بر دستگاه تصمیم‌گیری [[انسان]] و تشکیلات [[مدیریت]] داخلی وجود [[آدمی]] است.
دل‌بستگی به یک [[باور]]، و پذیرفتن آن به معنای [[تسلیم]] [[قلب]] در برابر آن است، و معنای [[تسلیم]] [[قلب]]، [[تسلیم]] شدن در برابر آن [[باور]]، و در [[حقیقت]] به معنای [[تسلیم]] شدن [[مرکز حکومت]] و [[فرماندهی]] وجود [[آدمی]] به آن عقیده و [[باور]] است، که نتیجۀ آن [[حکومت]] و [[فرماندهی]] آن [[باور]] بر دستگاه تصمیم‌گیری [[انسان]] و تشکیلات [[مدیریت]] داخلی وجود [[آدمی]] است.


[[اعتقاد]] به این معنا با [[تصدیق]] صِرف یا به عبارتی دیگر با "[[علم]] به [[صدق]] یک گزاره" متفاوت است. [[علم]] به [[صدق]] گزاره معلول [[دلیل]] و حجتی است که [[صدق]] آن گزاره را تأیید می‌کند. بنابراین هرگاه [[دلیل]] [[قاطع]] و روشنی بر [[صدق]] یک گزاره [[گواهی]] دهد، [[علم]] به [[صدق]] آن گزاره برای کسی که از آن [[دلیل]] [[آگاهی]] و اطلاع حاصل کند قهری است، زیرا [[دلیل]] [[قاطع]] و روشن، [[علت]] [[تصدیق]] به مضمون گزاره‌ای است که [[دلیل]] بر صحت و [[صدق]] آن [[گواهی]] داده است.
[[اعتقاد]] به این معنا با تصدیق صِرف یا به عبارتی دیگر با "[[علم]] به [[صدق]] یک گزاره" متفاوت است. [[علم]] به [[صدق]] گزاره معلول [[دلیل]] و حجتی است که [[صدق]] آن گزاره را تأیید می‌کند. بنابراین هرگاه [[دلیل]] [[قاطع]] و روشنی بر [[صدق]] یک گزاره [[گواهی]] دهد، [[علم]] به [[صدق]] آن گزاره برای کسی که از آن [[دلیل]] [[آگاهی]] و اطلاع حاصل کند قهری است، زیرا [[دلیل]] [[قاطع]] و روشن، [[علت]] تصدیق به مضمون گزاره‌ای است که [[دلیل]] بر صحت و [[صدق]] آن [[گواهی]] داده است.


بنابراین "[[تصدیق]] یا [[علم]] به [[صدق]] یک گزاره" اختیاری نیست، بلکه معلول اطلاع بر [[دلیل]] آن است. هرگاه [[علم]] به [[دلیل]] و حجتی که [[صدق]] یک گزاره را اثبات و توجیه می‌کند به‌دست آید، [[تصدیق]] نسبت به آن گزاره یا به تعبیری دیگر: [[علم]] به [[صدق]] آن گزاره به طور طبیعی به‌دست می‌‌آید.
بنابراین "تصدیق یا [[علم]] به [[صدق]] یک گزاره" اختیاری نیست، بلکه معلول اطلاع بر [[دلیل]] آن است. هرگاه [[علم]] به [[دلیل]] و حجتی که [[صدق]] یک گزاره را اثبات و توجیه می‌کند به‌دست آید، تصدیق نسبت به آن گزاره یا به تعبیری دیگر: [[علم]] به [[صدق]] آن گزاره به طور طبیعی به‌دست می‌‌آید.


لکن [[اعتقاد]] _ به معنای [[دل]] بستن به یک [[باور]]، و [[تسلیم]] شدن مرکزیت [[فرماندهی]] تشکیلات وجود [[آدمی]] در برابر آن _ امری است اختیاری و ارادی. لذا چه‌بسا [[آدمی]] به [[دلیل]] و [[برهان]] بر صحت یک گزاره اطلاع یابد و به [[صدق]] آن گزاره در [[دل]] خویش [[گواهی]] دهد، و نسبت به آن [[تصدیق]] و [[اذعان]] کامل داشته باشد، مع الوصف زیر بار آن نرود و خود را [[تسلیم]] آن ننماید و ارادۀ خود را در [[اختیار]] آن [[تصدیق]] و نتایج و لوازم آن قرار ندهد. برای مثال: پزشکی که به [[دلیل]] اطلاعات و خبرگی خود در [[دانش پزشکی]] و به استناد ادلّۀ [[قاطع]] و محکمی که بر آن دست یافته به نتیجۀ یقینی و صد در صدی در مورد مضر بودن سیگار و یا مواد مخدر برسد، الزاماً چنین نیست که در برابر [[علم]] خود [[تسلیم]] شود، و در [[رفتار]] و [[سبک زندگی]] عملی خود، با [[علم]] خود هماهنگ باشد. چه‌بسا به رغم آنکه می‌داند استفادۀ از این مادۀ معیّن آسیب‌های فراوانی به [[سلامتی]] او وارد خواهد کرد، [[تسلیم]] این [[حقیقت]] نشده و [[دل]] خود را یعنی مرکز [[تمایلات]] درونی خود را در برابر این واقعیت [[تسلیم]] نکند. و در نتیجه مرکز [[فرماندهی]] [[حاکم]] بر وجود و [[رفتار]] او با سرکشی در برابر این واقعیت، در برابر تمایلاتی که او را به سوی [[مصرف]] مواد مخدر و اعتیاد می‌کشانند، [[تسلیم]] شده و عملاً اعتیاد به مواد مخدر پیدا کند.
لکن [[اعتقاد]] _ به معنای [[دل]] بستن به یک [[باور]]، و [[تسلیم]] شدن مرکزیت [[فرماندهی]] تشکیلات وجود [[آدمی]] در برابر آن _ امری است اختیاری و ارادی. لذا چه‌بسا [[آدمی]] به [[دلیل]] و [[برهان]] بر صحت یک گزاره اطلاع یابد و به [[صدق]] آن گزاره در [[دل]] خویش [[گواهی]] دهد، و نسبت به آن تصدیق و [[اذعان]] کامل داشته باشد، مع الوصف زیر بار آن نرود و خود را [[تسلیم]] آن ننماید و ارادۀ خود را در [[اختیار]] آن تصدیق و نتایج و لوازم آن قرار ندهد. برای مثال: پزشکی که به [[دلیل]] اطلاعات و خبرگی خود در [[دانش پزشکی]] و به استناد ادلّۀ [[قاطع]] و محکمی که بر آن دست یافته به نتیجۀ یقینی و صد در صدی در مورد مضر بودن سیگار و یا مواد مخدر برسد، الزاماً چنین نیست که در برابر [[علم]] خود [[تسلیم]] شود، و در [[رفتار]] و [[سبک زندگی]] عملی خود، با [[علم]] خود هماهنگ باشد. چه‌بسا به رغم آنکه می‌داند استفادۀ از این مادۀ معیّن آسیب‌های فراوانی به [[سلامتی]] او وارد خواهد کرد، [[تسلیم]] این [[حقیقت]] نشده و [[دل]] خود را یعنی مرکز [[تمایلات]] درونی خود را در برابر این واقعیت [[تسلیم]] نکند. و در نتیجه مرکز [[فرماندهی]] [[حاکم]] بر وجود و [[رفتار]] او با سرکشی در برابر این واقعیت، در برابر تمایلاتی که او را به سوی [[مصرف]] مواد مخدر و اعتیاد می‌کشانند، [[تسلیم]] شده و عملاً اعتیاد به مواد مخدر پیدا کند.


== مرز [[جبر و اختیار]] در حوزۀ [[باورها]] ==
== مرز [[جبر و اختیار]] در حوزۀ [[باورها]] ==
در مطالب بالا [[گذشت]] که تولّد [[تصدیق]] به یک گزاره از [[دلیل]] و [[برهان]]، اختیاری نیست، بلکه معلول [[قوانین]] [[علت]] و معلولی جبری [[حاکم]] بر پدیده‌هاست. لذا آنجا که [[علم]] به [[دلیل]] و [[برهان]] بر یک گزاره به‌دست آید، [[تصدیق]] به آن گزاره به طور جبری و بدون [[اختیار]] حاصل خواهد شد.
در مطالب بالا [[گذشت]] که تولّد تصدیق به یک گزاره از [[دلیل]] و [[برهان]]، اختیاری نیست، بلکه معلول [[قوانین]] [[علت]] و معلولی جبری [[حاکم]] بر پدیده‌هاست. لذا آنجا که [[علم]] به [[دلیل]] و [[برهان]] بر یک گزاره به‌دست آید، تصدیق به آن گزاره به طور جبری و بدون [[اختیار]] حاصل خواهد شد.


در این مرحله [[اختیار]] انسانی نقشی ندارد، لکن در دو مرحلۀ پیش و پس این مرحله، [[اختیار]] انسانی است که نقش اول را ایفا می‌کند.
در این مرحله [[اختیار]] انسانی نقشی ندارد، لکن در دو مرحلۀ پیش و پس این مرحله، [[اختیار]] انسانی است که نقش اول را ایفا می‌کند.


در مرحلۀ پیش از [[تصدیق]] به یک گزاره [[آدمی]] به [[اختیار]] خود می‌تواند نسبت به پرسش و تحقیق و جستجو دربارۀ [[دلیل]] یک گزاره بپردازد. در این مرحله انسان با [[اختیار]] و ارادۀ خود عمل می‌کند، و لهذا [[جهل]] به یک گزارۀ مسئولیت‌‌آفرین نمی‌تواند کوتاهی [[آدمی]] را در برابر [[انجام وظیفه]] و ایفای نقش لازم خود در ادای مسئولیتی که در برابر آن گزاره دارد، توجیه کند.
در مرحلۀ پیش از تصدیق به یک گزاره [[آدمی]] به [[اختیار]] خود می‌تواند نسبت به پرسش و تحقیق و جستجو دربارۀ [[دلیل]] یک گزاره بپردازد. در این مرحله انسان با [[اختیار]] و ارادۀ خود عمل می‌کند، و لهذا [[جهل]] به یک گزارۀ مسئولیت‌‌آفرین نمی‌تواند کوتاهی [[آدمی]] را در برابر [[انجام وظیفه]] و ایفای نقش لازم خود در ادای مسئولیتی که در برابر آن گزاره دارد، توجیه کند.


[[پدر]] و مادری که [[کودک]] [[بیمار]] خود را به بهانۀ عدم اطلاع از نحوۀ درمان او به حال خود رها کنند، و در نتیجه [[کودک]] به عواقب وخیم ناشی از آن [[بیماری]] دچار گردد، در برابر وضعیت [[بدی]] که برای [[کودک]] به وجود می‌آید مسئول‌اند و ناآشنایی آنها با روش و نحوۀ درمان [[کودک]] نمی‌تواند کوتاهی آنها را توجیه کند؛ زیرا می‌توانستند با مراجعه به پزشک و پرسش از او راه درمان [[کودک]] را یافته و نسبت به درمان به موقع او [[اقدام]] کنند.
[[پدر]] و مادری که [[کودک]] [[بیمار]] خود را به بهانۀ عدم اطلاع از نحوۀ درمان او به حال خود رها کنند، و در نتیجه [[کودک]] به عواقب وخیم ناشی از آن [[بیماری]] دچار گردد، در برابر وضعیت [[بدی]] که برای [[کودک]] به وجود می‌آید مسئول‌اند و ناآشنایی آنها با روش و نحوۀ درمان [[کودک]] نمی‌تواند کوتاهی آنها را توجیه کند؛ زیرا می‌توانستند با مراجعه به پزشک و پرسش از او راه درمان [[کودک]] را یافته و نسبت به درمان به موقع او [[اقدام]] کنند.
خط ۳۳: خط ۳۳:


== معناشناسی ==
== معناشناسی ==
«[[اعتقاد]]» از «[[عقد]]» گرفته شده است. عقد به معنای گِرِه بستن است و در اجسام سخت کاربرد دارد؛ مثل گره‌های تشکیل‌دهنده اجزای یک بنا و گره‌های یک طناب. همچنین از این معنا عاریت گرفته شده است برای [[امور معنوی]] (مثل [[باورمندی]] به یک مرام و [[مکتب]])، [[خانوادگی]] (مثل عقد زوجیت)، [[امور اجتماعی]] (مثل [[عهد]] و [[پیمان]] با شخص یا مجموعه‌ای) و [[معاملات]] (مثل [[بیع]] و...)<ref>راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۷۶ - ۵۷۷؛ ابن فارس، معجم المقاییس اللغة، ج۴، ص۸۶ – ۸۹.</ref>. بنابراین اعتقاد به معنای در [[دل]] گرفتن، گرویدن و [[یقین]] کردن، [[تصدیق]] کردن، دل بر چیزی نهادن و سخت و محکم شدن چیزی آمده است<ref>دهخدا، لغت نامه، ج۲، ص۲۴۹۲.</ref>.
«[[اعتقاد]]» از «[[عقد]]» گرفته شده است. عقد به معنای گِرِه بستن است و در اجسام سخت کاربرد دارد؛ مثل گره‌های تشکیل‌دهنده اجزای یک بنا و گره‌های یک طناب. همچنین از این معنا عاریت گرفته شده است برای [[امور معنوی]] (مثل [[باورمندی]] به یک مرام و [[مکتب]])، [[خانوادگی]] (مثل عقد زوجیت)، [[امور اجتماعی]] (مثل [[عهد]] و [[پیمان]] با شخص یا مجموعه‌ای) و [[معاملات]] (مثل [[بیع]] و...)<ref>راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، ص۵۷۶ - ۵۷۷؛ ابن فارس، معجم المقاییس اللغة، ج۴، ص۸۶ – ۸۹.</ref>. بنابراین اعتقاد به معنای در [[دل]] گرفتن، گرویدن و [[یقین]] کردن، تصدیق کردن، دل بر چیزی نهادن و سخت و محکم شدن چیزی آمده است<ref>دهخدا، لغت نامه، ج۲، ص۲۴۹۲.</ref>.


«[[امامت]]»، از ماده امم (الام)، به معنای قصد کردن و توجه به مقصود است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۲.</ref>.
«[[امامت]]»، از ماده امم (الام)، به معنای قصد کردن و توجه به مقصود است<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۲۲.</ref>.
۱۱۲٬۶۳۷

ویرایش